eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
842 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سنگر ساز بی سنگر 🚜 او را به واحد پشتیبانی جنگ استان خوزستان مستقر در اندیمشک اعزام کرده بودند. اسمش حجت الله بارانی بود. به کارش عشق می ورزید. آدم بسیار فعال و  همه فن حریفی بود. همه کار می کرد. از کمک پنجری گرفته تا رانندگی کمرشکن.. مثل یک آچار فرانسه. شش تا بچه داشت. رزمنده ها به‌خاطر سن و سالش به او می گفتند:« پدر حجت» یک شب با پدر حجت  مامور شدیم که با دو تا کمپرسی  به طرف تپه موشکی در منطقه کرخه برویم. قرار بود با کمک شهید فیض الله حاجی پور یک مسیری را شبانه شن ریزی کنیم. چون موقع تردد لنکروز و ماشین‌ها گرد و خاک شدیدی بلند می شد. اما شهید فیض الله که من به او عمو فیض می گفتم کمی دیر آمد. بنابراین دقایقی منتظرش نشستیم. پدر حجت ساکت  به دشتی که عراقی ها در آن جا مستقر بودند، نگاه می کرد. آنها زیر پای ما بودند. یک دفعه دیدم  😢 پدر حجت از جا بلند شد و در حالی که با ناراحتی از تپه پایین می رفت با همان لهجه لری‌اش گفت: "ایی عراقیا اصلا هیچ ارزش نِدارِن با تفنگ بکوشیشون .. با کولو سنگی وا بزنشون تا زِ خاکمون بیرون کنیم..." همانجا فهمیدم در دل پدر حجت انقلابی به پا شده و حقارت دشمن را با چشم دلش حس کرده است. بدو رفتم جلوی پدر حجت را گرفتم و با دو دست🙌 به سینه اش فشار  آوردم تا او را از کارش منصرف کنم. اما او بدن ورزیده ای داشت و هیکلش دو برابر من بود. به التماس 🙏 افتادم و به او گفتم: پدرحجت برگرد .. کجا می‌ری؟ اینا نامردن ... تا تو را ببینن از دور با تیر می زننت ... 😰 آنشب به هر زحمتی بود او را آرام کردم و به سر جای خود برگشتیم. پدر حجت در عملیات بیت المقدس با خوشحالی وظیفه زدن خاکریز در مقابل دشمن بعثی را به عهده گرفت. اما لودر او  هدف خمپاره دشمن قرار گرفت و ترکشی به او اصابت کرد. خودش از لودر پایین آمد و کنار لودرش دراز کشید و آرام و مظلومانه💔 روحش سرود عند ربهم یرزقون 🌷خواند. موقعی که روی سکوی غسالخانه مامور شدم تا وسایل او را از جیب‌هایش در آورم ، ناباورانه دیدم در یک جیبش فقط تکه ای سیم مثل سویچ بود که بچه ها خودشان درست می کردند و در جیب دیگرش مهری برای نماز ! شادی روح سنگر سازان بی سنگر صلوات 🤲 محمد تقی حسین زاده رزمنده  اندیمشکی حماسه جنوب،  خاطرات @hemasehjonob1 💠🌹💠🌹💠🌹💠🌹
سوار بالِ قنوت ملائک می‌گردم اگر که نامِ مرا در دعایت ببری ... @defae_moghadas2
خدا ، بہ صاحب الزمان صبر دهد زیرا او منتظر ماست نہ اینڪہ ما منتظر او باشیم هـنگامی میشـود گفت منتظریم ڪہ خود را اصلاح ڪنیم @defae_moghadas2
🔹قسمت چهارم مجموعه پوستر "کشت آخر" نگاهی به زندگی شهدای کشاورز خوزستان شهید جمشید شاه منصوری در سال ۱۳۴۵ در خرمشهر متولد شد. در سنین کودکی با هوش و خوش رفتار و مهربان بود.دوران تحصیلات را تا دوره راهنمایی به پایان رسانید. او در قسمت کمیته کشاورزی جهاد سازندگی خرمشهر مشغول به کار بود و تنها نان آور خانواده خویش بود. او وقتی دید کشورش در جنگ با رژیم صدام مورد تهاجم قرار گرفته بود به این نتیجه رسید که دوشا دوش رزمندگان اسلام در شهر خرمشهر بماند و دین خود را به اسلام و مسلمین ادا کند. جمشید شاه منصوری در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۶۵ پیش از اجرای عملیات کربلای ۴ به منظور آماده سازی زیر ساخت ها به شلمچه رفته بود که آنجا با تهاجم هواپیماهای دشمن مواجه شد و با شلیک گلوله به شهادت رسید. کنگره ملی شهدای خوزستان @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید ناصر چراغعلی زاده بختیاری شهید عملیات بیت المقدس ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas2