❣به تازگی دوره خلبانی را ناتمام گذاشته بود و به جبهه برگشته بود. دلیلش هم همان بی قراری او برای عملیات زمینی و بودن هرچه بیشتر و سریع تر با بچههای بسیجی بود. وقتی به او گفتم: چرا دوره خلبانی را با آن همه زحمت رها کردی؟ در پاسخ خندید و گفت:
آخرش با یک گلوله کشته میشویم حال در هوا باشد یا روی زمین چه فرقی میکند؟ !تازه همین روی زمین بهتر است.
✍دکتر سعید عصارپور
🌷خلبان شهید: احمد وتری
تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۶/۱۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۲۰
محل شهادت:جاده اهواز خرمشهر
نام عملیات:بیت المقدس
@defae_moghadas2
❣
❣ یک کلام، آقا موسی!
🔹️پای صحبت هر کدامشان بنشینی فقط یک کلام مشترک دارند. آقا موسی.
درکش سخت است. خیلی سخت. هیچکدام نه موسی میگویند نه آقای اسکندری و نه شهید اسکندری. از دهان همه فقط آقا موسی بیرون میآید. سراغ تئاتر را میگیری به آقا موسی میرسی. جریان سرود را میخواهی به آقا موسی میرسی. ورزش آقا موسی. کتابخانه آقا موسی. تکثیر و پخش اعلامیه آقا موسی. انتخابات آقا موسی. جنگ آقا موسی. خلاصه سرنخ همه چیز به آقا موسی میرسد.
🔸️ یکی با جذبه آقا موسی آمده مسجد. یکی با اخلاق خوبش آمده. یکی با صحبتش آمده. یکی با دیدارش و یکی هم با تعارفش.
مگر آقا موسی که بوده و چه کرده؟! درکش سخت است. خیلی سخت...
🔹️راستی این آقاموسی را از کجا میشود شناخت؟! توی کدام کتابی که برایش نوشته شده؟! توی کدام فیلمی که برایش ساخته شده؟! آیا بچههای امروز هم او را میشناسند؟! آیا شهرهای دیگر هم او را میشناسند؟! این آقا موسی کیست و با اینها چه کرده که فقط یک کلام میگویند آقا موسی؟!
درکش سخت است. خیلی سخت...
✍️ علی هاجری
#شهید_موسی_اسکندری
#مسجد
#قهرمانان_اهواز
#تاریخ_شفاهی
@defae_moghadas2
❣
❣سر و صورتمان پر بود از خاک و غبار؛ حتی روی مژه هایمان خاک نشسته بود. شرجی هوای تابستان و گرمای دشت مهران هم که جای خود داشت؛ بدن ها زیر عرق بود و لباس ها پر از شوره!
وقتی از عملیات برگشتیم عقبه، یک صف طولانی و پر پیچ و خم ایستاده بودند بروند حمام، تدارکات لشکر سی چهل تا حمام صحرایی زده بود. با بچه ها رفتیم آخر صف. پشت سر من هم یک جوان بسیجی آمد و ایستاد؛ با چفیه صورتش را پوشانده بود. تا نوبتمان شود، دو ساعتی طول کشید.
وقتی نوبتم رسید، طبق عادت به نفر پشت سری بفرما زدم. داشت چفیه را از صورتش باز می کرد. خشکم زد؛
حاج قاسم سلیمانی بود!
فرمانده لشکر دو ساعت ایستاده بود توی صف حمام،مثل بقیه نیروها!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@defae_moghadas2
❣
❣خداوندا از تو میخواهم که توفیق شهادت را نصیبم کنی. مرگ پر افتخاری که بارها به آن نزدیک شدم ولی نصیبم نشده است. شاید لایق شهید شدن نباشم زیرا که شهید مقامی والا را دارد و من فردی گناهکارم. اینک به یاد تو و برای تو به جبهه میروم. نه برای انتقام بلکه به منظور احیای دین و تداوم انقلابم پای در چکمه میکنم و خدا و امام زمان'عج' و نایب بر حق او را به یاری میطلبم و از او میخواهم که هدایتم کند به آن سوی و راهی که به صلاح است و بدانید هدفم خدا و مکتبم اسلام است. خداوندا یاریم نما که هر قدمی که بر میدارم و هر گلولهای که شلیک میکنم و قلب دشمن را هدف میسازم به یاری و کمک تو و برای تو باشد. و برای هر گلوله دشمن که به بدنم میخورد درد و رنجش را برای خدا تحمل کنم زیرا که شیرین تر از عسل میباشد. از خانوادهام معذرت میخواهم که نتوانستم خواستههایتان را که یکی از خواستههای شما دیدار با امام بود را برآورده کنم مرا ببخش زیرا که وقت نداشتم و خودت هم میدانی که تمام وقتم را در راه انقلاب گذراندم...
🌷شهید: محمدعلی حُری
تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۹/۲۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۲۰
محل شهادت:جاده اهواز خرمشهر
نام عملیات:بیت المقدس
@defae_moghadas2
❣
❣هنگامى كه طوفان ها بیشاز تحمل توانایى من شدت مےگیرند؛ علی را در نظرم مجسم مےڪنم.
دردهاے او
و رنجهای او
تنهایى او
و نالهها
و سوز و گدازهای درونى او،
طوفانهاى حوادث كه
یكى پس از دیگری او را محاصره كرده بود. همه
را به یاد میآورم...
و آنگاه تسكین مى یابم
📚خدایا به سوی تو می آیم
دستنوشته های #شهید_مصطفی_چمران
#چمران
@defae_moghadas2
❣
❣همیشه نگران بودم که محیط دانشگاه و علم باعث فراموشی انسان از درد مردم مستضعف نشود، این مکان که ما در آن درس میخوانیم با پول و ثروت مردم مستضعف ساخته شده و این مردم هستند که شرایط تحصیل ما را در این دانشگاه فراهم آوردهاند و خدا نکند که ما به همین مردم بخواهیم تکبر و فخرفروشی علم و تحصیلاتمان را بنمائیم و به آنها خدمت نکنیم...
🌷شهید: سید جلیل حسینی
تاریخ ولادت: ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۳۱
محل شهادت:خرمشهر
نام عملیات:بیت المقدس
@defae_moghadas2
❣
❣شهدا رو زیارت کنیم
زیارت نامه شهدا..👇
🔹بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم
🔹 شادی ارواح پاک و مطهر شهدا صلوات
@defae_moghadas2
❣
❣ من نتوانستم کاری برای اسلام انجام دهم امیدوارم که خون ناچیزم کاری برای اسلام باشد. امیدوارم هم اینک که در لباس شهادت و مقدس پاسداری هستم بتوانم وظیفه پاسداریم را انجام داده باشم که این خود یک انتخاب آگاهانه است.
🌷شهید: محمد شجاعی
تاریخ ولادت: ۱۳۳۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۴/۲۳
محل شهادت: کوشک
نام عملیات: رمضان
@defae_moghadas2
❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر عید غدیر عید اکبر صلوات
بر چهرهی نورانی حیدر صلوات
بر فاطمه این عید هزاران تبریک
بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات
عید سعید غدیر خم بر تمامی شیعیان مبارک باد🌺🌺🌺
🌺 عید غدیر🌺
همه از پیروزی بزرگ فتح مکه میگفتند. پیروزی که با تدبیر پیامبر و یاری خداوند بدست آمده بود.
ابوسفیان و سایر مشرکین مکه جرئت قد علم کردن جلوی پیامبر را نداشتند و همه در خانههای خود پنهان شده بودند و اگر پیامبر به آنها امان نداده بود مردم آنها را تکهپاره میکردند.
بانگ اذان بلال بر بالای خانه کعبه، بانگ پایان شرک و بت پرستی بود، با شکستن بتها توسط پیامبر و پاکیزه شدن خانه کعبه از بتها جشن پیروزی مسلمانان نواخته شد.
روز هجدهم ذالحجه بود، حاجیان بسوی مدینه باز میگشتند که پیامبر دستور داد همه در وادی غدیر توقف کنند تا همه حجاج برسند و به آنهایی که جلوتر رفته بودند هم دستور بازگشت داد.
همه منتظر بودند تا بفهمند چه پیام مهمی از سوی خداوند به پیامبر رسیده که در همینجا باید به مردم برساند.
وقتی همه رسیدند جهاز شتران را روی هم گذاشتند و پیامبر بر بالای آن قرار گرفت، پیامبر پس از حمد و ثنای خداوند علی را به نزد خود فرا خواند، همه پیامبر و علی را میدیدند، پیامبر دست علی را بالا برد و فرمودند:
من کنت مولا و هذا علی مولا، هرکس من مولای او هستم پس بداند که این علی مولای اوست، مثل او نسبت به من مثل هارون به موسی است، خداوندا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد، یاری کن هرکس او را یاری کند، خوار کن هرکس قصد خوار کردن او را داشته باشد.
پس از پایان خطبه از همه حاضران برای علی بیعت گرفت و فرمود حاضران به غایبان اطلاع بدهند.
اما بعداز وفات پیامبر همه این پیمان را شکستند و علی را خانه نشین کردند.
عید غدیر، عید ولایت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام بر همه شما مبارک باد.
✍حسن تقیزاده بهبهانی
❣تاریخ آینده، آشکار کننده صحنههای پیکار و مجاهدتهای نیروی حق و قوای باطل است و زمین خدا شاهد میدان کارزار پاک باختگانی است که عاشقانه و مخلصانه در جهت تحقق نظام توحیدی و جامعهای سراسر عشق و عرفان پرداختند و جان خود را همچون غنچه گلی سرخ تقدیم همه ستمدیدگان و محرومان و مظلومان پیرو حق می نمایند.
🌷شهید: خیرالله جنت شعار
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۴/۱۵
تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۴/۲۴
محل شهادت: کوشک
نام عملیات: رمضان
@defae_moghadas2
❣
❣به یاد شهیدی که روز غدیر به دنیا آمد، روز غدیر ازدواج کرد و روز غدیر شهید شد!
💐 تمام روزهای جنگ، وقتی زنگ می زدند خبر مجروحیتش را می دادند، این روز غدیر گفتند علی شهید شده فردا معراج شهداست.
برای دیدنش رفتم. دستمالی روی گلویش بود. آن را برداشتم. ترکش به گلویش خورده و پاره شده بود، هنوز خون تازه از آن می آمد.
همان گلویی که سال ها درس قرآن و نهج البلاغه از آن خارج شده بود. انگار خدا هم خریدار همین گلو شده بود. بی اختیار یاد حرف مادر افتادم که می گفت پدر قنداقه علی را روی دست بلند می کرد و روضه حضرت علی اصغر می خواند!
پیکرش در مرکز پیاده و بعد در خیابان روبروی آن روی دستان مردم تشییع وبعد به گلزار شهدا منتقل شد. تا قبری که برای علی آماده شده بود را دیدم، تنم لرزید.
چند ماه قبل بود. با هم به گلزار شهدا رفته بودیم. جایی که سعی می کرد هر هفته وقت بگذارد و سری به آنجا بزند. یاد رفقای شهیدش کرد و به آنها سر زد. بعد آمدیم همین جایی که حالا برایش قبر حفر کرده بودند ایستاد و گفت: محمود، به خدا من دیگه خسته شدم!
- از چی خسته شدی؟
- من دیگه طاقت ماندن ندارم.
- چرا؟
- همه دوستانم رفتند. 200 نفر از کسانی که یا دوستم بودند یا شاگردم، در همین گلزار شهدا دفن شده اند، من از روی این ها خجالت می کشم که هنوز زنده ام. می ترسم جنگ تمام شود و من شهید نشده باشم!
حالا به آرزویش رسیده و در همان جایی که آرزوی شهادت کرده بود، آرام می گرفت. ...
🌹🌷🌹
هدیه به استاد شهید حاج علی کسائی صلوات
@defae_moghadas2
❣
❣خدایا تو را سپاس میگویم که مرا به این راه هدایت و راهنمایی فرمودی.
خدایا تو را شکر میکنم که مرا در مسیر خود قرار دادی.
من دست از خانه و کاشانه کشیدهام و به همه تعلقات دنیایی پشت پا زدهام، آمدهام تا اینجا حقیقت را دریابم...
🌷شهید: سید یحیی بلادی اول
تاریخ ولادت: ۱۳۳۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۴/۲۴
محل شهادت: کوشک
نام عملیات: رمضان
@defae_moghadas2
❣
❣پيرو خط امام كه همان خط حزب الله است باشید. در راه اسلام و قرآن قدم برداريد. امروز مسئوليتتان بزرگ و سنگين است و بايد وظیفه پاسداری از خون شهيدان را به خوبی انجام دهید. خداوند اين نعمتها را برای آزمايش ما انسانها قرار داده است؛ مواظب باشيم كه از اين آزمايشات سربلند بيرون بيائيم..
🌷شهید: مسعود آبرومند
تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۱/۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۴/۲۳
محل شهادت: کوشک
نام عملیات: رمضان
@defae_moghadas2
❣
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️
🌹به سیدان آمده بود. گفت پسرخاله چند خانوار فقیر و مستحق می شناسی! گفتم: بله. گفت: بریم خانه هاشون را به من نشان بده!
گفتم: سید رسول یه وقت کاری نکنی شرمنده بشن، این ها خانواده های با آبرویی هستند!
گفت: خیالت راحت.
با هم در شهر سیدان قدم زدیم. هر خانه ای را که می دانستم فقیر هستند به سید رسول با اشاره نشان می دادم. کارمان تمام شد. به شیراز برگشت. با مقداری آذوغه از حبوبات و روغن و برنج و ... برگشت. در یکی از اتاق های مسجد که شیشه هایش رنگ شده بود، با کمک هم بسته بندی کردیم. هوا تاریک شد. با یک چفیه سر و صورتش را پوشاند که کسی او را نشناسد. بسته ها را بر می داشت می رفت. دنبالش رفتم. دیدم بسته ها را جلوی درب همان منازل می گذارد، آرام در می زند و در تاریکی کوچه پنهان می شود...
⭐️ستارگان فارس⭐️
#خاطرات_شهدای_فارس
#شهید_سید_عبدالرسول_سجادیان
❣شهیدی که ظهر عیدغدیر عروسی گرفت و خودش روزه بود
🔹️ برای خطبه عقد به محضر امام شرفیاب شدیم. حضور در جوار امام امت شوری وصف ناپذیر در دلم ایجاد کرده بود
◇ از هیجان این پیوند در حضور ایشان سینهام گنجایش قلب تپندهام را نداشت. امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد. بعد بهعنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد: «عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید انشاءالله که مبارک باشد.»
🔹️ علی قبل از اینکه به نزد امام برویم به من گفته بود: «ما فقط در دنیا زن و شوهر نخواهیم بود بلکه در بهشت نیز با هم هستیم، بعد هم این آیه را برایم تلاوت کرد: «هم و ازواجهم فی ضلال علی الارائک متکئون...»
◇ عروسی را به خاطر خانواده شهدا ظهر گرفتیم.
◇ گفتم: ناهار بخور. گفت روزهام!
گفتم :روز عروسی
گفت: نذر داشتم، اگر روز عروسیم عید غدیر بود روزه بگیرم!
گفت: دعا میکنم, امین بگو!
🔹️ گفت :خدایا همانطور که عید غدیر به دنیا آمدم، عید غدیر ازدواج کردم، شهادتم را عید غدیر بذار!
◇گفتم: امین
🔹️ هر عید غدیر منتظر شهادتش بودم. عید غدیر سال ۱۳۶۶ شهید شد.
◇ راوی: همسر شهید حاج علی کسائی
@defae_moghadas2
❣
❣من این راه را آگاهانه انتخاب کردهام و جز به سرانجام این راه به چیز دیگر نمینگرم. ما به جنگ برای جنگ نیامدهایم بلکه برای یاری دین خدا و برای لبیک به سالار شهیدان'' به پا خاستهایم'. هر کس مرا دوست دارد، عضو بسیج شود و امام را یاری کند در راه انقلاب بدون هیچ چشم داشتی شبانه روزی کار کنید کمبودها را تحمل کنید و سعی کنید با رونق دادن به کشاورزی و تلاش زیاد کمبودها را جبران کنید. پروردگارا هر روز عزیزانی را نزد خود میبری من از پای فتادهای هستم که هنوز به سرمنزل مقصود نرسیدهام.
برادران سوره محمد''ص''را بخوانید شما از قبل برای خدمت به اسلام آفریده شدهاید پس هشدار که زمینه حکومت مهدی''عج'' برعهده شماست ای برادران مسئولیت سنگینی برعهده دارید..
🌷سردار شهید: عبدالعلی بهروزی فرمانده تیپ ۱۵ امام حسن (ع)
تاریخ ولادت: ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/1/23
محل شهادت: جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣ خاطرهای از سردار شهید عبدالعلی بهروزی
🌱ساده و بی پیرایه با خودروی جیپی در رفت و آمد بود. پیش از عملیات والفجر مقدماتی در جنگل امقر او را دیدم. پس از سلام و گفتگو در باره عملیات گفتم: این قدر با این جیپ رفت و آمد میکنی کمی هم مواظب خودت باش. وی با تبسمی که همواره بر لبانش بسته بود گفت به جان امام خمینی هرگاه به تنهایی رانندگی میکنم آیهالکرسی میخوانم و بیمی به دل راه نمیدهم. گهگاهی حدود دو دقیقه به خواب میروم. بعد که به خود آمده و بیدار میشوم میبینم که ماشین به درستی در جاده حرکت میکند و نیز مواقعی میبینم که در فاصله چهل یا پنجاه متری گودال یا درهای هستم و در خطر سقوط که بیدرنگ فرمان ماشین را هدایت میکنم با تمام وجود احساس میکنم که کسی نگاهبان من است. از این بابت با خیال و خاطر آسوده رانندگی میکنم...سپس با خنده گفت: خداوند جان ما را برای عملیات میخواهد....
✍ جهانشاه معماریان
@defae_moghadas2
❣
❣استخاره کرد، بد آمد
گفت: امشب عملیات نمیکنیم!!
بچهها آماده بودند، چند وقت بود که آماده بودند،
حالا او می گفت نه!!
وقتی هم که می گفت نه، کسی روی حرفش حرف نمی زد.
فردا شب دوباره استخاره کرد و باز هم بد آمد.
شب سوم عراقی ها دیدند خبری نیست،
گرفتند خوابیدند،
خیلی هاشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم..!
شهید_مصطفی_ردانی_پور
@defae_moghadas2
❣
❣ما باید فرمان هل من ناصر ینصرنی امام حسین را جواب داده و از این امتحان الهی قبول و سربلند بیرون آییم و تنها راه قبولی در این امتحان این است که صبر و شکیبایی را از حضرت زینب آن بانوی بزرگ به ارث ببریم. بالاخره خون شهدا و مظلومیت این ملت مسلمان رژیم بعث و صدامیان را از بین خواهد برد و ان شاالله یک حکومت صددرصد اسلامی را در عراق مستقر خواهد کرد. الان انقلاب اسلامی خاری در چشم و گلوی آمریکاست و سعی خود را برای برطرف کردن و از بین بردن این مانع می کند و بیشترین حجم توطئهها برای برای نابودی این انقلاب بکار میبندد...
