دفاع همچنان باقیست
🔻فجیعترین جنایت اسرائیل علیه فلسطین چگونه رقم خورد؟ 👇👇👇 دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_
۱★🔻فجیعترین جنایت اسرائیل علیه فلسطین چگونه رقم خورد؟
#شکم_زنهای_باردار در این حملات #دریده شد و زنان زیادی مورد تجاوز فردی یا دسته جمعی مهاجمان قرار گرفتند، روی #بدن بسیاری از #شهدا با #چاقو علامت #صلیب حک شده بود. #پزشک و #پرستار و بیمار همه باهم کشته شدند.
📍در روز ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۸۲ آوارگان اردوگاههای #صبرا و #شتیلا در یکی از خونبارترین روزهای زندگی خود از خواب بیدار شدند. کشتاری که به ریاست #آریل_شارون نخست وزیر مقبور رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ وقت این رژیم در این روز با همکاری #رافائل_ایتان رئیس ستاد جنگ ارتش اسرائیل در کابینه #مناحیم_بگین انجام شد، یکی از سیاهترین نقاط پرونده جنایتهای رژیم صهیونیستی ضد ملت فلسطین به شمار میرود که در روز ۱۶سپتامبر توسط مزدوران #فالانژ رژیم صهیونیستی در لبنان صورت گرفت. این در حالی بود که محاصره اردوگاههای صبرا و شتیلا به صورت مستقیم زیر نظر صهیونیستها صورت گرفته و فالانژها زیر چتر حمایتی که رژیم صهیونیستی گسترده بودند، اقدام به کشتار غیرنظامیان و شهروندان و بویژه زنان و کودکان کردند. شکم زنهای باردار در این حملات از هم دریده شد و زنان زیادی مورد تجاوز فردی یا دسته جمعی مهاجمان قرار گرفتند.
🔻جزئیات جنایات صهیونیستها و فالانژها در صبرا و شتیلا
۴۸ساعت کشتار مستمر و خونریزی وحشیانه در این منطقه ادامه پیدا کرد، هر کس به دنبال فرار بود، راهی جز #مرگ پیش روی خود نداشت و ماندن در این اردوگاه نیز چیزی جز مرگ برای آنها رقم نمیزد. صهیونیستها هنگامی اجازه ورود خبرنگاران و خبرگزاریهای مختلف به نوار غزه را صادر کردند که کشتار فالانژ ها در روز ۱۸ سپتامبر به پایان رسیده بود و #بلدوزرهای رژیم صهیونیستی با قراردادن #کشتهها در #گورهای_دستهجمعی و #پاکسازی مناطق، بسیاری از آثار جرم را پاک کرده بود.
به همین علت است که هیچ آمار دقیقی از میزان تلفات و کشته شدگان این حملات وجود ندارد. این رقم اما تا بیش از ۳هزار جنازه نیز برآورد شده است.
#بدنهای_بیسر
#مثله_شده_زنان_و_کودکان_و_مردان
به وفور در این منطقه یافت میشد.
تا قبل از حمله و تهاجم سربازان اسرائیلی به لبنان، دو کمپ مذکور در حدود ۹۰۰۰۰نفر سکنه داشت که ۲۵درصد از آن، #فقرای_لبنانی بودند. این آوارگان و درماندگان در آغاز در چادرهایی که از طرف آژانس امداد و رفاه آوارگان سازمان ملل برپا شده بود، زندگی میکردند. لکن کمکم در همان جا برای حفاظت از سرما و گرما، خانههای یک طبقه و دو طبقه ساخته شد و آوارگان در آن ساختمانها جا داده شدند. خانههای اردوگاه نزدیک به هم بودند و کوچههای باریکی آنها را از هم جدا میکرد. در همین قسمتها مدرسه، مراکز بهداشتی و مرکز صلیب سرخ «ساف» بنا و تقریبآ همه احتیاجات آوارگان تأمین شده بود.
