eitaa logo
دیده بان انقلابی🇵🇸
82 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
120 فایل
کانالی برای بالابردن دانایی و دانایی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 |🔰 ما مقصریم! 👥 چه چيزى در تو آمده كه فرزند تو از آن بيگانه است؟ 👥 اين بصيرت را چه كسى بايد منتقل مى ‏كرد؟ 👥 اگر من از خط انتقال مى ‏گويم براى اين است كه اين احساس بيگانگى را مى ‏بينم. 👥 ما مى ‏بينيم نسلى كه بعد از ما آمده، با آن چيزى كه ما ديروز آن را بديهى مى ‏دانستيم، كاملًا فاصله دارد. 👥 مؤمن است. معتقد است. متوجه است. دلسوز است، ولى مترهايش كاملًا متفاوت شده است. 👥 چرا؟! چه چيزى را بايد تحصيل مى ‏كرديم كه نكرديم؟ چه چيزى را بايد تبليغ مى ‏كرديم كه نكرديم؟ و چگونه بايد تبليغ مى ‏كرديم؟ 👥 دغدغه من اين است كه ما اين خط انتقال معرفت را پاسدارى نكرده ‏ايم. 👥 خط مى ‏گويم و نه نقطه! 👥 منظورم از خط مجموعه ‏اى از كارها و فعاليت ‏هايى است كه بايد انجام مى ‏شده و نشده است. 👥 آن‏ها كه بچه ‏هاشان بزرگ شده ‏اند، بلكه بچه‏هايى را كه در دامن ديگران بزرگ شده ‏اند ولى با يك جهت و هدفى با ما پيوند خورده ‏اند، آدم مى ‏بيند اين‏ها با دنياى ما فاصله دارند. 👥 اگر اين فاصله هست، آيا ما مقصر نبوده ‏ايم؟ آيا اداى امانت كرده ‏ايم؟ 👥 آن كارى را كه بايد انجام مى ‏داديم و آن زمينه ‏هايى را كه بايد فراهم مى ‏كرديم، فرصت ‏هايى را كه بايد پيش مى ‏آورديم تا اين نسل، انگيزه، ارتباط، وعى، برداشت و تفقه جديدى از دين داشته باشد، آيا اين كار را كرده ‏ايم؟ ما مقصّر بوده‏ايم يا نه؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۵ #⃣
📜 |🔰مسئوليت هنگامى مفهوم پيدا مى ‏كند كه در هستى خدايى و حكمتى و شعورى باشد. در هستى احمق، ديگر مسئوليتى نيست... 🔸آن‏ها كه شناخت ‏ها و عقيده ‏ها را از دست داده ‏اند و باز هم آدم ‏هاى‏ خوب و مسئولى باقى مانده ‏اند توجيهى جز عادت و يا حماقت براى خوبى ‏ها و مسئوليت‏شان نيست. 🔸مسئوليت رابطه ‏ى مستقيمى با شناخت ‏ها و با شناخت حكمت و شعور در هستى دارد. مسئوليت هنگامى مفهوم پيدا مى ‏كند كه در هستى خدايى و حكمتى و شعورى باشد. در هستىِ لش و احمق، ديگر مسئوليتى نيست. 🔸 در اين هستىِ ابله، خوبى و بدى برابر مى ‏شوند و معيارى براى خوبى و بدى باقى نمى ‏ماند. 🔸آن‏جا كه بصر نيست چه خوبى چه زشتى! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۴ #⃣
📜 |🔰 الگوهای تقلیدی 💠 خطر اشتباه در انتخاب الگو زياد است و چه بسا به هلاكت و نابودى و فساد بكشد. 💠 پدر بايد شخصيت خود را حفظ كند و مادر بايد شخصيت پدر را نگه دارد و در اين الگو خدشه ‏اى وارد نسازد. 💠 پدرِ با شخصيت مى ‏تواند حتى هنگام شوخى و بازى و بگو و بخند، عظمت خود را داشته باشد، حتى هنگامى كه فرزندش بر سر و رويش مى ‏پرد اين عظمت را حس كند. 💠 پدرِ با شخصيت مانند كوه است، حتى هنگامى كه بر سر او پا مى ‏گذاريم، در دل از او وحشت داريم و از بلنديش مى ‏هراسيم. 💠 اين روحيه تقليد مى ‏تواند بزرگترين عامل تربيتى باشد كه كودك را به سوى خوبى ‏ها و بدى ‏ها بكشاند. 💠 در صورتى كه پدر، خود تربيت يافته باشد و مؤدب باشد و معتقد و هدف‏دار باشد اين تربيت ‏ها و اعتقادها و هدف ‏ها به كودك منتقل مى ‏شود. 