🌷🌷🌷 🔸زندگی نامه طلبه بسیجی، شهید میلاد بدری در تاریخ ۱۳۷۴/۱/۶ در خانواده ای از طبقه متوسط جامعه چشم به هستی گشود. نکته جالبی که در کودکی این شهید به چشم میخورد آن بود که مادر بزرگوارشان مقید بودند که با وضو به کودک خود شیر دهند. در سنین جوانی به جهت علاقه شدید به روحانیت وارد عرصه تبلیغ مسائل دینی گردید. با شروع جنگ در سوریه و درک عمیق از نقشه شوم آمریکا-صهیونیستی دشمن، شعله عشق به جهاد در قلب میلاد شعله ور شد. سرانجام این سرباز مطیع ولایت در شب اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به آرزوی دیرینه اش رسید و شهد شیرین شهادت نوشید. @defae_moghadas2 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 🔸قسمتی از وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم با هدف نابودی دشمن ، إن شاءالله ، راهی سرزمین سوریه ، و دفاع از حرم عمه سادات (س)، هستم. اگر توفیق شهادت داشتم، از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم. و از پدر و مادرم معذرت خواهی میکنم، که در طول 20 سال زندگی، بچه خوبی برایشان نبودم. برای دوستان، آشنایان، و کسی که ازمن توصیه ای بخواهد، میگویم که رضایت "الله" تبارک و تعالی، از رضایت هر کس مهمتر است، و اولویت دارد. در کلامی دیگر، اصلا قابل مقایسه نیست. از کار شبهه ناک پرهیز کردن واقعا هنر است، و دعا کنیم، که نصیبمان شود. ازشما می خواهم که برای نابودی استکبار جهانی (آمریکا،اسرائیل،عربستان)، دعا کنید، که ان شاءالله، با نابودی اینها، ظهور، زمینه سازی خواهد شد. @defae_moghadas2 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 📝اجازه سوریه زمانی که میلاد می خواست اجازه رفتن به سوریه را کسب کند ، یک شبانه روز دست من و مادرش را می بوسید و می گفت می خواهم برای دفاع از حریم زینب(س) به سوریه بروم . 🔅راوے: پدر شهید بدری @defae_moghadas2 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 💠بلوغ میلاد از 14 - 15 سالگی قصد تحصیل در حوزه علمیه را داشت ولی من به او تاکید کردم که روحانی شدن مسئولیت بزرگی است ولی او قبول کرد و 4 سال در حوزه علمیه سفیران در امیدیه مشغول شد. زمانی که می خواست به سوریه برود دیگر به سن بلوغ و رشد کافی عقلی رسیده بود و هیچ کس نمیتوانست با وی مخالفت کند. من 10 فرزند دارم، میلاد زمان عزیمت 20 سال سن داشت و کل حضور وی در جبهه های سوریه نیز 20 روز بود تا به شهادت رسید. برای شادی روح امام شهدا و شهدا فاتحه مع صلوات @defae_moghadas2 •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

بنام حضرت #صبح و به اذن بوسه دوست دوباره می شود عاشق ، دل از #حماسه ی عشق دوباره خنده ی خورشید و عطر یاس #سحر شراب ناب مهنا ، درون کاسه ی #عشق #سلام_صبحتون_شهدایی🌹 @defae_moghadas2

❣ 🔻 سردار شهید مصطفی بختیاری اصل و مهندس علی ملیمی پور.به نقل از برادر عزیز ملیمی پور: دوست شاعری دارم و او به من گفت خاطره ای از روزهای جنگ بگو,من خاطره ای تعریف کردم و گفتم که هنوز باور ندارم مصطفی شهید شده و هنوز غصه شهادتش از دلم بیرون نرفته و او این شعر را سرود.  به جانان جان رها کردند و رفتند/توکل بر خدا کردند و رفتند/علی و مصطفی بودند عاشق/ولیکن مصطفی از غصه فارغ/علی امروز دلتنگ و غمگین است/علی جان غم مخور دنیا چنین است.  اوایل تشکیل تیپ 62 خیبر به فرماندهی برادر عزیزمان سردار حاج فواد هویزاوی بود.جمعی از دوستان به آنجا رفتیم و گردان امام علی(ع) تشکیل گردید که حاج طالب مستاجران و شهید مصطفی بختیاری و برادر عزیزمان شهریار رمضانی و دیگر دوستان حضور داشتند.در منطقه فاو بودیم فرمانده تیپ دستور داد گردان دیگری به نام سید الشهدا(ع) تشکیل شود و مصطفی برای بازدید از محور رفته بود و در آنجا به شهادت رسید.شادی روح شهدا صلوات @defae_moghadas ❣