دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۳ 🌺•✾••┈ 💫بخل علامت بینوایی و حرص نشانه فقر است. 💫بینوای مهربان بهت
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۴ 🌺•✾••┈
▫️صلح امام حسن مجتبی
▪️درخواست بیعت
✨پس از شهادت پدرم امیرالمؤمنین، عموم مسلمانان با برادرم حسن بیعت کردند. اما جماعتی به سراغ من آمدند و از من درخواست بیعت داشتند.
💫آنها میگفتند: دست خود را برای بیعت باز کن تا همانگونه که با پدرت علیبنابیطالب بیعت کردیم، با تو نیز بیعت کنیم و برای جنگ با گمراهان اهل شام همپیمان شویم.
💫با صراحت به آنها گفتم: «به خدا پناه میبرم از بیعت با شما، مادامی که برادرم حسن زنده است.»
▫️امام من
💫در طول شش ماه زمامداری برادرم امام حسن، مشکلات زیادی برای وی پیش آمد؛ تا آنجا که برای حفظ شیعیان و جریان حق؛ ناچار شد تلخترین تصمیم تاریخی را بگیرد و صلح با معاویه را بپذیرد و خلافت را به وی واگذارد. هنگامی که مجلس مصالحه با معاویه تشکیل شد، برادرم امام حسن مصالحه کرد و پس از او من نیز به مصالحه رضایت دادم. قیسبنسعدبنعباده انصاری تردید داشت که با معاویه از در صلح وارد شود، او نگاهش به من بود و میخواست نظر مرا بداند.
💫به وی گفتم: قیس! او (حسنبنعلی) امام من است.[و تبعیت از او بر من واجب است.]
▫️پایداری بر تبعیت از امام
✨پس از صلح برادرم امام حسن مجتبی با معاویه، جمعی از شیعیان به دلیل ناراحتی شدید و آزردگی خاطر نمیتوانستند تمام جوانب و مسئله را درک کنند و فلسفه پذیرش صلح را بفهمند و از اینرو به برادرم اعتراضها و انتقادهای تندی داشتند تا آنجا که به سراغ من آمدند تا مگر نظر موافق مرا برای شکستن پیمانی که با معاویه بسته شده بود جلب کرده و با رهبری من به مبارزه با معاویه ادامه دهند. من به آنها چنین پاسخ دادم:
💫حق با برادرم امام حسن است و او راست میگوید. تا زمانی که معاویه زنده است، همه شما باید در خانه خود بنشینید- و رسماً مبارزهای آغاز نکنید. اگر او هلاک شد و شما زنده بودید، امیدواریم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که رشد ماد آن باشد و ما را به خودمان وانگذارد «زیرا خدا با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند و با کسانی است که نیکوکارند.»
▫️وقت قیام نیست
💫گروهی دیگر از شیعیان به سراغم آمدند و با اصرار خواستند که رهبری آن را بپذیرم و دست به قیام بزنم. با صراحت به آنان گفتم:
💫 امروز عقیده من مبارزه ما با معاویه نیست. شما نیز دست به قیام نزنید- خدا شما را رحمت کند- تا هنگامی که معاویه زنده است در خانههایتان بمانید و از کاری که به شما ظنین شوند بپرهیزید.
▫️پاسخ به درخواست حُجربنعدیّ
💫حجربنعدیّ، به شدت برآشفته بود و تلخی صلح را نمیتوانست تحمل کند. از شدت ناراحتی و عصبانیت به برادرم گفت: عدالت را به کناری نهادیم و گرفتار ستم شدیم، حقی را که بر آن بودیم رها کردیم و باطلی را که قبول نداشتیم پذیرفتیم! خواری نصیب ما شد و تن به ذلت دادیم. اهلشام شادند که به آنچه میخواستند دست یافتند و ما دست خالی و ناراحت برمیگردیم. برادرم حسن به وی فرمود: همه مردم با تو هم عقیده نیستند و آنچه را که تو دوست داری نمیپسندد. من مردم را آزمودم، اگر بصیرت و استقامت آنان همانند تو بود، من همان را که تو دوست داری انجام میدادم. حُجربنعدیّ از توضیحات برادرم قانع نشد و سراغ من آمد و گفت: اباعبدالله! ذلت را پذیرفتید و عزت را رها کردید. کم را قبول کردید و فراوان را وانهادید. فقط امروز سخن ما را بپذیر و بقیه روزگار به سخن ما اعتنا مکن. بیا و صلح حسن را کنار بگذار و پیروانت را از کوفه و شهرهای دیگر جمع کن. روی ما هم حساب کن و مطمئن باش قبل از آنکه معاویه خبردار شود با شمشیر بر سر او فرود میآییم و میجنگیم تا خداوند «خیرالحاکمین» بین ما و آنها داوری کند.
💫به وی گفتم: ما پیمان بستهایم و هیچ راهی برای قبول پیشنهاد تو وجود ندارد. ما با معاویه بیعت کردهایم و پیمان ترک نبرد بستهایم. و راهی برای پیمانشکنی ما نیست.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۴ 🌺•✾••┈ ▫️صلح امام حسن مجتبی ▪️درخواست بیعت ✨پس از شهادت پدرم امی
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۵ 🌺•✾••┈
▫️نقض عهد هرگز
✨سلیمانبنصُرد و سعیدبنعبدالله نیز پیشنهاد کردند که من عهدنامه صلحی که بین برادرم امام حسن و معاویه نوشته شده بود را نقض کنم و به مبارزه با معاویه ادامه دهم.