💠 مادام كه فرزند در خانه است، تنها با مراعات پدر و مادر، كار تمام است و همين كه پا به بيرون مى ‏گذارد و با ديگران محشور مى ‏شود، پدر و مادر بايد به جز مراعات سابق، به بت ‏ها و مرجع تقليدها و الگوهاى ديگر كودك نيز توجه داشته باشند. 💠 پدر و مادر از آن‏ها كه مى ‏توانند الگوى خوبى باشند، تمجيد كنند و از آنها كه نمى ‏توانند، با زرنگى انتقاد كنند، تا اين كه وازدگى در فرزند به وجود بيايد. 💠 اين غلط است كه با زور كودك را از چنين شخصيتى محبوب جدا كنند؛ چون اين جدايى جز عطش و علاقه چيزى زياد نمى ‏كند و هر چه فرزند بزرگ‏تر شود، بيشتر به خود فرو مى ‏رود و از پدر و الگوى سابقش فاصله مى ‏گيرد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۵۴ #⃣
📜 |🔰ما به اندازه‌ی رنجمان کافریم و به اندازه‌ی کفرمان در عذابیم... 🔸 كسى كه هدايت خدا را نخواست و اين همه ذكر و يادآورى و شكست و تجربه را نديد، به چه هدايتى روى مى ‏آورد؟ بگو كه هدايت خدا، تمامى هدايت است و ما به اين هدايت مأموريم كه تمامى وجود را به رب ‏العالمين و پروردگار هستى تسليم كنيم و در سرزمين وجودمان جز او حاكمى نخواهيم؛ «قُلْ انَّ هُدىَ اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ امِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمينَ». 🔸و كسى كه اين هدايت را نخواست ناچار از تمامى دنيا رنج مى ‏برد كه او از دنيا طالب لذت است و به دنبال ميوه ‏ى رؤياهايى است كه هيچ ‏وقت سبز نمى ‏شوند و پا نمى ‏گيرند و ناچار اين كفر به انسان و قدر او و نقش او، درگيرى ‏ها مى ‏آفريند، كه ساخت انسان و ساخت دنيا با اين غرورها، هماهنگ نيست و تنوع وسرگرمى را و لذت و عيش و نوش را نمى ‏پرورد، كه در اوج لذت ‏ها خود آگاهى تو و فكر تو رنج فردا را دارد و ترس جدايى را و عذاب و رنج از دست دادن را. 🔸تنها كسى مى ‏تواند رنج ‏ها و دردهاى دنيا را تبديل كند و از آنها ذكر و درس بسازد و به فراغت برسد و حتى با رنج ‏ها راه برود كه رفعت ذكر و وسعت صدرى دارد و مى ‏داند كه در كجاست و بايد چگونه حركت كند. براى او، ديگر درگيرى نيست كه هدف او با ساخت او، با ساخت دنيا هماهنگ است. 🔸اين حيرت و ضيق و اين عذاب و انحراف و زيغ، آثار قطعى كفر هستند و ما مى ‏توانيم از مقدار حيرت و دلتنگى و از مقدار درد و رنجمان و عذابمان به مقدار كفرمان برسيم كه ما به اندازه ‏ى رنجمان كافريم و به اندازه ی كفرمان در عذابيم. و شوخى نيست كه بايد كفر و ايمان را از علامت ‏هايش شناخت؛ كه امروز هر ادعايى را مى ‏توان شنيد كه همه در همند و باهمند و تنها علامت ‏هاست كه آنها را از يكديگر جدا مى ‏كند. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۲۸۱ #⃣
📜 |🔰 ما و نیاز مردم 🔹آن كس كه مى ‏خواهد به سوى خدا باز گردد و نعمت ‏هاى او را در راه او خرج كند ناچار به خلق او مى ‏انديشد و به نياز خلق مى ‏انديشد، زيرا كه اين‏ها عيال او هستند و خانواده ‏ى او و اگر خلقى، جمعى، اجتماعى، نيازهاى گوناگون داشت و كسرى ‏هاى بى ‏حساب، بايد شديدترين نيازها و عميق ‏ترين آن‏ها را برآورده كرد و از داده ‏هاى حق و استعدادهاى خدادادى بهترين استفاده را برد و عميق ‏ترين بهره ‏بردارى را نمود. 