کمیتههای متعدد «مسئول امور شهرداری» به کارهای روزمره آنان رسیدگی میکرد.
#میکائیل_جانسن در کتاب «جنگ بیروت» نوشته است: «از تاریخ ۱۶ تا ۱۸سپتامبر ۱۹۸۱ به مدت #چهل_ساعت کشتار ادامه داشت. درباره اتفاقات وحشتناک و دلهرهآور آن، خیلی نوشته شده است و لازم نیست که در اینجا بازگو شود. عکسها خود گویا هستند. چیزی که نباید فراموش شود، این است که محکومین [بیگناه]، مردان، زنان، کودکان از هر سنی، از خیلی پیر تا خیلی جوان و حتی کودکانی که در آغوش مادران خود بودند، همه به طرق مختلف کشته شدند. #خوشبختترین آنها کسانی بودند که #تیرباران شده بودند، #انفرادی یا #دستهجمعی.
#عدهای نیز #خفه شده بودند و یا #گلوی آنان با #چاقو بریده شده بود.
#بسیاری از مقتولین #ناقصالعضو شده بودند؛ معلوم نیست که قبلا و یا بعد از کشتار این طور شده بود. بر روی بدن بسیاری از کشتهشدگان #علامت_صلیب که نشانه فالانژها است، با چاقو حک شده بود.
پزشک، پرستار و بیمار همه با هم کشته شده بودند. بعضی #زیرچرخهای_بولدوزر مانده و #خرد شده بودند و تعدادی هم همراه با اجساد، #زنده_زنده در #گورهای_دستهجمعی به #زیرخاک رفته و زنده به گور شده بودند.
همه نویسندگانی که از جنایات اسرائیلیان پرده برداشتهاند، از #بولدوزر به عنوان #آلت_قتاله و صمیمیترین همکار صهیونیستها در خراب و مخفی کردن آثار جنایات آنان، نام بردهاند.
مک براید در کتاب "اسرائیل در بیروت" وقتی که از کشتار بیگناهان در اردوگاههای فلسطینیان سخن میگوید، مینویسد: گورهای دستهجمعی به سرعت توسط همان ماشینهای لعنتی [بولدوزر] حفر و اجساد بیگناهان در آن ریخته شد.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
2)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. 📍نحوه ربایش #طالب_طاهری و #
3)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
مدتی بعد درحالیکه محسن میرجلیلی، طالب طاهری و عباس عفتپیشه در شکنجهگاه بخش ویژه اسیر بودند، ربایش #خسرو_ریاحی_نظری رخ داد.
تروریستها خسرو ریاحی را نیز به همین شکنجهگاه آوردند: «او را چند دور، دور اتاق چرخانیدم و در گوشهاتاق نشاندیم و حمام را خالی کردیم و محسن را داخل اتاق جلویی بردیم و طالب را داخل اتاق جلویی ولی طرف غربی و کفاش را نیز به اتاق پشت این اتاق بردیم و سپس خسرو را داخل حمام بردیم و دستها و پاهایش را بستیم و او را روی میز خوابانده بودیم. او هیکل ورزشکاری داشت. کار خودمان را موقتاً تعطیل کردیم و محمدرضا را مواظب طالب و کفاش و شهرام روشنپناه را مواظب محسن گذاشته بودم…»
از پیش مشخص شده بود که طاهری و میرجلیلی خانه مرکزیت سازمان را تحت نظر نداشتند و خانه مذکور شناسایی نشده بود؛ اما #جرم_نابخشودنی_پاسداری موضوعی نبود که سازمان از آن چشمپوشی کند. مضاف بر آن کوچکترین اطلاعاتی درباره عملیات مهندسی نباید به خارج از بخش ویژه سازمان درز پیدا میکرد. در نتیجه #گرفتن_انتقام، جایگزین گرفتن اطلاعات شد: «حوالی ظهر بود که #طاهر و #مسعود_قربانی آمدند و با حالتی خندان و در حالی که میگفتند بالاخره معلوم شد برای بچهها که بخش ویژه در تور نبوده و به همین خاطر از همه افراد بخش به خاطر این مسئله قدردانی کردهاند ولی امروز کار خیلی مهمی داریم. درست است که اینها خانه ما را زیرنظر نداشتهاند، ولی ما نباید از اینها که #پاسدار هستند و خانه دیگری را زیرنظر داشتهاند بگذریم و بچهها گفتهاند هر کاری خواستید میتوانید با اینها انجام دهید؛ اگر توانستید #اطلاعات_بگیرید و اگر نتوانستید #انتقام. حتی میگفت طرحی داریم که اینها را به خیابان ببریم و درب ماشین را باز کنیم و در یک منطقه شلوغ آنها را به #رگبار ببندیم و دو #کوکتل روی آنها بزنیم، ولی هنوز این مسئله از طرف بچهها تصویب نشده و کاری که ما امروز داریم، گرفتن اطلاعات در غیر این صورت انتقام است.»
