❣وصیتنامه سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی
🌷بسمالله الرحمن الرحیم
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی انقلابی و اسلامی بسازیم. انقلاب خونینمان، سنگر به سنگر، کفر جهانی را عقب نشانده و اینبار با رحمت خدایی، جنگ مقدمهای شده برای تشکیل و اتحاد جماهیر اسلامی، «انشاءالله». و بدانید که این موضع ایثار میخواهد و خون، که پیامدش نصرالهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است. بله ما هم میجنگیم و تن به هیچگونه سازشی نمیدهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت میجنگیم و بر سیاست «نه شرقی نه غربی» سرسختانه پا میفشاریم، چون معتقد به خداییم.
برادران! خواهران! هیچگونه اندوه و حزن به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید اگر مؤمن باشید و از رهبر، عصاره مکتب بیامزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا ایستاده است و ما هم در مصائب باید همچون کوه باشیم.
خدایا! معبودم، ای آن که همه چیزم به توست، ای آن که نه در کاغذ میگنجی و نه با قلبم وصف میشدی، تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت میخواهم زبان بگشایم شرمندهام. با این وضع رحمی بر من کن؛ مرا ببخش. میدانم که بخشندهای و مهربان، بارها فکر کردهام و در نهایت به این نتیجه رسیدهام که فقط در لباس شهید و با محتوای شهید میتوانم در دادگاهت حضور یابم به جز این هرگز، که شرمندهام و رسوا.
خدایا! شاکرم از این که تا این حد هدایتم کردی.
خدایا! اگر قدمی در راهت برداشتم، از من بپذیر.
معبودم! میدانم که چیستی، ولی در دل خانوادهمان صبری وافر بگذار که میدانم بدون صبر، تحمل چنین مسئلهای را ندارند.
خدایا! ملتمسانه میگویم و بارها گفتهام که جگرگوشه امت، خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی(عج) برای امت نگهدار؛ آمین
خدایا! بار پرودگارا! آن کسانی که حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان؛ امین
خدایا! به خوبی میدانم و برایم ملموس است که بهترین را به سویت میکشی و حجابشان را میدری، این را در خود نمیبینم ولی شادی دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کند.
خدایا! دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین است.
و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما میگفتم برای اسلام میخواهم خدمت کنم و شما بنا به علایق میگفتید که بالاخره از دست ما میروی و این را همیشه به شما میگفتم و آخرین بار هم میگویم که من و ما و شما و همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس میگیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست. به هر جهت نمیدانم میپذیرد یا نه ولی انشاءالله میپذیرید و مرا حتماً میبخشید و حتماً بر زبان میآورید که تو را بخشیدم. خدا به شما صبر بدهد. صبور باشید که درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسیار بالاست.
مادر! اگر بر کردی فاطمه زهرا(س) به تو مرحبا میگوید و ملائک تو را دلداری میدهند. انشاءالله
و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت کن و پایههای جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت میکند و اصلاً به این دنیا پَست و بیارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان.
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد؛ و جداً همیشه به فکر اسلام باشید. انشاءالله مرا میبخشید. التماس دعا دارم.
و اما دوستان خوبم، برادران و خواهران! از شما که از من رنجیدگی دارید، میخواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کردهام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید. و از کلیه اقوام، آشنایان، دوستان طلب بخشش میکنم و امیدوارم اگر بدی کردهام، ببخشند. حتماً برایم دعا کنید. حتماً دعا برای امام و برای من و برای مؤمنین را فراموش نکنید.
والسلام
بنده حقیر و ذلیل خدمتکار اسلام، اگر بخواهد
شوش دانیال
۱۳۶۰/۲/۳۰
التماس دعا
@defae_moghadas2
❣
❣کربلا رفتن خون میخواهد و به سادگی و بدون رنج و زحمت هیچ کاری امکان پذیر نیست. توصیهام به دانش آموزان این است جای شهدا را در پشت میزهای درس خالی نگذارید و مواظب باشید که در مدارس فسادهای اخلاقی و بیبندباری بوجود نیاید و در صورت مشاهده به شدت با آن مبارزه کنید که در غیر این صورت شهدای دانش آموز هرگز شما را نمیبخشند.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: ایمان( حجت) امینی قنواتی
تاریخ ولادت: ۱۳۴۸/۵/۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۴/۸
محل شهادت: ارتفاعات قشن
نام عملیات: نصر چهار
@defae_moghadas2
❣
❣نامه دردناک شهید رستمعلی آقا باباپور
در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت.