🔹جامعه ‏ى بشرى نيازمند بقال، بنا، مقنى، نجار، مهندس و طبيب و مربى است. اين‏ها همه نيازهاى جامعه است اما شديدترين آن‏ها نياز تربيتى است، زيرا صنعت و تكنيك پيشرفته در جامعه ‏اى كه فقر تربيتى دارد جز به انهدام و نابودى آنان كمك نمى ‏كند و همانند تيغ تيزى است كه در دست كودكى باشد. هر چه تيغ تيزتر باشد دست كودك زودتر جدا شده و جانش بيشتر در خطر افتاده است. 🔹در اين زمينه هر چه انسان نيرومند و مجهزتر شود براى مرگ مجهز شده و به سوى نابودى شتاب كرده است‏ براى انحطاط و انهدام جمعى لازم نيست كه آن‏ها فاقد صنعت و تكنيك باشند، بلكه كافى است كه با صنعت پيشرفته از بار تربيتى خالى شوند، كه در اين صورت، تيغ صنعت براى نابودى آن‏ها كافى است. و همين است كه كشورهاى عقب افتاده وقتى به صنعت و تكنيك مى ‏رسند كه از درون پوسيده شده ‏اند و از محتوا خالى شده ‏اند و از اصالت ‏هايشان تجريد شده ‏اند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۹ #⃣
📜 |🔰باید داده‌ های حق را در راه او، در راه نیاز خلق... و در راه کمالشان به کار انداخت، نه در راه هوس و خواسته هایشان... 🔸 جامعه ‏ى بشرى نيازمند بقال، بنا، مقنى، نجار، مهندس و طبيب و مربى است. اين‏ها همه نيازهاى جامعه است اما شديدترين آن‏ها نياز تربيتى است، زيرا صنعت و تكنيك پيشرفته در جامعه ‏اى كه فقر تربيتى دارد جز به انهدام و نابودى آنان كمك نمى ‏كند و همانند تيغ تيزى است كه در دست كودكى باشد. هر چه تيغ تيزتر باشد دست كودك زودتر جدا شده و جانش بيشتر در خطر افتاده است. 🔸 در اين زمينه هر چه انسان نيرومند و مجهزتر شود براى مرگ مجهز شده و به سوى نابودى شتاب كرده است. براى انحطاط و انهدام جمعى لازم نيست كه آن‏ها فاقد صنعت و تكنيك باشند، بلكه كافى است كه با صنعت پيشرفته از بار تربيتى خالى شوند، كه در اين صورت تيغ صنعت براى نابودى آن‏ها كافى است. و همين است كه كشورهاى عقب افتاده وقتى به صنعت و تكنيك مى ‏رسند كه از درون پوسيده شده ‏اند و از محتوا خالى شده ‏اند و از اصالت ‏هايشان تجريد شده ‏اند. 🔸 و اين رشد صنعتى براى اين‏ها نه تكامل است و نه خوشبختى كه همه ‏اش مسأله است و درگيرى، همه ‏اش گرفتارى است و سردرگمى و همه ‏اش انحطاط است و انهدام. بايد داده ‏هاى حق را در راه او، در راه عيال او، در راه نياز خلق به مصرف گرفت و در راه كمالشان به كار انداخت، نه در راه هوس و خواسته ‏هايشان. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۰ #⃣
📜 |🔰موقعیت ها یکسان نیستند 🔸 آزادى از اسارت ‏ها با شناخت عظمت انسان و شناخت وسعت هستى و شناخت ‏هاى ديگر بدست مى‏ آيد. من كه تا ديروز اسير توپ‏ ها و عروسك ‏هايم بودم امروز از آن‏ها بيزارم؛ چون به وسعتى رسيده ‏ام و چون عظمت خودم را يافته ‏ام و بزرگى خودم را شناخته ‏ام. 🔸 براى ميزان و سنجش، نيروى عقل هست؛ و براى اطمينان بيشتر مى‏ توان با ميزان ‏هاى ديگر مشاوره كرد و از فكر و عقل، از ارزيابى و سنجش آن‏ها بهره ‏مند شد. 🔸 در هنگام مشورت نبايد اسير برداشت ‏ها و حرف ‏ها بود، بايد ملاك ‏ها را بدست آورد و بايد از اطلاعات و آگاهى‏ هاى ديگران بهره‏ مند شد و آن‏ها را سنجيد و سپس انتخاب كرد. 🔸 مشورت، چشم خود را كور كردن نيست، بلكه از چراغ ‏هاى ديگر بهره گرفتن است. اين اشتباه است كه با امر و نهى ديگران حركت كنيم. چه بسا آنچه كه ملاك نهى است باعث حركت من و تشويق من باشد؛ چون شرايط و موقعيت ‏ها و محيط ها يكسان نيست. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۱ #⃣