💫به آنها پاسخی دادم: این شدنی نیست و صلاح ما نیز در پیمانشکنی نیست.
▫️پاسخ به جمعی از شیعیان معترض به صلح
✨[تحمل صلح بر گروههایی سخت بود و کام همه دوستان و شیعیان تلخ شده بود. جماعتی از آنان به سراغ برادرم حسن رفتند و اظهار تأسف کردند و درخواست اکید داشتند که پیمان صلح را نقض کند و آماده جنگ با معاویه شود. اما برادرم پیشنهاد آنها را نپذیرفت. آنها سراغ من آمدندو نظر مرا جویا شدند.
💫به آنها توضیح دادم: میدانید که پیمان صلحی نوشته شده و تعهّدی اتفاق افتاده است. من نیز از این رخداد خرسند نیستم (ولی ناگزیر به پذیرش آن شدیم). اکنون تا زمانی که این مرد (معاویه) زنده است باید منتظر باشید، اگر از دنیا رفت، ما و شما فکر میکنیم و تصمیم میگیریم.
گفتوگو با بزرگان شیعه
✨[در حال جمعآوری اثاث منزل و آمادگی برای عزیمت به مدینه بودیم. ترک کوفه برای دوستان ما در این شهر بسیار غم بار بود. جُندببنعبدالله أزدی، مُسیّببننجبةفزاری، سلیمانبنصُرد خزاعی و سعیدبنعبداللهحنفی، برای خداحافظی آمدند. سلام دادند ولی پریشانی و ناراحتی از ظاهرشان مشهود بود، بسیار غمگین، دل شکسته و افسرده حال بودند. برای دلداری آنان چند آیه قرآن تلاوت کردم:]
وَكَانَ أَمْرُ ٱللَّهِ مَفْعُولًا
و فرمان خداوند انجام شدنی است./احزاب۳۷
وَعَسَىٰٓ أَن تَكْرَهُوا۟ شَيْـًٔا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّوا۟ شَيْـًٔا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَٱللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
و چه بسا چیزی را ناخوش دارید، در حالی كه خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید، در حالی كه ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) میداند و شما نمیدانید./بقره۲۱۶
✨[جندب محبتش را چنین ابراز داشت: به خدا سوگند! همه غصه ما این است که شما در این حوادث آسیب ببینید و مورد بیاحترامی واقع شوید. اما درباره خودمان نگرانی نداریم و میدانیم که دشمنان درصدد جلب دوستی ما هستند، ولی هرگز به این مقصودشان دست نخواهند یافت، خداوند آن روز را نیاورد که ما یاور ظالمان و همراه مجرمان باشیم. افتخار ما این است که شیعه شما هستیم و با آنان دشمنیم. سلیمانبنصُرد نیز ادامه داد: سخنی که جندب بر زبان آورد، سخن همه ما است و ماهم میخواستیم همین مطالب را به شما عرضه بداریم. از آنها تشکر کردم:]
💫خداوند رحمتش را نصیب شما کند، شما صادقانه سخن گفتید و نیکی کردید.
[سلیمان و سعید برای آخرین بار سؤال کردند: آیا هیچ راهی برای بازگشت از این صلح وجود ندارد؟ پاسخ دادم:]
این شدنی نیست و اصلاً به صلاح نخواهد بود.
✨[پرسیدند: چه زمانی عازم سفر مدینه هستید؟ گفتم:]
💫اگر خدا بخواهد، فردا حرکت میکنیم. ث
💫[فردا هنگام حرکت، آنها به بدرقه ما آمدند و ما را تا خارج شهر همراهی کردند. وقتی از «دیرهند» گذشتیم، نگاهی به شهر کوفه کردم و این ابیات «زُمَیل» را خواندم:]
▪️من از سرِ بغض، جدا نشدهام
▪️از دیار مردمی که مدافع خانه و حریم من بودند
▪️اما آن چه مقدّر گشته، واقع میشود
▪️منتظر باش، منتظر، تا آن چه مقدّر شده، به انجام رسد.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۵ 🌺•✾••┈ ▫️نقض عهد هرگز ✨سلیمانبنصُرد و سعیدبنعبدالله نیز پیشنه
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۶ 🌺•✾••┈
▫️برخورد قاطع با مروان
▪️خوب میشناسمت
✨[به مدینه که آمدیم، طولی نکشید که مروان از طرف معاویه به دارالحکومه شهر مدینه منصوب شد. او کینه و عداوت شدیدی نسبت به پدرم امیرالمؤمنین داشت و از هر فرصتی برای اهانت به ایشان و فرزندان حضرت استفاده میکرد. مروان پس از این که والی مدینه شد، به وسیله شخصی به برادرم امام حسن پیام فرستاد: پدر تو مردم را گرفتار تفرقه کرد، امیرالمؤمنین عثمان را به قتل رساند، دانشمندان زاهد (خوارج) را نابود ساخت، و تو هنوز نسبت تبهکاری به دیگران میدهی. و هرگاه از تو میپرسند: پدرت کیست، پاسخ میدهی: داییام اسب است! برادرم به شخص پیامرسان گفت: به مروان بگو: اگر راست میگویی، خداوند پاداش راست گفتنت را بدهد، و اگر دروغ میگویی بدان که عذابالهی در انتظار تو است. من به فرستاده مروان گفتم:]
این مطلب را نیز از طرف من به مروان بگو: حسین، پسر علی و پسر فاطمه به تو میگوید: ای پسر زن چشم کبود! که در بازار ذوالمجاز، مردان را برای فحشا به سوی خود جلب میکرد و در بازار عُکاظ به طور علنی پرچم فاحشهگری را برافراشته میداشت! ای پسر کسی که رسول خدا او را از مدینه تبعید کرد و بر او لعنت فرستاد! من تو را خوب میشناسم که خودت کیستی، و مادر و پدرت چه کسانی هستند.
▫️ماهیت دشمن علی
✨مروان در یکی از خطبههایش به پدرم علیبنابیطالب اهانت کرد. هنگامی که از منبر فرود آمد من وارد مسجد شدم و از اهانت وی اطلاع پیدا کردم، همچون شیری خشمناک بالای سر مروان آمدم و به وی گفتم:]
💫پسر زن چشم کبود! ای پسر زن ملخخوار! کارت به جایی رسیده که به علی اهانت میکنی!؟
[مروان در جوابم گفت: تو هنوز جوانی و عقل نداری!
💫به وی گفتم: آیا میخواهی از ماهیت تو و یارانت سخن بگویم و از شخصیت علی نیز خبر دهم؟ خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ ٱلرَّحْمَٰنُ وُدًّا»
همانا كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام دادهاند به زودی خدای رحمان برای آنان محبّتی (در دلها) قرار میدهد./مریم۹۶
💫این آیه درباره شخصیت او و شیعیان او نازل شده است. همچنین میفرماید:
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَٰهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ ٱلْمُتَّقِينَ
پس همانا قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزكاران را به وسیلهی آن بشارت دهی./مریم۹۷
رسول خدا این بشارت و نوید را به علی بن ابیطالب داد. وَتُنذِرَ بِهِۦ قَوْمًا لُّدًّا و مردم ستیزهجو را بدان هشدار دهی./مریم۹۷
این بخش از آیه نیز مربوط به تو و یاران تو است.
▫️اهلبیت؛ خاندانی پاک
✨[روزی مروان خطاب به من و برادرم حسنبنعلی گفت: شما اهلبیت ملعون هستید.
💫من پاسخ وی را دادم:] ای ملعون فرزند ملعون! رسول خدا پدر تو را لعن کرد در حالی که تو هنوز به دنیا نیامده بودی و در صلب او بودی. ما اهلبیتی هستیم که خداوند هرگونه آلودگی را از ما برطرف کرده و ما را پاک و پاکیزه قرار داده است.
▫️محبوبترین خلق
✨[مروان از هیچ فرصتی برای اهانت به اهلبیت رسولالله نمیگذشت و کینههای درونی خود را آشکار میکرد. روزی به من گفت: اگر شما فاطمه را نداشتید که به آن افتخار کنید، دیگر چه افتخار دیگری داشتید که بر ما فخر بفروشید؟ من روی خود را به جمعیتی از قریش که حاضر بودند، کردم و گفتم:]
💫شما را به خدا قسم! اگر سخنانی که میگویم صادقانه است، مرا تصدیق کنید. آیا شما در روی زمین دو عزیزی که محبوبتر از من و برادرم نزد رسول خدا باشند سراغ دارید؟ در روی زمین کسی غیر از من و برادرم که پسر دختر رسول خدا باشند میشناسید؟
✨[آنها سخن مرا تایید کردند. گفتم:]
💫اما من در روی زمین کسی را که ملعون فرزند ملعون باشد نمیشناسم غیر از مروان و پدر مروان که رسول خدا او را طرد و تبعید کرد. به خدا سوگند! میان مشرق و مغرب کسی نیست که مدعی مسلمانی باشد و بیش از تو و پدرت دشمن خدا و رسول خدا و اهلبیتش باشد.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۶ 🌺•✾••┈ ▫️برخورد قاطع با مروان ▪️خوب میشناسمت ✨[به مدینه که آمدیم
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۷ 🌺•✾••┈
▪️شهادت امام حسن مجتبی
▫️مصیبت بزرگتر
✨[من همواره نگران توطئه معاویه علیه برادرم حسنبنعلی بودم و میدانستم که وی در صدد قتل اوست. روزی خدمت برادرم رسیدم و نتوانستم نگرانی خود را پنهان کنم و گریستم. برادرم از علت گریهام پرسید؟
💫گفتم:] گریهام به خاطر مصیبتهایی است که بر تو وارد میشود.
✨[برادرم پاسخ داد: مصیبتی که بر من وارد خواهد شد زهری است که به من میخورانند، و با آن کشته میشوم. ولی اباعبدالله! هیچ روزی به سختی روز شهادت تو نیست. در آن روز ۳۰هزار نفر تو را محاصره کنند، در حالی که خود را از امّت جدّ ما محمّد میپندارند و خود را به اسلام نسبت میدهند. همه آنها برای کشتن و ریختن خون تو، بیاحترامی به حریم تو، به اسارت گرفتن اهلبیت تو و غارت خیمههای تو اجتماع میکنند. در این هنگام خداوند لعنتش را شامل حال بنیامیه میکند. و آسمان نیز خون و خاکستر بر سر مردم به ببارد، و همه چیز حتی حیوانات جنگلها و ماهیان دریاها برای مصیبت تو میگریند.]
▪️در آخرین روز زندگی برادر
✨در نهایت، برادرم امام حسن به وسیله نفوذیهای معاویه مسموم شد و در بستر بیماری افتاد. در آخرین لحظات زندگی برادرم، با نگرانی از احوالش جویا شدم،
💫وی در پاسخ من فرمود: خود را در اولین روز از روزهای زندگی اُخروی و در آخرین روز از روزهای زندگی دنیا میبینم. اطمینان دارم که از مرز تعیین شده عمر، عبور نخواهم کرد. گرچه آماده ورود به محضر جدم رسول خدا و پدرم امیرالمؤمنین هستم، ولی فراق شما و جدایی از برادران و دوستان سخت است. هر چند برای اظهار همین سخنی که بر زبان آوردم از خداوند طلب بخشش میکنم.
💫میدانم که علاقمند به ملاقات با رسول خدا و امیرالمؤمنین و ملاقات با فاطمه و حمزه و جعفر هستم و همین اشتیاق، جایگزین تمامی اندوهها و قصههاست و موجب دلداری و تسلّای خاطر است. برادرم! اندکی قبل لختههای خون را در طشت مشاهده کردم و میدانم که عامل این ستم کیست و از کجا دستور گرفته است. اما برادر! میخواهم بدانم اگر او را بشناسی با او چه خواهی کرد؟
✨در پاسخ عرضه داشتم:] به خدا سوگند! او را میکشم!
✨[برادرم فرمود: پس هرگز او را معرفی نمیکنم تا با رسول خدا ملاقات کنم.]
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۷ 🌺•✾••┈ ▪️شهادت امام حسن مجتبی ▫️مصیبت بزرگتر ✨[من همواره نگران ت
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۸ 🌺•✾••┈
▫️وصیت برادرم
✨[برادرم در واپسین ساعات عمر خویش، از من خواست تا وصایای او را مکتوب کنم:]
💫این وصیت حسنبنعلی به برادرش حسین است. حسنبنعلی گواهی میدهد که هیچ معبودی جز خدا نیست و او یگانهایست که همتایی ندارد. او خداوند را آنگونه که سزاوار است میپرستد، خدایی که شریکی در حکمرانی ندارد و درمانده نیست که نیاز به یاور داشته باشد. خدا هرچیز را آفرید و برایش اندازه معینی قرار دارد و سزاوارترین کسی است که مورد عبادت قرار گرفت و شایستهترین کس برای ستایش است. هرکس از او اطاعت کند، هدایت یابد و هرکس او را نافرمانی کند، گمراه شود و هرکس به سوی او بازگردد راه را یافته است. پس ای حسین! در مورد خانواده و فرزندانم و همچنین خانواده تو، سفارش میکنم که از خطاکارشان درگذری و از نیکوکارشان بپذیری و برای آنان جانشین من باشی و پدری کنی. مرا در کنار جدّم رسول خدا دفن کن که من از هر فرد دیگری به آن بزرگوار سزاوارترم، کسانی که بدون اجازه او درِ خانهاش وارد شدند و مجوزی برای ورود نداشتند. خدا در قرآن فرموده است:
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَدْخُلُوا۟ بُيُوتَ ٱلنَّبِىِّ إِلَّآ أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ
ای كسانی كه ایمان آوردهاید! به خانه پیامبر وارد نشوید مگر آن كه به شما اجازه داده شود./احزاب۵۳
💫به خدا سوگند! رسول خدا در هنگام حیاتش به آنان اجازه ورود نداد و پس از ارتحال آن حضرت نیز به آنان اجازه داده نشد. در حالی که ما در استفاده از آنچه از رسول خدا به ارث بردهایم اجازه داریم. اگر آن زن مخالفت کرد و مانع خاکسپاری من در کنار رسول خدا شد، پس تو را سوگند میدهم به نسبت خویشاوندی که خداوند بین من و تو قرار داده و همچنین سوگند میدهم به نسبتی که با رسول خدا داری، مبادا به خاطر من قطره خونی ریخته شود. زیرا سرانجام ما با رسول خدا ملاقات میکنیم و از رفتار که مردم پس از او با ما داشتند به وی شکایت میکنیم.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۸ 🌺•✾••┈ ▫️وصیت برادرم ✨[برادرم در واپسین ساعات عمر خویش، از من خوا
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۹ 🌺•✾••┈
▪️حرمت شکنی
✨[پس از آنکه برادرم جان به جان آفرین تسلیم کرد. بدن مبارکش را تشییع کردیم و در کنار مسجد رسول خدا بر او نماز خواندیم. پس از نماز بدن مبارکش را وارد مسجد کردیم و در کنار قبر رسول خدا گذاشتیم. در این حال عایشه با گروهی سر رسیدند و مانع تدفین برادرم در کنار قبر جدّ بزرگوارمان شدند.
💫به عایشه گفتم: از روز نخست، تو و پدرت حرمت رسول خدا را شکستید!
💫در خانه او کسی را آوردی که رسول خدا دوست نداشت نزدیک او باشد. ای عایشه! خدا درباره این کار، از تو باز خواست خواهد کرد. برادرم به من سفارش کرده است که او را نزد پدرش رسول خدا آورم تا با او تجدید عهد کند. بدان که برادرم داناترین مردم بود به خدا و رسول خدا و داناتر بود به تأویل قرآن که مبادا حرمت رسول خدا را بشکند و به او بیاحترامی کند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَدْخُلُوا۟ بُيُوتَ ٱلنَّبِىِّ
ای كسانی كه ایمان آوردهاید! به خانه پیامبر وارد نشوید مگر آن كه به شما اجازه داده شود/احزاب۵۳
💫و تو مردانی را بدون اجازه رسول خدا به خانه او وارد کردی. با این که خداوند متعال فرموده است:
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَرْفَعُوٓا۟ أَصْوَٰتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ ٱلنَّبِىِّ
ای كسانی كه ایمان آوردهاید! (در گفتگو با پیامبر) صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نكنید./حجرات۲
💫و به جانم سوگند! تو به خاطر پدرت و فاروقش، در کنار رسول خدا سر و صدا راه انداختید. با آن که خدای متعال فرموده است:
إِنَّ ٱلَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَٰتَهُمْ عِندَ رَسُولِ ٱللَّهِ أُو۟لَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱمْتَحَنَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ ۚ
همانا كسانی كه نزد پیامبر (از روی ادب و احترام) صدایشان را پایین میآورند، آنان كسانی هستند كه خداوند دلهایشان را برای (پذیرش) تقوا آزمایش (و آماده) كرده است./حجرات۳
💫به جان خودم! رسول خدا را بسیار اذیت کردید و حقی را که خداوند از طریق رسولش امر کرده بود، رعایت نکردید. خداوند حرمت مؤمنان را بعد از مرگشان واجب دانسته است همانگونه که در حال حیات رعایت احترامشان را واجب شمرده است. به خدا سوگند! اگر دفن برادرم حسن نزد رسول خدا که تو آن را نمیخواهی، در این شرایط مورد رضای خدا بود، میفهمیدی که برخلاف میل تو در همین جا دفن میشد- و تو نمیتوانستی مانع آن باشی.
✨[سخنان من هیچ اثری در عایشه نداشت و با صدای بلند میگفت: به خدا سوگند! اجازه نمیدهم کسی که از او خوشم نمیآید، وارد خانه من شود. به او گفتم:]
💫اینجا خانه رسول خدا است و تو یکی از همسران پیامبری که بازماندهای، سهم تو از این خانه همان جای دو قدم توست (و نه بیشتر).
✨[بنیهاشم از برخورد زشت عایشه عصبانی شدند و دست به سلاح بردند. آنها را آرام کردم و گفتم:]
💫به خدا قسم! اگر سفارش برادر نبود که در تشییع جنازه او اندک خونی ریخته نشود، برخلاف میل تو او را در اینجا دفن میکردم.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۲۹ 🌺•✾••┈ ▪️حرمت شکنی ✨[پس از آنکه برادرم جان به جان آفرین تسلیم کر
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۰ 🌺•✾••┈
▫️خطاب به مروان
✨[پس از گفتوگو با عایشه بود که مروان و آل ابوسفیان و فرزندان عثمان رسیدند و در فضای مسجد اغتشاش کردند. آنها میگفتند: عثمان خلیفه مظلوم ما در دورترین و پستترین نقطه شهر مدینه دفن شدهاست. ما اجازه نمیدهیم که حسن در نزدیکترین مکان به رسول خدا مدفون شود. آنها تهدید کردند که دست به شمشیر برده و جنگ خونین به راه میاندازند و به هرحال اجازه نمیدهند که امام حسن در کنار رسول خدا دفن شود. خطاب به مردم و دار و دستهاش گفتم:]
💫سوگند به خدا! حسن پسر علی و پسر فاطمه، بسیار نزدیکتر است به رسول خدا از کسانی که بدون اجازه او به خانهاش وارد شدهاند. به خدا سوگند! عثمان خطاهای زیادی را بر دوش کشید. ابوذر را تبعید کرد، با عمار آن برخوردها را داشت و با عبداللهبنمسعود آنچنان رفتار کرد. به کسی که مطرود رسول خدا بود پناه داد. ولی چه باید کرد که شما پس از او به حکومت دست یافتید و دشمنان و فرزندان دشمنان پیامبر با شما همراه شدند.