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی نامه داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود ، نوشته بود :
رستمعلی جان، امروز پدر شدی،
وای ببخشید من هول شدم، سلام
عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟
از جهاد اومده بودن پی ات، می خوان اخراجت کنند،
خنده ام گرفته بود.
مگه بهشان نگفتی که جبهه ای ؟ گفتند بخاطر غیبت اخراج شده ای،
مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمی دهد،
همان بهتر که اخراجت کنند.
عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده...
@defae_moghadas2
❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣رمز آرامش
📌تصاویر واقعی از دعا خواندن شهید در هنگام عملیات.
اللّهم قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي
پروردگارا، اندام مرا برای خدمت گزارىات نيرومند ساز .
🌱#شهیدوحیدرضارسولی
@defae_moghadas2
❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣شهید وحیدرضا رسولی در خانواده متدین و مذهبی در تاریخ ۱۳۶۸/۰۱/۰۵ دیده به جهان گشود.
🔖پسری ساده و بیآلایش که از اخلاق و منشی نیکو برخوردار بودند.
از بسیجیان وفرمانده گردان پایگاه
۱۳ حزبالله مسجد شهرک بعث اراک بودند
🔖درسال ۱۳۸۵ از هنرستان شهرک قائم در رشته حسابداری فارغ التحصیل شد و تا مقطع لیسانس این رشته ادامه دادند.
🔖ازآنجائیکه آمادگی وتوانا جسمی بالایی داشتند در ورزشهای رزمی کیوکوشین کاراته و دفاع شخصی فعالیت مینمودند.
🔖پس از اتمام تحصیل در دانشگاه، برای خدمت به نظام مقدس اسلامی در مورخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۵ به استخدام ناجا درآمدند.
🔖شهید از دانش آموختگان دوره ۲۹ دانشگاه علوم انتظامی و جانشین رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر سراوان در استان سیستان و بلوچستان بودند.
بعلت درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در منطقه سراوان در تاریخ ۱۳۹۶/۰۵/۲۴ به فیض شهادت نائل آمدند.
🌱#شهیدوحیدرضارسولی
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
@defae_moghadas2
❣
❣خداوندا آنقدر جرم و گناهانم زیاد است که مگر با شهادت و در صورت مقبولیت این گناهان پاک شود. خداوندا یقین دارم در مدت زندگانى کوتاهى که از عمرم مىگذرد هیچ کار خیرى انجام ندادهام. ولى خدایا از تو مىخواهم که با مرگم خدمتى به اسلام و مسلمین کرده باشم. خداوندا تو مىدانى که به خاطر رضاى تو از شهر خارج شدهام و به خاطر اولیاء تو ترک پدر و مادر و خانواده و دوستان را کردم و بهر سو در بیابانهاى گرم و سوزان خوزستان و کوههاى سرد و سر به فلک کشیده غرب کشور تنها بدنبال تو بودم و به عشق لقاى تو همه ناملایمات را بجان خریدم. و هر بار با از دست دادن دوستان همچون عبدالله و مجید عزیز و دیگر عزیزان جگر سوخته شده و هر بار با شرمسارى در مقابل خانواده آنها ظاهر مىشدم و آنقدر این مسئله مرا زجر مىداد که تاب تحمل نداشتم...
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: محسن اکبری
تاریخ ولادت: ۱۳۴۳/۶/۱۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۵
محل شهادت: ارتفاعات شنام
نام عملیات: والفجر 10
@defae_moghadas2
❣
#شهید_محمد_فرخی_راد
این روزها توفیقی است که با تعدادی از آزادگان عملیات رمضان شرستان دزفول مصاحبه می کنم. موضوع و محور گفتگوهایمان معلم شهید محمد فرخی راد است. به حمدلله، روز به روز ناگفته های بیشتری در خصوص این معلم شهید برایم آشکار می شود، اما یکی از این ناگفته ها را چند شب پیش از زبان یکی از آزادگان دزفول شنیدم که هنوز که هنوز است با به یادآوردنش ، تمام وجودم به درد می آید.
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
❣
🍀🌺🍀🌺🍀
ادامه 👇
شهید فرخی راد را به خاطر شاخصه و ویژگی خاص شهادتش ، علاوه بر دزفولی ها ، بسیاری از رزمندگان و خصوصاً آزادگان شهرهای مختلف ایران می شناسند. آزاده ای که چند روزی پس از اسارت کلاس های نهضت سوادآموزی را بدون هیچ امکاناتی در دل اردوگاه های رژیم بعثی عراق راه اندازی می کند و این محوری ترین فعالیت او در طول دوران اسارت است. آزاده ای که دو سال تمام به خاطر انواع فعالیت هایش به شدت شکنجه می شود، اما دست بردار نیست و برای حفظ روحیه و سلامت جسمی و روحی اسرا از هیچ فعالیتی دریغ نمی کند و در نهایت پس از تحمل دو سال شکنجه های مختلف و متعدد، بالاخره به آرزوی دیرینه خود می رسد و در دیارغربت شربت شهادت می نوشد و پیکر پاک و مطهرش غریبانه در قبرستان «کُرُخ» عراق دفن می شود و مرداد ماه سال ۱۳۸۱ به شهر و دیارش رجعت می کند و در مزار یادبودش در گلزار شهدای شهیدآباد به خاک سپرده می شود.
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
🍀🌺🍀🌺🍀
قبلاً در سه پست از شهید فرخی نوشته ام. با عکس ها و تصاویر مختلف. اینجا و اینجا. حتی صدای او را که از بخش فارسی رادیو عراق پخش شده بود ، برای مخاطبین الف دزفول در سایت منتشر کردم. اینجا.اما مطلبی که برای اولین بار در خصوص این شهید عزیز از زبان یکی از همرزمان آزاده ی او شنیدم را در سالروز شهادتش برایتان روایت می کنم. ماجرا از زبان همرزم آزاده اش بشنوید:
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
❣
☘🌺☘🌺☘
#من_مسئول_هستم
به مناسبت ۱۷ مرداد ماه سالروز شهادت معلم شهید «محمد فرخی راد»
کلاس های سوادآموزی را همان روزهای اول اسارت راه انداخت. امکاناتی که نبود. از هر روشی که می شد به اسرا سواد یاد داد استفاده می کرد. از نوشتن با گچ و ذغال روی کف سیمانی آسایشگاه تا خط کشیدن با چوب روی خاک های کف محوطه اردوگاه. گاهی هم جعبه های خالی تاید را می گذاشت توی آب خیس بخورد. بعد لایه لایه جدا می کرد و از آنها به عنوان کاغذ استفاده می کرد و کتاب فارسی و ریاضی دبستان طراحی می کرد.
او را همیشه به خاطر داشتن یک تکه مداد شکسته یا یک خودکار که کِش رفته بود، می گرفتند و به شدت شکنجه می کردند. گاهی ساعت ها او را زیر مشت و لگد و کابل و چوب می گرفتند و آنقدر می زدند تا خودشان خسته و نیمه نفس می افتادند روی زمین!
در چندماهی که با هم بودیم، روز بدون کتک نداشت. به خاطر فعالیت های مکررش توی دید عراقی ها بود و هر بار به بهانه ای او را می زدند. خوب هم می زدند. گاهی وقتی او را به آسایشگاه می آوردند نای حرکت نداشت. اما بلافاصله لبخند می زد و خود را سرحال نشان می داد و نمی گذاشت روحیه بچه ها خراب شود.
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
❣
☘🌺☘🌺☘
چندین بار به او گفتم: «مَش مُحَمد! چرا آخه اینقده اصرار داری به معلمی! خب این بساط کلاس و درس رو جمع کن! اینا بالاخره یه بلایی سرت میارن!»
برای کارش دلایل زیادی داشت. اینکه نباید فرصت را تلف کنیم. اینکه معلوم نیست چند روز اینجا اسیر باشیم و آینده نامعلوم است. باید از فرصت ها استفاده کنیم. برای روحیه بچه هم خیلی مفید است.
به شدت نگران حالش بودم. کارش ابتکار خوبی بود و معجزه وار روحیه ها را عوض کرده بود، اما من نگران جانش بودم . می ترسیدم بلایی سرش بیاورند. یک بار که به شدت مورد شکنجه قرار گرفته بود، باز هم تاب نیاوردم و همان سوال قبلی را پرسیدم. حتماً باید اتفاقی برات بیفته؟! دیگه نمی خوای تمومش کنی؟! سرش را انداخت پایین و گفت: « احتمال دارد دولت حقوق معلمی ام را به خانواده ام بدهد. من در مقابل آن حقوق مسئول هستم. من باید اینجا کار کنم تا نانی که فرزندانم می خورند حلال باشد."
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
❣
☘🌺🍀🌺🍀
تمام بدنم به لرزه افتاد از این جواب. مات و مبهوت نگاهش می کردم. بعدها چندبار دیگر هم به مناسبت شکنجه های رنگارنگ و اعتراض من، همین پاسخ را تکرار کرد.
خدا می داند هنوز صلیب سرخ ما را ندیده بود. هنوز نمی دانست دولت حقوقش را به خانواده اش می دهد یا نه. آن طوری که می گفت، یک پسر و یک دختر داشت و یک توراهی که هنوز به دنیا نیامده بود. هنوز حتی نامه ای هم به ایران نفرستاده بود و نامه ای نگرفته بود که مطمئن شود، حقوقش را به زن و بچه اش می دهند یا نه! اما در اسارت و در زیر شکنجه های وحشیانه بعثی ها هم احساس مسئولیت می کرد.
چه خوب بود این جمله تکان دهنده ی شهید فرخی را بالای میز هر مدیر و سردر ورودی هر اداره و ارگانی می نوشتند و بدان عمل می کردند
#پیگیر_باشید👇
@defae_moghadas2
❣
☘🌺☘🌺☘
شهید محمد فرخی راد، متولد ۱۳۳۸ در مورخ ۲۶/۴/۱۳۶۱ در عملیات رمضان به اسارت نیروهای بعثی درآمد و پس از دو سال تحمل شکنجه های وحشیانه دشمن بعثی که عمدتاً بخاطر برگزاری کلاس های نهضت سوادآموزی بود، در زندان های رژیم بعث عراق در مورخ ۱۷/۵/۱۳۶۳ به شهادت رسید و پیکر مطهرش در عراق به خاک سپرده شد و در مردادماه ۱۳۸۱ به شهرستان دزفول رجعت و در مزار یادبودش در گلزار شهدای شهیدآباد به خاک سپرده شد.
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_و_شهدا_صلوات
@defae_moghadas2
❣
❣ بشر امروز در جهانی زندگی می کند که دنیای تضاد نام دارد. زیرا از یک طرف حرف از قانون گذاری و انسانیت و بشر دوستی و صلح و عدالت و برابری می زند و از طرف دیگر به خیانت و جنایت و آدم کشی میپردازد. از یک سو بنگاه حمایت از حیوانات تاسیس می کند و تظاهر به عاطفه می کند و برای آنها بیمارستان و درمانگاه بنا می کند. ولی در نقاط مختلف جهان جنگهایی برپا می کند و در آن اطفال و مردان و زنان بیگناه را بمباران کرده و میکشد..
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: قدرت الله مسیح پور
تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۹/۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۶
محل شهادت: ارتفاعات شنام
نام عملیات: والفجر ده
@defae_moghadas2
❣
❣به نام خدایی که اندیشه را آفرید و استقلال فکر به آنان بخشید. من به جبهه میروم تا با مرگ دست و پنجه نرم کنم و به مرگ بگویم که از دنیا و ظواهر و دو رنگی خوشم نمی آید. چشمهای ظاهربینم را از دنیا برای همیشه میبندم. کدام مکتب و مذهب را سراغ دارید که مانند شیعه باشد. باید شکر کنید در قرنی زندگی میکنید که رهبری امت را نایب بر حق امام زمان'عج' عهده دار می باشد....
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷سردار شهید: لطف الله جهانتاب
تاریخ ولادت: ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۱۳۶۹/۲/۱۳
محل شهادت: سوسنگرد