eitaa logo
🇮🇷 دلـتنـگـ♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
610 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3هزار ویدیو
29 فایل
🙃گذشت‌و‌گذشت.... روزی‌شد‌که‌تصمیم‌گرفتیم‌یه‌محفلی‌داشته‌باشیم‌که‌با کمک‌هم‌رشدکنیم...🦋 💔|دلتنگِ|⁦♡⁩مولامونیم‌وامیدواریم‌باایجاداین‌کانال انشاالله‌بتونیم‌حتی‌شده‌یه‌قدم‌کوچیکی‌برداریم:-)⁩🔮و سرباز‌آقامون‌بشیم☘️انشاءالله🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید عباس دانشگر ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ در خانواده ای مذهبی ومومن در سمنان چشم به جهان گشود. او با تربیت مذهبی پدر و مادر، از همان دوران کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد؛پدرش او را مرتب به همراه خود به مسجد محل می بردو همین باعث شده بود او از بچگی با این فضا انس بگیرد.تقریبا از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت مسجد محل حضور داشت و با دوستانش هر سال در اعتکاف ماه رجب شرکت می کرد. بزرگتر که شد زیاد هیئت می‌رفت، به قول معروف بچه هیئتی بود، پا منبری ثابت اکثر سخنرانی هایی مسجد محل و دیگر مساجد شهر محسوب می‌شد و علاوه بر شرکت در مراسمات مذهبی مثل عزاداری های ماه محرم و شب‌های قدر و تلاوت جزء خوانی قرآن در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز خصوصا پنجشنبه شب ها در دعای کمیل امام زاده یحیی سمنان و جمعه صبح ها در دعای ندبه شهرستان (بیشتر در مسجد المهدی سمنان) حضوری مرتب و فعال داشت. عباس هوش و استعداد خوبی داشت، در دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان برای ارتقاء تحصیل خودش همواره تلاش میکرد و همیشه جزو شاگردان ممتاز کلاس بود. اوج تلاشش در مقطع پیش دانشگاهی بود، ساعات روزانه خود را برنامه ریزی کرده بود و اکثر وقت های روزانه خود را در سالن مطالعه کتابخانه مرکزی سمنان میگذراند او با اراده ای قوی میخواست بهترین نتیجه را در کنکور بگیرد. در نهایت هم توانست با رتبه خوب در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود. ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
همزمان با شرکت در کنکور سراسری؛ به خاطر عشق و علاقه ای که برای ورود به سپاه پاسداران داشت در آزمون ورودی دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد. خبر قبولی در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع)، تقریبا همزمان با خبر قبولی در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه سمنان به عباس داده شد. قبولی در هر دو آزمون، او را حدود یک هفته در فکر فرو برد که کدام راه را انتخاب کند. از دوستان زیادی مشورت خواست، اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد ولی او در نهایت دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد و بعدها به دیگران می‌گفت در سپاه بهتر می‌توان به اسلام خدمت کرد. ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
شهید دانشگر در۵ مهر ماه سال ۱۳۹۰؛ در حالی که ۱۸ سال داشت وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. جوّ مذهبی و عقیدتی دانشگاه، محیط مناسبی را برای رشد بیش از پیش برای او فراهم کرد، اودر طول دوره آموزش افسری و پاسداری مدام به فکر افزایش سطح تفکر و آگاهی خودش بود و توانست همزمان با دوره آموزش نظامی، مطالعاتش را در موضوعات مختلف خصوصا موضوعات عقیدتی فزونی بخشد.این شهید بزرگوار تا قبل از اعزام اکثر کتاب های شهید مطهری را خوانده بود و از مرکز بینش مطهر گواهی سطح یک را گرفته بود. مطالعه زیاد در عمق دید و وسعت نظر عباس تأثیر بسیار مثبتی گذاشت و کم کم او را به مرحله شعور و خودشناسی رساند (وصیت نامه و دلنوشته هایش گویای این تاثیر است). ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
در دانشگاه با دو نفر از هم دوره ای هایش توانسته بود حلقه های معرفتی تشکیل دهد که بعدها پایه گذار یکی از کانون های فعال تربیتی و مذهبی دانشگاه شده بود تا جایی که حتی طرح مطالعاتی و تشکیل چنین کانونی را به مسئولین دانشگاه ارائه داده بودند و قرار بود آن طرح اجرایی شود. عباس گزینش سپاه استان سمنان بود وبعد از اتمام دوره آموزش افسری در تابستان ۹۲‌، باید به سمنان می آمد. اما به خاطر فعالیت های فرهنگی اش مورد توجه فرماندهی دانشگاه قرار گرفت و همان فعالیت ها در نهایت سبب شد تا عباس و دو دوستش با تأکید فرمانده دانشگاه به جای رفتن به رده معرفی کننده، در دانشگاه ماندنی شوند تا محیط دانشگاه و دانشجویان بیشتر از وجود آنان بهره ببرند. بعد از یک سال در دفتر جانشین فرماندهی دانشگاه مشغول به کار شد. او با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه توانست بنیه ی اعتقادی و اخلاقی خود را روز به روز کامل تر کند. در این مسیر سردار اباذری معلمی دلسوز برای او بود. از دست نوشته های مناجات او با خداوند متعال برمی آید که در او تحول عظیمی رخ داده بود . ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
عباس من برای مردن حیف بود. او باید شهید می‌شد. این اواخر فوق‌العاده شده بود، نماز خواندنش را خیلی دوست داشتم، خیلی زیبا نماز می‌خواند. با نگاه کردن به او هنگام نماز آرامش می‌گرفتم. یقین داشتیم عباس شهید می‌شود. وقتی پسرم رفت از خدا خواستم اگر عاقبت به خیری بچه‌ام در شهادت است، شهید و اگر در ماندن و خدمت کردن است بماند. عباسم از من خواسته بود برای شهادتش دعا کنم. هنگام دفن کردن پیکرش، به او گفتم: «شیرم حلالت مادر! ازت راضیم. سربلندم کردی» ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
۱- یکی از خصیصه های بارز شهید دانشگر ؛ شجاع و نترس بودن او در دوران کودکی و نوجوانی اش بوده است. ۲- او همیشه خنده ای بر لب خود داشت و در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت .او در اولین برخورد انقدر گرم و صمیمی می شد که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار می‌کرد. ۳-شهید عباس دانشگر هیچ‌وقت از کارها و کلاس‌هایش چیزی به خانواده اش نمی‌گفت. بعد از شهادتشان خانواده ی او گفتند:« که ایشان دوره‌های بینش مطهر را گذرانده و مدتی بود در دانشگاه، سطح ۱ بینش مطهر را تدریس می‌کرده است. یا اینکه مدرک کارشناسی ادوات نظامی را هم گرفته بود. از دوستانشان شنیدیم که مرتب در کلاس‌های استاد پناهیان و دکتر عباسی شرکت می‌کرده است.» ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
عباس در ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. فرمانده اش سردار اباذری به او لقب " جوان مومن انقلابی" داد و با دلی پر از اندوه این چنین گفت:«مجموعه سپاه یکی از فرماندهان شجاع و مدیر خود را از دست داد.» ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
پیکر مطهر شهید عباس دانشگر پس از تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و در شهرستان سمنان هم پس از تشییع مردم شهید پرور در امامزاده حضرت علی اشرف(ع) به خاک سپرده شد. ✍|دلتنگ|‌♡ @deeltangy
فاتحه ای هدیه به روح مطهر شهدا اللخصوص شهید عزیزمون شهید عباس دانشگر کنیم 🤍 ✍|دلتنگ|⁦♡ @deeltangy
ابتدا چندان اعتقادی به رفیق شهید نداشتم؛ اما با تشویق دوستانم علاقه‌مند شدم تا شهیدی را به‌عنوان دوست انتخاب کنم. زندگی‌نامۀ چندین شهید را مرور کردم. تا اینکه به شهید عباس دانشگر رسیدم. او را به‌عنوان دوست شهیدم انتخاب کردم. مدتی به‌نیتش برخی اعمال عبادی را انجام می‌‌دادم؛ ولی احساس رفاقت و حضور او را درک نمی‌‌کردم. این موضوع را به یکی از دوستانم گفتم. گفت: «باید از خود شهید بخوای.» یک شب بعد از نماز، به شهید التماس کردم تا به من توجه کند. چند شبی گذشت. یک شب در عالم رؤیا دیدم در حرم مطهر امام‌رضا(علیه‌السلام) هستم. گویا گم شده‌‌ بودم. حیران و سرگردان به این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتم. یک مرتبه دیدم شهید عباس دانشگر روبه‌رویم ایستاده. به من گفت: «چی شده؟» گفتم: «گم شده‌م.» گفت: «بیا راه رو به تو نشون بدم.» از خوشحالی از خواب بیدار شدم. بعد از دیدن این خواب، باور کنید روحیۀ معنوی من از قبل خیلی بهتر شد. همواره حضور شهید عباس را در زندگی‌ام می‌‌بینم و یقین دارم عباس به من کمک می‌‌کند تا راه واقعی و حقیقی را که همان راه بندگی و عبودیت است، پیدا کنم و به آن هدف متعالی برسم. 📗 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۳۰۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحاتِ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 نامه‌ها ✅️ نامه‌هایی برای همسرش(از سوریه) ✉️ نامۀ دوم فاطمه‌جان، عزیزم، دوستت دارم! دعا می‌کنم امتحاناتت را به‌خوبی پشت‌سر بگذاری و حالت هر روز از دیروز بهتر باشد! من هم به یادت خواهم بود؛ امیدوارم تو هم مرا یاد کنی! امیدوارم فاصلۀ جسم‌هایمان، قلب‌هایمان را به هم نزدیک‌تر سازد تا بتوانیم ظرفیت عاشق شدن را پیدا کنیم. شنیدی می‌گویند زنده بودن فاصلۀ گهواره تا گور است و زندگی کردن فاصلۀ زمین تا آسمان؟ امیدوارم هر روز آسمانی‌تر شوی! تو هم مرا دعا کن. خداوند قلب‌هایمان را به رنگ خود درآورد و پاکمان کند! ✍️عباس دانشگر 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