📜 |🔰 دین از غربت انسان شکل می‌ گیرد... 🔸وقتی بحث از آینده و از ارتباط می‏ شود، خیال می‏ کنیم چون دین به سبب حیرت شروع شده و علم حیرت ‏زداست، پس دین در آینده جایی ندارد؛ درحالیکه دین از غربت انسان شکل می‏ گیرد. آدمی، بزرگ‏تر از این زندگی است؛ می تواند این دنیا را با یک گام طی ‏کند. 🔸 ارتباطات پیشرفته، این گام را سریعتر می ‏کند. من که پا ندارم به آن دیوار برسم و دو روز باید بغلتم، اگر توانا باشم در یک لحظه می ‏رسم. پس نیاز به دین، به مراتب بیشتر می‏ شود؛ چراکه با پیشرفت علم، توقع جدیدی در انسان پدید می‏ آید. 🔸با این نگاه، بحث «انتظار ما از دین» با «احتیاج ما به دین» جایش عوض می ‏شود؛ کسی که دین را نمی ‏خواهد و در را به روی دین بسته است، انتظاری از دین ندارد و طرح مسئله انتظار از دین در برابر او بی معناست؛ ولی اینکه چه نیازی به دین دارد، یک واقعیت است که نمی ‏شود از آن چشم پوشید. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۹۸ #⃣ | عضو شوید 👉🏻 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰محبوبِ در خاک رفته ▪️ رسول خدا، تنها يك يادگار دارد؛ كه سيدة النساء است، كه بضعة الرسول است، كه ام ابيها ست؛ كه محبوب خداست و رضا و سخط خدا به رضا و سخط او گره خورده است. ▪️ همين نشان مى ‏دهد كه او جز رضايت و سخط خدا، رضايت و سخطى ندارد و از هرگونه انگيزه‏ ى دنيايى و نفسانى و شيطانى جداست. همين نشان مى ‏دهد كه معصوم است و صادق است. ▪️ اين يادگار رسول در جوانى به گونه‏ اى مرموز و مجهول در خاك رفته و حتى از قبر او هيچ نشانى نمانده و معلوم نيست كه در مسجد است، كه در كنار رسول (ص) است، كه در بقيع است! ▪️ اين بى‏نشانى، نشان چيست؟ اين از چه حكايت مى ‏كند؟ ▪️ آیا از عدالت و قاطعيت خلفاء كه حتى بر زياده‏طلبى ‏هاى تنها يادگار رسول (ص) شمشير مى‏ كشند و آتش مى‏افروزند و خانه را مى‏ سوزانند، حتى اگر فاطمه (س) در آن باشد؟!! ▪️ در هر حال اين شهادت مى‏ دهد كه فاطمه (س) با سردمداران همراه نبوده و از آن ‏ها رضايت نداشته و بر آن ‏ها غضب كرده، حتى پس از مرگش از حضور آن‏ها نفرت داشته است و قبرش را پنهان مى ‏خواسته است. ❛❛ عین‌صاد 📚  سلام الله علیها| ص ۱۸ #⃣ | عضو شوید 👉🏻 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰بزرگترین هدیه 🌹كسانى كه شوق شهادت داشتند و عشق به مرگ، همين ‏ها بودند كه فريادها را شنيده بودند و مى ‏ديدند كه اگر خود را بدست نياورند، به زير آوار مى ‏روند و يا روى آب مى ‏مانند. 🌹هنگامى كه اين ديد با همان حب به نفس و ترس از مرگ همراه مى ‏شود، عشق به نفس اثر عوض مى ‏كند. 🌹اين تركيب جديد است كه همان بدى ‏ها را تبديل‏ مى ‏كند و سربازهاى نفس را به اطاعت تو وامى ‏دارد و اين قلعه را از درون فتح مى ‏كند. 🌹تو در اين مبارزه نه با تلقين و تحميل، كه با فكر و ذكر با اين شناخت ‏ها و يادآورى ‏ها و با مقايسه ‏ها به تكبير و توحيد مى ‏رسى و آنگاه كه درگيرى پيچيده ‏تر شد، نوبت بلاء و ضربه مى ‏رسد. 