eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
845 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از افراد شناخته شده و کارآمد و مؤمن📿 در بین مردم و انقلابیون جامعه بودم با شروع جنگ🚀 تحمیلی از ابتدای جنگ، با قبضه توپ 106 در جبهه های آبادان با نیروهای زرهی و مکانیزه عراق درگیر👊 شدم و به اتفاق همرزمام خواب راحتو از دشمن گرفتیم😉 توی عملیات✌️ شکست حصر آبادان شرکت داشتم ،، ضربات سنگینی👊 بر ماشینهای🚚 بعثی ها 👿 وارد کردم که در نهایت منجر به شکستن حصر آبادان شد و در ادامه برای مدتی رهسپار 🚶کردستان گردیدم 💫💫 در اونجا رشادتهای💪 زیادی از خودم نشون دادم و با شروع عملیات های✌️ خیبر 🔹و بدر🔸 به خوزستان برگشته و به دفاع🔫👊 پرداخت @defae_moghadas2 🌷4🌷🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سال 1364 باتوجه👌 به توانایی هایی که داشتم به سمت جانشین ادوات قرارگاه کربلا منصوب😇 و مأمور تشکیل گردان مستقل ضد زره ذوالفقار گردیدم 😊 با سعی و تلاش شبانه روزی موفق شدم👏 این گردانو که متشکل از دو گروهان 💢ضد زره موشک تاو 🔻و مالیوتکا 💢 و یه گروهان مینی کاتیوشا 🔺تشکیل و سازماندهی کنم و در عملیاتهای موفق👏 والفجر8 و کربلای 1 با منهدم💥 کردن تعداد زیادی از تانک های دشمن ضربه سنگینی👊 به ادوات زرهی بعثیها 👿 در این مناطق وارد آوردم💕 @defae_moghadas2 🌷5🌷🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
یکی از خصوصیات👌 بارزی که داشتم این بود که همیشه برای نبرد👊 آماده بودم. به افرادی که از نظر مالی💷 و امکانات زندگی ضعیف😞 بودن و نیازمند،، شخصاً👌 کمک کرده و دیگران رو هم در این کار خداپسندانه دعوت به همکاری میکردم،، تا وقتی که مطمئن میشدم مشکل رفع شده.😊 💠 جذابیت خاصی داشتمو مسائل نظامی و عملیاتی رو خیلی سریع یاد گرفته و بکار میبردم 👍🔰 @defae_moghadas2 🌷6🌷🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍁 کار فرماندهی گردان مستقل پیاده رو زیر نظر قرارگاه کربلا به عهده گرفتم✋☺️ و در مناطق کربلای5 در پنج ضلعی مستقر شده،، و در نهایت در تابستون🌳🌲 سال 67 در مقابل پاتک دشمن به درجه ی رفیع شهادت🌹 نایل و به آسمون شهیدان پر کشیده و جاودانه شدم .😍 🌷شادی ارواح طیبه شهدا🌹 الخصوص شهید🌹 خسرو امینیان صلوااااات ✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم ✨✨✨✨✨✨ @defae_moghadas2 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
اینم گزیده ای از وصیت نامه منه 👆👆 @defae_moghadas2
«راهیـــان دیــروز و راهیـــان امـــروز» ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣🍃🍂❣🍃🍂❣🍃🍂 💠۳۲ سال قبل در یکی از شب های سرد اسفند ۶۵ " ۷ اسفند" جمعی از بهترین نیروهای گردان در عملیات کربلای ۵ مرحله دوم به شهادت رسیدند . یادشون گرامی و روحشان شاد.🌺 🍃شهید سعید فرامرزی 🍂شهید رضا ایزدی 🍃شهید سید طه احمدی ثنا 🍂شهید نعمت ولی زاده 🍃شهید محمود رافتی 🍂شهید بیژن شحیطاط 🍃شهید گله دار 🍂شهید علی اکبر شیرین 🍃شهید بهنام لاربی خشت @defae_moghadas2 ❣🍃🍂❣🍃🍂❣🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗✨📕✨📗 ⚡️ادامه داستان واقعی👇 📚 : عشق یا هوس مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ... حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم... اما فاصله ما ... فاصله زمین و آسمان بود ... و من در تصمیمم مصمم ... و من هر بار، خیلی محکم و جدی ... و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم ... اما حالا... به زحمت ذهنم رو جمع کردم ... - بعد از حرف هایی که اون روز زدیم ... فکر می کردم ... دیگه صدام در نیومد ... - نمی تونم بگم ... حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم ... حرف های شما از یک طرف ... و علاقه من از طرف دیگه ... داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد ... تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت ... گاهی به شدت از شما متنفر می شدم ... و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم ... خودم رو لعنت می کردم ... اما اراده خدا به سمت دیگه ای بود ... همون حرف ها و شخصیت شما ... و گاهی این تنفر ... باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم ... اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش ... شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم ... نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم ... دستش رو آورد بالا، توی صورتش ... و مکث کرد ... - من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم ... و این ... نتیجه اون تحقیقات شد ... من سعی کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح کنم ... و امروز ... پیشنهاد من، نه مثل گذشته ... که به رسم اسلام ... از شما خواستگاری می کنم ... هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم ... حق با شما بود ... و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم ... اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست... عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما ... من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم ... و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم ... در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم ... و شما صبورانه برخورد کردید ... من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم @defae_moghadas2 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗✨📕✨📗 📚 : پاسخ یک نذر اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد ... و من به تک تک اونها گوش کردم ... و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم... وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد ... - هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه ... اما حقیقتا خوشحالم ... بعد از چهار سال و نیم تلاش ... بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید ... از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ... ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم ... از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود ... و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی ... و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن ... برگشتم خونه ... و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم ... بی حال و بی رمق ... همون طوری ولو شدم روی تخت ... - کجایی بابا؟ ... حالا چه کار کنم؟ ... چه جوابی بدم؟ ... با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ ... الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم ... بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی ... بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم ... چهل روز نذر کردم ... اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم ... گفتم هر چه بادا باد ... امرم رو به خدا می سپارم ... اما هر چه می گذشت ... محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت ... تا جایی که ترسیدم ... - خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ ... روز چهلم از راه رسید ... تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم ... و بخوام برام استخاره کنن ... قبل از فشار دادن دکمه ها ... نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم ... - خدایا! ... اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه ... فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام ... من، مطیع امر توئم ... و دکمه روی تلفن رو فشار دادم ... " همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم ... بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم ... تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ... ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن ... هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم ... و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی " سوره شوری ... آیه 52 و این ... پاسخ نذر 40 روزه من بود ... @defae_moghadas2 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