eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
844 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 درباره هرڪاری اول فڪر ڪنید بعد تصمیم بگیرید ؛ هر جوابی هم ڪه بخواهید در قرآن مجید است. @defae_moghadas2
پدر میگفت : کمرم یکبار شکست ... آن هم لحظه ی بوسیدنش بود!!! مقصد پسر آسمان بود.. ایستگاه آخر پدر جلویش را گرفت ،ملاقاتش کرد و صورتش را بوسید... بهمن ۱۳۶۵ آخرین وداع حاج رجبعلی لیوانی با پیکر پسر شهیدش محمدرضا لیوانی🌷 @defae_moghadas2
مناجات_شهدا : خدایا مرا به حال خود مگذار خدایا مرا به راه خود هدایت فرما، زیرا می دانم که هوای نفس و غرور و هودخواهی چه پرتگاه هولناکی است که انسان را نسبت به شدن و پوچی، و دور کردن از خود و خدای خود می کشاند. پس خدایا مراه به حال خود مگذار، زیرا می ترسم تمام وجودم را آتش گمراهی فراگیرد و تورا نشناسم. خدایا مرا نجات بده از هواهای نفسانی تا بتوانم حقایق و عظمت تو را در وجودم احساس کنم و از این دنیا که گذرگاهی بیش نیست در گریز باشم. شهید_احمد_قهرمانی🌷 @defae_mohadas
🍃🍂🍃🍂🌺🍃🍂🍃🍂🍃 🌹 خاکریز لبخند (رعد و برق) 🌙 یک شب که تو منطقه‌ی عملیاتی سمت کردستان بودیم دشمن شروع کرد و با گلوله توپ سمت ما رو می‌زد که یک گلوله هم خورد پشت سنگر ما. 💥 تو این مواقع دیوارها و سقف سنگر می‌لرزید و گرد و خاک سنگر همه جا را فرا گرفت. بچه‌ها هر کدوم به یک طرف فرار می‌کردند که پناه بگیرند. ✅ یکی از بچه‌ها که اسمش اکبر بود خوابیده بود هیجان زده بلند شد و گفت: «صدای چی بود؟» ☄ گفتم: «بلند شو توپ بود، توپ می‌زنند، توقع داشتی چی باشه؟» ⚡️ راحت سر جایش خوابید و گفت: «ای بابا فکر کردم رعد و برق بود. چون من از رعد و برق می‌ترسم.» 🌹یاد باد آن روزگاران یاد باد...🌹 @defae_moghadas2 🍃🍂🍃🍂🍃🌺🍃🍂🍃🍂
♦️زادروز شهيد همت مبارک محمد مهدي همت در پستي اينستاگرامی نوشت: 🔹از پسر سی و هفت ساله، به پدر بیست و هشت ساله؛ 🔹تولدتون مبارک عشق ناب مادرم، جلال برادرم، تولدتون مبارک حضرت پدر، حضرت ماه... سلام ما را به آقایمان اباعبدالله‌الحسین علیه السلام برسانید ‌‌‌‌‌‌‌‌ @defae_moghadas2
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 مبارڪ باد زیبا مبعثش که با اقرا بسم ربڪ آغاز و با انا اعطیناک الڪوثر بیمه و با الیوم اڪملت لڪم الدین جاودانه شد 🌺عيد مبعث مبارڪ @defae_moghadas 🍂
4_6048759265097678873.mp3
4.18M
📢 حاج مهدی رسولی ◀️وادی مکه است یا که بهشته... 🌺 مبعث پیامبر اکرم (ص)🌺
🍁 حرف هاے دلت را آن قدر مرورمے کنم تا همرنگ باورهایت شوم... وصیت نامه ات حرف هاے دلت شبیه خودت هستند .... حماسه جنوب - شهدا @defae_moghadas2
شهید پرویز خویه🌷
حماسه جنوب،شهدا🚩
شهید پرویز خویه🌷
🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃 ❣شهید پرویز خویه در سال ۱۳۴۰ در یکی از روستاهای جنوب لرستان چشم به جهان گشود . دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به شهرستان دزفول هجرت کرد و دوره راهنمایی را به پایان رساند و به دبیرستان رفت . با اوج‌گیری انقلاب شکوهمند مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی علیه رژیم سفاک پهلوی او نیز همگام با امت انقلابی و طاغوت شکن ایران در تمامی تظاهرات و راهپیمایی‌ها فعالانه شرکت نمود . وی از اخلاق و رفتار نیک و پسندیده‌ای برخوردار بود و فرایض دینی خود را به نحو احسن انجام می‌داد . در مهرماه ۱۳۵۸ به علت علاقه‌ای که به لباس مقدس سربازی داشت وارد ارتش شد تا بتواند به انقلاب و میهن خویش خدمت نماید . با شروع جنگ تحمیلی عراق به سرکردگی آمریکا و مزدوری صدام جنایت‌کار به جبهه‌های جنوب اعزام شد تا با کفار بعث عراق به نبرد برخیزد . وی با وجود این که توپ‌چی تانک بود بارها در عملیات چریکی شرکت کرد و با رزم کفر ستیز خود علیه کفر پیشگامان صدامی دین خود را به اسلام و امام ادا نمود . او بعد از ماهها نبرد و حماسه آفرینی سرانجام در عملیات ظفرمند فتح المبین در جبهه رقابیه به علت نقص فنی که موجب توقف تانک حامل وی گردید با پای پیاده و با آرپی‌جی ۷ به طرف دشمنان اسلام یورش برد و پس از به اسارت درآوردن عده‌ای از بعثیان مزدور عراقی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در تاریخ ۹/۱/۱۳۶۱ به فیض شهادت نائل آمد و به لقاء الله پیوست . خویه(خولیه)- پرویز فرزندشهید سَبزی متولد ۱۳۴۰شهادت ۹/۱/۶۱ پدافندی جبهه رقابیه جنوب غربی شوش دانیال استان خوزستان گروهبان یکم لشکر ۹۲ زرهی خوزستان گردان ۲۶۴ نزاج مدفن؛دزفول گلزارشهدای بهشت علی @defae_moghadas2 🍂🍃🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 اخلاص در گمنامی فرهنگ دفاع مقدسی ها آخرین باری که سید محمد غیاثیان از جبهه به منزل برگشت، دستش را بسته بود و از مادرم خاک تیمم برای وضو میخواست. هر چه از او پرسیدم که دستش چگونه جراحت برداشته است، چیزی نگفت. تنها می گفت زخم شده، و خواسته خود را تکرار میکرد. بعدها که از او خواستم لااقل برای من علت را بیان کند، گفت: چیزی نیست، در عملیات تیر به کف دستم خورد و از پشت آن خارج شد. سید پاداش این خلوص و گمنامی را در اسفند 62 در عملیات «خیبر» از خدا گرفت. @defae_moghadas2