eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
15.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همـهـ دوستـش داشتنـد ... ♥️ 🙏🏼بشنوید خاطرات خواهری که ۴۴ سال انتظار برادر را کشیده ... @defae_moghadas2
♨️مشغول حاضر شدن برای رفتن به کلاس قرآن بودم و حواسم نبود با پدر خداحافظی کنم. داشتم بند کفش می‌بستم که بابا آمد «زهرا جان، عزیز بابا، من که نبوسیدمت، دارم میروم ماموریت» مرا در آغوش گرفت و بوسید. اشک‌های بابا را به خاطر دارم که گویی از شوق شهادت که می‌دانست نزدیک است روی صورتش ریخت، او خودش را برای شهادت در راه خدا آماده کرده بود.....😭 راوی : دخترشهید مدافع حرم : ۱۳۵۷/۶/۲۵. : ۱۳۸۰/۶/۲۵. : ۱۳۹۲/۶/۲۵🌹 @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره پانزدهم از دلاوران گردان عمار لشگر ۲۷ حضرت رسول (ص) راوی :برادر حسین ایروانیان گردان عمار در بهمنشیر مستقر بود و من درتیم یک دسته جهاد . برادر علی نیازی هم فرمانده بود و معاون هایش هم سید احمد حسینی و حسین برزگری بود. روز اول علی آقا به هر تیم یه اتاق داد و خودش و معاون هایش هم به خاطر کمبود اتاق در یک جای دخمه مانند جا گرفتند. و آن دخمه قبلا طویله بود. اخلاص و صفایی که فرمانده ها داشتند این جوری نشان داده می‌شد. یعنی حاضر بودند خودشان در طویله و دخمه باشند اما نیروها در اتاق خوب جا داشته باشند. قرار شد من خادم الحسین فردا باشم. بعد از خواندن نماز صبح بلند شدم تا برای عزیزان دسته چای درست کنم. اما با کمال تعجب دیدم یکی زودتر از من کتری را آب کرده و گذاشته روی علاالدین. تو دلم گفتم : ای والله. عجب تقوایی داشتی که نخواستی کسی بفهمه. به هر حال چای را با همان آب دم کردم و رفتم برای شستن لیوان‌ها. سفره را انداختم. کره مربا و پنیر را تقسیم کردم و بچه ها را بیدار کردم برای صرف صبحانه. شکر را وسط سفره گذاشتم و برای بچه ها چای ریختم. بچه ها هم جایشان را شیرین کرده و لقمه برداشتند و خوردند. اما به محض خوردن اولین قلپ از چای، قیافه شان در هم رفت. یکی یکی صدایشان در آمد. ای بابا چرا چای شوره؟ یکی گفت :حاج حسین به جای شکر نمک نیاوردی؟ چشیدم. اما نه! شکر بود. خلاصه، همه تعجب کردند که چرا چای شور شده. بچه ها هم به اجبار همان چای های شور را خورده ، اعتراض هم نمی کردند. یکی از بچه ها که از همه دیر تر بلند شد. رفت بیرون که دست و صورت بشوره. ولی نشسته برگشت و گفت :باز هم آب منبع تمام شده و آب نداریم. یکدفعه همه به من نگاه کردند. گفتند : پس تو از کجا آب آوردی برای چایی؟ من هم گفتم : یه با مرامی قبل از من کتری را پر آب کرده بود. من هم دیدم جوش آمده، با همان آب چایی دم کردم. خیلی هم دعایش کردم. ناگهان یکی از بچه ها خندید و گفت : بابا من کتری را پر کردم. اما از آب بهمنشیر برای احتیاط که اگر کسی نیاز به غسل پیدا کرد، آب گرم داشته باشه. بلاخره راز چای شور معلوم شد. آن روز چای شور خوردیم و خوش بودیم . و امروز دل ما لک زده برای همان چای شوری که با آب رود بهمنشیر درست شده . کاش هنوز توی بهمنشیر بودیم و رفقای با مرام و مخلص کنارمان بودند. افسوس که قدر آن شب و روز های خوب را نفهمیدم . چقدر زود گذشت . حسرت آن روزها جان و دلم را می‌سوزاند. ای شهیدان خدایی ای بی مثال های تکرار نشدنی ای پرستو های عاشق شما را به خدا ما را به نگاهی مهمان کنید .‌ @defae_moghadas2
17.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 سرزمین بی ملت ۱۴ مه ۱۹۴۸ حدود ۷۲۵ هزار عرب فلسطینی در طول جنگ اعراب و اسرائیل ، خانه‌های خود را به مقصدی نا کجا ترک کردند؛ فراری اجباری در مسیر صحرای سینا. اخراجی به‌ظاهر متمدنانه از خانه و کاشانهٔ خود. جابه‌جایی وسیع مردم فلسطین بخش جدایی‌ناپذیر از ایدهٔ بنیان‌گذاران اسرائیل برای آیندهٔ این سرزمین‌ بوده که دولت بریتانیا در دههٔ ۱۸۹۰ طرح‌ریزی کرده و با پشتیبانی برخی کشور ها به مرحلهٔ عمل رسیده است... @defae_moghadas2
🌷شهید "سید عطا الله میر محمدی" 🌿 از افراد انقلابی انقلابی در زمان شاه، و محافظ شخصیت ها در اوایل انقلاب بود. او در دوران دفاع مقدس، وظیفه مربی‌گری اسلحه را به پاسداران و بسیجیان در پادگان آموزشی امام حسین(ع)-تهران بر عهده داشت و همچنین در عملیات‌های مختلف در جبهه نیز شرکت می‌کرد. او که در بین نیروها از محبوبیت خاصی برخوردار بود، سرانجام در ۷ اسفند ۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون از ناحیه سر مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در سن ۲۹ سالگی به شهادت رسید.🕊🕊 برادر او «سیداکبر میرمحمدی» نیز که یک سال و نیم قبل ﴿در ۹ مهر ۶۱﴾ در جبهه سومار (عملیات مسلم بن عقیل) بر اثر اصابت ترکش شهید شد🕊🕊 💠 مزار شهید سید عطا الله میرمحمدی: بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۶ ردیف ۳۲ شماره ۲۹ 💠 مزار شهید اکبر میرمحمدی : بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۶ ردیف ۴۷ شماره ۲۹ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️🚩🚩🚩 📄فرازی از وصیتنامه شهید سید عطا الله: ✍️ما سربازان حسین(ع)‌ زمانیم‌ که برای جنگ‌ و پیکار با دشمنان حق و بشریت، به مبارزه با ستم و ستمگری بپا خواسته ایم تا با جهادمان نهال عدالت و آزادی و انسانیت‌ را بکاریم. ما باید همیشه شکر خدا را به جا آوریم که نعمتی عظیم چون رهبر عزیز امام خمینی را به ما عطا کرد که با قیام خود ظلم و فساد را از مملکتمان ریشه کن کرد. شکرگزار خداوندیم که ما را لایق دانست و این سعادت عظیم را به ما عطا نمود که در راه او بر علیه دشمنان اسلام مبارزه کنیم . @defae_moghadas2
رفتید و دلمــان چهار فصل پاییــز است ... @defae_moghadas2
📌 ‌ 🔹ورَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ 🔸پروردگارت بسیار آمرزنده و دارای رحمت است. ‌ 📗سوره کهف، آیه ۵۸ @defae_moghadas2
