eitaa logo
خبرگزاری دفاع مقدس استان گیلان
2.1هزار دنبال‌کننده
32.5هزار عکس
11.9هزار ویدیو
135 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @S_eghdami
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ای به روایت همسرشهیدنوید در مورد محبت و احترام خاص شهید به مادر بزرگوارشان: « - با خوشحالی می گفت مادرم در حق من مستجاب الدعوه است، هروقت کارم گیر میکنه، زنگ میزنم و به مامان میگم دعام کنه، کارم درست میشه… - می گفت گاهی به ویژگی های مادرم که فکر میکنم، می بینم یسری چیزا خدا تو وجودش قرار داده، یسری ویژگی ها داره که لیاقت مادر شهیدشدن رو داره… - ملتمسانه می گفت شهدا دعا کنید شهید بشم، مادر منم مثل مادرِ شما تاج مادر شهیدی سرش بگذاره و روز قیامت بین همه مادرا پیش حضرت زهرا (س) سربلند باشه… - خیلی مادری بود و هست. اصلا شهدا همه مادری اند...» (برگرفته از پیج اینستای همسرشهید) - سلامتی همه مادران شهدا به ویژه مادر عزیز شهیدنوید و شادی روح پدر شهید صلوات.. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ دفاع مقدس استان گیلان https://eitaa.com/defapressguilan
روایتی از خاطرات و سبک رفتاری شهیدنوید به روایت همسرشهید: 🍃اهل فکر بود و خیلی با توجه و تحلیل به ارتباطش با خدا نگاه میکرد. یکبار داشتیم درباره صحبت می کردیم. می گفت: " وقتی استغفار می کنیم حواسمون جمع باشه برای چه استغفار می کنیم، با توجه باشه👌 انقدر باید التماس کنیم و التجا و طلب بخشش کنیم تا خداوند بپذیره" 💌بعدش مثال خوبی زد: " گفت دیدی وقتی یه بچه ای کار اشتباهی میکنه، مخصوصا اشتباه بزرگ. میره پیش مادرش میگه مامان ببخشید😢. مادر میدونه و تجربه داره که اگه زود ببخشه بی فایده ست و بچه یادش میره. میگه نه آخه چرا اینکارو کردی و ازت انتظار نداشتم، بچه دوباره التماس می کنه و گاه به گریه میافته تا دل مادرش به رحم بیاد و همون وقته که مادر بچه رو به آغوش پرآرامش خودش می فشاره❤️… ما هم باید برای اشتباهات و گناهامون همین طور اصرار کنیم به بخشش تا جلب توجه خدا کنیم، خدای مهربانتر از مادر… " حرفاش خیلی به دل می نشست چون از عمق جانش برمیومد.. گاهی می گفت: "یا أبانا إستغفرلنا ذنوبنا، إنا کنا خاطئین🤲" ان شاﺀلله ما هم مثل شهدا از عمق جان به خدا بازگردیم و برای همیشه بمانیم. 🌷کانال رسمی بنیادحفظ آثارونشرارزشهای دفاع مقدس استان گیلان https://eitaa.com/defapressguilan
' 📚 بابک‌ دوران‌ خدمتش‌ را در لشگر ۱۶ قــــــدس (گیلان) گـــــذراند. رفتن‌ به‌ ســــربازی نــقطه‌ی‌ عطف‌ زنــــــــدگیِ‌ بابــــــک‌ بــــــــود. ســـــپاه‌ رفتنِ‌ بابـــک‌ یـک‌ دگرگونی‌ در او ایجاد کرد. وقتی‌ دوستانش‌ دلـــیل‌ این‌ تـــغییرات‌ را پرسیدنـد، بابـــک‌ گفت: راهــــم‌ را‌ پیدا کردم. دوســــــتانش‌ مــــــــعـــتقدند بابــــک‌ پـــتانسیل‌ این‌ اعــــتقاد و دفــاع‌ را داشت‌ که‌ با رفتن‌ به‌ سربازی‌ این‌ پــتانسیل‌ به‌ عـــمل‌ تبدیل‌ شد در ســــــــربازی‌ وقـــتی‌ که‌ با‌ گــــروه‌ پـــــــــــژواک‌ درگــــــــــیر‌ شـــــــدند‌ بابــک‌ داوطـــلبانه‌ به‌ مرز‌ رفت.❗️ وقــــــتی‌ کــــه‌ عــــکس‌ها را‌ بـــه‌ مـــا‌ نـــــــشان‌ داد تـــعجب‌ کــــردیم‌ که‌ بابـــــــک‌ چــــــطور رفــــته‌ وســــط‌‌ اون‌ هـــــــمه‌ بـــــــــــــرف‌ و‌ جـــــــاهای‌ صــــــــــــعب‌ الـــــــــــــــــعبـور 🗻 مـــــن‌ خــــودم‌ اونـــــــجا‌ خـــــدمـــــت‌ کـــــــــردم‌ و فـــــکر نــکنم‌ ســـــربازی‌ بــــــه‌ صــــــــورت‌‌ داوطـــــــلبانه بـــــره‌‌ جـــــــاهای‌ مــــحروم‌ خـــدمت‌ کنـه، چــــــون‌ خــــیلی‌ ســــــخته..‌. امـــــــا بابک‌ عشق‌ داشت‌ دیگه 🕊 ' 🌷کانال رسمی بنیادحفظ آثارونشرارزشهای دفاع مقدس استان گیلان https://eitaa.com/defapressguilan
وقتی حنیف سر نماز می ایستاد بسیار گریه می کرد تا اینکه روزی متوجه گریستن بیش از حد شهیدم شدم خود را به حیاط منزل رساندم و دستانم را به طرف آسمان بلند کردم و گفتم خدایا فرزندم هر چه که می خواهد به وی عطا کن و وقتی که از خودش پرسیدم، که پسرم از خدا چه میخواهی که اینقدر ناله میکنی ؟ گفت : مادر جان من از خداوند میخواهم که مرا به هدف والای خود برساند و آن هم شهادت در راه خودش میباشد ... ✍️به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ولادت : ۱۳۴۶/۱/۱ رشت ، گیلان شهادت : ۱۳۶۷/۴/۱۸ شیرسورکوه ، عراق https://eitaa.com/defapressguilan