🔟
همون لحظه که تیر خوردم، خودمو تو خونه و بالا سر مادرم دیدم. چقدر راحت خوابیده بود..... یه هویی رفتم تو خوابش.
خواب دیده بود که یه آقای خوش تیپ و نورانی اومده زیر گلوم رو بوسیده. 😘مادرم نصف شب بلند می شه می گه می دونم برا سیروس اتفاقی افتاده.😭🌷🌷🌷🌷
@defae_moghadas2
1⃣1⃣
بیچاره داداشم 😰 همون شب راه میفته در به در دنبال حاج اسماعیل که فرمونده گردانمون بود می گرده تا خبری ازش بگیره.
بعد از کلی گشتن می فهمه بله، مادرم خوابش درست بوده و همزمان با خوابش، پسر گلش 🌹☺️ بهشتی شده و بقیه ماجرا.....
راستی☝️ یادم رفت بگم داداش بزرگم غلامحسین هم دو ماه بعد، تو بهشت✨ اومد به دیدنم. می گفت اونقدر دعا کرده شهید بشه تا دعاش تو عملیات رمضان مستجاب شده 🌹
1⃣2⃣
بخشی از وصیتنامه ام رو ببینید، جالبه 👇
به وصیت هایم جامه عمل بپوشانید. آن چیزی را که عمل کرده ام می گویم:
1⃣نماز شب را بخوانید اگر میخواهید به خدا نزدیک شوید و ببینید آنچه را که ...
2⃣ بعد از نماز دعا کنید ، دعائی که شما را تغییر دهد و اینگونه نیایش مداوم باشد .
3⃣ به قرآن اهمیت زیادی بدهید و تا می توانید آنرا بخوانید که قلب شما را روشن می کند و نور ایمان را در وجودتان میدمد .
4⃣ به وقت نماز اهمیت زیادی بدهید که این دستور خداست .
👋
چادرش و
دو تیکه آجر!
کمی خورد و خوراک 🍱وخرما و گلابدان وعکس #شهیدش
یعنی ⇜ #خونه_مادری😍
فقط!
یه #مادر می تونه خونه ی مادری🏡 رو برداره ببره #سر_خاک .
🍃🌹🍃🌹
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
یادمان باشد...
که وجب به وجب ، قدم به قدم و عمود به عمود زیارت اربعین را مدیون قطره قطره خون شهیدانیم...
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
نام و نام خانوادگی :
#شهید_سید_ضیاءالدین_سیدصدر🕊🌹
تاریخ تولد :1343
تاریخ شهادت :1363/12/23
محل تولد : اهواز
محل شهادت :جزیره مجنون
عملیات منجر به شهادت : #بدر
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
در حسـرت فتـح آسمانها ماندیم
پابنـد زمین شدیم و اینجا ماندیم
"از آخـر مجلس شهدا" رفتنـد و
مائیم که دسته جمع، تنها ماندیم
@defae_moghadas2
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
🍂
🔻 تبحر در میدان تیر
با آن که یک دست خود را در راه خدا داده بود، اما هرگز از این نظر احساس ضعفی در دل نداشت. با همان یک دست خود، تمامی توان خویش را در راه مبارزه در میدان نبرد به کار می گرفت و براستی که در وجود خود حماسه ها داشت.
به پشت پادگان کرخه رفته بودیم تا گردان آموزش های لازم را جهت شرکت در عملیاتی در همان منطقه، به بچه ها بدهد.
پس از اتمام آموزش ها، گردان را به میدان تیر بردند تا بچه ها هر کدام با سلاح خود تیراندازی کنند. حاج اسماعیل که آن وقت ها تازه از سفر مکه آمده بود، در صف آرپی جی زن ها قرار گرفت. برای آرپی جی زن ها شیاری در دامنه کوهی که مقابل بچه ها بود، مشخص شد. تمام بچه ها شلیک کردند ولی فقط یکی از آنها توانست به هدف بزند.
حاج اسماعیل نفر آخر بود. با یک دست شلیک کرد و درست شیار کوه را مورد هدف قرار داد. صدای تکبیر بچه ها فضا را پر کرد. این حاج اسماعیل بود که با یک دست و با این که مدتها تمرین نکرده بود و تازه از سفر حج آمده بود، بهتر از بقیه بچه ها آرپی جی خود را به هدف زد.
(مهدی زهره بخش)
@defae_moghadas2
❣