📍جنایتگری منافقین در شکنجه دو پاسدار
نهایتاً در روز آخر طرح گرفتن انتقام از دو پاسدار جنایتی را رقم زد که در طول تاریخ معاصر ایران کمنظیر بود: «سپس جواد [محمدی] وارد اتاق شد و طالب را دید که نشسته است. #چند_سیلی_محکم به گوش او زد… جواد محمدی به من گفت اینها را بترسانید. من که فکر میکردم اطلاعات خیلی زیادی از آنها گرفتهام به جواد گفتم دیشب اطلاعات زیادی به من داده و تو نباید این طوری برخورد کنی، ولی جواد گفت باید بترسند. سپس #هویه را آورد و به #بدن طالب میچسباند که میخواست فریاد بزند ولی طاهر به او میگفت اگر صدایت در بیاید بیشتر #میسوزانمت و طالب به من نگاه میکرد تا شاید چیزی بگویم ولی من هیچ کاری نمیکردم. مسعود قربانی نیز #اتو را به #کمر_محسن چسباند که بیهوش شده بود و مسعود قربانی گفت اینها را باز هم بزنید تا بترسند…»
درحالیکه شکنجهگاه بخش ویژه #چهار_زندانی را در خود جای داده بود، کشتهشدن خسرو ریاحی اتفاق افتاد. به شهادت رسیدن خسرو ریاحی به ضرب گلوله منافقین در حالی رخ داد که وی موفق شده بود با تروریستها درگیر شود. صدای بلند گلوله امنیت شکنجهگاه خیابان بهار را به خطر انداخت و نتیجه آن، پایان عملیات مهندسی و تخلیه کامل شکنجهگاه بود: «[پس از درگیری خسرو ریاحی با منافقین و تیراندازی به وی] من پیش طالب و محسن آمدم و از آنها پرسیدم صدای تیر زیاد بود؟ که به من گفتند صدا زیاد بوده و وقتی محمدرضا به خانه آمد گفتم همین امشب باید اینجا را خالی کنیم. همهتان اسلحههایتان را ببندید و آماده باشید…»
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
5)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. در ادامه اعضای بخش ویژه مجا
6)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
قساوت قلب اعضای بخش ویژه تا حدی بود که برخی از اعضا از ادامه #شکنجههای_قرون_وسطایی جا زدند و نتوانستند ادامه چنین #جنایاتی را تحمل کنند: « #لثههای این برادران حالت بدی پیدا کرده بود، طوری که #دهانشان خیلی بوی بدی میداد و حالتی که انگار یک چیزی بگندد داشت و این مسئله به خاطر همان اعمال شکنجهها بود و #خونمردگیها در بدن آنها. طاهر در حالی که با چاقو وارد حمام شده بود گفت این یکی مسائل را میگوید یا نه یا دلش میخواهد مثل آن یکی #پوستش_کنده_شود؟ من بیرون آمدم و به اتاقی که طالب در آن بود رفتم. دیدم قسمتی از #پوست_سر را به همراه #موهای او #کنده است و شکل آن حالت خیلی بدی داشت. طالب بیهوش بود که رحمان با ریختن آب سرد میخواست او را به هوش بیاورد ولی رحمان هم حالت خیلی بدی داشت. البته این مطلب را نمیخواست نشان دهد ولی من میفهمیدم که از این کار خوشش نمیآید. نه آنکه رحمان دلرحم بود، ولی حالت و عکسالعملی که برادران پاسدار نشان میدادند طوری بود که حالت چندشآوری داشتیم. من در آن موقع یک لحظه نمیتوانستم فکر کنم که چه دردی آنها میکشند و فقط فکر این بودم که از معرکهای که مسعود قربانی و طاهر راه انداختهاند عقب بیفتم.»
