❣
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود...
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۲۷روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فرازی از #وصیتنامه
سردارشهید «حاج قاسم سلیمانی»❣
خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام
خداوند، ای عزیز! من سالها است از کاروانی بهجا ماندهام و پیوسته کسانی را بهسوی آن روانه میکنم، اما خود جا ماندهام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
برخیز..!
خیال تو به آتش می کشد
این هیزم جانم...
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#شهید_سیدمهدی_حیاتی_رکنی🌹
توصیه ام به همه ایمان و توکل به خدا ، حفظ وحدت و پیروی محض از مقام ولایت فقیه است و صبر در جهاد که از خود جهاد بسی مشکل تر است و توصیه به عاشقان سلوک الهی سه کلمه است : تقوا ، مراقبه ، اخلاص
#وصیت_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ نگینی بر پیشانی
«شهید سعید درفشان»
سعید از دوستان نزدیک من و از بچه های مسجد جزایری بود. تمامی بچه ها به خاطر ایمان، معنویت، اعتقاد و شجاعتی که داشت، به شدت به او احترام می گذاشتند. اوحقیقتا جوانی دوست داشتنی بود و در جنگ، شجاعت های بسیاری از خود نشان داد.
شب عملیات فتح المبین، پشت قرارگاه نشسته بودیم و با هم صحبت میکردیم. در حین صحبت، دیدم. یک فشنگ کالیبر دستش گرفته و با آن بازی می کند. بعد به فشنگ اشاره کرد و گفت: «این تیر خوبه بخوره وسط پیشونی، جایی که پیشونی را روی مهر میگذاری.»
با حسرت گفت: «چه کیفی داره!»
عملیات فتح المبین آغاز شد. سعید به همراه حمیدرمضانی، برای سرکشی به یکی از محورها رفته بود. در بین راه مورد هدف تیربار دشمن قرار گرفته و سعید شهید شده بود. وقتی با جنازه سعید رو برو شدم، به اولین جایی که نگاه کردم پیشانی اش بود که تیر به سجدهگاهش اصابت کرده و او را به آرزویش رسانده بود.
راوی: حاج صادق آهنگران
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
فرازی از #وصیتنامه
سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»
خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته بهسمت تو است. وقتی آنها را بهسمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۲۶روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
چه سرایم که شود لایق وصفت
ای گل
وصف رویت به دو صد شعر
فراهم نشود
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
#شهیدمحمودرضابیضایی🕊️
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمدهایم و شیعه هم بدنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه!
حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم؛ هم من، هم تو. بحمدالله؛ خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.
#وصیت_شهدا🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣
#شهیدی_که :
نماز نمی خواند...
داخل گردان شایـعه شــده بـود کـه نمــاز نمیخــواند! مرتـضی رو کــرد به مــن و گفت: «پسره انگار نه انگار که خدایی هســت، پیغمبری هســت، قیامتی …، نماز نمیخـــونه…» باور نکردم و گفتم : «تهمت نزن مرتضی. از کجا معلـــوم که نمیخــونه، شاید شما ندیدیش. شایدم پنهونی میخونه که ریا نشه.» اسمش کیارش بود و با کسی ارتباط برقرار نمیکرد، داوطلب اومده بود و سرش توی لاک خودش بود.
حاجی فرستاده بود دنبالم. رفتم سمت سنگر عملیات. کیارش هم توی سنگر نشسته. سلام کردم و وارد شدم. حاجی گفت: «خوش اومدی آقاجواد، بشین داداش.»
به سمت کیارش رفته و دستم را به سوی او دراز کردم و گفتم: «مخلص بچههای بالا هم هستیم، داداش یه ده تومنی بگیر به قاعده دو تومن ما رو تحویل بگیر.» این رزمنده دستم را با محبت فشار داد، در حالی که سرخ شده بود، گفت: «اختیار دارید آقاجواد! ما خاک پای شماییم.» رو کردم به حاج اکبر و گفتم: «جانم حاجی، امری داشتید؟»
حاجآقا در جوابم بیان کرد: «عرض شود خدمت آقاجواد گل که فردا کمین با شما و آقاکیارش، انشاءالله توی سنگر حبیباللهی. گفتم در جریان باشید و آماده. امشب خوب استراحت کنید، ساعت سه صبح جابجایی نیرو داریم. انشاءالله به سلامت برید و برگردید.»
