❣ خاطرهای از شهید نوجوان توفیق الهایی
ادامه👇
🌱دو سه روزی گذشت و با موتور تریل به سمت توفیق رفتم. با پرس و جو، سنگرش را پیدا کردم. با دیدنم از خوشحالی بال درآورد. فکر نمی کرد که یادش کنم. به او گفتم که از همان روز که از او جدا شدم از ذهنم نرفته و دوست داشتم بیام ببینمش. در سنگرشان نشستم و به هم سنگریهایش معرفیم کرد و سپس چای درست کرد. گفتم راه افتادی و صاحب خانه شدی. باز هم همان خنده های خاص خودش را تحویلم داد. قبل از خداحافظی ، کوله پشتیاش را آورد و پیراهن دو جیبه به رنگ کرمی چهار خونه دار ریز به من داد. با تعجب گفتم خب این برای چیست؟ گفت این پیراهن رو دفعه ی قبل پدرم از کویت برای من آورد و الان هدیه به تو. گفتم نه برای خودت نگهدار. گفت دوست دارم به تو بدم. پیراهن را گرفتم و از او تشکر کردم.
توی راه برگشت حواسم به خمپاره های انفجاری نبود فقط به فکر توفیق و سن کمش و حرکات و خلقیات بزرگش بود.
یک هفته گذشت و دوباره به سمت توفیق حرکت کردم و پیراهن هدیه اش را پوشیدم. از اینکه با این پیراهن مرا ببیند و چه عکس العملی را انجام دهد مدام در ذهنم مرور می کردم.
به سنگرش رسیدم و در سنگر داد زدم برادر توفیق الهایی به در سنگر مراجعه کند. رزمندهای از سنگر بیرون آمد و سلام کرد. گفتم این سنگر شماست گفت بله ما تازه به این سنگر آمدیم. گفتم بچه های قبلی کجا رفتند؟ گفت قصدت کدام یک از آنهاست؟ گفتم توفیق الهایی. گفت همان پسر اهوازی؟ با سرم اشاره دادم بله کمی چهره اش را تغیر حالت داد و گفت با او نسبتی داری؟ گفتم همشهریم هست. گفت ایشان سه روز پیش هنگام پست عصر با تیر تک تیرانداز بعثی شهید شد. من با تعجب سوال کردم مطمئنی گفت بله .
در راه برگشت کل فکر و ذهنم توفیق بود و قصه ی خانوادهاش و پیراهن هدیهای و خلقیاتش: چهره ی خندان، ساده و بیریایی، سخاوت، خون گرمی، شجاعت و تعلق نداشتن به دنیا.
با دلتنگی برای پدرش و دو سال ندیدنش به آن دنیا رفت و اینکه پدرش به هنگام بازگشت با قبر پسر شهیدش مواجه شود، اشکم را درآورد.
✍️خلیل خلیلاوی
@defae_moghadas2
❣
❣شهادت عالیترین گزینشی است که انسان با آن با یک جهشی برتر، خویشتن را در بهترین جایگاه سیر تکاملی خود قرار میدهد و به قله های سرافراز سعادت میرساند. مرگ حق است و سرانجام همه گذر از این معبر است. اما چه زیباست مرگ در راه خدا و جهاد در راه او و چه زیباست بدور از دلهرههای گناه و خوف از غرور و خودخواهی در امواج عشق الهی پرواز نمودن و به لقاءالله رسیدن. آرزوی من سلامتی امام و شهادت در راه خداست. مساجد را پر کنید. زیرا که تنها مشعل روشنایی از مساجد است و دشمنان همیشه سعی میکنند این سنگر که از محکمترین پایههای انقلاب اسلامی است را تضعیف کنند.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: مجید بهادری
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۷
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات: کربلای پنج
مسئولیت: فرمانده گروهان
محل مزار: گلزار شهدای بهبهان
@defae_moghadas2
❣
❣دوست داشت گمنام باشد و همیشه به رفایش میگفت: « آی نمیدونی چه لذتی داره آدم برای خدا تکهتکه بشه و هیچی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش! »
🌹شهید: محمدرضا کارور
تاریخ تولد: اسفند ۱۳۳۶
محل تولد: روستای درده فیروزکوه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۴
محل شهادت: جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
مسئولیت: فرمانده گردان مقداد، مسئول طرح و برنامه لشکر ۲۷ محمد رسولالله
محل مزار: جاویدالاثر
#شهید_جاوید_الاثر_محمدرضا_کارور
@defae_moghadas2
❣
❣ترکش به سرش خورده بود. او را به بیمارستان صحرایی بردیم.
از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود. یک دفعه از جـا پرید! گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !»
هرچی اصرار کردیم بی فایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! »
خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا (ص) آمدند داخـل !»
به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟»
گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.»
ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛ بـرو به کارهایت بـرس ..»
#شهید_احمد_کاظمی
@defae_moghadas2
❣
❣خدایا سه محبت از تو میخواهم تا دلم روشن شود اول محبت خودت، دوم محبت آنان که تو را دوست دارند، سوم محبت در کاری که موجب رضایت و خشنودی تو میباشد.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: جهانگیر هاشم زاده
تاریخ تولد: ۱۳۴۷
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۷
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات: کربلای پنج
محل مزار: گلزار شهدای بهبهان
@defae_moghadas2
❣
❣خداوند را سپاسگزارم که به من این سعادت را عطا فرمود تا درکنار رزمندگان و درخدمت آنان باشم. شاید که چشمه زلال ایمان جاری آنان نیز بر تن من جاری گردد. خدایا رزمندگان نه برای برخوردار شدن از نعمتهای الهی و بهشت و یا از ترس از عذاب جهنم بلکه فقط برای رسیدن و تقرب به درگاه تو و همنشین شدن با ائمه اطهار و پیامبر بزرگ اسلام به جهاد برخواستهاند، پس آنها را در این راه کمک و یاری نما...
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: احمدرضا غلامی
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۵/۳
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۷
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات: کربلای پنج
@defae_moghadas2
❣
❣حجاب، مانند اولین خاکریز جبهه است
که دشمن برای تصرفِ سرزمینی، حتماً
باید اول آن را بگیرد!
#شهید_مرتضیٰ_مطهری
@defae_moghadas2
❣
❣کار برای رضای خدا خستگی ندارد. بدانیدکه مسولیت در سپاه یعنی زحمت کشیدن و دنبال کار رفتن و نخوابیدن است. و چون این تلاش ها برای رضای خداست ارزشمند است. باید بکوشیم تا عمل خود را برای خدا خالص کنیم و تنها برای او بجنگیم و از غرور و نخوت بپرهیزیم و بدانیم که این ما نیستیم که بر مردم منت گذاشته و به جبهه آمدهایم بلکه این خداوند تبارک و تعالی است که بر ما منت نهاده و توفیق جهاد را بر ما عطا کرده است...
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: علی مومن طیبی
تاریخ تولد: ۱۳۳۷/۸/۱۴
محل تولد: روستای کردستان، بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۳
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات: کربلای پنچ
مسئولیت: فرمانده طرح و عملیات تیپ سوم شعبان
نحوه شهادت: اصابت ترکش راکت هواپیما
@defae_moghadas2
❣
❣پدر و پسری با هم به جبهه آمده بودند. هر دو، قبل از انقلاب مشروبفروشی داشتند. روزهای اول هیچکس آنها را قبول نداشت. آنها هم هر کاری میخواستند میکردند. سید آنها را به شاهرخ معرفی کرد. بعد از مدتی آنها به رزمندگان شجاعی تبدیل شدند. الگو گرفتن از شاهرخ باعث شد که آنها اهل نماز و ... شوند.
#شهید_شاهرخ_ضرغام
@defae_moghadas2
❣
❣ یکی از مجاهدین عراقی میگفت: در یک زمستان سرد، با دقایقی، در چادری بودم. متوجه شد یکی از مجاهدان در خواب از سرما میلرزد. با اینکه هوا سرد بود و خود او به پتو نیاز داشت، رفت و پتوی خود را آورد و انداخت روی آن مجاهد. بعد گفت: مجاهدین عراقی، ودیعههای امام در دست من هستند، و من باید از آنها نگهداری کنم.
الآن به خانهی هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس میبینی؛ عکس حضرت امام، شهید محمدباقر صدر و شهید اسماعیل دقایقی.
🌹۲۸ دی ماه سالگرد شهادت سردار شهید حاج اسماعیل دقایقی
فرمانده لشکر ۹ بدر، مجاهدین عراقی گرامی باد.
#شهید_اسماعیل_دقایقی
@defae_moghadas2
❣
❣همهی ما به این دنیا آمدهایم و چه بخواهیم و چه نخواهیم از این دنیا خواهیم رفت. پس چه افتخاری بالاتر از اینكه در راه خدا جان ناقابل را داده و به شهادت برسیم. از همه میخواهم كه بر مشكلات صبر كنند و از حضرت یعقوب پیامبر بیاموزند كه خداوند در یك روز 12 فرزندش را از او گرفت و او صبر كرد و برلبش الحمدالله رب العالمین بود و شما هم بدانید هر چه پیش آید آزمایش الهی است و باید صبر كنید.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: عبدالله خواجه اسدی
تاریخ تولد: آذر ماه ۱۳۴۴
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۷
محل شهادت: نهر جاسم، شلمچه
نام عملیات:کربلای پنج
مسئولیت: بیسیمچی گروهان
محل مزار: گلزار شهدای بهبهان
@defae_moghadas2
❣
❣مبادا از امام فاصله بگیرید و عهدتان را با او بشکنید و دل او را به درد آورید که خدای ناکرده به عذاب دنیوی و اخروی گرفتار میشوید. خدایا یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن زیرا انسانی که به تو متصل نباشد شکست میخورد. بارخدایا تو را گواه میگیرم که من با هدفی بس والا و همتی بلند و با عزمی راسخ و قامتی رسا در این راه گام برداشتم و با عشق و ایمان آن را بپذیر، خدایا تو شاهد باش من فقط برای شهادت به جبهه نیامدم من فقط آمدم تا تکلیفم را ادا کنم. برادران همسنگر مسجدیم از شما عزیزان میخواهم راه مرا و دیگر همرزمان مرا ادامه دهید و این دژ مستحکم اسلام و این سنگر عظیم انقلاب را حفظ کنید و راه و هدف مقدس من را دنبال کرده و دنبال رو امام عزیز و مسئولین و یاران با وفای امام باشید و مادرم این نکته را تذکر میدهم که ما نزد شما امانتی بیش نیستیم که چند صباحی به شما سپرده شدهایم و وظیفه یک امانتدار خوب و با وفا این است که امانتش را صحیح و سالم تحویل صاحب اصلیاش دهد و اگر من شهید شدم شما امانتتان را بطور شایسته تحویل صاحب اصلی یعنی خداوند دادهاید و اینجاست که شهادت برای شما جای بسی افتخار است.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: عبدالرسول تابان
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱۱/۲
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۹
محل شهادت: شلمچه
نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره
نام عملیات: کربلای پنج
مسئولیت: فرمانده دسته
محل مزار: گلزار شهدای بهبهان
@defae_moghadas2
❣