❣هم فرزندانش را در راه خدا داد و هم تنها داراییاش، یعنی خانهاش را، میگفت همه امانت خداست، پس باید به خدا برگردانده شود.
اتفاقات بیمارستان حضرت علی اصغر شهرستان بیرم فارس که توسط پدر شهیدان شاپور، عیدی محمد و علیرضا طاهری، شهدای شهرستان امیدیه با پول فروش خانهاش ساخته شد
@defae_moghadas2
❣
❣ روایتی از فرماندهی سردار شهید حبیبالله شمایلی جانشین لشکر ولیعصر
حبیب الله شمایلی هميشه دوست داشت يك بسیجی باشد و حاضر نمي شد به عضويت سپاه در آيد ؛ حتی چند بار آقای نخعی فرمانده سپاه وقت بهبهان برای او لباس فرم سپاه فرستاد که آن را بپوشد اما او قبول نمی کرد و می گفت: من یک بسیجی ام ودرخدمت دوستان هستیم.
در عملیات بدر "حبیب الله شمایلی " با اصابت ترکش از ناحیه پا مجروح و ساق پايش کاملاً جدا شده بود .بعد از اعزام به تهران برادر نخعی مرا مأمور کرد که به تهران رفته وبا پزشکان صحبت کنم تا هر طور شده نگذارند پای حبیب الله را قطع کنند من خودم را سريع به بیمارستان ساسان در تهران رساندم و با تلاش پزشکان پای او پیوند زده شد.
یک شب برادرنخعی در منزل حبیب الله از او خواهش کرد با توجه به شهادت برادران "بهروزی" و"اندامی" از فرمانده هان ارشد جبهه جنوب و به منظور جلوگیری ازتجزیه تیپ عضویت درسپاه را بپذیرند. که او هم به اصرار پذیرفت و قرار شد من مقدمات کار را فراهم کنم. ظرف یکی دو روز با هماهنگی پذیرش سپاه او پاسدار رسمی شد . یک روز بعد از آمدنش از جبهه وقتی برای دیدار با او به منزلش رفتم ، خانم حبیب الله كه مشغول پذیرایی از ما بود گله کرد و گفت: الان هشت ماهي است که حقوق حبيب الله از بانک قطع شده و بانك برقرای حقوق مجدد او را منوط به برگشت محل خدمت كرده است. اما با وجودی که چندین ماه از قطع حقوق او می گذشت و فشار بسیاری روی زندگیش بود حبيب الله با خنده گفت: چيز مهمي نیست انشاالله درست مي شود. فردای آن روز موضوع را به برادر نخعی اطلاع دادم. ایشان هم پیگیری سفت و سختی کرد ولی مسئولین بانک مرکزی تهران زیر بار نمی رفتند و شرط برقراری حقوق را برگشت برادر شمایلی به محل کار خود دانستند.
راوی: حاج عزیز رنجبر
@defae_moghadas2
❣
❣ روایتی از فرماندهی سردار شهید حبیبالله شمایلی
ادامه👇
زمانی که حبیب الله در عملیات بدر مجروح شده بود و در بیمارستان ساسان بستری بود، مسئولین بانک مرکزی تهران كه خبر مجروحيت او را شنيده بودند، یک روز عصر با دسته گل و شیرینی به ملاقات او آمدند. هر کس به نحوی به او عرض ارادت کرده و با زبان تمجید قربان صدقه اش می رفت. آخر سر مسئولین بانک از حبیب الله درخواست کردند که اگر کاری دارد بگوید تا با کمال میل برایش انجام بدهند. حبیب الله که تا آن لحظه ساکت بود، گفت: فقط اگر زحمتي نيست دستور دهید تا مأموریت مرا در سپاه تمدید و حقوقم که ۸ ماه است آن را قطع کرده اند پرداخت و به جريان بيفتد. مسئولین بانک به پِت پِت افتادند و قول دادند که این کار صورت گیرد . سرانجام پس از پیگیری فروان چند ماه بعد حقوق حبیب الله وصل شد.
اين سردار بزرگ اصلاً در قيد بند مال دنيا نبود و حتي عدم دريافت حقوق ماهيانه به مدت يك سال براي امرار و معاش خانواده هم هيچگاه باعث نشد كه كوچكترين خللي از تلاش او براي دفاع از سرزمين و وطنش كم كند سرانجام این فرمانده شجاع درتاریخ ۷ اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ درمنطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
@defae_moghadas2
❣
❣یادی از استاد شهید حاج علی کسائی
از حال یک یک ما پرسنل زیر دستش خبر داشت. مشکلات ما را می دانست، از وضعیت خانواده و زندگی همه پرسنلش خبر داشت. اگر کسی از نیروهایش مجرد بود، مرتب با او در مورد ازدواج و تشکیل خانواده صحبت می کرد.
اگر مشکلی داشتیم که نیاز به مرخصی داشتیم. سریع برنامه کاری پرسنل را طوری تنظیم می کرد که کار کسی که مشکل دارد را پوشش بدهند، بعد به او مرخصی می داد تا برای رفع مشکلش اقدام کند.
اگر مشکل ما مالی بود، خودش هر چه داشت کمک می کرد یا برای ما تهیه می کرد. اگر مشکل ما اداری بود یا مربوط به شهر و کارهای شهری بود، سریع دست به تلفن می شد و با آشنایان زیادی که در ادارات مختلف داشت کار ما را تسهیل می کرد.
می گفت وقتی پرسنل از نظر روحی و روانی و خانوادگی در آرامش باشند، بیشتر دل به کار میدهند و کارها بهتر و سریعتر پیش می رود.
@defae_moghadas2
❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ شیرزن اهل فراشبند استان فارس: ما این انقلاب را به بهای زر و زیور بدست نیاوردهایم بلکه به بهای خون بدست آوردهایم و تا آخر پای آن ایستادهایم.
@defae_moghadas2
❣
❣یادش بخیر، مردی و مردانگی به سن نبود، غیرت میخواست و جوانمردی!!
الحق که بزرگمردان ایران غیرت و مردانگی را خوب به نمایش گذاشتند.
@defae_moghadas2
❣
❣دنیا بداند که ما کودکان هم تا جان در بدن داریم پای آرمانهای شهیدان میایستیم.
جاده شهید صفوی، محل یادمان شهدای شیمیایی گردان فجر بهبهان
@defae_moghadas2
❣
❣عاقبت فرزندی که تصمیم بر سقطش داشتند.
شهید #علی_اصغر_اتحادی🕊🌹
@defae_moghadas2
❣
❣شهید عباس دانشگر
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واللعن اعدائهم اجمعین
@defae_moghadas2
❣
❣وصیت نامه شهید عباس دانشگر
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم, شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهی گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده, حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر, من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است, سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده, انسان کر میشود, کور میشود, نفهم میشود, گنگ میشود و باز هم زندگی میکند .بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را, انسان بی هوش نمیکشد, انسان خواب نمیفهمد, درد را, انسان با هوش و بیدار میفهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد ؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو هوشیارمان کن, تو مرا بیدار کن, صدای العطش میشنوم صدای حرم می آید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد. مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم, روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم.
الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم, مرده ام تو مرا دوباره حیات ببخش, خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (سلام علیها) به حرمت نگاه خسته ی زینب (سلام علیها) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عجل الله) به ما حرکت بده.
@defae_moghadas2
❣