▫️رعایت وصیت برادر
✨تشییع برادرم با وضعیت سختی مواجه شد و احتمال درگیری شدّت یافت. برای رعایت وصیت برادرم گفتم:
💫به خدا سوگند! اگر سفارش برادرم م
حسن نبود که خونی ریخته نشود، میفهمیدید که چگونه شمشیرهای خدا، جان شما را میگرفت. شما عهد و پیمانی را که میان ما بود شکستید، و همه شروط را تباه کردید!
💫[و در نهایت، از دفن برادرم در کنار رسولالله منصرف شدم و جنازه برادر را به بقیع بردیم و در کنار مادر بزرگش فاطمهبنتاسد به خاک سپردیم.]
▪️مرثیهای در عزای برادر
✨[پس از آنکه بدن مطهر برادرم را در بقیع به خاک سپردیم.در کنار مزار او چنین عرضه داشتم:]
💫ای ابامحمد! خدا تو را رحمت کند. هرجا حقّی گمان میرفت، تو با بصیرت آن را تشخیص میدادی و یاریاش میکردی. هرجا لغزشگاه بود و رعایت تقوا ضرورت داشت، فقط و فقط با حُسن تدبیر، خدا را در نظر میگرفتی و رضای خدا را بر هر چیزی ترجیح میدادی. ذخایر دنیا را با چشم حقارت مینگریستی و ناچیز میشمردی و دست پاک خود و خاندانت را از آن دور نگه میداشتی. با سادهزیستی خود، دشمنان سرکش را از خود دور میساختی. چه جای تعجّب که تو زاده نسل نبوّت و شیرخوار سینه حکمتی. اکنون به سوی نسیم خوش (قرب خداوندی) و سبزهزار خوشبو (حیات ابدی) و بهشت پرنعمت روان میشوی. خداوند اجر ما و شما را در عزای او بیفزاید و آرامش قلب و تسلّای خاطر به ما و شما کرامت فرماید.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۰ 🌺•✾••┈ ▫️خطاب به مروان ✨[پس از گفتوگو با عایشه بود که مروان و آ
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۱ 🌺•✾••┈
▪️در رثای برادرم امام حسن
✨[مرثیهای در رثای برادرم سرودم:]
🔘 آیا موی سرم را بیارایم و خود را خوشبو کنم، در حالیکه تو سر بر خاک نهادهای و از دست ما رفتهای؟
🔘 چگونه میتوانم در پی لذایذ دنیا باشم، با اینکه محبوب من آن است که به تو نزدیک باشد.
🔘 تا کبوتری آواز میخواند، تا باد شمال و جنوب میوزد، من پیوسته بر تو میگریم.
🔘 تا چشمم قطرات اشک میریزد، تا شاخه سبزی در باغهای حجاز میروید و سبز میشود.
🔘 گریهام طولانی و اشکهایم روان است که تو دور شدهای و فقط مزارت نزدیک است.
🔘 غریب هستی با اینکه خانواده دورت را گرفتهاند. هان! که هر خفته در خاکی، غریب خواهد بود.
🔘 بازماندگان در سوگ رفتگان خود شادمان نشوند، با اینکه هیچ جوان و جوانمردی از مرگ بینصیب نخواهد بود.
🔘 غارتزده آن نیست که اموالش را ربوده شود، غارتزده واقعی کسی است که برادر خود را در خاک نهد.
🔘 همدم تو کسی است که چشمان او با تو همراز شود، و آن را که در خاک خفته است همدمی نیست.
🔘 متن عربی:
أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ تَطِيبُ مَجَالِسِي * وَ رَأْسُكَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِيبٌ
أَوْ أَسْتَمْتِعُ الدُّنْيَا لِشَيْءٍ أُحِبُّهُ * أَلَا كُلُ مَا أَدْنَا إِلَيْكَ حَبِيبٌ
فَلَا زِلْتُ أَبْكِي مَا تَغَنَّتْ حَمَامَةٌ * عَلَيْكَ وَ مَا هَبَّتْ صَباً وَ جَنُوبٌ
وَ مَا هَمَلَتْ عَيْنِي مِنَ الدَّمْعِ قَطْرَةً * وَ مَا اخْضَرَّ فِي دَوْحِ الْحِجَازِ قَضِيبٌ
بُكَائِي طَوِيلٌ وَ الدُّمُوعُ غَزِيرَةٌ * وَ أَنْتَ بَعِيدٌ وَ الْمَزَارُ قَرِيبٌ
غَرِيبٌ وَ أَطْرَافُ الْبُيُوتِ تَحُوطُهُ * أَلَا كُلُّ مَنْ تَحْتَ التُّرَابِ غَرِيبٌ
وَ لَا يَفْرَحُ الْبَاقِي خِلَافَ الَّذِي مَضَى * وَ كُلُّ فَتًى لِلْمَوْتِ فِيهِ نَصِيبٌ
فَلَيْسَ حَرِيبٌ مَنْ أُصِيبَ بِمَالِهِ * وَ لَكِنَّ مَنْ وَارَى أَخَاهُ حَرِيبٌ
نَسِيبُكَ مَنْ أَمْسَى يُنَاجِيكَ طَيْفُهُ *** وَ لَيْسَ لِمَنْ تَحْتَ التُّرَابِ نَسِيبٌ.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۱ 🌺•✾••┈ ▪️در رثای برادرم امام حسن ✨[مرثیهای در رثای برادرم سرودم
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۲ 🌺•✾••┈
❌ پاسخ منفی به شیعیان برای نقض عهد با معاویه
▫️پاسخ به نامه شیعیان
✨[پس از شهادت برادرم امام حسن مجتبی، شیعیان کوفه در منزل سلیمانبنصُرد اجتماع کردند و نامهای برایم ارسال کردند که پس از عرض تسلیت به مناسبت شهادت برادرم نوشته بودند: خداوند تو را برترین یادگار گذشتگان قرار دادهاست. ما شیعیان توییم و در مصیبتی که بر شما وارد شده، عزاداریم. ما در غصههای شما اندوهناک و در شادیهای شما شادمانیم و در هرحال منتظر فرمان شما هستیم.
