eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات دفاع مقدس ادامه👇 دیدار با هم سنگران اولین صبح استقرار در منطقه که گردان مابیشترنقش پشتیبانی داشت،به همراه فرمانده گردان به تمامی سنگرهای محل استقرار گردان ویا برخی که هنوز سنگرشان آماده نشده بود ودرچادر پشت خاکریز ها مستقر بودند سرکشی کردیم وبا همکاری مسئول تدارکات کمبودها را یاد داشت و پیگیری نمودیم چراغ والریاعلاءالدین،کمبودپتو،لباس گرم و... برخی از کمبودهای محسوسی بود که پیگیری وتهیه وتوزیع نمودیم اولین بمباران هوایی اولین روز های استقرار گردان در منطقه بود که سر و کله هواپیماهای جنگی دشمن بعثی پیداشدوشروع به بمباران منطقه کردند بابمبهای خوشه ای اهدایی کشورهای غربی و انواع موشک ها نمود گرچه نزدیک محل استقرارنیروها بودوحشتناک اما بحمدالله خسارت جانی نداشت واین ماجرای بمبارانها ادامه داشت،به مرور زمان برایمان عادی شده بود ... گردهمایی درجبهه حدود یک هفته از استقراردرمتطقه گذشته بوداز فرماندهی اعلام کردند،که امروز در منطقه ای امن که حدود دو کیلومتربامحل استقراردر میان تپه ماهورها،حسینیه شهداء،فرمانده تیپ المهدی برادر اسدی وهمراهان با رزمندگان دیدار می کنند،بعد از صبحانه به ستون یک به محل موعود حرکت کردیم ساعت ۱۰صبح برنامه ها با تلاوت قرآن مجید آغازشد، پخش سرود جمهوری اسلامی درادامه پخش سخنان امام خمینی (ره) ازطریق بلندگو،سخنرانی برادراسدی،هنگام نماز جماعت شد!!!برای تجدید وضو رفته بودم که از صدای بلندگو دیدم اسمم را می خوانند،قاسم کوه دل،قاسم گودل،خلاصه آخرم مجری نتوانست اسم مرادرست بخواند،گرچه از سال ۱۳۵۵بدو ورود به حوزه استادم مرحوم آیت الله سید محمود آیت اللهی نام خانوادگی اسلامی را برایم انتخاب کرده بود اما شناسنامه ام گودل بود... به هرحال خودم را به مجری رساندم گفتم چه خبره؟ گفت شما روحانی هستید؟بله!! فرمانده گردان اسم شما را داده برای اقامه جماعت!!! روحانی دیگری نبود ومانماز جماعت را اقامه کردیم ... دیدار با رفیق دیرین خادم حسینیه درجبهه حسینیه زمین خاکی مسطحی بود که با موکت فرش شده بودو یک نفر خادم حسینیه بود که فرشها را جمع می کرد حسینیه را جارومی کرد،خوب که دقت کردم دیدم خدای من خادم حسینیه که پیرمردی است به چشمم آشناست،رفتم نزدیک تر درسته !!!کل عباسه!!! خادم امام زاده ابراهیم شیراز که از سال ۱۳۵۵ وی را می شناختم!!!همدیگر را در بغل گرفتیم!!! جنگ که شروع شد با لطف و عنایت برادر اسدی آمدم جبهه واگر خدا قبول کند خادم حسینیه هستم... پاداش خادم حسینیه حاج کاظم محمدی مداح مشهور استان فارس نقل می کرد همین کل عباس ازاول جنگ تا سال ۱۳۶۵خادم حسینیه بود هرکجا نیروها عزام می شدند خدمت می کرد...گذشت تا سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج آمد خدمت برادر اسدی فرمانده تیپ با عجز و التماس که دیگه دلم از دنیا گرفته، زنده ماندن بعداز این همه شهید سخت وتنگ شده اجازه بده برم خط... از فرمانده امتناع واز کل عباس التماس، می گه آخه شما تو خط چه کاری از دستت میاد؟ میگه حاظرم به جای گونی های شن و ماسه جلوسنگر بچه ها باشم تیر به من بخوره !!! به بچه ها نخوره !!! یا یه پرچم به دستم بدن همراه گردان حرکت کنم!!! سرانجام اصراروپافشاری کل عباس نتیجه می ده و اجازه خط رفتن را می گیره دو عملیات کربلای پنج با پرچم یا حسین شرکت می کنه ودرهمانحاباهمان پرچم شهید می شه!!! حاج کاظم فرمود بعداز شهادت کل عباس یکی از علمای شیراز که ایشون را می شناخته ام از ماجرا یک جبهه هم خبر نداشته خوابش را می بیند!!! کل عباس با پرچم یا حسین، دریک فضای نورانی،سر سبز و خرم ایستاده بهش میگه کل عباس اینجا چه می کنی ؟ کارت چیه؟ می گه این کاخ وسری متعلق به اربابم،آقا ابا عبدالله الحسینه منم با این پرچم دربان حسینم... خوشا به سعادتت کل عباس در عالم برزخ همنشین ارباب هستی برای ماهم دعاکن التماس دعا🤲 @defae_moghadas2
