eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.5هزار عکس
9.9هزار ویدیو
855 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۶🌹•✾••┈ ✅ وای بر کسانی که.... بعد این اتفاق برگشتند. رسول‌الله هم
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۷🌹•✾••┈ ✅عایشه و حفصه شاکی می‌شوند 🔸وقتی رسول‌الله از آن سفر آمد؛ به منزل همسرش ام‌سلمه تشریف بُرد. یک ماه آنجا ماند و طبق عادت قبلی که منزل همسران دیگر می‌رفت، این بار منزل آنها تشریف نبردند. 🔸عایشه و حفصه نزد پدران خود گلایه کردند که پیامبر به خانه آن‌ها نیامده است. آن دو گفتند: می‌دانیم که چرا این کار را انجام داد و علتش چیس؛ نزد او بروید و با ملاطفت با او صحبت کنید و او را بفریبید که خواهید دید که با شرم و کریم است. پس شاید با نرمی آنچه را در دل او هست بیرون بکشید و ناراحتی را از دلش در بیاورید. 🔸حذیفه می‌گوید: عایشه به تنهایی نزد آن حضرت رفت؛ دید در منزل ام‌مسلم است و علی‌بن‌ابیطالب نزد آن حضرت حضور دارد. پیامبر به عایشه فرمود: «برای چه آمدی، ای حمیرا؟» 🔸گفت: یا رسول‌الله! از این که این بار به منزل خود نیامدی ناراحتم، پناه به خدا می‌برم از خشم تو یا رسول‌الله!!! 🔸حضرت فرمود: اگر این طور است که می‌گویی رازی را که به تو سفارش کرده بودم آشکار نمی‌کردی، واقعاً هلاک شدی و عده‌ای از مردم نیز نابود شدند. 🔸بعد حضرت به خدمتکار ام‌سلمه فرمود: «آن‌ها را جمع کن» یعنی همسران آن حضرت را. خدمتکار، آن‌ها را در منزل ام سلمه گردآورد. آنگاه حضرت به آن‌ها فرمود: 🔸«آنچه را که به شما می‌گویم گوش کنید» و با دست مبارک به علی‌بن‌ ابی‌طالب اشاره کرد و فرمود: ☀️این برادر و وصیّ و وارث من است و او کسی است که بعد از من کار شما و کار امّت به دست اوست، پس از فرمان‌های او اطاعت کنید و از او سرپیچی نکنید که با سرپیچی او هلاک می‌شوید. 🔸بعد فرمود: یا علی! تو را به آن‌ها سفارش می‌کنم: ♦️آنها را نگه دار تا وقتی که از خدا فرمانبرداری می‌کنند و از تو اطاعت ♦️از مال خود به آن‌ها انفاق کن ♦️به دستور خود به آن‌ها فرمان بده ♦️از هرچه که ناراحت می‌شوی آن‌ها را نهی کن ♦️و اگر از تو سرپیچی کردند؛ آن‌ها را طلاق بده. 🔸امیرالمؤمنین عرض کرد: یا رسول الله! آن‌ها زن هستند، سستی و ضعف فکری دارند. 🔸پیامبر فرمود: با آن‌ها ملاطفت داشته باش تا وقتی که ملاطفت برایشان بهتر باشد، پس هر کدام از آن‌ها از تو سرپیچی کرد او را طلاق بده! طلاقی که خدا و رسول از او بیزار باشند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۷🌹•✾••┈ ✅عایشه و حفصه شاکی می‌شوند 🔸وقتی رسول‌الله از آن سفر آمد؛ ب
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۸🌹•✾••┈ ✅ سگهای حوأب 🔸حذیفه ادامه می‌دهد: همه همسران پیامبر ساکت بودند و چیزی نمی‌گفتند که عایشه گفت: یا رسول‌الله![تا به حال] این‌گونه نبوده که چیزی به ما دستور بدهی، ما با آن مخالفت کنیم و کاری خلاف آن انجام دهیم! 🔸فرمود: چرا، ای حمیرا! به بدترین نحو با دستور من مخالفت کردی. قسم به خدا حتماً با این سخن من هم، مخالفت خواهی کرد و بعد از من؛ از علی سرپیچی خواهی کرد و از خانه‌ای که تو را در آن به جا گذاشتم، در ملأعام بیرون می‌آیی در حالیکه عده زیادی از مردم دورت را گرفته‌اند، پس تو با او مخالفت می‌کنی در حالیکه به او ستم می‌کنی و نسبت به پروردگار خود سرپیچی می، کنی. در راه حتماً سگ‌های حوأب برایت پارس می‌کنند! آگاه باش حتماً این مطلب واقع خواهد ش! 🔸بعد فرمود: برخیزید به منزل‌های خود برگردید. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۸🌹•✾••┈ ✅ سگهای حوأب 🔸حذیفه ادامه می‌دهد: همه همسران پیامبر ساکت بو
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۹🌹•✾••┈ ✅ لشکر اسامه 🔸حذیفه می‌گوید: همسران آن حضرت برخاسته و برگشتند؛ بعد رسول‌الله آن عده و کسانی که در مقابل امیرالمؤمنین به آنها کمک کردند و بر دشمنی آن حضرت با آن‌ها همدست شدند و هم‌چنین آزاد شده‌ها (طلقاء) و منافقین را جمع کرد، آن‌ها به اندازه چهار هزار نفر بودند! سپس آنان را زیر دست اسامة‌بن‌زید، غلام خود، قرار داد و او را امیر آن‌ها فرمود و به اسامه دستور داد که به منطقه‌ای در شام برود. 🔸گفتند: یا رسول‌الله! ما از سفری که با شما بودیم آمده‌ایم، از شما می‌خواهیم که به ما اجازه بدهید بمانیم و به کارهایمان برسیم تا آماده این سفر بشویم. 🔸حضرت به آن‌ها دستور داد که به اندازه‌ای که لازم است در مدینه بمانند؛ به اسامه هم دستور داد، اسامه طبق دستور آن حضرت در چهل میلی [حدود ۸۰ کیلومتری] مدینه اردوگاه زد و در مکانی که رسول‌الله برایش مشخص فرموده بود منتظر ماند که لشکریان پس از رسیدگی به کارهایشان به او ملحق شوند. 🔸پیامبر با این کارش تنها می‌خواست مدینه را از آن‌ها خالی کند و احدی از منافقین در شهر نباشد. 🔸آن‌ها دنبال کارهایشان بودند، رسول‌الله با دلواپسی مرتب آنها را بر می‌انگیخت و دستور می‌داد که خارج شوند و هرچه زودتر به آن سمتی که آنان را خوانده، بروند؛ در همین اوضاع بود که حضرت بیمار شد، همان بیماری که در آن از دنیا رفت. 🔸وقتی لشکریان اسامه این وضعیت را دیدند در انجام دستور رسول‌الله مبنی بر بیرون رفتن، کندی ورزیدند. حضرت به قیس‌بن‌سعدبن‌عباده، شمشیردار خود و حباب‌بن‌منذر با عده‌ای از انصار دستور داد که آن‌ها را به سمت لشکرشان ببرند. 🔸قیس و حباب همه آن‌ها را بیرون برده، به لشکر رساندند و به اسامه گفتند: رسول‌الله به تو اجازه نداده که عقب بمانی، پس همین الآن حرکت کن تا رسول‌الله بداند که حرکت کرده‌ای. 🔸اسامه لشکر را به حرکت درآورد، قیس و حباب به سمت پیامبر برگشتند و خبر دادند که لشکر حرکت کرده. حضرت فرمود: لشکریان نمی‌رود! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۹🌹•✾••┈ ✅ لشکر اسامه 🔸حذیفه می‌گوید: همسران آن حضرت برخاسته و برگشت
┈••✾•🌹 /قسمت ۲٠🌹•✾••┈ ✅ بهانه تراشی 🔸حذیفه ادامه داد: ابوبکر، عمر و ابوعبیده با اسامه و عده‌ای از یارانش خلوت کردند و گفتند: کجا برویم و مدینه را خالی بگذاریم در حالی که بیش از همیشه لازم است که در شهر بمانیم؟! 🔸اسامه گفت: مگر چیست؟ 🔸گفتند: رسول‌الله در آستانه رحلت است و به خدا قسم اگر مدینه را خالی بگذاریم قضایایی اتفاق می‌افتد که دیگر امکان ندارد اصلاح شود، ببینیم کار پیامبر به کجا می‌کشد بعد می‌توانیم به راهمان ادامه بدهیم. 🔸لشکر به همان لشکرگاه اول برگشته و در آنجا مستقر شدند و کسی را فرستادند تا ببیند کار رسول‌الله به کجا کشیده است. فرستاده آن‌ها پیس عایشه آمد و مخفیانه از او جویای احوال شد، گفت: برو نزد پدرم و عمر و همراهانشان و به آن دو بگو بیماری پیامبر سنگین شده؛ کسی از شما از جایش تکان نخورد. من هم لحظه به لحظه به شما گزارش می‌دهم. ✅ عایشه گزارش می‌دهد 🔸بیماری رسول‌الله شدید شد. عایشه فرصت را از دست نداده، سهیل را فراخواند و گفت: برو نزد پدرم و به او بگو دیگر امیدی به محمد نیست پس تو عمر، ابوعبیده و هر کسی که صلاح دانستید با شما باشد، پیش ما بیایید. حتماً شبانه و مخفیانه وارد شوید. 🔸خبر به آنان رسید؛ آن‌ها هم دست سهیل را گرفته، پیش اسامه بردند و خبر را برای او بازگو کردند و گفتند: چطور برای ما سزاوار است که از دیدن رسول‌الله جا بمانیم؟! 🔸 از او اجازه خواستند که وارد شهر بشود. او هم اجازه داد و به آن‌ها دستور داد که کسی را از ورودتان به شهر باخبر نکنید و اگر پیامبر عافیت یافت به لشکرتان برمی‌گردید و اگر حادثه رحلت پیش آمد، به ما خبر بدهید تا ما هم در گروه مردم باشیم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲٠🌹•✾••┈ ✅ بهانه تراشی 🔸حذیفه ادامه داد: ابوبکر، عمر و ابوعبیده با ا
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۱🌹•✾••┈ ✅ شر بزرگ وارد مدینه شد 🔸ابوبکر، عمر و ابوعبیده شبانه وارد مدینه شدند. بیماری پیامبر سخت شد؛ مقداری که بهتر شد، فرمود: امشب شرّ بزرگی وارد مدینه شد. 🔸عرض کردند: چیست یا رسول‌الله؟ 🔸فرمود: تعدادی از کسانی که در لشکر اسامه بودند برگشتند و از دستور من سرپیچی کردند، آگاه باشید به راستی که من به خدا از آن‌ها بیزارم! وای بر شما! لشکر اسامه را بفرستید! 🔸همین‌طور این سخن را بسیار تکرار می‌فرمود. 🔸بلال موذن آن حضرت وقت هر نماز، اذان نماز را می‌گفت، اگر آن حضرت می‌توانست بیاید به سختی بیرون می‌آمد و نماز جماعت را به جا می‌آورد اگر هم خودش نمی‌توانست به علی‌بن ابیطالب دستور می‌داد آن حضرت هم نماز جماعت را برپا می‌فرمود. امیرالمؤمنین و فضل‌بن‌عباس مرتب در این بیماری کنار آن حضرت بودند. صبح آن شبی که آن عده که تحت فرمان اسامه بودند وارد شهر شدند، بلال اذان گفت؛ بعد طبق عادت خود خدمت پیامبر رسید. دید که به بیماری آن حضرت سخت شده. پس اجازه ندادند که به محضر آن حضرت برسد. 🔸عایشه [فرصت را غنیمت شمرده،] به صهیب دستور داد که پیش پدرش رفته، به او بگوید که بیماری رسول‌الله سخت شده و نمی‌تواند به مسجد برود، علی‌بن ابیطالب هم مشغول کارهای آن حضرت است و نمی‌تواند نماز جماعت را برپا کند، لذا تو به مسجد برو و برای مردم نماز جماعت را برپا کن؛ چون این فرصتی است که به تو کمک می‌کند و در آینده به دردت می‌خورد! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲۱🌹•✾••┈ ✅ شر بزرگ وارد مدینه شد 🔸ابوبکر، عمر و ابوعبیده شبانه وارد
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۲🌹•✾••┈ ✅ بهترین فرصت برای سوءاستفاده 🔸مردم بی‌خبر در مسجد منتظر رسول‌الله یا امیرالمؤمنین بودند که طبق عادت آن حضرت در دوران بیماری نماز را برایشان برپا کنند که ناگهان ابوبکر وارد مسجد شد و گفت: بیماری پیامبر سنگین شده و به من دستور داده که برای مردم نماز را برپا کنم. 🔸یکی از اصحاب گفت: از کجا این حق را داری در حالی که تو در لشکر اسامه هستی؟! نه، به خدا نمی‌دانم که حضرت کسی را نزدت فرستاده باشد و نه این که تو را به نماز دستور داده باشد! 🔸بلال به مردم ندا داد: آرام باشید، خدا شما را مورد رحمت قرار دهد. تا از رسول‌الله در این باره کسب اجازه کنم. 🔸بعد فوراً خود را درِ خانهٔ آن حضرت رساند و محکم درب را کوبید. رسول‌الله صدای در را که شنید، فرمود: این در زدن محکم چیست؟ ببینید چه خبر است؟ فضل‌بن‌عباس آمد، در را گشود، دید بلال است؛ گفت: چه خبر داری؟ بلال! 🔸گفت: ابوبکر وارد مسجد شده و جلو رفته به جای رسول‌الله ایستاده و ادعا کرده رسول‌الله به او این دستور را داده است. 🔸فضل گفت: مگر ابوبکر با لشکر اسامه نبو؟! این به خدا همان شرّ بزرگی است که دیشب وارد مدینه شد، هر آینه رسول‌الله به ما این خبر را داده بود! 🔸فضل وارد شد و بلال را هم با خود آورد، حضرت فرمود: چه خبر داری؟ بلال! 🔸بلال جریان را برای پیامبر تعریف کرد، حضرت فرمود: مرا بلند کنید، مرا بلند کنید! مرا به مسجد ببرید! سوگند به آن که جانم به دست اوست هر آینه بلایی سخت و فتنه‌ای بزرگ سراسلام آمد! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲۲🌹•✾••┈ ✅ بهترین فرصت برای سوءاستفاده 🔸مردم بی‌خبر در مسجد منتظر رس
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۳🌹•✾••┈ ✅ پیامبر فتنه را خنثی می‌سازد 🔸بعد آن حضرت باسری بسته بیرون آمد در حالتی که بین امیرالمؤمنین و فضل‌بن‌عباس راه می‌رفت و از ضعف به آن دو تکیه داده بود و پاهای مبارکش به زمین کشیده می‌شد تا این‌که وارد مسجد شد. 🔸ابوبکر در جای رسول‌الله ایستاده، عمر، ابوعبیده، سالم، صهیب و آن عده که وارد مدینه شده بودند دور او گرد آمده بودند، بیشتر مردم نماز نخوانده، منتظر بودند که بلال چه خبری می‌آورد، وقتی مردم دیدند رسول‌الله با آن بیماری سخت وارد مسجد شده، برایشان گران آمد. 🔸 رسول‌الله جلو رفت و ابوبکر را از پشت سرش کشید و از‌محراب دور انداخت. ابوبکر و آن تعداد که با او بودند خود را پشت آن حضرت پنهان کردند. مردم هم آمده، پشت سر آن جناب نماز را به جا آوردند در حالی که حضرت نشسته بود و بلال تکبیر می‌گفت تا اینکه نماز ایشان به پایان رسید. 🔸 بعد حضرت التفات کرد ابوبکر را ندید فرمود:*ای مردم! آیا تعحب نمی‌کنید از پسر ابوقحافه و یارانش که آن‌ها را فرستاده و تحت فرمان اسامه قرار داده و به آنها دستور داده بودم که آن سمتی که باید بروند حرکت کنند ولی آنها از این فرمان سرپیچی کردند و برای فتنه‌جویی به مدینه برگشتند؟! آگاه باشید که خداوند حتماٌ آن‌ها را در همان فتنه وارونه کرده است! مرا روی منبر ببرید. ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲۳🌹•✾••┈ ✅ پیامبر فتنه را خنثی می‌سازد 🔸بعد آن حضرت باسری بسته بیرون
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۴🌹•✾••┈ ✅ کتاب خدا و عترت 🔸حضرت در حالی که سر مبارک را بسته بود، برخواسته تا این که روی پله اول منبر نشسته، بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: 🔸ای مردم، به راستی که آن کار خدا (رحلت از این دنیا) که مردم به سوی آن می‌روند؛ برای من پیش آمده و با برجا گذاشتن دلیل آشکاری، شما را ترک گفتم! که شب آن مانند روزش روشن است. پس بعد از من اختلاف نکنید همان‌گونه که بنی‌اسرائیل قبل از شما بودند اختلاف کردند. 🔸ای مردم، من چیزی را حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و چیزی را بر شما حرام نکردم مگر آنچه که قرآن حرام دانسته است. 🔸من بین شما دو چیز گرانبها به جا می‌گذارم تا وقتی که با آن دو چنگ بزنید هرگز گمراه نمی‌شوید و نمی‌لغزید: «کتاب خدا و عترت و اهل‌بیتم»؛ این دو جانشینان من بین شما هستند و این دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا کنار حوض کوثر نزد من بیایند. آن وقت از شما خواهم پرسید که چگونه جانشینی مرا در آن دوره رعایت کردید. 🔸به حتم آن روز اشخاصی از حوض من مانند شتر غریبه رانده خواهند شد، پس اشخاصی می‌گویند: «من فلانی‌ام و من فلانی هستم» من می‌گویم: «اسم‌های شما را به خوبی می‌شناسم ولی بعد از من مرتد شدید و از حق برگشتید. از رحمت دور کند خداوند شما را! از رحمت دور کند!» 🔸حضرت از منبر پایین آمد و به خانه‌اش برگشت. نه ابوبکر و نه یارانش دیگر آفتابی نشدند تا اینکه رسول‌الله از دنیا رفت و داستان و پیش آمد. ▪️پس اهل‌بیت پیامبر خود را از آن‌ها من کردند. حقوقی که خدای عزّوجلّ برای آن‌ها قرار داده بود. ▪️و اما ، پس آن را کردند. 🔸در این سخنانی که برای تو بیان کردم، ای برادر انصار! پند و اندرز کافی بود برای کسی که خدا دوست دارد او را هدایت کند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲۴🌹•✾••┈ ✅ کتاب خدا و عترت 🔸حضرت در حالی که سر مبارک را بسته بود، بر
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۵🌹•✾••┈ ✅ امضا کنندگان پیمان‌نامه نحس 🔸جوان ایرانی گفت: دیگرانی که در قضیهٔ پیمان‌نامه حضور داشتند و آن را امضا کردند، نامشان را برایم بگو. 🔸حذیفه شروع کرد به نام بردن آن‌ها و گفت: و عده‌ای دیگر از آن‌ها که شمارشان از دستم رفت. 🔸جوان گفت: ای ابوعبدالله! موقعیت آن‌ها بین اصحاب رسول‌الله چگونه بود که به خاطر آن‌ها همه مردم برگشتند؟ 🔸حذیفه گفت: آن‌ها رؤسا و بزرگان قبائل بودند، هر کدام از آن‌ها بدون استثنا عدهٔ زیادی تحت فرمان داشتند و در دلشان محبت ابوبکر عجین شده بود همان طور که در دل بنی‌اسرائیل محبت گوساله سامری عجین شده بود تا جایی که هارون را رها کردند و ضعیفش دیدند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲۵🌹•✾••┈ ✅ امضا کنندگان پیمان‌نامه نحس 🔸جوان ایرانی گفت: دیگرانی که