توی دلم قند آب شد که بیستوچهار ساعت با کیارش، تنها توی یک قایق هستیم؛ فرصت خوبی بود تا سر از کارش در بیارم. این پسر که نه بهش میآمد بد و شرور باشه و نه نفوذی، پس چرا نماز نمیخونه؟ چرا حفاظت تأییدش کرده که بیاد گردان عملیات؟ خلاصه فرصت مناسبی بود تا بتوانم برای سؤالهایی که چهار، پنج روزی ذهنم را سخت به خودش مشغول کرده بود پیدا کنم. بیستوچهار ساعت مأمور شدیم؛ با چشم خودم دیدم که نماز نمیخواند. توی سنگر کمین، در کمینش بودم تا سر حرف را باز کنم. هر چه تقلا کردم تا بتوانم حرفم رو شروع کنم، نشد. هوا تاریک شده بود و تقریباً هجده ساعت بدون حرف خاصی با هم بودیم. کمکم داشتم ناامید میشدم که بالاخره دلم را به دریا زدم. و گفتم: «تو که واسه خاطر خدا میجنگی، حیف نیس نماز نمیخونی؟! اشک توی چشمهای قشنگش جمع شد، ولی با لبخند گفت: «میتونی نماز خوندن رو یادم بدی؟» گفتم: «یعنی بلد نیستی نماز بخونی؟» در جوابم گفت: «نه تا حالا نخوندم…»
طوری این حرف را رُک و صریح زد که خجالت کشیدم ازش بپرسم برای چی؟ همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره دشمن، تا جایی که خستگی اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم. توی تاریک روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند. دو نفر بعدی با قایق پارویی آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم. هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپارهای توی آب خورد و پارو از دستش افتاد.
ترکش به قفسه سینه و زیر گردنش خورده بود، سرش را توی بغلم گرفتم. با هر نفسی که میکشید خون گرم از کنار زخم سینهاش بیرون میزد. گردنش را روی دستم نگه داشته بودم، ولی دیدم فایدهای نداشت. با هر نفس ناقصی که میکشید، هقهقی میکرد و خون از زخم گردنش بیرون میجهید. تنش مثل یک ماهی تکان میخورد. کاری از دستم ساخته نبود و فقط داشتم اسم خانم حضرت زهرا(س) را صدا میزدم.
چشمهای زاغش را نگاه میکردم که حالا حلقهای خون تویشان جا گرفته بود. خِرخِر میکرد و راه نفسش بسته شده بود. قلبم پارهپاره شده بود. لبخند کمرنگی روی لبانش مانده بود. در مقابل نگاه مطمئن، مصمم و زیبایش، هیچ دفاعی نداشتم. کم آورده بودم، تحمل نداشتم. آرام کف قایق خواباندمش و پارو را به دست گرفتم که دیدم به سختی انگشتش را حرکت داد و روی سینهاش صلیبی کشید و چشمش به آسمان خیره ماند.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🚩🚩🚩
جانا سرى به دوشم ودستى به دل گذار
آخرغمت به دوش دل وجان کشیده ام❣
فرازی از #وصیتنامه
سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»
خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۲۵روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
آئینهدار خون تو اند آسمانیان
رنگینکمان به شوق تو خندید ای شهید...
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#شهیدجبارشرقی❣
شهيد كسي است كه در جهاد و مبارزه از هيچ رنجي نمي هراسد. و فقط رضا و خشنودي خدا را مي جويد.
و براي رهايي و سعادت همهي انسان هاي آزاده جهاد مي كند.
تا آخرين نفس براي ريشه كن كردن ظلم قيام مي كند و هرگز در مقابل ستم و ستمگر سر تسليم فرود نمي آورد و سرانجام به استقبال شهادت مي رود.
انسان آزاده كسي است كه زندگي را خوردن و آشاميدن نمي داند. خود را در زندان هوسهاي پست اسير نمي كند.
خود را بندهي خدا مي داند و در انجام وظايفي كه خدا بر او معين كرده، مي كوشد. در اين راه با جان و مال فداكاري مي كند. گاهي به سپاه خصم حمله مي كند و گاهي براي آبادي كشورش به جهاد سازندگي مي پردازد.
#وصیت_شهدا🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣
شهیدی که :
آرزو داشت مانند حضرت زهرا سلام الله علیها شبانه و در گمنامی دفن شود
ناصر در چهارم دی سال ۶۵ در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید، ولی جنازهاش به دست آنها نرسیده بود. پدر و دایی ایشان بیمارستانهای شهرهای بزرگ را بازدید کردند تا شاید خبری دستگیرشان شود. سرانجام در سردخانه بیمارستانی در اصفهان شهیدی را که بسیار شبیه شهید ناصر بود مییابند و فکر میکنند که شهید خودشان است و او را به بروجرد منتقل میکنند و با تشییع جنازه باشکوه و گستردهای به خاک سپرده میشود.
خواهر شهید نقل میکند که برای آخرین بار برای وداع با شهید به معراج شهدا رفتیم. من تا جنازه را دیدم. شاید در همان لحظه اول متوجه این قضیه شدم که او برادر ما نیست؛ چراکه هر چه میخواستم به او نزدیک شوم و ببوسمش انگار نیرویی مانع من میشد. قدمهایم به جلو نمیرفت. سر جایم میخکوب شده بودم و فقط میگفتم: ناصر! ناصر!...
با وجود شباهت زیاد شهید به برادرم، اما بسیار تنومندتر از برادرمان بود و جای ترکش در بازوانش به چشم میخورد. آرام و سبک مانند فرشتهها خوابیده بود. به هیچوجه نمیتوانستم باور کنم که او ناصر است. شهید را به خاک سپردیم، ولی همچنان بر این باور بودم که او ناصر نبود و ناصر زنده است. شاید اسیر شده باشد و به هر حال امید بازگشت او را داشتم.
چند روز بعد، شهید تشییع شده به خواب برادرم آمده و گفته بود که من شهید شما نیستم. حدود دو هفته بعد عده دیگری از شهدای کربلای ۴ را آوردند. بلاخره ناصر در میان این شهدا بود؛ با همان لباس رزم که آرم یا حسین شهید بر روی سینهاش نقش بسته بود، با آن همه مجروحیتهایی که بر بدن گلگونش وارد شده بود.
پدر و مادرم رفته بودند و او را دیده بودند. آن موقع بروجرد نیز چندین بار مورد تهاجم نظامی هواپیماهای بعثی قرار گرفته بود و شهر تقریباً خالی از سکنه شده بود. ما شکه شده بودیم. نتوانستیم برای آخرین بار به ملاقات برادرمان برویم.
ناصر همیشه نزد دوستان بسیجیاش گفته بود که دوست دارد مانند حضرت فاطمه زهرا(س) شبانه به خاک سپرده شود و به خاطر آن همه پاکی و صداقت و رشادت خالصانهاش خداوند این آرزویش را برآورده کرد و او به همراه چند تن از دوستان بسیجیاش شبانه به خاک سپرده شدند و جنازه شهیدی را که اشتباهاً آورده بودند به شهر محل زادگاهش شهرکرد انتقال دادند با اینکه مدتی این پیکر پاک به جای پیکر برادرم در خاک بود، اما همچنان سالم باقی مانده بود و این خود از معجزه الهی شهیدان است.
#شهیدناصرموسیوند
تیپ خوبان
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمی داني اي گل سیراب!!
فرازی از #وصیتنامه
سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] بهدور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۲۴روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣شهید حاج قاسم سلیمانی:
صیاد «سلمان» ارتش ما بود
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣
نه روبرو
نه در کنار
نه سایهای
نه در خیال
چه بیحساب نیستی
چه بیحساب نیستی....
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#شهید_حامد_کوچک_زاده❣️
«سختترین و مشکلترین کار ماندن و گوش به فرمان و اطاعت کردن از ولی و رهبر میباشد، که بارها و بارها تأکید داشتند که هان ای فرزندان روح الله! دارد تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم رخ میدهد، مراقب باشید. مراقب باشید و اجازه ندهید داستان کربلا دوباره تکرار گردد.»
#وصیت_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
شهیدی که :
به صورت مهندسی محل دفن خود را تعیین کرد...
#شهید_حسین_شکرائیان
در دوران دفاع مقدس از لشکر ۳۲ انصارلله الحسین همدان عازم جبهه شد و پس از چندی در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۶۱ در عملیات مسلم بن عقیل (ع) در سومار به فیض شهادت نائل آمد.
او پس از شهادت گمنام بود و با همان گمنامی در سال ۱۳۸۶ در دانشگاه صنعتی اصفهان دفن شد.شهید والامقام حسین شکرائیان در دوران دفاع مقدس دانشجوی رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت بود و بصورت کاملا اتفاقی محل دفن او در مزار شهیدان گمنام دانشگاه صنعتی اصفهان تعیین شد.
که در نهایت با آزمایش DNA پیکر شهید شناسایی شد و در روز چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ پس از گذشت ۳۹ سال دوری از خانواده، خبر پیدا شدن پیکر شهید جاویدالاثر حسین شکرائیان به پدر و مادرش توسط محمدرضاگرایی قهرمان کُشتی جهان در برنامه زنده تشرف شبکه یک سیما داده شد.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فرازی از #وصیتنامه
سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»❣
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۲۳ روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
غرق شدم ...!
غرق شدے ...!
غرق شد ...!
من ، در #روزمرّگے
تو ، در بے ڪرانہ ے #شـــــهادت
مادرت در دریاے #خون_دل
بیا !
و #نجات غریقمان باش...
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
#ویژگی_های_اخلاقی
▪️نقل از همسر شهید مدافع حرم حجتالاسلام #جابر_حسین_پور (زهیری)
🔻زبان بنده از وصف شهید عاجز و ناتوان است. زیرا شهید آنچنان اوصافی داشت که خداوند متعال ایشان را از بین هزاران نفر انتخاب کرد.
رتبه شهادت کم رتبهای نیست که هر کسی بتواند آن را بهدست بیاورد. من همیشه میگویم شیخ جابر اگر شهید نمیشد واقعا بیانصافی بود. شهادت حق او بود. آیا انسانی که با گریه یتیم گریه میکرد و با ذکر یادی از #امام_حسین علیهالسلام و #زینب_کبری سلام الله علیها اشک چشمانش سرازیر میشد و کسی که همیشه سر و پای پدر و مادرش را میبوسید. کسی که همه کوچک و بزرگ عاشقانه دوستش داشتند و کسی که برای راحتی زندگی همسر و فرزندانش از چیزی دریغ نمیکرد، کسی که #دائم_الوضو بود، آیا حقش غیر از شهادت بود؟
فرازی از #وصیتنامه
سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»❣
بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند،
چه اتهاماتی به او زدند،
چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟
مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۲۲ روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1