از سوی دیگر #شکنجههای_دلخراش بر روی محسن میرجلیلی نیز به موازات طالب طاهری در جریان بود: «خود من هم کابل و پارچه در دستم بود که به حمام برگشتم. چند ضربه #کابل به #کف_پا و #بدن محسن میرجلیلی که هنوز بیهوش بود زدم که تکان خورد و به هوش آمد. پس از به هوش آمدن دهانش را باز میکرد و وقتی دهانش باز میشد بوی گندیدگی شدیدی از دهانش میآمد و #لثههای #دندانهایش حالت پوسیدگی داشت. اصلاً همه جای بدنش سست شده بود و بدنش مقاومت طبیعی خود را از دست داده بود. حتی یک بار که مسعود قربانی موهای او را میکشید و من با کابل میزدم و محمدرضا دهان محسن را گرفته بود، مسعود پس از #کشیدن_موهای_محسن دستهایش پر از مو شده بود. خود من هم یک بار این کار را کردم که مقداری از موهای محسن کنده شد و دستم پر از مو شد. سپس محسن را که دیگر رمقی در بدن نداشت باز کردیم و داخل اتاق دیگر بردیم و با #زنجیر به میز بستیم.»
تروریستهای بخش ویژه سپس دست به اعمال شنیعتری زدند و شکل جدیدی به شکنجههای خود دادند: «پس از اینکه طالب به هوش آمد جواد از او اطلاعات میخواست و در مورد یکسری کارت و مدارک پاسداری که از جیب طالب به دست آورده بود سؤال میکرد و میگفت آدرس دوستانت را به ما بده که طالب جوابی نمیداد. جواد گفت این طوری نمیشود، باید این را #کبابش کرد و مصطفی به آشپزخانه رفت و یک #گاز_پیکنیکی و یک #سیخ به همراه خودش آورد و به جواد داد. جواد سیخ را دو بار #سرخ کرد و به #ران_طالب زد و بار سوم سیخ را سرخ کرد و روی دکمههای جلو شلوار طالب گذاشت که شلوار طالب سوخت و سپس #سیخ_داغ به #بدن طالب اصابت کرد که یکدفعه طالب شوکه شد و به این شکل جواد آلت طالب را سوزاند و تمام فضای اتاق را #بوی_سوختگی_پارچه و #گوشت_بدن پر کرده بود و چون نمیتوانستیم دربها را باز کنیم همان طوری بو به داخل راهرو هم رفته بود و تا حدی فضای خانه را پر کرده بود. پس از اینکه طالب بیهوش شد جواد و مصطفی او را از روی صندلی باز کردند و جواد یک #شیشه #نوشابه آورد و میخواست به طالب استعمال کند. من نمیتوانستم این صحنه را ببینم و از ترس از اتاق خارج شدم و بعداً مصطفی جریان استعمال شیشه را به من توضیح داد.»
با پایان یافتن شکنجهها، مسعود قربانی و جواد محمدی شکنجهگاه را ترک کردند: «طاهر نهایت کار این طور گفت که ما فقط انتقام گرفتیم و اطلاعات نگرفتیم و بعد با مسعود دستهای خود را شستند و رفتند.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist