eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
842 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣قبرم را با گل درست کنید تا منافقین کوردل بدانند که ما برای مادیات نمی‌جنگیم، بلکه برای حفظ دین و قرآن و فرمان امام می‌جنگیم و ما از خاکیم و بسوی خاک برمی‌گردیم. خدایا تو رحمان و رحیم هستی پس به رحمانیتت و رحیمیتت قسمت می‌دهم که گناهان مرا بیامرزی و همیشه مرا توفیق جهاد دهی، از اینکه خدا مرا توفیق جهاد و شهادت داد او را سپاس می‌گویم و بسیار خوشحال هستم. ای مادر عزیزم از اینکه باعث و تشویق کننده من برای جهاد بودی سپاسگزارم... 🌷شهید: خسرو ذره تاریخ ولادت:۱۳۴۷/۰۱/۰۴ تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۴/۷ محل شهادت:ماووت عراق نام عملیات:نصر چهار @defae_moghadas2
❣یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان 🌹شب از نیمه گذشته بود. سید رسول یک ماشین را جلو مسجد، در پست بازرسی متوقف کرد. اسلحه اش را از شیشه داخل داد و شروع کرد با سرنیزه اسلحه اش به چیزی ضربه زدن! سرنشینان یک خانم و آقا بودند وضعیت ظاهری خانم به شکلی بود که به نظر حامله می آمد. سید رسول به بچه ها گفت: ماشین را بازرسی کنید! مقادیر زیادی مواد مخدر در ماشین جاسازی شده بود. به سید رسول گفتم: با سرنیزه به چی می زدی؟ خندید. گفت: کار خدا بود! وقتی ماشین را نگه داشتم، به راننده گفتم کجا می روید؟ گفت: خانمم حامله است دارم او را به بیمارستان می برم! به خودم گفتم مسیر بیمارستان که خلاف جهت است! به دلم آمد که این زن هم حامله نیست. سرنیزه ام را به شکمش نزدیک کردم، دیدم عکس العملی نشان نمی دهد، دلم قرص شد که به هدف زده ام. نوک سرنیزه را در شکمش فرو کردم دیدم پارچه و پنبه است که با سرنیزه بیرون می آید! @defae_moghadas2
❣فرزندان خود را به گونه‌ای تربیت نمایید که شیران روز و زاهدان شب باشند. شهادت یک فرد باعث سرافرازی خانواده او در روز قیامت می‌شود. ای مردم، دنیا محل امتحان است، دل به دنیا نبندید و به فکر قیامت باشید چرا که قیامت آخرین مقصد ماست. در مادیات غرق نشوید که موجب فراموشی یاد خدا می‌شود. اندیشه صحیح آدمی حکم می‌کند که انسان باید سرمایه و هستی خود، یعنی جان و مال خویش را به بهای اندک و ناچیز نفروشد.، بلکه با سرمایه خود بیشترین بها را بدست آورد. همه جبهه‌ها دانشگاهی هستند كه در آن درس خلوص و عشق و فداكاری در راه رسيدن به لقا الله آموخته می‌شود. درس ايثار و جانبازی درس چگونه زيستن و چگونه مردن و درس عزت و شرف و درس جهاد و گذشت و يگانه راه تحصيل رضای دوست در انوار جمال معشوق، جز از طريق جهاد اكبر ميسر نيست. ای رزمنده بدان این همه ارزش‌ها و پاداش‌ها و عظمت‌ها در صورتی است که نیت انسان خدا باشد و به قصد قربت الهی آمده باشد. 🌷شهید: عبدالله سپهری مهر تاریخ ولادت:۱۳۴۷/۱۲/۰۱ تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۴/۸ محل شهادت:ماووت عراق نام عملیات: نصر چهار محل دفن: گلزار شهدای بهبهان @defae_moghadas2
❣شهادت با لب تشنه 🔹شهید حاجی مراد نادری در آخرین ماموریتش که برای دستگیری متهم رفته بود با اینکه حکم قانونی داشت در خانه را نشکست و کلیدساز آورد تا در را باز کند، می‌گفت نباید به مردم خسارت بزنیم. در همان حال به یکی از سربازها گفت : «خیلی تشنه ام. یه لیوان آب برام بیار...» اما چند لحظه بعد حرفش را پس گرفت و گذاشت برای بعد از انجام ماموریت. 🔹وقتی در باز شد شهید نادری به داخل منزل رفت یک‌دفعه صدای رگبار شنیده شد. نیروهایش وقتی رسیدند پیکر غرق به خون حاجی مراد را دیدند، وی حتی حاضر نشد در خانه این شخص مجرم را بشکند از وقتی شهید حججی به شهادت رسیده بود حاجی مرادی جور دیگه ایی شده بود، بچه هامی گفتند حاجی نور بالا میزنه، توی کار خیلی جدی بود وقتی یکی از رده بالاها زنگ زده بود و کار غیرقانونی ازش می خواست باهاش جروبحث کرد که من پارتی بازی نمی کنم حتی برای خانواده ام. شهیدحاجی مراد نادری رییس یکی از کلانتری های دزفول هفتم آذرماه 97 دراثر اصابت گلوله ی سارق مسلح به سینه اش حین درگیری به شهادت رسید. شادی روحش صلوات @defae_moghadas2
❣گر گذرتان به گلزار شهدای اهواز می‌افتد در قطعه دو به زیارت شهید سید مهدی موسوی هم بروید و دقایقی را در کنار تربت پاک او- که در نزدیکی تربت پاک شهید بیژن ماسوریان است- خلوت کنید. خبرگزاری فارس- حسین یزدی: روزهای خردادماه سال ۱۳۹۲ یکی پس از دیگری سپری می‌شود و هنوز به نیمه نرسیده که خبری در سطح شهر اهواز دهان به دهان می‌چرخد: «یکی از بسیجیان اهواز به نام سید مهدی موسوی در کشور سوریه به شهادت رسید». خبر همه جا می‌پیچد ولی به جز افراد محدودی هیچ کس نمی‌داند، که سید مهدی موسوی در اوج جنگ و ناآرامی‌های آن زمان، چگونه و برای چه به سوریه رفته است؟ نفرات کمی جواب این سوال را می‌دانند که آن دوران هم نمی‌شد آن را بیان کنند. اعلام می‌شود که هواپیمای حامل پیکر مطهر شهید سید مهدی موسوی ساعت ۱۶ روز یکشنبه ۱۶ تیرماه سال ۱۳۹۲ در فرودگاه بین‌المللی اهواز به زمین می‌نشیند و این افتخار ایران اسلامی به زادگاهش شهر اهواز بازمی‌گردد. گرمای هوای نیمه تیرماه اهواز آن هم ساعت ۴ بعدازظهر را کسی نمی‌تواند تصور کند به جز آنها که آن را از نزدیک لمس کرده‌اند، دمایی نزدیک به ۵۰ درجه سانتی‌گراد، اما این شدت گرما هم نمی‌تواند مانع از حضور مردم همیشه در صحنه استان خوزستان و اهواز در آیین استقبال از شهید عزیز خود سید مهدی موسوی شود، با اینکه خیلی‌ها نحوه شهادت را نمی‌دانند ولی خود را به فرودگاه اهواز می‌رسانند تا پیکر شهید خود را در بر بگیرند.. @defae_moghadas2
❣ بسیجی شهید سید مهدی موسوی ادامه👇 آیین وداع با بسیجی شهید سید مهدی موسوی نیز در مسجد النبی(ص) منطقه لشکر اهواز برگزار می‌شود که سیل جمعیت به سوی میعادگاه مردم خوزستان سرازیر می‌شود، شبستان، حیاط و خیابان‌های روبه‌رو و کنار مسجد مملو از سیل جمعیت است. با اینکه اعلام می‌کنند که مراسم وداع با شهید سید مهدی موسوی بعد از نماز مغرب و عشا آغاز می‌شود اما مگر می‌شود از اهواز کسی شهید شود و مردم، خانواده‌اش را تنها بگذراند، خیلی‌ها از ساعت‌ها قبل به مسجد آمد‌ه‌اند تا در مراسم شبی با شهید حضور یابند. نماز مغرب و عشا به جماعت اقامه می‌شود ولی لحظه به لحظه بر خیل جمعیت افزوده می‌شود، امشب قلب اهواز در مسجدالنبی(ص) می‌تپد همانجایی که سید مهدی، بار‌ها در آن آرزوی شهادت کرده است. پیکر سیدمهدی درون تابوتی که آرزویش را داشت قرار دارد و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران تابوت را در بر گرفته است، رمز و رازی دارد این پرچم مقدس، همه دوست دارند در هنگام رفتن، تابوتشان به این پرچم مزین باشد و حالا شهید موسوی به آرزوی خود رسیده است. فرمانده سپاه حضرت امام حسین(ع) اهواز اعلام می‌کند که بسیجی شهید سید مهدی موسوی که جانشین حوزه 10 شهری اهواز بود در روزهای گذشته در درگیری با اشرار مسلح و ایادی استکبار جهانی به شهادت رسیده است ولی کم کم این مسئله بیان شد که او برای دفاع از حرم بانوی دو عالم حضرت زینب کبری(س) و نازدانه برادرش حضرت رقیه خاتون(س) به دیار دیگری هجرت می‌کند و در این راه به فیض شهادت نائل می‌آید. صبح روز دوشنبه هفدهم تیرماه ۱۳۹۲ شهر اهواز حال و هوای دیگری دارد و ملائک الهی آمده‌اند، روح پر فتوح جوانی برومند را با خود به بهشت ببرند تا در جوار سردار خط شکن جبهه‌ها سردار سرلشکر شهید علی هاشمی سکنی گزیند. مردم خوزستان با حضور در میعادگاه عشق و دلدادگی حسینیه عاشقان ثارالله، آمده‌اند تا برای آخرین بار با فرزند شهید خود سید مهدی موسوی وداع و او را تا دروازه‌های بهشت بدرقه کنند. همه آمده‌اند از همه اقشار، پیر و جوان، زن مرد، حتی آنان که تا کنون سید مهدی را ندیده‌اند و او را نمی‌شناسند هم حاضر شده‌اند، زیرا او شهیدی از ذریه حضرت فاطمه زهرا(س) است مگر می‌شود خوزستانی‌های غیرتمند از این سید شهید تجلیل نکنند. @defae_moghadas2
❣ شهید سید مهدی موسوی ادامه👇 شهید موسوی با حضور گسترده مردم خوزستان تشییع می‌شود و در کنار شهید غلامرضا بازاری، شهید احمد پیربابا و جانباز شهید سید احمد موسوی‌کربلایی در قطعه دو گلزار شهدای اهواز آرام می‌گیرد و تربت پاکش تا ابد زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان می‌شود. اما سید مهدی موسوی که بود که این چنین در زمین و آسمان عزیز می‌شود و مردم دیارش اینگونه از او تجلیل و به نیکی یاد می‌کنند. شهید سید مهدی موسوی نخستین شهید مدافع حرم خوزستان پانزدهم مهرماه سال ۱۳۶۳ در کوی انقلاب(کمپلو) اهواز به دنیا می‌آید، دبستان را در مدرسه دکتر علی شریعتی و راهنمایی را در مدرسه سروش و دبیرستان را در مدرسه شهدا و دو سال آخر را در مدرسه ۲۲ بهمن کوی جمهوری اسلامی یا همان آخر آسفالت با موفقیت به پایان می‌رساند. در سال ۱۳۸۲ در رشته کامپیوتر وارد دانشگاه آزاد می‌شود و مدرک کاردانی را در این رشته می‌گیرد، پس از آن مقطع کارشناسی را با رشته مدیریت بازرگانی آغاز می‌کند، کارمند صنعت معدن تجارت می‌شود و در سال ۱۳۸۸ ازدواج می‌کند. آن طور که خانواده شهید موسوی می‌گویند سید مهدی از ابتدا عاشق شهید و شهادت بود، اوایل حمله گروه‌های تروریستی به کشورهای اسلامی، وقتی که می‌شنود تکفیری‌ها تهدیدی برای حرم عقیله بنی هاشم(س) در سوریه هستند، در حال و هوای خودش نبود و به کل تغییر می‌کند تا اینکه با تلاش فراوان موفق می‌شود که به سوریه اعزام شود.. @defae_moghadas2
❣ادامه👇 در  بهمن‌ماه سال ۱۳۹۱ بود که برای نخستین به سوریه اعزام می‌شود، هیچ کسی از رفتنش مطلع نمی‌شود تا اینکه بعد از دو ماه به سلامت به خانه برمی‌گردد، پس از بازگشت دیگر او، سید مهدی قبلی نیست زیرا دایم دلش در سوریه است، به همین خاطر نیز برای رفتن دوباره خیلی تلاش می‌کند، آنقدر پافشاری می‌کند تا اینکه بار دیگر اعزام می‌شود. در اوایل تیرماه سال ۱۳۹۲ برای بار دوم به سوریه اعزام می‌شود اما ماموریت دوم او زیاد طول نمی‌کشد و چند روز بعد از اعزام یعنی روز دهم تیر به فیض شهادت نائل می‌شود و به آسمان پرواز می‌کند تا نامش به عنوان نخستین شهید مدافع حرم استان خوزستان و شهر اهواز ثبت شود، هر چند تا سال‌ها بعد از شهادتش، نامش بر روی سنگ مزارش به عنوان زائر حضرت زینب کبری(س) ثبت شده بود. اما حالا دیگر همه شهید سید مهدی موسوی را که قبل از شهادت جانشین حوزه ۱۰ شهری اهواز بوده را به عنوان نخستین کارمند شهید مدافع حرم کشور، نخستین دانشجوی مدافع حرم کشور و دومین بسیجی شهید مدافع حرم کشور می‌شناسند. همیشه می‌گفت سعادت این دنیا و آن دنیا در حرکت در مسیر ولایت فقیه است، تأکید می‌کرد از منویات رهبری پیروی کنید. هر چه رهبر و مقتدای ما گفتند همان است، حتی اگر یک اشاره کوچکی هم به یک مطلب داشتند باید همان صحبت اجرا شود. می‌گفت نباید در مقابل رهبر انقلاب چیزی کم یا زیاد بگوییم بلکه هر چه فرمودند باید بدون کم و کاست اطاعت کنیم و در مسیری که ایشان ترسیم کرده‌اند گام برداریم. @defae_moghadas2
روایت پدر شهید 👇 سید حسن موسوی پدر نخستین شهید مدافع حرم خوزستان درباره پسرش نکاتی جالب توجهی به خاطر دارد: «شهید سید مهدی موسوی سفارشات زیادی داشت ولی مهمترین آنها تاکید بر پیروی از ولایت بود و همیشه می‌گفت که در راه ولایت باشید و در این مسیر حرکت کنید. می‌گفت که حتی اگر زمانی خدای ناکرده من نیز از راه ولایت منحرف شدم و در مسیر دیگری رفتم شما راه ولایت را ادامه دهید و این مسیر را رها نکنید که سعادت در این راه است. همیشه بر پیروی از منویات حضرت امام خامنه‌ای تاکید داشت و می‌گفت که هر چه رهبر و مقتدای ما گفتند و یا حتی به آن اشاره‌ای داشتند همان است و باید اجرا شود.» بیشتر وقتش را در مسجد محله و یا پایگاه بسیج می‌گذراند، هیچ‌وقت مسائل کاری‌اش را بازگو نمی‌کرد و در جواب همه سئوالات نسبت به کارش می‌گفت: همین جا در محله هستم و در کنار دوستان و یا حرف تو حرف می‌کرد و جواب نمی‌داد. @defae_moghadas2
روایت پدر شهید: ادامه👇 بسیار مردم‌دار بود، همه تلاش خود را به کار می‌گرفت تا کار مردم را انجام دهد، بسیار دلسوز و مهربان بود و برای یاری رساندن به خانواده‌های بی‌بضاعت همه تلاش خودش را می‌کرد تا قدمی هر چند کوچک برایشان بردارد. همسر شهید سید مهدی موسوی هم خاطرات خوبی از دارد: «به یاد ندارم در طول زندگی مشترک کلمه‌ای دروغ از سید شنیده باشم. ارادت خاصی نسبت به اهل بیت(ع) داشت و روضه حضرت زهرا(س) را خیلی دوست داشت. حتی بعد از شهادت هم به خواب یکی از دوستان مداحش می‌رود و می‌گوید روضه حضرت زهرا(س) را بخوان.» در سالروز شهادت ائمه اطهار(س) لباس مشکی می‌پوشید. عاشق زیارت امام رضا(ع) بود و می‌گفت احساس می‌کنم هر وقت به زیارت می‌روم جزو عمرم حساب نمی‌شود. همیشه حق را می‌گفت و از گفتن حق هم هیچ واهمه‌ای نداشت. رضایت من و پدر و مادرش برایش بسیار مهم بود و همه تلاشش را هم در این مورد می‌کرد. اگر گذرتان به گلزار شهدای اهواز می‌افتد در قطعه دو به زیارت شهید سید مهدی موسوی هم بروید و دقایقی را در کنار تربت پاک او که در نزدیکی تربت پاک شهید بیژن ماسوریان است خلوت کنید زیرا که خداوند تبارک و تعالی در سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹ وعده داده که وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ. @defae_moghadas2
❣مادرم شما می‌دانید که امانتی بودم نزد شما و چه خوب که این امانت را به وقت تحویل دادید. به خدا سوگند که تو را در این دنیا بیشتر از هرچیز دوست می‌داشتم، ولی جهاد در راه خدا و شهادت را ترجیح دادم، و این باید بسی مایه افتخار باشد برایت، که توانسته بودی همچون فرزندی تحویل مکتب اسلام بدهید، و امیدوارم که فاطمه گونه باشید. از همه می‌خواهم به ارگانهای انقلابی همچون سپاه و بسیج و جهاد سازندگی و همچنین روحانیت احترام کنید و از آنها حمایت کنید و بدانید ابرقدرت‌های جنایتکار نمی‌گذارند که ما راحت باشیم و راهی که من رفته‌ام راه تمام مسلمین جهان است. من هر وقت در میان این بسیجیان قرار می‌گیرم دل از دنیا می‌کَنم و دوست دارم در میان آنان باشم. بسیجیانی که از شهرهای دور و نزدیک در این جبهه گردآمده‌اند تا از خاک اسلامی دفاع کنند. 🌷شهید: فرامرز خنیاب پور تاریخ ولادت: 9/4/1338 تاریخ شهادت: 6/9/1366 محل شهادت: ارتفاعات گرده رش نام عملیات:نصر هشت @defae_moghadas2
❣راه تو می‌طلبد؛ مرد کیست ؟ تیرماه ۱۳۶۵؛ قلاویزان 📷 عکاس : سیدمسعود شجاعی طباطبایی @defae_moghadas2
🔺حوالی ظهر بود؛ گرما بیداد می کرد؛ دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت؛ نور آفتاب به سود آن ها بود؛ رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات؛ کمی خسته به نظر می آمدند. تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند. 🔺در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود؛ خسته و تشنه کیسه های شن را پر می کردند تا از گزند ترکش های توپ و خمپاره در اَمان باشند. سنگرها بدون سقف بود؛ چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود. 🔺دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم. صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم خیز بروم. بچه های رزمنده دیگر به خوبی با این صداها آشنا هستند. گوش ها عادت می‌کند و می‌توانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودی‌هاست یا دشمن؛ تا بیجا خیز نروی! 🔺نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقی ها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپ؛ بالا و پایین می شدم. کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم. در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک؛ باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم؛ گوش هایم تقریبا چیزی نمی‌شنید؛ به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده؛ از موج انفجارها کمی گیج بودم. 🔺دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاده اند؛ در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیش سیاه شده بود و ترکش‌های آن تمامی صورتش را گرفته بود. بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک می‌گرفت. جلو رفتم؛ صدای زمزمه اش را می شنیدم؛ به آرامی می گفت: 🕌 🌴 😭😭 🔺وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم؛ همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم؛ فدات بشم؛ چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم. 🔺حالا اشک هایم با خون های زلال او در هم آمیخته شده بود؛ دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود. امدادگر آمد؛ اما ... لحظه ای بعد گفت: "کاری از دستم بر نمی یاد؛ شهید شده؛ برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا ...! (معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند؛ آن ها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آن ها را به عقب منتقل کنند.) 🔺در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم؛ انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست؛ محل معراج شهدا را نشان داد. قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم؛ صورتش را بارها و بارها بوییدم‌ و بوسیدم؛ به خدا؛ بوی عطر گل یاس می‌داد... ✍🏻 راوی: عکاس دفاع مقدس سید مسعود شجاعی طباطبایی 📆 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک — آزادسازی مهران 🇮🇷 یاد شهدا؛ کمتر از شهادت‌ نیست ... @defae_moghadas2
❣من نیز هم اکنون قدم به میدان جهاد و آزمایش گذاشته‌ام. آمده‌ام که نه تنها جهاد اصغر را انجام دهم بلکه امید آن دارم که به همراه آن نیز جهاد اکبر را بخوبی در خویش به انجام برسانم. در این راه یا به فیض شهادت می‌رسم که پیروزی است و یا با پیروزی برمی‌گردم. اگر شهید شدم امید آن دارم که شهادتم جز برای رضای خدا برای چیز دیگری نباشد.در صورت رسیدن به قله رفیع شهادت پیام من این است که همچون گذشته امام و انقلاب که راه اسلام راستین است را یاری کنید و دست از اختلاف و تفرقه ها بردارید و در مسائل اصلی کشور و اسلام عزیز مصمم باشید. 🌷شهید: محمد راهی تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۱/۲۸ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۱۱ محل شهادت:پادگان شهید بخردیان بهبهان @defae_moghadas2
❣جمله تاریخی و جاودانه شهید رمضان که روی سنگ مزارش هم نوشته‌اند : « ما امامت و ولایت فقیه را این طور شناخته‌ایم که اگر گفت نفس نکشید دهانمان را می‌بندیم و نفس نمی‌کشیم » 🌷 هدیه به ارواح طیبه همه شهدا فاتحه وصلوات @defae_moghadas2
❣در آشپز خانه مشغول كار بودم. در حال و هواي خودم بودم كه شنيدم محمد رضا بلند گفت مادر. نگاه كردم ديدم در درگاه ايستاده بود. وارد آشپزخانه شد و شروع كرد دورم چرخيدن. مي گفت مادر حلالم كن، مادر حلالم كن. گفتم آخه چه كار كردي كه من بايد حلالت كنم؟. گفت اول شما بگو حلالت كردم بعد من مي گم. گفتم خوب،‌حلالت كردم. بگو چه كار كردي. گفت: وقتي آمدم شما را صدا كردم. متوجه نشديد براي همين، ‌با صداي بلند دوباره شما را صدا كردم. حلالم كنيد اگر صدايم را روي شما بلند کردم. 🌷قبل از کربلای 5 بود. در مقر شهید قطبی بودیم. نیمه شب دیدم مسعود بلند شد. خیلی احتیاط می کرد که کسی را لگد نکند، ناگهان تعادلش بهم خورد، برای اینکه روی کسی نیافتد، مجبور شد پایش را روی پای من بگذارد. پایم را جمع و تظاهر به درد کردم، در حالی که آرام می خندیدم. کنارم نشست. سرم را در آغوشش گرفت و شروع به بوسیدن کرد و آرام در گوشم گفت: تو رو خدا ببخشید، حلال کنید. دیدم موقعیت خوبیه، گفتم: به شرطی که اگه شهید شدی، اول فراموش نکنی دوم شفاعتم کنی. راضی شد. دستم را گرفت و با هم بلند شدیم و برای وضو بیرون رفتیم. مسعود به نماز شب قامت بست. دو رکعت اول را خواندم، نگاهی به مسعود کردم که با حس و حال عجیبی نماز می خواند که از دیدنش لذت می بردم. یک لحظه به خودم آمدم دیدم صدای اذان صبح می آید و من آنقدر محو نماز خواندن مسعود شده بودم که یادم رفت نماز بخوانم! 🌸🌷🌸 هدیه به شهید محمدرضا( مسعود) عقیقی صلوات- شهدای فارس @defae_moghadas2
قسمتی از وصیت‌نامه عارفانه شهید دکتر مصطفی شهیدزاده: خدایا فقط بر تو توکل می‌کنم و زندگیم را در راه تو ادامه می‌دهم. من نمی‌خواهم مأیوس از لطف بی پایانت شوم و امیدوار به فضل و کرمت هستم، خدایا چه بسیار که توبه شکستم، چه بسیار از کارهایی که منع کرده بودی، انجام دادم چه خطاهایی که نکردم و چه ستمهایی که به خلقت روا نداشتم، مرا به بزرگی خودت مورد عفو قرار بده. خدایا کمکم کن تا در این لحظه و همه لحظات تو در نظرم باشی و آنی از تو غافل نباشم تا کاری خطا از من سر نزند، خدایا تو وعده دادی که هر که بخواهد در راه تو باشد تو کمکش می‌کنی و او را هدایت می کنی، خدایا مرا به عقوبات اعمالم شکنجه مکن، خدایا تنها به آن امیدوارم که هر کار اشتباهی و خطایی از من سر زده تو از نیتم آگاه بودی و من آن قسمت کارهای خطا و ستم‌هایی که بر دیگران از طرف من روا شده به نیت بد نبوده و از همه آنهایی که این ستم برآنها روا شده معذرت و طلب عفو می نمایم. 🌷شهید: دکتر مصطفی شهیدزاده تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۳/۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۲/۲۸ محل شهادت: دارخوین @defae_moghadas2
❣شهید علاقه عجیبی به قرائت قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و دعای فرج داشت و در آخر هر نماز آن را با صدایی زیبا می‌خواند. از اسراف به شدت دوری می‌کرد و لباس ساده می‌پوشید. او به دنیا و تجملات آن علاقه نداشت و همیشه برگه‌های سرود های انقلابی و سوره‌های کوچک قرآن و احادیث در جیب خود داشت و همواره آن را زمزمه می‌نمود. علاقه شدیدی به مسجد داشت و نمازهای خود را در مسجد می‌خواند. او بسیار شجاع و نترس بود و در برابر دشمن لحظه‌ای در خود ترس و واهمه راه نمی‌داد. او عاشق شهادت بود و از روزی که به عضویت سپاه در آمد خود را مهیا و آماده نموده بود.... ✍ حسین کرم نسب برادر شهید شهید: رضا کرم نسب تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۶/۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۷/۲۷ محل شهادت:دهلاویه نام عملیات: پدافندی @defae_moghadas2
❣اگر هزاران ضربت بر فرق من فرود آید که به این وضع کشته شوم، بهتر است که در بستر بمیرم. انقلاب اسلامی ایران هم اکنون در سه جبهه درحال جنگ است جبهه خارجی علیه استکبار جهانی به سرکردگی شیطان بزرگ آمریکا؛ بر علیه دست نشاندگان استکبار جهانی در منطقه و همان کشورهای خلیج فارس؛ جبهه داخلی برعلیه منافقین و گروهک های منحرف. 🌷شهید: حسین نخعی تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۵/۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۹/۱۲ محل شهادت:پل سابله نام عملیات:طریق القدس @defae_moghadas2
❣پروردگارا اگر دعایم در مورد شهادت قبول نگردد و سببش سیاهی قلبم باشد حاضرم اعضای بدنم را تقدیمت کنم. دستهایم را، پاهایم را و یا چشمهایم. اما از تو تقاضا می‌کنم که نکند من پس از معلول شدن به مردم فخر بفروشم و یا اینکه آن را وسیله ریا قرار دهم و اگر می‌دانی که از عهده هیچکدام برنمی‌آیم پس خود رحمی به من کن و راه را نشانم بده. 🌷شهید: اسماعیل قنبریان تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۷/۲۷ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۲ محل شهادت:شوش نام عملیات:فتح المبین @defae_moghadas2
❣من راهم را شناخته‌ام و به سوی آن رفته‌ام. جهاد دریچه بهشت است و مجاهد گشاینده آن است و ما چه بکُشیم و چه کشته شویم پیروزیم.من گرچه لایق شهادت نیستم اما اگر به این فیض رسیدم آرزو دارم صدها بار کشته شوم و باز زنده شوم و دوباره در راه خدا شهید شوم. از برادران می‌خواهم که راهم که همان راه امام خمینی و رسول اکرم''ص'' است ادامه دهند و همیشه به یاد خدا باشند و خدا را فراموش نکنند که او بخشنده و مهربان است... 🌷شهید: اسماعیل نیک پور تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۶/۳۰ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۲ محل شهادت: شوش نام عملیات: فتح المبین @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣من بر اساس رسالت و مسئولیتی که حس نمودم بر خودم واجب دانستم در راه خدا برای پاسداری و حراست از انقلاب اسلامی که خون بهای هزاران شهید و مجروح است به جبهه حق علیه باطل بیایم. من گام نهادن در این مسیر الهی را فریضه‌ای بزرگ می‌دانم، در این راه اگر دشمن را شکست دهیم یا اگر کشته شویم هر دو موجب پیروزی و سرافرازی ماهاست، ما به خودمان تعلق نداریم یعنی خلق نشده‌ایم تا در پی آسایش دنیوی باشیم. این جهان آزمایشی بیش نیست و زندگی جاوید در آن جهان است، امروز افتخار ما اینست که در راه عقیده‌ای جهاد می کنیم که به حقانیت آن کاملاً آگاهیم و غیر از این راهی باقی نمی‌ماند پس شما مدیون خون پاک ایثارگران هستید، پس وظیفه شما در برابر این خون های پاک، بندگی خدا و عمل به اسلام و حرف های امام خمینی و حفظ اسلام است. 🌷شهید: عبدالرسول دین پناه تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۶/۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۲ محل شهادت:شوش نام عملیات:فتح المبین @defae_moghadas2
❣یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان 🌹آن زمان وسایل ارتباطی با مردم بسیار کم بود به خصوص در شهرستان ها و روستاهای کوچک، برای اینکه ارتباط ما با مردم برقرار شود و بتوانیم پیام های انقلاب را به مردم به خصوص در روستاهای حاشیه سیدان برسانیم، سید عبدالرسول پیشنهاد داد شروع به دیوار نویسی و شعار نویسی کنیم. بودجه ای برای این کارها نداشتیم. خودش شعارها و پیام های انقلابی را گلچین می کرد، بعضاً با پول و هزینه خودش رنگ و برس تهیه می کرد، بعد هم با خط زیبایی که داشت روی محل هایی که انتخاب کرده بودیم می نوشت. کم کم تمام دیوارهایی که می شد روی آنها تابلو کشید پر از شعارهای سیدرسول شد. بعد از سیدان همین کار را در روستاهای اطراف کرد. آن زمان این کار ساده سیدرسول اثر زیادی داشت نه تنها از جنبه تبلیغی، بلکه از جنبه زیبایی هم شهر را زیباتر کرده بود. @defae_moghadas2
❣اینجانب با میل و اشتیاق به جبهه حق علیه باطل آمده‌ام و بدانید ما به خاطر حق می‌جنگیم، چه بکشیم یا کشته شویم در هر دو حال پیروزیم و اگر به شهادت برسم این بزرگترین پیروزی است که خدا به بنده‌ی خود عنایت می‌کند. هیچ چیز از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست و چه خوب است من هم با نثار خون خود به این هدف برسم. 🌷شهید: جهانبخش آرام تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۵/۲۸ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۵/۳۱ محل شهادت:شوش نام عملیات:فتح المبین @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣سلام آهای جوون دهه هفتادی ، میشه وایسی؟ کاریت دارم شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @defae_moghadas2
❣کت‌وشلوار تنمه! روایت نقشه شوم داعش برای گروگان‌گیری زائران ایرانی در کربلا @defae_moghadas2