✨ نامههای دیگری هم برایم ارسال کردند که: شیعیان شما در کوفه مشتاق شما و علاقمند به شما هستند و هیچکس را با شما برابر نمیدانند و به سراغ کس دیگری جز شما نمیروند. همگی به حکیمانه بودن نظر برادرت در پذیرش صلح پی بردهاند و شما را چنین میشناسند که نسبت به دوستان مهربان و ملایم و نسبت به دشمنان خشن و سختگیر و در دین خدا مقاوم و پایدار هستید. اگر دوست دارید که خلافت را در دست گیرید پس نزد ما بشتابید که جانهای خود را برای فداکاری تا حد مرگ در رکاب شما آماده کردهایم.
✨ من پس از دریافت این نامهها و پیامها در پاسخ آنان نوشتم:]
💫 امیدوارم رأی برادرم - که رحمت خدا بر او باد- در پذیرش صلح و ترک جنگ، و همچنین نظر من در لزوم جهاد با ستمگران (هرکدام در جای خود) درست و موجب رشد باشد. اکنون تا معاویه فرزند هند زنده است بنشینید و حرکتی نکنید، خود را از دیدهها پنهان دارید، ز آشکار ساختن نظرات و خواستههایتان اجتناب کنید و مراقب فاش شدن اسرار خود باشید. چنانچه مرگ معاویه فرا رسید، و من در آن هنگام زنده بودم، انشاءالله نظرم به شما خواهد رسید.
▫️دفاع از نظر و انتخاب برادر
✨[گروهی به همراهی مسیببننجبه فزاری آمدند و درخواست کردند که در جهت برکناری معاویه از حکومت اقدام کنم و با سخنی کنایهآمیز درباره صلح برادرم امام مجتبی گفتند: ما تفاوت اندیشه تو و اندیشه برادرت را به خوبی میدانیم. من در پاسخ آنها گفتم:]
💫امیدوارم خداوند به برادرم در تصمیمی که برای صلح داشت پاداش، خیر دهد و مرا هم در اندیشهای که برای جهاد با ظالمان دارم پاداش خیر دهد.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۲ 🌺•✾••┈ ❌ پاسخ منفی به شیعیان برای نقض عهد با معاویه ▫️پاسخ به نا
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۳ 🌺•✾••┈
▫️نقض عهد، نه!
✨[درخواستها برای خلع معاویه از خلافت بسیار شد و رفتوآمدهای فراوانی در این زمینه بود تا این که با صراحت اعلام کردم:]
💫بین من و معاویه عهد و پیمانی وجود دارد که شکستن آن را جایز نمیدانم.
▫️سوءاستفاده فرصتطلبان
✨[جماعتی از فرصتطلبان کوفه نیز سراغ برادرم محمد حنفیه رفته و از وی خواسته بودند قیام کند و رهبری آنها را در مبارزه با معاویه برعهده گیرد. برادرم محمد نپذیرفته و مرا در جریان امر گذاشت. به وی گفتم:]
💫این جماعت به دنبال بهرهبرداری از موقعیت ما هستند، آنها میخواهند به منافع خود برسند و به وسیله ما به قدرت دست پیدا کنند، گرچه به قیمت ریخته شدن خون مردم و خون ما باشد.
▫️بشارت به دوستان
✨[در شرایطی که گروههای زیادی از مردم به سراغ دربار معاویه گسیل میشدند، گروهی از علاقمندان به عترت پیامبر به سراغ من میآمدند و در این آمدن، هدفی جز اظهار مودّت و وفاداری نداشتند. در یکی از این دیدارها به من گفتند:
💫ای فرزند رسول خدا! جمعی از یاران ما نزد معاویه رفتهاند ولی ما نزد شما آمدبم. به آنها گفتم:]
💫در این صورت من بیش از آن چه معاویه به آنان هدیه خواهد داد، به شما هدیه میدهم.
💫[آنها گفتند: فدایت شوم! ما برای دینمان نزد شما آمدهایم- نه برای دنیا و جایزه. من سر خویش را پایین افکندم و مدت زمانی به سکوت گذشت تا اینکه در برابر اظهار محبت آنها بشارتی به آنان دادم:]
💫کوتاه بگویم، هرکس ما را دوست داشته باشد، امّا نه به سبب خویشاوندی و نه به سبب احسانی که به او کردهایم، بلکه فقط برای خدا و پیامبرش، در روز قیامت همراه ما میآید همچون این دو.
