دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️گروههای سلفی و تحولات روز جمعبندي: بطور كلي باتوجه به شرايط نوارغزه و كرانهباختري، تف
♦️وضعیت سیاسی سیستان و بلوچستان
الف) قومیت: بلوچستان شامل سرزمين وسيعي است كه نواحي جنوبشرق ايران، غرب پاكستان و جنوبغربي افغانستان را دربر ميگيرد. اين منطقه محل سكونت قوم بلوچ است كه در مورد ريشه آنها اجماع نظر وجود ندارد. عمده بحث در اين زمينه، بر محور 2 نظريه ميباشد:
🔸يكي ريشه ايراني(آريايي) و ديگري ريشه عربي.
نظريه دوم معتقد است كه بلوچها به اعراب و اعقاب حمزه عموي پيامبر اسلام(ص) منتسب ميباشند. نظريه اول، براي قوم بلوچ ريشه ايراني قائل است و نظريه دوم را فاقد مستندات تاريخي ميداند.
به هرحال روايت شده كه اين قوم از حدود 400 سال پيش، از نواحي مركزي ايران مانند فارس، لرستان و نواحي غربي مانند كردستان به اين سرزمين كوچ كردهاند.
بلوچها داراي گويش و زبان ويژهاي هستند كه لهجه هرطايفه با طايفه ديگر متفاوت است. بيش از 100طايفه بزرگ در بين اين قوم وجود دارد كه هرطايفه آن از تعداد قابل ملاحظهاي تيره تشكيل يافته است كه يكي از تيرهها تيره سرداري(خاني) ميباشد كه بصورت موروثي و نسل به نسل سرداري طايفه را برعهده دارد.
در رأس هر يك از تيرهها چند نفر ريشسفيد و يك نفر كدخدا قرار دارد كه مجموع ريشسفيدان تيرهها و سردار طايفه بزرگان طايفه را تشكيل ميدهند. اين نظام قشربندي، امروزه نيز با كمي تغييرات وجود دارد و نقش تعيين كنندهاي را در روابط اجتماعي اين قوم برعهده دارد.
ب) مذهب: اين كه مذهب قوم بلوچ از ابتدا اهلسنت و حنفي بودهاست، چندان روشن نميباشد؛ با اينحال حكومت محلي باركزيها(1299تا 1307ه.ق) را در بلوچستان، بايد نقطه آغازي بر رونق مذهب اهلسنت در اين منطقه دانست. در دوران حكومت دوست محمدخان باركزي، وي تعدادي ملّا و مولوي را كه عموماً افغان و حنفي مسلك بودند براي امر قضاوت كه تحت عنوان شريعت از آن ياد ميشود وارد دستگاه حكومتي خود كرد. اين اقدام موجب شد قشر روحاني نيز به مرور در نظام طايفهگي قوم بلوچ از منزلت خاصي برخوردار شود و در سلسله مراتب اجتماعي پس از سردار(خان) و كدخدا قرار گيرد.
كمكم به تشويق همين مولويها، عدهاي نوجوان به هندوستان فرستاده شده و در #دارالعلوم_ديوبند مشغول به تحصيل ميشوند و پس از فراغت از تحصيل با بازگشت به موطن خود، به ترويج مرام ديوبندي مشغول ميگردند، بطوري كه امروز اکثر قوم بلوچ، اهلسنت و پيرو مسلك حنفي ديوبند هستند.
مسلك حنفي كه امام ابوحنيفه(80تا 150ه.ق) سرسلسله آن ميباشد، درطول 1300سال دستخوش دگرگونيهايي شدهاست، بطوري كه امروزه از 3 جناح يا گرايش عمده #ديوبندي، #بريلوي و #مودودي ميتوان نام برد؛ كه 2 گرايش اول از قدمت بيشتري نسبت به گرايش سوم كه از حدود سال 1932ميلادي به بعد رايج شد، برخوردار است. بواسطه اهميت اين گرايشها در بحث و توضیحات ارائه شده در بخشهای متن، صرفاً به توضیح مودودی و اهلحدیث میپردازیم.
1⃣ ديوبنديه: توضیح در پستهای بعدی
2⃣ بریلویه: توضیح در پستهای بعدی
3⃣ مودودی: مودوديگرايي جرياني فكري است كه از اوايل دهه سوم قرن بيستم بوسيله فردي به نام #ابوالاعلي #مودودي پيریزی شد. اين جريان فكري كه نوعي روشنفكري ملهم از انديشههاي سياسي اسلام را در خود دارد، از پايگاه نسبتاً نيرومندي در بين تحصيلكردگان و دانشگاهيان پاكستان برخوردار است، اما همانند بريلوي، در بلوچستان نفوذي ندارد.
4⃣ اهلحديث: علاوه بر اين 3 گرايش، جريان چهارمي نيز در بين اهلسنت پاكستان از حضور رو به گسترشي برخوردار است كه به اهلحديث مشهورند و با تفكرات وهابيت قرابت زيادي دارند. در عين حال اين جريان با اعتقادات ديوبندي مشتركات فراواني دارد بطوري كه پيروان آنها بيشتر در احزاب مذهبي و فرهنگي وابسته به ديوبندها متمركز ميباشند.
باتوجه به رواج مذهب حنفي شاخه ديوبند در ميان قوم بلوچ در دوران حكومت باركزهي، این فرقه جايگاهي ويژه يافت بطوري كه در همين دوره، مردم سركوب حكومت محلي باركزي به دست رضاخان را نوعي حمله شيعه بر ضد سني تلقي كردند و شكاف عميقي را ميان خود و حكومت مركزي در زمينه مذهب قائل شدند. اما در دوران پهلوي، با توجه به اصل ايجاد محدوديت براي ترويج مذهبي، رژيم در برخورد با مولويها، اين قشر را جزء عناصر ردهی دوم قرار داده و از مطرح شدن آنها جلوگيري ميكرد و در اين ميان تكيهگاه اصلي خود را بر خوانين و رؤساي طوايف، كه عناصري اصلي و تعيينكننده بشمار ميآمدند متمركز ساخته بود. هر چند در اواخر حكومت پهلوي تا حدودي دست مولويها براي تأسيس مدارس ديني جديد بازگذاشته شدهبود، اما اين اقدامات همسو با سياستهاي خاص رژيم نسبت به قوم بلوچ طرحريزي شده بود.
(95) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist