#فرازهایی_از_زندگینامه📜
بسم رب الشهداء
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
درتاریخ آبان ماه1348 درخانواده ای مذهبی بدنیا آمد. او از همان خردسالی دارای هوشی وافر بود.وقتی به مدرسه رفت معلمان وی بعنوان دانش آموزی باهوش وزرنگ او را می شناختند.مهرماه سال59 که جنگ آغاز شد،او دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی بود ودرآبان 59 با اینکه 11 سال بیشتر نداشت،هجوم هوایی وزمینی بعثیان متجاوز به شهرها،مادر محمدحسین را از او گرفت.
@defae_moghadas2
بر سفره ی نگاه تو اسراف جایز است ؛
صد بار دیده ایم ولی باز دیدنی ست ...
#شهید_محمد_حسین_حیاتی🕊🌹
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
#شهیدمحمدحسین با سن اندکش،به همراه برادران وخواهرانش در دریای غم ومصیبت #شهادت_مادر عزیزش فرو رفت. ولی صبورانه درکنار پدر و خواهر وبرادر مجرد خویش به زندگی ودرس خواندن ادامه داد.ازسال 62 دربسیج مسجد چیت سازدرکناردیگر بسیجیان آن پایگاه به فعالیت پرداخت. سال 1364 درحالیکه درکلاس دوم ریاضی دبیرستان شریعتی محصل بود، داوطلبانه وبا اصرار خودش راهی جبهه های نبرد شد.وکتابهایش را با خود به همراه برد. تا اندک فرصتی برای استراحت درپشت جبهه بدست میآورد به مطالعه ی درسها وکتابهایش می پرداخت.
@defae_moghadas2
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
قبل از عملیات کربلای 4 که برای چند روزی به مرخصی آمده بود، به خواهرش باذوق وخوشحالی گفت دیشب درخواب دیدم که برای زیارت به کربلا رفته ام . و چنان شد که درتاریخ 4 دی ماه 65 هنگام شرکت در عملیات کربلای 4 روح بلندش به زیارت و همجواری با مولا و اربابش پرواز کرد و پیکر گلگون و نازنینش مفقودالاثر گردید .
@defae_moghadas2
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
چه شبیخون قشنگـی زده آغاز نگاهـت
باز هم صید خودش کرده مرا ، بازِ نگاهت
آمدم با تو بگویم که به من بی تو چه رفته ست
مات و مبهوت شدم من به برانداز نگاهت
@defae_moghadas2
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
مانندبسیاری ازهمرزمانش مفقودالاثر بود ، و هیچ نشانی از شهادت و یا اسارت آن شیرمرد نوجوان در دست نبود.تا مدتها خانواده با چشمانی همیشه اشکبار به هرجا وبه هرکس سرمیزدند وعکس او را نشان می دادند شاید اثری، نشانی، و یا خبری بیابند.
@defae_moghadase2
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
خواهر شهید اینگونه می گوید:
هرچه فیلم ها وعکس های شهدای عملیات کربلای 4 رادرقسمت بسیجیان وایثارگران درامانیه میدیدیم، و عکس های شهدای غواص و غیرغواص را نشانمان می دادند، هیچ اثری نمیدیدیم ، حتی به سراغ رزمندگان و فرمانده هانی که ازجبهه برمی گشتن میرفتیم وسراغ محمدحسین را میگرفتیم ،و تنها پاسخی که از دوستان همرزمش شنیدیم این بود که :
ما خوب پیشروی کرده بودیم ولی چون عملیات لو رفته بود قیچی شدیم، فرماندهان دستورعقب نشینی دادند همه درحال دویدن به عقب وبطرف اروند رود بودیم درآنحال محمدحسین را دیدیم که با ما می دوید. نزدیک اروند رسیدیم میخواستیم درنیمه شب سرد دی ماهی به آب بزنیم ، یک لحظه محمدحسین را دیدیم که نشسته و ماسک ضدشیمیایی را از روی صورت برمیدارد، فرصت خیلی تنگ بود ما به آب پریدیم وتیرها ورگبارهای عراقیها بطرف ما شلیک میشد،دیگر محمدحسین را ندیدیم، نمی دانیم همانجا که داشت ماسک ازصورت برمیداشت، تیرخورده بود یا نه...
@defae_moghadas2
⤵️⤵️⤵️
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
و در ادامه...
به هرحال پدر و برادر وما خواهرهای #شهید_محمد_حسین فاصله ی خانه تا ایثارگران امانیه رامثل سعی صفا مروه در رفت وآمد بودیم وهیچ دستگیرمان نمیشد فقط اشک می ریختیم ودعا میکردیم ونذرختم صلوات و امن یجیب و... بر میداشتیم .
تا مرداد سال 69 که آزادگان برگشتند . درآن روزها حال وروز خوبی اصلا نداشتیم همگی نشسته پای رادیو که اسامی آزادگان را میخواند وما درحال اشک ریختن درحالت سختی از ترس وامید بسر می بردیم،امید به آمدنش با اسرا وترس از نبودنش درمیان اسرا.با پایان یافتن ورود آزادگان غم سنگینی برقلب همه ی افرادخانواده فشارمی آورد واز آن به بعد با دردست داشتن عکسی از محمد حسین، رفتن به منزل آزادگان، که آیا چنین شخصی در اردوگاههای عراق دیده ای یا نه؟ ولی هرچه جستیم وسراغ گرفتیم، اصلا خبری نبود.
@defae_moghadas2
⤵️⤵️⤵️
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
تا اینکه درسال 1377 یعنی بعداز12 سال، ازبنیادشهید به پدرغمدیده وصبورش خبر دادند که گروه تفحص پلاک واستخوان هایی از محمدحسین پیدا کرده اند. ودرتاریخ 12 اردیبهشت 77 این شهید عزیز تشییع وتدفین گردید.
@defae_moghadas2
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
عشق یعنی استخوان ویک پلاک
سالها تنهای تنها زیر خاک
ازآن قد وبالای رشید تنها پلاکی بازگشت واستخوانی...
#گزیده_ای_از_وصیتنامه📃
#شهید_محمد_حسین_حیاتی 🕊🌹
پدرها ومادرها!! ازشما میخواهم که اگر جبهه ها نیاز به نیرو داشت، مانع فرزندانتان برای جبهه رفتن نشوید وآنها را بفرستید زیرا که مرگ آنان شهادت است وفکرنکنید که آنها را از دست داده اید ونگران کشته شدن آنها نباشید که دراینصورت زنده اند ونزد خداوند روزی میخورند و روز قیامت شافع شماخواهندشدوبخاطرچندروز زندگی زودگذر که ازفقدان فرزندتان ناراحتی می کشید، ناسپاسی نکنید.
واگر کمبودی هست،ننالید که همه ی اینها امتحان الهی است وتنها راه موفقیت صبرکردن است.
@defae_moghadas2
کوچ کردند عزیزان و رسیدند به
مقصد ...
بی نصیبــــم
من ِ بیچاره
که در خانه خزیدم . .
#شهید_محمد_حسین_حیاتی🕊🌹
@defae_moghadas2
#انتظار_فرج ، نشستن و منتظر ماندن تا آمدن نیست ، حرکت و رفتن است در مسیر تحقق وعده های الهی تا #رسیدن
🌺“اللهم عجـــــــل لولیـــــــــک الفــــــــرج” 🌺
#شهید_فرید_ابن_سعیدی🕊🌹
متولد: 1350/1/16
شهادت:1367/1/16
در زندگی #شهید_فرید_ابنسعیدی که از شهدای خطه خوزستان است نکته جالبی وجود دارد که مربوط به تاریخ تولد و عروجش میشود. فرید که در 16 فروردین 1350 در اهواز به دنیا آمده بود، درست 17 سال بعد در 16 فروردین سال 67 در جبهههای جنگ به شهادت رسید.
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهید_فرید_ابن_سعیدی🕊🌹 متولد: 1350/1/16 شهادت:1367/1/16 در زندگی #شهید_فرید_ابنسعیدی که از شهدای
از بچههای فعال گردان ابوالفضل العباس بود.
آخرین بار قبل از شروع عملیات سؤال عجیبی پرسید:
آیا تا به حال در گردان ما ،کسی مثل حضرت ابوالفضل العباس شهید شده است؟
از این سؤال تعجب کردم ونمی دانستم در جوابش چه باید بگویم،
گفتم: تابهحال خیر.
اولبخندی زد و خداحافظی کرد و از من دور شد.
کمی تأمل کردم که این نوجوان چهاردهساله چرا این سؤال را از من پرسید؟
و یکباره یادم آمد که او امروز قرار است با بچهها کمین برود.
میخواستم او را منصرف کنم اما مگر در جنگ به نوجوانی میشد گفت جلو نرو... باکارهایی که انجام میدادند تو را به این باور میرساندند که آنان سهمی از جنگ دارند کسانی که جنگ را تجربه کردهاند به این سخن من عقیده کامل دارند.
بعد از مدتی که در جستجوی او به سنگر کمین رفتم همرزمش را دیدم که گریه میکند. گفتم چه شده ؟
او جسدش را در مقابل سنگر کمین نشانم داد چشمانش پر از اشک شد.
نحوه شهادت را جویا شدم وهمرزمش گفت: در یک نبرد تنبهتن نارنجک دسته های او را قطع کرد و چشمانش را تقدیم ایمان و عقیدهاش کرد.
#شهید_فرید_ابن_سعیدی🕊🌹
@defae_moghadas2
❣✨❣✨❣✨❣
🔻 خاطرات حاج صادق آهنگران
💠 عجب مادری داشت
حاج اسماعیل
❣ اسماعیل فرجوانی فرمانده تیپ یکم لشکر 7 ولی عصر عجل الله تعالی فرجه بود. او در یکی از عملیاتها مجروح گردید و یک دستش قطع شد. [ابراهیم برادر] ایشان در عملیات [طریق القدس] به شهادت رسید و پیکر پاکش مانند مولایش اباعبدالله صلوات الله علیه سر در بدن نداشت.
❣ وقتی جنازه ی او را به اهواز آوردند مادرش هم آنجا بود. به خاطر این که پیکر سر در بدن نداشت بچه ها اجازه نمی دادند مادرش بالای سرش بیاید. اما ایشان کوتاه نمی آمد و می گفت: هر طور شده من باید بچه م رو ببینم. در نهایت بچه ها کوتاه آمدند و حاج خانم توانست جنازه فرزندش را ببیند.
❣ همه منتظر بودند صحنه های دلخراش و مویه مادر و خراشیدن صورتش را ببینند اما مادر اسماعیل و ابراهیم به قدری صلابت نشان داد که تعجب همه را برانگیخت.
❣ حاج خانم وقتی بالای پیکر بدون سر فرزندش آمد و با آن وضع مواجه شد فقط سه بار گفت: مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا بعد زینب وار بوسه ای بر حنجر جگرگوشه اش زد و بدون گریه و زاری محوطه را ترک کرد.
❣ این صحنه تأثیر عجیبی روی من گذاشت. پس از آن، ماوقع را برای آقای معلمی شرح دادم و او هم نوحه هایی با مضمون مادر از جمله
❣بیا ای مهربان مادر کنار سنگر من یا ای مادر قهرمان شد نوجوانت فدا و ... را سرود و من آنها را اجرا کردم.
کانال حماسه جنوب، شهدا
@defae_moghadas
❣✨❣✨❣✨❣