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر تاریخی از رژه ای که به جز برای امام تا به حال برای هیچ رهبری در جهان انجام نشده @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره چهاردهم از دلاوران گردان عمار لشکر حضرت رسول (ص) راوی : برادر بهروز هوشیار سرتاسر ایامی که جبهه بودم، خاطرات خوب و خوشی دارم. البته، همه آنهایی که جبهه آمده اند، خاطراتی در ذهن دارند. گاهی خاطرات، خوش است و خنده دار. گاهی هم ناراحت کننده. بگذریم. این خاطره در اردوگاه آناهیتا که در اطراف کرمانشاه بود اتفاق افتاده است. من آن روز خادم الحسین بودم. از دادن صبحانه، تا تمیز کردن اتاق. شستن لیوان‌ها و گرفتن نهار و شام و دست آخر، شستن ظرفهای شام. آن موقع هوا سرد بود و دست ما در موقع شستن ظرف ها زیر آب قرمز شده بود. در هوای نیمه تاریک، داشتم ظرفهای شام را می شستم ، اما لامصب تمامی نداشت. به برادر رجبی گفتم: داداش اینجا باش تا برگردم. با خستگی زیاد برگشتم توی اتاق و شروع کردم به شمارش بچه ها. یک. دو. سه. چهار...... بیست و چهار. بیست و پنج. یکی از بچه ها گفت :میوه می دن؟ یکی دیگه گفت :کمپوته؟ یکی دیگه گفت :شیرینی می دهند؟ اعصابم خورد شد و با صدای بلند گفتم :ای بابا ، شما بیست و پنج نفرید ولی من تا الان چهل تا ظرف شستم! آقا تا من این حرف و زدم، بچه ها دنبالم کردند. برگشتم پیش رجبی و گفتم :ای بابا چرا این همه ظرف شستم؟ ما بیست و پنج نفریم. رجبی خنده ای کرد و گفت : داداش، حواست نبود. بچه زرنگ های دسته بغلی ظرفهایشان را کنار دست تو گذاشتند و رفتند تا بقیه اش را بیاورند و تو هم ظرفهای آنها را شستی..... با اینکه خیلی خسته شده بودم اما کلی خندیدم. جبهه همه اش صفا و صمیمیت بود . با اینکه ظرف های دو تا دسته را شسته بودم ناراحت نشدم . یادش بخیر. ای کاش دوباره برگردیم به همان زمانهای خوب و قشنگ. اما زمان را که نمی شود به عقب برگرداند ! خدا را شاکرم که در آن روزهایی که خون بود و‌ جهاد و شهادت ، از جبهه آمدن خشنود بودم . خدا لطف کرد تا من هم قاطی بهترین بندگان خدا بشوم و سهمی در مقاومت در مقابل دشمن داشته باشم . خدا همه شهدای دفاع مقدس را با ارباب بی کفن محشور کند . به برکت صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @defae_moghadas2
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸قرآن میفرماید هر بلایی که سرتون‌میاد... ┄┅┅┅┅❁🌺🌸🌺🌸❁┅┅┅┅┄ @defae_moghadas2
💢 مغرور نشدن از نعمتها و صبر در بلاها 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃وأَيُّهَا النَّاسُ! لِيَرَكُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ، كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ... 🔹اى مردم! بايد خداوند، شما را به هنگام نعمت ترسان ببيند همانگونه كه از بلا ونقمت ترسان مى بيند... 📚 حکمت 358 نهج البلاغه ┄┅┅┅┅❁🌹🌹🌹🌹❁┅┅┅┅┄ @defae_moghadas2
🍃امام محمد باقر عليه السلام می فرمایند : ✨مَنْ ثَبَتَ عَلي وِلايَتِنا فِي غِيْبَةِ قائِمِنا، أعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ ألْفِ شَهيد مِنْ شُهَداءِ بَدْر وَ حُنَيْن.✨ 💫كسي كه در زمان غيبت امام زمان (عجّل الله فرجه الشّريف) بر ايمان و ولايت ما اهل بيت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهيد از شهداي جنگ بدر و حنين به او عطا مي فرمايد.💫 📗منبع: إثبات الهداة، جلد۳، صفحه ۴۶۷ ┄┅┅┅┅❁🌸🌸🌸🌸❁┅┅┅┅┄ @defae_moghadas2
به روایت همسر شهید • شهید مصطفی نبی‌لو • دو نفرِ ما خادم حرم حضرت معصومه(س) بودیم، دفعه آخر که برای خداحافظی رفتیم حرم وقتی برمی‌گشتیم، گفت: دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز! گفتم:چرا؟! گفت: چون همیشه موقع خداحافظی می‌گفتم یا حضرت معصومه(س) من را دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(س) نوکری کنم ولی این‌بار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت‌ زینب(س)، من هم خندیدیم و گفتم: خب چه فرقی کرد؟! گفت: اینها دریای کرم هستند چیزی را که ببخشند دیگر پس نمی گیرند! ┄┅┅┅┅❁❤️❤️❤️❤️❁┅┅┅┅┄ @defae_moghadas2
🌿🌺﷽🌿🌺 ⁉️چگونه می توان بر ناامیدی غلبه کرد و توکل خود را زیاد کنیم؟ ❓نا امیدی از چه؟ ✅ اگر نا امیدی از رحمت خداست که حقیقتاً جای ندارد زیرا خدایی که رحمت واسعه اش همه را فرا گفته نا امیدی در مورد او معنا ندارد. آیا می شود کنار دریا بود و از دیدن دریا نا امید شد؟ خیر، فقط کافی است چشم باز کنیم تا دریا را ببینیم. نا امیدی در مورد خدا به ما بر می گردد و ایراد از ناحیه ماست. ما به وظایف خود عمل نمی کنیم آن وقت از رحمت خداوند نا امید می گردیم. در قرآن کریم آمده که «از رحمت خدا نا امید نمی شوند مگر گروه کافران». زنی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد که «زنی فرزند خود را کشته است، آیا برای او توبه است؟ حضرت فرمود: قسم به خدائی که جان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در دست قدرت اوست اگر آن زن هفتاد پیغمبر را کشته باشد و پشیمان شود و توبه نماید و خدای تعالی صدق او را بداند که دیگر به هیچ گناهی رجوع نمی نماید توبه اش را قبول می نماید و گناهانش را عفو می کند و به درستی که توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده. ⚠️حساسیت فراوان روی نا امیدی از رحمت خدا بدان جهت است که شخص مأیوس از رحمت الهی دیگر هیچ بازگشتی برای خود نمی بیند و به همین علت به هر کاری ممکن است دست بزند. اگر قدری در صفات خدا مطالعه نماییم هیچ گاه از رحمت او نا امید نمی گردیم.💚 ┄┅┅┅┅❁🌹🌹🌹🌹❁┅┅┅┅┄ @defae_moghadas2
●عباس تنها پسرم بود و علاقه خاصی به حضرت امام (ره) داشت و از دوران نوجوانی و در بحبوحه انقلاب، هنگامی که در هنرستان درس می‌خواند، بچه‌ها را دور هم جمع می‌کرد و در تظاهرات‌ها و راهپیمایی‌ها شرکت می‌نمود. ●عباس و سه دخترم فرهنگی بودند، اما عباس، درس حوزه هم می‌خواند. عباس می‌گفت: می‌خواهم در منطقه جنوب با دشمنی که در مقابلم هست بجنگم نه در جایی که دشمن از پشت خنجر می‌زند. ●برایم مرتب احادیث اهل بیت (ع) را می‌خواند. سفارش می‌کرد اگر شهید شدم موقع تشییع، جلو جنازه‌ام باشید و گریه و زاری نکنید. ●عباس به من گفته بود وقتی که در قم نیست، صحبت هایم را روی نوار کاست ضبط کنم تا وقتی آمد گوش کند، ولی من به او می‌گفتم دوست دارم رو در رو دردودل کنیم و تو نگاهت به من باشد. ●آن روز که تشییع ۱۰۶ شهید در قم بود، خودم پیشاپیش جنازه عباس حرکت کردم تا رسیدیم به گلزار شهدا. سفارش کرده بود که خودم او را به خاک بسپارم. ●برای همین وقتی که پس از شنیدن خبر شهادتش برای زیارت پیکر شهید به بهشت معصومه (س) رفته بودیم، خیلی گریه می‌کردم. در بغل گرفتمش. قلبش سوراخ شده بود و خودم پلاک را از گردنش باز کردم. ●از او خواستم که خدا هم صبر به من بدهد و هم شفاعتش را و این بود که حرف هایم را شنید و چشم راستش را باز کرد. انگار به من لبخند می‌زد. بوسیدمش و آرامشی خاصی همه وجودم را گرفت و به خدا عرض کردم: خدایا این امانت را پس از ۲۵ سال تحویل تو دادم. ✍ به روایت مادر بزرگوارشهید 🌷 @defae_moghadas2
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حاج قاسم سلیمانی: جانِ من و همۀ شهیدان ارزش فداشدن در راه ملت را دارد. @defae_moghadas2
15.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همـهـ دوستـش داشتنـد ... ♥️ 🙏🏼بشنوید خاطرات خواهری که ۴۴ سال انتظار برادر را کشیده ... @defae_moghadas2