🌹و اين ضربه ‏ها، براى تويى كه تولد يافته ‏اى و تويى كه از مركبت جدا شده ‏اى، بزرگترين نعمت و بزرگترين هديه است. 🌹 اين بلاء را از بالا مى ‏فرستند. تو نمى ‏توانى خودت را خوب جراحى كنى، از بالا، دست روى نقطه ‏ى درد مى ‏گذارند و چنان فشار مى ‏دهند كه در دمل، چركى نماند. 🌹اين بازى ‏ها كه ما خودمان درمى ‏آوريم، در واقع نمايشى است كه مى ‏خواهيم خلقى بودنمان را توى چشم ‏ها بريزيم. 🌹آن بلايى كه از بالا مى ‏فرستند و آن لقمه ‏اى را كه از آنجا برايت مى ‏گيرند، درست به اندازه ‏ى گلويت است‏! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۰۸ #⃣ | عضو شوید 👉🏻 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰 فقط با یک اشاره 🔸️اين حيوان است كه به خاطر غريزه ‏ها و با پاى غريزه ‏ها زندگى مى‏كند و راه مى ‏رود. اما انسان بايد از اين سطح بالاتر بيايد و از تضادى كه در نهاد اوست مدد بگيرد و حركت كند، آن هم حركتى نه به سوى آنچه در حد او و پايين ‏تر از اوست. 🔸️حركت به سوى وجودى برتر و بالاتر و بى ‏نياز و بى ‏مانند و نامحدود. و ديگر اين انسانِ از بند رهيده و به وسعت رسيده، اين انسان دريا دل، با قطره‏اى طوفان نمى ‏گيرد و با جلوه ‏اى و هوسى موج بر نمى ‏دارد. 🔸️اين ما هستيم كه با حرفى شاد مى ‏شويم و از حرفى مى ‏رنجيم، با صنارى قالب تهى مى ‏كنيم و اين ما هستيم كه هوس ‏هاى ما و هوس ‏هاى خلق در ما حركت ايجاد مى ‏كند و اين ما هستيم كه دنيا چشممان را پرمى ‏كند و دگرگونمان مى ‏سازد. اما آن‏ها كه از اسارت‏ها رهيده‏اند و به عشق حق رسيده ‏اند و در حد وظيفه زندگى مى ‏كنند، جز با امر او، جز با حكم او، جز با اشاره ‏ى او به راهى نمى ‏روند و با يك اشاره ‏اش با سر مى ‏روند. 🔸️ آن‏ها كه دريا دل شده ‏اند، ديگر اين قطره ‏ها حتى اين رودها در آن‏ها سرشارى و لبريزى نمى ‏آورد، كه رودها از دريا برخاسته ‏اند و به دريا پيوسته ‏اند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۶ #⃣ 👤: @ad_einsad
📜 |🔰سرداران فاتح قلعه‌ ها را از درون فتح می‌کردند... ▪️كسانى كه قدر خود را نمى‏ شناسند و ابعاد ظلم را نمى ‏فهمند و مغرور و فريب خورده‏ ى نان و پاداش مى‏ شوند، در برابر ولى خواهند ايستاد. بايد از آنجا آغاز كرد كه ظلم را در هر چهره بشناسند و توقعشان از حكومت تا حد رفاه و پرستارى نماند. ▪️ما در برابر كسانى كه گردوخاك به صورتمان ريخته اند مى‏ شوريم و درگير مى ‏شويم و در برابر اين ظلم ‏ها مى‏ ايستيم مادام كه عدالت‏ هاى ستمگر و ستمگرهاى عادل نام را نشناسيم، در برابر آن‏ها نمى‏ شوريم و لعن و دشنام مان از عادت تجاوز نمى ‏كند. ▪️بايد با حديث معروف، آن‏ها را به سوى حقيقت مستور آورد. راه‏ هاى كوهستانى به ما مى ‏آموزد كه قله ‏هاى سركش و صخره‏ هاى بلند را آنجا كه نتوانستى از روبرو فتح كنى مى ‏توانى دور بزنى و بر سر آن‏ها پاى بگذارى. ▪️هنگامى كه يك مقدار نيرو در دل صخره جاى گرفت انفجار آن مى ‏تواند صخره‏ ها را متلاشى كند واين يك حقيقت است كه سرداران فاتح، قلعه ‏هاى محكم را از درون فتح مى ‏كردند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۹ #⃣ 👤: @ad_einsad