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۶🌹•✾••┈ ✅ جوان آگاه به سمت امام خود 🔸جوان ایرانی گفت: پس من از روی حقیقت به خدا سوگند یاد می‌کنم که برای همیشه دشمن آنان هستم و از آن‌ها و کارهایشان به سوی خدا بیزاری می‌جویم و برای همیشه پیرو امیرالمؤمنین و دشمن دشمنانش هستم و آرزو دارم که به همین زودی شهادت در رکاب آن حضرت روزی‌ام شود، اگر خدا بخواهد. 🔸 بعد این شیعه آگاه با حذیفه خداحافظی کرد و گفت: همین الآن دارم به سوی امیرالمؤمنین می‌روم. 🔸مسلم، جوان ایرانی به سمت مدینه به استقبال امام رفت. در آن زمان حضرت از مدینه بیرون آمده بود و قصد عراق داشت. او هم در رکاب حضرت به بصره آمد. وقتی امیرالمؤمنین با اصحاب جمل روبرو شد، این جوان ایرانی، اولین شهید رکاب امیرالمؤمنین بود. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲۶🌹•✾••┈ ✅ جوان آگاه به سمت امام خود 🔸جوان ایرانی گفت: پس من از روی
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۷🌹•✾••┈ ✅ جوان مرد ایرانی در جنگ با شترسوار 🔸داستانش از این قرار است که وقتی اصحاب جمل برای جنگ صف‌آرایی کردند، امیرالمؤمنین دوست داشت که با فراخواندن آن‌ها به قرآن و حکم آن بر آن‌ها غلبه کند، لذا خواست قرآنی بیاورند. در این صحنه، مسلم جوان نیز مانند بقیه در رکاب آن حضرت حضور داشته و در برابر بیعت‌شکنان ایستاده بود، بعد از آوردن قرآن، امیرالمؤمنین علیه‌السلام، فرمود: «چه کسی این قرآن را می‌گیرد و بر آن‌ها عرضه می‌کند و آنان را به مطالبی که در قرآن است فرا می‌خواند تا در نتیجه احیا کننده آنچه قرآن بر پایش می‌دارد باشد، و از بین برنده آن که قرآن نابودش می‌داند؟ آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲۷🌹•✾••┈ ✅ جوان مرد ایرانی در جنگ با شترسوار 🔸داستانش از این قرار ا
┈••✾•🌹 /قسمت ۲۸🌹•✾••┈ ✅ مسلم ایرانی تنها داوطلب 🔸راوی نقل می‌کند: در این حال آن قدر بین دو لشکر نیزه‌ها بالا رفته بود که اگر کسی می‌خواست روی آن‌ها راه برود؛ می‌توانست. 🔸جوان ایرانی برخاسته و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! من آن را می‌گیرم و بر آن‌ها عرضه می‌کنم و آنان را به مطالبی که در آن هست می‌خوانم. 🔸امیرالمؤمنین از او رو برگرداند، دوباره صدا زد: چه کسی این قرآن را می‌گیرد و بر آن‌ها عرضه می‌کند و آنان را به مطالبی که در این قرآن هست فرا می‌خواند؟ 🔸باز هم کسی بلند نشد، دوباره جوان برخاسته و همان سخن اول خود را تکرار کرد. حضرت برای بار دوم از او رو برگرداند و برای سومین بار همان فرمایش خود را فرمود. در این بار هم کسی برنخاست به جز همین جوان که برخاسته و آمادگی خود را برای بار سوم عرضه داشت. امیرالمؤمنین فرمود: تو اگر این کار را انجام بدهی حتماً کشته خواهی شد. 🔸عرض کرد: به خدا سوگند یا امیرالمؤمنین! هیچ چیزی را بیشتر از این دوست ندارم که شهادت در رکاب شما روزی‌ام شود و در راه اطاعت شما کشته شوم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist