eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
850 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
می گفت: اگه یه روز فرشته ها بگن چی میخوای از خدا ، دستهامو باز میکنم و میگم با خواهش و دعا ، شهادت ، شهادت همه آرزومه شهادت ، شهادت رویای ناتمومه خدایا عاقبت مارا با شهادت ختم بخیر بگردان https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شهیدی که در جبهه لقب «آهنگران کردستان» گرفت❣ یه روز بهم گفت: مادرم، من اولین شهید المشیر خواهم بود، زمانی که خبر شهادتم را به شما دادند نماز شکر به‌جا آورید، برایم سیاه نپوشید، گریه نکنید"، و در آخرین مراسم دعای کمیلی که اجرا کرد از اهالی روستا هم حلالیت طلبید و زمانی که آخرین بار به جبهه می‌رفت حتی از جاده محل ، خداحافظی کرد و گفته بود "اکنون با این ماشین می‌روم، برگشتن با آمبولانس مرا می‌آورند". از صدای خوبی برخوردار بود ، همرزمانش در جبهه به او لقب آهنگران کردستان داده بودند . همچنین در زمان‌هایی که مرخصی بود با صدای دلنشین و زیبای خود در مسجد جامع ساری و مسجد و تکیه المشیر و حسینیه شاهزاده حسین(ع) ساری دعای کمیل و دعای توسل و نوحه‌سرایی می‌کردند و شور و حالی به مراسم و شرکت کنندگان در مراسم می‌دادند. نظرعلی در وصیت نامه اش نوشت: "چقدرشهادت در راه خدا زیبا و مانند گل رز خوشبوست، ما آگاهانه به جبهه‌ها می‌رویم و آگاهانه در راه هدفی که آن هدف الله باشد کشته می‌شویم، ای کسانی که رسالت زینبی دارید، پیام ما و تمامی شهیدان را به جهانیان برسانید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شهرهایمان را به نام شهیدان مزین کنیم https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ آنان ڪہ نماز عشق بستند همہ زنجير ز دست و پا گسستند همہ بر رسم ڪبوتران در حال قنوت مهمان خدا شدند و رستند همہ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر می شود... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
*« مزد اشک »* با اینکه سن و سال کمی داشت ولی با صورت زیبا و مداحی و صدای روحانی و با صفایش توی غربت جزیره مجنون، دلهای بچه ها را تسخیر کرده بود. صدای محزون و دلنشین اش به قلبها آرامش میداد. او را قبل از عملیات کربلای 4 توی گلزار شهدای اهواز دیدم که به مزار شهدا خیره شده بود و گریه می کرد. چند دقیقه ای کنارش نشستم. او با اشاره به مزار شهداء گفت: بین دوستان و همرزمانم، فقط این جوانها انتخاب شدند و ما ... ماندیم ... صدایش گرفته بود و قطرات اشک از گوشه چشمانش جاری بود. هر زمان به اهواز می آمد سری به مزار شهداء می زد و با آنها درد دل می کرد... تا اینکه از بچه ها شنیدم علی گازرپور مزد اشک و ناله هایش را از خدا گرفته و به شهداء پیوسته و مزارش هم جایی قرار گرفت که همیشه به آن خیره می شد.  راوی : حزبا زاده https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
♥️ نمی دانم کجایی یا که ، ای، آنقدر می دانم که می آیی که بگشایی گره از بندهای ما  بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعده ی آینده های ما   https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
می روم تا انتقام سیلی مادر را بگیرم. همسرعزیزم خودت میدانی که چقدر دوستت دارم وبهترین و شیرین ترین لحظات را درکنارهم سپری کرده ایم وجدایی بسیار سخت است اما عشقی فراتر از هرعشق دیگری،در قلب هردوی ما وجود دارد که آن، عشق به بانوی دوعالم بی بی زینب سلام الله علیها است و باید برای این عشق فراتر،از وابستگی ها و عشق های دیگر،گذشت.میدانی که چقدردوست دارم که عاقبت باشهادت از این دنیا بروم.و من جز شهادت،از خداند مرگ دیگری را نمیخواهم.اما نمیگویم که دعاکنید بروم وشهید شوم..آرزویم شهادت است اماهدفم از رفتن،فقط و فقط دفاع ازحرم عمه جان حضرت زینب سلام الله علیها است. 🕊 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
می دونستید شهید حسین هریری ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت ؟ اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت . در مناسبت‌های مختلف به‌صورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت . اغلب با ماشین دوست‌هایش می‌رفت . وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد . عاشق کربلا بود . حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا میرفت . یک بار، یک کربلای سه روزه رفت . میخواست شب جمعه را کربلا باشد . وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش را دیده بودند،به او گفته بودند: «أنتَ مجنون» https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شهیدی که ... برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غواصان خط شکن به خط دشمن زدیم؛به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم، وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم ، دیدیم که شهید سعید حمیدی اصل هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه ای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت این بود که دهان شهید پر از گل شده بود، بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورده و قطع شدند، برای اینکه صدای ناله اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود ، دهان خود را پر از گل کرده بود. از کتاب : خاطرات دردناک ناصر کاوه https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
نه فقط من به تو دلتنگ که در باغچه هم لالـه از داغ تو "دنـدان به جگـر" می گیرد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1