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷سردار شهید: حمید شمایلی فرمانده واحد مهندسی رزمی تیپ ۱۵ امام حسن(ع)
تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۱۱/۲۷
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱/۱۰
محل شهادت: جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣خاطرهای از سردار شهید حمید شمایلی:
بعداز عملیات والفجر مقدماتی یک خط پدافندی ایجاد شد که محور۱،۲،۳، و تپه دوقلو معروف بود، که موقعیت خاصی داشت و قرار بود جادهای از محور ۱ به تپه دوقلو کشیده شود، شهید شمایلی به شهید محمدرضا وتری گفته بود و او هم به من گفت امشب شِنگِل کشی داریم، شب در موقع مقرر حاضر شدیم، برای انجام کار سه کمپرسی مایلر و سه راننده و ما سه نفر، شهید شمایلی همه ما را دور هم جمع کرد، در آنشب تاریک با توجه به اینکه سنش از همه ما کمتر بود، ولی با آرامش، شجاعانه، دلیرانه، باتجربه، کار را برای ما توضیح داد. راننده ها را توجیه کرد چراغ خاموش حرکت کنند، تحت هیچ شرایطی چراغ نزنند، بوق نزنند، با فاصله حرکت کنند و داد و فریاد نکنند، ما را هم توجیه کرد و گفت با راننده صحبت کنید، خاطره بگویید، دلجویی کنید، هرگز سیگار نکشند، با مهربانی برخورد کنید و گفت امشب هر طوری شده باید کار تمام شود. لودرها کمپرسیها را بار کردند، شهید شمایلی بغل دست یک راننده و شهید وتری بغل دست یک راننده و من هم بغل دست یک راننده در شب سیاه آهسته و با فاصله حرکت کردیم، ما باید شنگل میبردیم محور یک و از آنجا با کمپرسی نیسان به جاده تپه دو قلو، سرویس اول را بردیم، در بین راه با راننده طبق فرمایش شهید شمایلی صحبت میکردیم، در سرویس دوم در بین راه راننده من در دل شب تاریک یه لحظه چراغ زد، بیابان را روشن کرد، با او سر و صدا کردم و گفتم مگه نباید چراغ نزنی، انصافا راننده هم هیچی نگفت، من هم کوتاه آمدم، وقتی برگشتیم به برادر شمایلی گفتم راننده چراغ زد، شهید شمایلی با آرامش گفت اشکال ندارد و رفت از راننده دلجویی کرد و از دلش درآورد، وقتی آماده شدیم برای سرویس سوم شهید شمایلی و شهید وتری با رانندهها با یک لحن خاص و محترمانه و با زبان خودشان صحبت کردند. طوری که قانع شدند و گفت شما استراحت کنید ما خودمان کار را انجام میدهیم، خودش شد راننده کمپرسی ۱ ،شهید وتری راننده کمپرسی۲، و من هم راننده کمپرسی۳، چون نسبت به هم شناخت داشتیم، با فاصله و احتیاط لازم حرکت کردیم، بار را خالی کردیم، وقتی برگشتیم راننده ها نگران بودند، وقتی دیدند ما کارمان را خوب بلدیم آرامش پیدا کردند، سری بعد که برگشتیم رانندهها خواب بودند، خلاصه ما آن شب مشق عشق میکردیم میرفتیم و میآمدیم، یک شب بیاد ماندنی و فراموش نشدنی و مانا برایمان بود، از یک طرف کارمان تمام شده بود،(وقتی کمپرسیها را خاموش کردیم به برادر شمایلی گفتم: رانندهها را بیدار کنم، گفت بگذار استراحت کنند، راحت بخوابند) از طرفی دیگر دانستیم که جنگ پشتوانههایی دلسوز، روانشناس با تجربه، شجاع، قوی، مهربان، فداکار و... همچون شهید حمید شمایلی و دیگر شهیدان دارد روحشان شاد و راهشان پر رهرو و مستدام باد.
✍امیر فروزی
@defae_moghadas2
❣
❣ لب های ترک خورده...
🌷آموزش های قبل از عملیات قدس ۳ بود. با توجه به شرایط عملیات، عملیات در تیرماه و در عمق خاک دشمن، یکی از تمرین ها، تمرین پیاده روی و تحمل تشنگی بود.
پیاده روی از ده صبح تا چهار عصر در اوج گرما بود، روز های اول با نصف قمقمه اب وروزهای اخر با قمقمه خالی...
پیاده روی به تلمه های آب دشت عباس ختم می شد.
روز اخر، یکی از بچه ها گفت، شما از شمر بدترید...
بچه ها را کنار تلمبه اب که آب گوارا و خنک چند اینچی از ان خارج می شد نگه داشتم.
گفتم عزیزان ما پیرو فرمان امام هستیم
امام فرمودند اطاعت از فرماندهی واجب هست و فرماندهان بالاتر از ما خواسته اند که اینگونه آموزش بدهیم وسخت گیری کنیم، ما مکلف به اطاعت هستیم،
هرکس ناراحته و نمی تواندادامه دهد زوری در کار نیست بروند یه واحد دیگه ما ماموریتمان سخت هست کارمان مشکل هست، هرکس توانایی چنین ماموریتی نداره خواهش می کنم برگرده...
ادامه دادم الان کنار این آب هستید
می خواهم طبق آن قصه قرآنی که خدا دستور داد به طالوت نیروهای خود را در برابر جالوت امتحان کن، شما رو امتحان کنم این آب و این هم شما و منهم فرمانده شما الان دستور است که یا آب نخورید یا به اندازه شستن دست وصورت استفاده کنید. ولی بیاد لب تشنه امام حسین و فرزندان خردسال آن حضرت نخورید!
همه لب ها خشک و بعضا ترک خورده و خونی و چهرها سوخته وقهوای شده بود. شوره عرق درهمه اعضا نمایان بدن ها خسته کوفته در زیر سلاح وتجهیرات بعضی ها پوتین رو کنند و تاول های درشت آبکی. اشک در چشمانم حلقه زد.چند نوجوان توجه ام رو جلب کرد.
دیدم اینها سر روی زانو گذاشتند واشک در چشمانشان جمع شده وبه بعضی از دوستانشان که طاقت کمتری داشتند
با چشم اشاره میکردند که آب نخورید .
یه نوجوان کم سن سال بدون حتی یک نخ محاسن، پشتش را کرده بود به همه و برخلاف آب و رو به آفتاب ایستاده بود.
دیدم رضا چمک است. دست زدم روی شانه اش و گفتم آقا رضا چرا قهر کردی چی شد پشت به همه هستی؟
سر بلند کرد در حالی که چشمانش از گریه خیس وقرمز بود، با همان لحجه شیرین بوشهری اش گفت: آقای مهدوی بوخدا از وقتی که اینجوری صحبت کردی دیگه دلوم نمیخواد رنگ اُوو رو ببینوم!
تمام بدنم یخ کرد، تمام غرورم شکست که خاک بر سرت حالا تو طالوت هستی یا اینا، تو فرمانده ای یا اینا!
گفتم خدا رو شکر با بودن ای بچه ها پیروزی از آن ماست. در بغل گرفتمش و چند دقیقه روی شانه های هم گریه کردیم. از فرصت استفاده کردم رضا رو کول کردم وباهم داخل حوضچه آب پریدیم...
راوی حاج قاسم مهدوی
🌸🌷🌸
هدیه به شهید رضا چمک صلوات،،شهدای فارس
@defae_moghadas2
❣
❣حسین جان من در روز شهادت تو و یارانت از خدایت که منشأ تمام هستی است در خواست پیوستن به تو را کردهام و اکنون که در دنیا سعادت زیارتت را نداشتهام پس در آخرت نزد پروردگارت شفیع و واسطهام باش برای نزدیک شدن به اهل بیت مطهرت. پروردگارا تو خود با لطف و کرمت، عبادات ناچیز ما را بپذیر و با بخشش و رحمتت گناهان بیشمار ما را عفو بگردان! و اکنون که در زندگیم امام خمینی را یافتهام خودم را مدیون او میدانم و افتخار دارم که حیاتم در زمان او بوده و بفرمان ایشان قدم به جبهه گذاشتهام چون ایشان از سلاله پاک پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و رهرو سیدالشهدا (ع) میباشد.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷سردار شهید: خداداد اندامی
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۵/۳
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱/۱۰
محل شهادت: جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣سفارش کرده بود که اگر به شهادت رسید برایش لباس سیاه پوشیده نشود و گریه هم نکنند تا منافقین خوشحال نشوند و برای امام حسین''ع'' عزاداری کنید. خدایا اگر با ریختن خون ناقابل بنده اسلام پیروز میشود راضیم و بخاطر تو و در برابر دین اسلام جان ارزشی ندارد. و ای کاش هزاران جان داشتم تا فدای دین اسلام و در راه خدا نثار میکردم. خدایا جانم را در راه تو هدیه میکنم و امیدوارم که مورد قبول خداوند بزرگ واقع شود.
بدانید راهی که بنده انتخاب کردهام آگاهانه بوده است.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷سردار شهید: حاج عبدالخالق اولادی
تاریخ ولادت: ۱۳۱۰/۸/۱۸
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱/۱۰
محل شهادت:جزیره مجنون
نام عملیات:خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣از شماها انتظار دارم که همیشه به یاد مرگ باشید و بدانید که دنیا مکان ماندن و استقرار نیست، دنیا گذرگاهی بیش نیست و چه بخواهیم و چه نخواهیم همه از این دنیا خواهیم رفت، همچنانکه امام علی (ع) فرمودهاند که الدنیا دار المجاز و الاخره دار القرار، دنیا جای عبور و گذر است و آخرت دار قرار، قیامت را همیشه به یاد داشته باشید زیرا با یاد قیامت است که شما میتوانید خود را اصلاح کنید و عیوب و نقصهای خود را رفع کنید، بدانید که دنیا و مسائل آن انسان را از واقعیات زندگی دور میکند و هر چقدر که انسان به دنیا بیشتر نزدیک میشود به همان اندازه از خداوند دور میگردد. اگر یاد خدا نباشد شور عشق در زندگی از بین میرود و زندگی انسان تلخ و تاریک می شود.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: امرالله راد
تاریخ ولادت:1340
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸
محل شهادت:هورالهویزه
نام عملیات:خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣فطرت آدمی همواره میل به کمال دارد و به سمت آن میرود و در نتیجه میخواهد که میل و تمایل او به کمال مطلق باشد و اینجانب نیز منتهی درجه آرزویم شهادت در راه خداست. هر چند با شناختی که از خودم دارم بعید میدانم چنین امری واقع شود و شهادت، چنان مقام رفیع و بلند مرتبهای است که هرگاه درباره آن فکر میکنم نمیتوانم به خودم بقبولانم که من هم روزی چنین مقامی را دارا باشم ولی از صمیم دل از خدا میخواهم که حال که شما این نوشته را میخوانید توانسته باشم به این مقام برسم در حالی که تمامی اعمالم از روی خلوص نیت و خالص برای الله بوده باشد. خداوندا: این معامله را به مصداق «یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم الا تجاره تنجیکم من عذاب الیم» قبول نمودم و برای پیکار در راه تو از تقدیم این جان ناقابل که تمامی هستیَم میباشد دریغ ندارم شاید که گامی باشد در جهت استحکام اساس انسانیت و اسلام. از شما نیز متواضعانه تقاضا دارم که برایم دعا کنید که جهادم فقط و فقط فی سبیل الله بوده باشد.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: حمدالله خواجویان
تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۳/۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸
محل شهادت: هورالهویزه
نام عملیات: خیبر
@defae_moghadas2
❣