خاطرات دفاع مقدس راوی: حجت‌الاسلام قاسم اسلامی نسب ادامه همسفر بارزمندگان دهرم درجنگ سال ۱۳۶۱ه‍ ش قسمت هفتم والفجر مقدماتی اعزام به خط مقدم روز هشتم استقرار هوا بارانی است!در خط دوم منطقه تنگه ابوقریب بودیم که شب هنگام فرمانده گردان،معاون گردان وگروهی دیگر از رزمندگان سوار تویوتای لندکروز قصد ماموریت شبانه دارند!!! پرسیدم خیر است کجا؟ گفتند خط مقدم شناسایی!!! گفتم اگه ممکنه با شماهمسفرباشم !!! نگاهی به هم دیگه کردند!!! فرمانده گفت حاج آقا هستند مطمئن باشید!!! باشه حاج آقا منتها باید زبونت قرص باشه بازگو نشه عملیات سری و محرمانه است !!! باشد قبول مقداری هدایای مردمی را برداشتیم و به سمت خط حرکت کردیم !!! قدری که جلوتر رفتیم باران خمپاره و گلوله دوسمت جاده را زیر آتش گرفته بود!!! به خط مقدم رسیدیم بنده را به سنگر تبلیغات خط رساندند جایی که حدود پانصد متر با عراقیها فاصله داشت!!! هدایایی که همراه داشتم میان برادران خط مقدم توزیع کردم و به نیروهایی که با دوشیکا،تیربار و... مشغول خدمت بودند خداقوتی گفتیم !!! نزدیکیهای سحر بود که برادران از ماموریت برگشتند وبه خط دوم محل استقرارمان مراجعت کردیم ... الحاق گردان ۹۰۱۷ صبح روزنهم استقرار مادر خط دوم بود که اطلاع یافتیم رزمندگان گردان ۹۰۱۷ که مدتی بود دوستان دهرمی شاپورگودل،سهراب خسروی،غلام دهقان ،منصورپورغلام،هادی انصاری،ابراهیم زائری،اسدالله لطفی آمحمدپپرعسکری و...را ندیده بودیم و دلتنگ شان بودیم به گردان ما الحاق پیداکرده ودربخش دیگری از منطقه مستقر شدند... وقتی هواپیماها حمله کردند دریک روزسرد زمستانی،ساعت ۹ صبح با جمعی از دوستان وهم شهریان در گوشه ای از خاک ریز هانشسته بودیم و هدایای مردمی که شامل نارنگی و پرتقال دارابی بود به کمک مسئول تدارکات تقسیم می کردیم که چندهواپیمای بعثی حمله کردند ابتدا یکی از هواپیماها مقداری کا‌ئوچوب، تکه های تیر آهن،میلگرد و...پرتاب کردند!!!سپس هواپیماهای دیگر بابمب های خوشه ای حمله کردند که باآتش پدافند هوایی رزمندگان اسلام متواری شدندوبحمدالله خسارت جانی نداشت. @defae_moghadas2
خاطرات دفاع مقدس ادامه👇 هدایای مردمی دفاع مقدس به عنوان سند مقاومت و مظلوميت ايرانيان در خاطره تاريخ ثبت و ضبط است.که باید نسل به نسل،سینه به سینه برای همه عصرها بیان شود،هنوز چند صباحی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بودکه دشمن تا بن دندان مسلح به اتكاي همه قدرت های مستكبر و زورگوی شرق و غرب براي محو ارزش هاي امت اسلامی ایران به کشورمان هجوم آورده بود،امت ایثارگر ایران اسلامی مردانه در مقابل دشمن قد علم کرده و دربرابر همه مستکبران جهان ایستادند آنانکه می توانستند اسلحه بدست بگیرند،راهی میدان نبرد شدند وآنان که در پشت جبهه ها بودند هم بی تفاوت نبودند،رزمندگان را یاری می کردند،حتی پیره زنی که داراییش چند عدد تخم مرغ بیشتر نبودرا به رزمندگان هدیه می کرد!!! یا نوعروسانی که تمام داراییشان حلقه طلایی را که یادگار شادیهایش بودبه میدان نبرد هدیه می کرد... آن روزگاران دغدغه همه مردم این بود که مبادا بر رزمندگان،مردان میدان دفاع مقدس سخت بگذرد... خاطره هدایا مردمی یک روز که به همراه مسئول تدارکات بسته های هدایای مردمی را بازمی کردیم تا توزیع کنیم،یک بسته ای که حاوی دست نوشته ای بود توجه مرا جلب کرد... بسته را باز کردم هنوز هم خاطره اش از خاطرم محونشده است، یک کلاه،یک دست کش ویک شال گردنی بود نوشته بود... سلام رزمنده عزیز تر از جانم تمام پس اندازم را جمع کردم،توانستم همین سه تکه کلاه و شال گردن و دست کش را ببافم و به شما رزمندگان تقدیم کنم،بازهم تلاش می کنم اندک چیزی پس انداز کنم و به جبهه ها کمک کنم، اشک در چشمانمان حلقه زد وهدیه را بوسیدیم ومیان رزمندگان تقسیم کردیم !!! کدام مردمی را در دنیا سراغ داریم که این گونه پای کشورشان،امام ورهبرشان و انقلاب شان ایستاده باشند... موشک وحشتناک یک نیمه شب تاریک و ظلمانی هوای سرد زمستانی در تنگه ابوقریب برای اولین باری بود که از نزدیک صدای غرش رعد آسای موشک دوربرد را می دیدیم ومی شنیدیم که سینه آسمان را می شکافت... همه بچه ها از سنگرها بیرون آمده بودند وکنارخاکریز با حیرت موشک ها را مشاهده می کردیم،وقتی پرسیدم گفتند این همان موشک های دور بردی است که شهرهای ایران را می زنند،واکنون دشمن بعثی دزفول را هدف گرفته است !!! آه حسرت بردل مان نشست!!! خدایا اکنون در دز فول چه خبراست؟ چه تعداد خانه ویران شده است؟ چه تعدادی کودک در آغوش مادران شان به خاک و خون کشیده شده اند؟ چه تعداد از هم وطنان مان زیر آوار به خون غلطیده اند؟ چرا موشک جواب موشک داده نمی شود ؟یک پاسخ بیشتر وجود ندارد!!!موشک نداریم اگر موشک داشتیم دشمنان جرأت موشک باران شهرهایمان را نداشتند!!! پایان قسمت هفتم @defae_moghadas2
وصیت نامه شهید داداشی 🌹بسم الله الرّحمن الرّحیم با یاد خدا و سلام بر مهدی موعود (عج) فرمانده حقیقی لشکریان اسلام و با سلام به رهبر عالیقدر مستضعفان جهان و با درود به مادرانی شیردل که حاضرند در راه خدا فرزندانی را که با رنج و مشقت بزرگ کرده‌اند فدا کنند. ای مادر مهربانم امیدوارم که تو هم جزو چنین مادرانی باشی.  🍃خدمت مادر مهربانم سلام عرض می‌کنم. امیدوارم که حال شما خوب باشد و سلام مرا که از دورترین نقاط کشور به شما می رسد بپذیری. شاید تا به حال شنیده باشی که من به جبهه رفته‌ام و حتماً ناراحت هم شده‌ای. حال من خوب است و هیچگونه ناراحتی ندارم. ما اینجا نمی‌جنگیم فقط آماده هستیم که حمله شروع شود و برای مقابله با دشمن و عقب راندن آنها از خاک میهن به میدان نبرد بشتابیم. موقعی که من خواستم به جبهه بیایم یک استخاره کردم و خوب درآمد و معلوم است که خداوند مرا طلبیده و می‌خواهد مرا آزمایش کند و شما باید مرا دعا کنید تا در این آزمایش الهی موفق شوم. در ضمن بگویم که این حمله بزرگترین حمله ای است که می شود و شاید آخرین حمله باشد و بعد از آن جنگ تمام شود و من خیلی خوشحالم که در این حمله شرکت می کنم و مطمئن هستم که حتماً پیروز می شویم چونکه فرمانده ما امام زمان است و اوست که ما را رهبری می کند. 🍃اگر لیاقت داشتم و شهید شدم گریه نکنید. بلکه باید افتخار کنید که شما هم مادر شهیدی هستید و قول می دهم که آن دنیا شما را شفاعت کنم و پیش خود ببرم و اگر هم شهید نشدم بعد از پیروزی که بعد از عید می شود پیشتان خواهم آمد. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته جمشید داداشی @defae_moghadas2