eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
837 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
سومین سالگرد عروج مادر گرامی سردار رشید اسلام شهید علی بهزادی @defae_moghadas2 🍂
یک دست قطع شده در جیب فرمانده!! عملیات رمضان با رمز یاصاحب‌الزمان ادرکنی شروع شده بود. گروهان من و اسماعیل از لشکر پیاده ۹۲ زرهی ارتش نزدیک یکدیگر بودند. آفتاب سوزان تیرماه خوزستان، امان همه را بریده بود. فریادهای اسماعیل بچه ها را به جلو میراند. روز دوم عملیات بود که ناگهان ترکش گلوله تفنگ ۱۳۰ میلمتری دست چپ اسماعیل را از مچ قطع کرد. دستش را در جیب خود گذاشت تا نیروهایش بویی نبرند..! فرمان حمله داد و خودش هم دوشادوش بچه‌ها پیش می‌آمد. از همه جا گلوله می‌آمد. ترکش دیگری دست راستش را از کتف جدا کرده بود. یکی از بچه‌ها گفت که موج او را گرفته است. با چشم گریان به طرفش دویدم. خونریزی شدید و روزه، دیگر رنگی به رخسارش نگذاشته بود. ترکش تمام بدنش را پاره پاره کرده بود. لبهای خشکیده، دست‌های جداشده، پیکر پاره پاره و غرقه به خونش روی خاک گرم خوزستان، کربلا را در ذهنم مجسم کرد. آری اسماعیل در روز ۲۴ تیرماه ۱۳٦۱ همزمان با بیست و یکم رمضان به دیدار مولایش علی (ع) شتافت. راوی: سرهنگ جانباز علی قمری افسر دلاور ارتش @defae_moghadas2
فرماندهان شهید تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی .ع.
«عاشق و معشوق» گفتند: نرو؛ گفتم: می‌روم! گفتند: به وجودت نیازمندیم! گفتم: خدا بی نیاز است و بر طرف کننده‌ی نیاز‌ها! گفتند: می‌توانی درشهر نقطه‌ی اثر باشی! گفتم: « ان الله لایغیرو ما بقوم حتی یغیر ما به انفسهم! گفتند: نرو! گفتم: می‌روم! گفتند: چرا؟ گفتم: ببین و گوش کن برادرم: آنچه را که من دیده‌ام تو ندیده‌ای! آن چه را که من یافته‌ام تو نیافته‌ای! آنچه را که من لمس کرده‌ام تو نکرده‌ای! آنچه را که در جان من ریخته‌اند تو از آن بی‌بهره‌ای! برادرم! من ورای تاریخ را می‌بینم که چگونه معشوق عاشقان را بر می‌گزیند و چگونه عاشقان در معشوق فانی می‌شوند! «دلنوشته شهید علی‌اصغر عابدنژاد در موقعی که بخاطر مسئولیتش مانع رفتن او به جبهه شدند.» این شهید بزرگوار در عملیات خیبر به شهادت رسیدند. حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2
شهید مدافع حرم مجید قربانخانی مجید از آن دست بچه‌های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست خیرش زبانزد است لقب‌هایی است که در فضای مجازی به مجید داده‌اند مجید سوزوکی که  به دلیل شباهت نام شهید قربانخانی با مجید فیلم اخراجی‌ها رویش گذاشته‌اند. آن زمان که مسعود ده‌نمکی بر روی پرده نقره‌ای سینما مجید سوزوکی را به نمایش گذاشت، شاید باورمان نمی‌شد امروز هم در حقیقت مجیدی وجود داشته باشد که با غیرت و بامرام باشد. اهل دل و دست و دلباز، لوتی و بامرام که عاقبتش شبیه مجید سوزوکی به شهادت ختم شود. مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود‌، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد‌، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت می‌خواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند، خودش همیشه می‌گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده‌ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم. در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش «پناه حرم، کجا می‌روی برادرم» بود. @defae_moghadas2
❣ ازش پرسیدم این چیه سنجاق کردی رو سینه‌ت ؟ لبخند زد و گفت : این باطریه نباشه قلبم کار نمی‌کنه 🔸 شهیدمدافع حرم هادی ذوالفقاری/صلوات @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از گلزار غریب آبادان با صدای سردار شهید حسین امامی شهید مدافع حرم احمد مکیان شهید مدافع حرم عارف کایدخورده و شهید ناصر چراغعلی زاده بختیاری شهید عملیات بیت المقدس ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆 ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ - کشف پیکر پاک و مطهر 🌷 🔹ســـردار هـــور 🔺علی هاشمی؛ متولد اهواز(۱۳۴۰) به دلیل آشنایی با مناطق عملیاتی جنوب نقش مهمی در طول ایفا نمود. وی از طراحان عملیات خیبر و عملیات بدر بشمار می رود. 🔺با آغاز جنگ؛ علی هاشمی در محور "کرخه کور" و " طراح" به مقابله با پیشروی سپاه دشمن پرداخت و به تدریج تیپ ۳۷ نور را تأسیس نمود و با این یگان؛ در عملیات "بیت المقدس" در آزادی خرمشهر شرکت نمود. 🔺این تیپ در آستانه عملیات والفجر مقدماتی منحل شد. سپس علی هاشمی فرمانده سپاه سوسنگرد شد و بعدها از دل همین سپاه منطقه ای بود که شکل گرفت و در سومین سال جنگ؛ محسن رضایی؛ علی هاشمی را به فرماندهی آن برگزید. 🔺"عملیات خیبر" ثمره یک سال تلاش شبانه روزی نیروهای قرارگاه نصرت؛ تحت فرماندهی او بود. اولین عملیات آبی - خاکی جنگ و اولین عملیاتی که ده‌ها یگان رزمی سپاه؛ در سطحی بسیار وسیع توانستند باتلاق ها و نیزارهای منطقه هور را پشت سر بگذارند که این در نوع خود اقدامی بی نظیر و تاریخی بود. 🔺یک سال بعد نیز؛ قرارگاه نصرت در طرح ریزی "عملیات بدر" ایفای نقش کرد و در حین این عملیات بسیاری از نیروهای زبده این قرارگاه به شهادت رسیدند. 🔺وی در تیر ماه سال ۱۳۶۶ به فرماندهی "سپاه ششم امام صادق" منصوب شد که چند تیپ و لشگر؛ بسیج و سپاه خوزستان؛ لرستان و پدافند منطقه هور از "کوشک" تا "چزابه" را در تحت پوشش قرار می داد. 🔺روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷؛ متجاوزان بعثی؛ حمله‌ای گسترده و همه‌ جانبه را برای باز پس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. علی هاشمی در آن زمان؛ در قرارگاه خاتم چهار؛ در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. 🔺هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک؛ چه بر سر فرماندهان "قرارگاه نصرت" آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌ کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه به زمین نشسته‌اند و هاشمی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ خبری از آن ها نشد. 🔺پس از آن؛ جستجوی دامنه‌ داری برای یافتن او و افرادش آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر؛ بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک فرمانده عالی رتبه سپاه؛ جان او را که احتمالاً به اسارت در آمده بود به خطر اندازد؛ لذا تا سال‌ها پس از پایان جنگ؛ نام علی هاشمی کمتر برده می‌شد. پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد. 🕰 در ۱۹ اردیبهشت مــاه سال ۱۳۸۹؛ خبر کشف پیکر 🌷 اعلام شد و مادر صبور او پس از ۲۲ سال انتظار؛ توانست بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشد. کانال ما را با دوستان خود اشتراک بگذارید @defae_moghadas2
این زندگی قشنـــــــگ من، مال شما ایام سپیـــــــــــــد رنگ من، مال شما بابای همیشه خوبــــــــ من را بدهید این سهمیه های جنگ من، مال شما @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ پیکر شهید یوسف سرلک پس از ۴۰ سال، تفحص و شناسایی شد. روز دوشنبه این خبر خوش به خانواده‌اش اعلام شد و قرار است زمان تشییع اعلام شود. 🔹شهید یوسف سرلک یک آذر سال ۱۳۴۶ در الیگودرز متولد شد و ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در شرق دجله در عملیات بدر و در گردان کربلای اهواز به شهادت رسید. @defae_moghadas2
بدون شک این تصویر باید کل دنیا رو تکون می داد اما خب کودکان فلسطینی چشم آبی، موبور و اروپایی نیستند! لعنت به حقوق بشر تون! 🔸 محمد نصوحی @defae_moghadas2
❣ اگر می‌خواهید امشب یه کار خیری کرده باشید که اون دنیا به دردتون بخوره اینه که امشب و فردا که سالروز شهادت شهید نوید صفری هست تا جایی که میتونید این شهید عزیز رو به دوستان و آشنایان و کانال هاتون معرفی کنید مطمئن باشید شهید کم نمی‌ذاره😍 زنده نگه داشتن یاد کمتر از شهادت نیست! @defae_moghadas2
❣ هویت دو شهید استان فارسی شناسایی شد/ تعداد یاران شهید حسین علم الهدی از استان فارس به چهارنفر رسید 🔹فرمانده کمیته جستجوی مفقودین از شناسایی پیکرهای مطهر ۵ شهید از ۸ شهید گمنام مدفون در یادمان شهدای هویزه خبر داد و بر این اساس تعداد شهدای استان فارس که در زمره یاران شهید حسین علم الهدی بودند، به چهارنفر رسید. منبع: خبرگزاری فارس @defae_moghadas2
❣ ۱۵ سال بعد از عملیات والفجر مقدماتی از دل فکه پیکر یک شهید پیدا شد. اعداد و حروف نقش بسته روی پلاکش زنگ زده بود. توی جیب لباسش یک برگه پیدا کردیم ... نوشته هاش به سختی قابل خواندن بود ... *بسمه تعالی* جنگ بالا گرفته است مجالی برای هیچ وصیت نیست ... جز همین که وطن ، شرف و ناموس خود را تنها نگذارید..!! تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم حدیثی از امام پنجم می نویسم: به تو خیانت می کنند تو مکن .. تو را می ستایند فریب نخور.. تو را نکوهش می کنند شکوه مکن .. مردم شهر از تو بد می گویند اندوهگین مشو.. همه ی مردم تو را نیک می خوانند مسرور نباش .. آنگاه از ما خواهی بود.. ! تحف العقول ص ۲۸۴ دیگر نایی در بدن ندارم ... ! خداحافظ دنیا ...! ✨یا زهرا(س) (عج) @defae_moghadas2
❣️«برگی از زندگی شهید مهدی باعثی» هیچگاه حاضر نبود از مال بیت‌المال استفاده شخصی کند! مسئول امور مالی سپاه بود. گفتند: چند موتور سیکلت از تهران برای سپاه فرستادند یکی از آنها مال شماست. بیا تحویل بگیر! گفت: من از دوچرخه استفاده می‌کنم. نیازی به موتور ندارم! گفتند: ماشین برای آمدنت به سپاه دنبالت می‌فرستیم! گفت: مگر من کی هستم که ماشین دنبالم بفرستید؟ گفت: اگر نارحتین که با دوچرخه می‌آیم دوان دوان می‌آیم که ورزش هم کرده باشم. اما نه موتور می‌خواهم و نه ماشین! حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2 ❣️
❣نکته‌ای از خاطرات همسر سردار شهید حاج اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر ۹ بدر «صبح شهادت» گفتم: کاش دستی، پایی می‌دادی تا پیشم می‌ماندی! لبخندی زد و گفت: اگر سر بدهم چه؟ ما فقط سر بدهیم تا از پای بنشینیم! و رفت..... حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2
«روایت مادر شهید» چهار پنج ماهه باردار بودم؛ روزی درکوچه یک سید جلیل القدری از کنار من رد شد. یک لحظه متوجه من شد. رو به من کرد و گفت: «خانم شما پسری در راه داری، او را حبیب‌الله نام‌گذاری کن و قدرش را بدان. او در این جهان زیاد نمی‌ماند و زود از دنیا می‌رود. اما در همین عمر کوتاه انسان بزرگ و والا مقامی می‌شود.» از تعجب زبانم بند آمده‌بود. دلم لرزید. نگاهی به آسمان کردم و گفتم خدایا بچه‌ام را به تو می‌سپارم. ۱۵ شهریور سال ۱۳۴۱ حبیب‌الله به دنیا آمد. اما مدام حرف‌های آن سید جلوی نظرم می‌آمد و قلبم را می‌لرزاند. همیشه می‌ترسیدم اتفاقی برایش بیافتد! یکبار با سر از بالای پشت بام خانه سقوط کرد، اما با دست تقدیر خدا او از مرگ حتمی نجات یافت؛ چندبار دیگر هم اتفاقاتی برایش افتاد که نزدیک بود جانش را از دست بدهد؛ اما همیشه دستی از غیب می‌آمد و او را از مرگ نجات می‌داد! در روز ۲۳ مرداد سال ۱۳۵۷ که حبیب‌الله به شهادت رسید، متوجه حرف‌های آن روز سید شدم. تعبیری که هیچ‌وقت نمی‌توانستم حدس بزنم!! حبیب‌الله در ۱۶ سالگی لباس شهادت پوشید و اولین شهید شهر شد و من اولین مادر شهید شهر شدم و تا ابد به داشتن این مدال افتخار می‌کنم. 🔹 «خاطره مادر شهید حبیب‌الله جوانمردی» «هدیه به روح پاک شهیدان صلوات» @defae_moghadas2
❣«شهادت» گفتند: اگر به دنبال شهادتی، شرط شهید شدن شهید بودن است! گفت: تمام تلاشم را کرده‌ام تا یار پسندد!!! «حسن تقی‌زاده بهبهانی» @defae_moghadas2
❣ وصيتنامه اش دو خط هم نمی‌شود! نوشته: "ولا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم"... مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم خود آنان را از یاد خودشان برد 🔸 شهید علی بلورچی @defae_moghadas2
❣ «شهردار باغیرت» وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک میخواست‌، تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت!! «برگی از زندگی سردار شهید مهدی باکری» ✍ناصر کاوه @defae_moghadas2
«پرنده نغمه خوان» قبل از اینکه ابراهیم متولد شود آرزوی داشتن پسری را داشتم! موضوع را با خانم سیده‌ای در میان گذاشتم! آن خانم سیده داستان حضرت ابراهیم و قربانی کردن اسماعیل را برایم گفت! من خوشحال شدم و با خدای خودم عهد بستم که اگر خداوند پسری به من عنایت کند او را همچون حضرت ابراهیم تربیت نمایم!! خداوند پسری به من عنایت کرد و نامش را ابراهیم گذاشتم و او را همانطوری که با خدا عهد بسته بودم ابراهیم‌گونه تربیت کردم! شبی که ابراهیم به شهادت رسید، نیمه‌های شب پرنده‌ای پشت بام منزل ما نشسته بود و نغمه‌سرایی می‌کرد! با دلهره و هراسان از خواب بیدار شدم و دست به دعا برداشتم که پروردگارا ابراهیم را سالم به من برگردان و گریه بسیار نمودم! اما هرچه بیشتر التماس خدا می‌کردم نغمه‌های پرنده هم بیشتر می‌شد! تا اینکه گفتم خدایا تو بزرگی و کریمی و رحیمی صلاح ابراهیم در دست توست و هرطور خودت صلاح میدانی من هم راضیم به رضای تو! این جمله را که با اخلاص بیان نمودم پرنده نغمه‌خوان هم به پرواز درآمد و رفت و من هم تا صبح راحت خوابیدم! □ فردای آن روز خبر شهادت ابراهیم را برایم آوردند و من هم خدای را شکر کردم و راضی شدم به رضای خدا!!! 🔹 «خاطره مادر شهید ابراهیم آبروشن از شهید نوجوانش» این شهید ۱۵ ساله در سال ۱۳۴۶ متولد و در سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید. ✍حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2
بیت‌المال وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی، را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به «جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد» و آن گاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم «اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم» او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ برگی از زندگی سردار شهید مهدی باکری ✍ناصر کاوه @defae_moghadas2