💫[و دو انگشت خود را به هم چسبانیدم و مفصودم را رساندم.]
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۳ 🌺•✾••┈ ▫️نقض عهد، نه! ✨[درخواستها برای خلع معاویه از خلافت بسیا
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۴ 🌺•✾••┈
▫️ملاقات با دوستان وفادار
✨[گروهی از شیعیان کوفه، همراه قِیسبنغالب و برادرش، زرّبنحُبَیش، هانیبنعُروه و عُبادةبنرِبْعی به دیدارم آمدند. از آنها پرسیدم:
💫اکنون که ایام حج عمره نیست، چه چیزی باعث شده است به مدینه بیایید؟
✨[آنها در پاسخ گفتند: ای فرزند رسول خدا! مردم به سوی یزیدبنمعاویه رفتهاند، ولی ما دوست داشتیم که به دیدار و مهمانی شما بیاییم. با دادن بشارت به محبت آنها پاسخ دادم. عُبادةبنرِبعی پرسید: ای فرزند رسول خدا! حواریون عیسی نشانههایی داشتهاند که با آن شناسایی میشدند. آیا شما هم نشانههایی دارید که با آن شناسایی شوید؟ در پاسخ به وی گفتم:]
💫ای عباده! ما نمادهای ایمان در سرزمین ایمانیم. هرکس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست میدارد و ایمانش روز قیامت به کارش میآید و عملش از او پذیرفته میشود و هرکس ما را دشمن بدارد، خداوند دشمنش میدارد و ایمانش به کارش نمیآید و عملش پذیرفته نمیشود.
✨[او تعجب کرد و پرسید: هرچند در عبادت بکوشد و به رنج بیفتد. گفتم:]
💫آری! اگر چه روزه بگیرد و نماز بخواند، ای عباده! ما چشمههای حکمتیم و نبوّت با ما جریان مییابد، به وسیله ما آغاز مییابد، به وسیله ما به کمال میرسد، نه غیر ما.
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۴ 🌺•✾••┈ ▫️ملاقات با دوستان وفادار ✨[گروهی از شیعیان کوفه، همراه قِ
┈••✾•🌺 #حسیناززبانحسین /قسمت ۳۵ 🌺•✾••┈
▫️ایستادگی در برابر استکبار معاویه
🔸پاسخ قاطع و کوبنده
✨رفتوآمد شیعیان نزد من زیاد شده بود و حزب بنیامیه در مدینه نگران این رفتوآمدها شده بودند. مروان که والی معاویه در مدینه بود، نامهای به معاویه نوشت و نگرانی خود را اینگونه ابراز کرد: عَمرو فرزند عثمان گزارش کرده است که مردانی از عراق و بزرگان حجاز نزد حسین فرزند علی رفت و آمد میکنند. این رفتوآمدها، علامت تحرّکهای اعتراضآمیزی است. هرچند من در اینباره تحقیق کردهام و دریافتهام که در شرایط حاضر، حسین در صدد کسب مقام خلافت نیست، ولی مطمئن نیستم که بعدها در اندیشه خلافت نباشد. اکنون در اینباره نظر خود را برای من بنویسید! والسلام.
✨معاویه در پاسخ به وی نوشت: نامه تو به دستم رسید و از محتوایش که درباره حسین بود اطلاع حاصل کردم. مبادا درباره هیچ موضوعی، متعرّض حسین شوی! مادامی که حسین کاری با تو نداشته باشد تو نیز او را واگذار. زیرا تا هنگامی که حسین بر سر پیمان ما باشد و علیه ما دست به اقدامی نزند، ما نیز علیه او اقدامی نخواهیم کرد. بنابراین مادامی که حسین کاری به تو ندارد، تو نیز خود را از او دور بدار.
✨پس از آن، معاویه نامهای هم به من نوشت: اما بعد... اخباری از تو به من رسیده است، اگر سخنانی که درباره تو گفته شده حق باشد عنوان گمان میکنم صلاخ تو در این باشد که از آنها خودداری کنی. به خدا قسم! اگر کسی با خدا عهد و پیمان بسته باشد، سزاوارتر است که به عهد خود وفا کند. امیدوارم سخنانی که از تو به گوش من رسیده باطل باشد که باید هم باطل باشد. زیرا تو از اینگونه سخنان برکناری. نفس خویشتن را موعظه کن. متوجه خود باش! به عهد و پیمان خود وفا کن. زیرا اگر تو به مقابله با من برخیزی من نیز با تو مقابله خواهم کرد. اگر نسبت به من مکروحیله کنی من هم درباره تو مکروحیله خواهم کرد. اکنون بترس از اینکه بین امت اختلاف ایجاد کنی و ایشان را دچار فتنه و آشوب سازی. تو که بیوفایی این مردم را میدانی و آنان را تجربه کردهای، پس نظر به خویشتن و دین خود و امت محمّد بکن. مبادا افراد سفیه و نادان تو را آلت دست قرار دهند.
ادامه دارد...
آرشیو تخصصی کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist