eitaa logo
خبرگزاری دفاع مقدس استان گیلان
2.3هزار دنبال‌کننده
44هزار عکس
16.2هزار ویدیو
195 فایل
ارتباط با ادمین : @S_eghdami @Atri_baraye_parvaz
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 : دیدم‌ سمت‌‌ ماشین‌ موشکی‌‌🚀 مثل‌ اینکه‌ آتش‌ بگیره‌ چنین‌ دودی‌ بلند شد🔥 رفتم‌ دیدم‌ شهید نظری‌ سمت‌‌ راست‌ افتاده‌ روی‌ زمین‌، شهید کاید خورده‌ سمت‌ چپ. وسط‌ شهید نظری‌ و شهید کاید خورده‌ دقیقا بابک‌ رو‌ دیدم‌💔 که‌ چفیه‌ سفید بسته‌ بود‌ رو سرش‌‌ رفته‌ بود عقب‌ و سرش‌ خورده‌ بود‌ به‌ یکی‌ از‌ این‌ جعبه‌ های‌ خمپاره من‌ پریدم‌ بابک‌ رو گرفتم‌ گفتم‌: بابک‌ جان‌ چیه؟ دیدم‌ از پاش‌ خونریزی‌ داره‌، خونش‌ رو گرفتم‌🩸 و با دو تا از بچه‌های‌ مازندران‌ گذاشتیمش‌ داخل‌‌ آمبولانس. من‌‌ نشستم‌ عقب🚑 دیدم‌ بابک‌ همینطور‌ داره‌ من‌ رو‌‌ نگاه‌ می‌کنه🥲 رفتم‌ سرش‌ رو گذاشتم‌ روی‌ پام‌‌ و موهاش‌ رو‌ دادم‌ بالا، گفتم‌ بابک‌ هیچی‌ نیست‌ اونقدر‌ دوست‌ های‌ ما‌ هستن‌ دسته‌ و پا شکسته‌اند🙂 داخل‌ آمبولانس‌‌ دوتا‌ بی‌ سیم‌ همراه‌ من‌ بود.📞 اون‌ لحظه‌ بابک‌ فکر می‌کرد موبایله📱 گفت: عمو شاهین‌ همین‌ طوری‌ داریم‌ می‌ریم بابام‌ من‌ رو‌ ببینه‌ مجروح‌ شدم‌ گریه‌ میکنه‌ها😔 یه‌ تماس‌ باهاش‌ بگیر. گفتم: تماس‌ گرفتم‌ نگران‌ نباش‌ داریم‌ میریم‌ بیمارستان👨🏻‍⚕ گفت‌: عمو شاهین‌ مامانم‌ یک‌ چیز‌ از من‌ خواست‌ من‌ انجام‌ ندادم‌، گفت‌ ازدواج‌ کن‌ و‌ من‌ نکردم‌💍❌ بگو حلالم‌ کنه🥺 ولی‌ پدرم‌ من‌ رو‌ ببینه‌ گریه‌ میکنه‌‌😭 من‌ اشک‌ پدرم‌ رو‌ نمیتونم ببینم💔 ♥️ دفاع مقدس استان گیلان https://eitaa.com/defapressguilan
: 🕊✨🥀 : در یکی از مراسم هایی که با حامد شرکت کرده بودیم واعظ مجلس یک حدیث درباره اخلاص در عمل خواند، حامد آنقدر محو این حدیث شده بود که ۳مرتبه گفت عجب! پس از این ماجرا بیش از پیش تمام تلاش خود را میکرد که هیچگاه بعنوان لیدر دیده نشود. حامد درگیر یک غلیان فکری و ذهنی بود و صرفا بخاطر اخذ مدرک به دانشگاه نرفت، بلکه بدنبال درک کنش های دانشجویان، محیط و فضای دانشجویی و با هدف یک منشأ اثرگذار وارد دانشگاه شد، که از جمله اقدمات وی بیشترین تلاش برای دفن ۲ شهید گمنام در دانشگاه آزاد واحد پل طالشان رشت است. حامد” به دانشگاه رفت تا در زمان ارائه نظریات خود متهم به بی سوادی نشود، شاید این مسئله امروز تبدیل به آفتی شده است، اگر فردی بهترین و کامل ترین حرف ها و نظریات هم داشته باشد قبل از اینکه مخاطب ببیند چه چیزی می‌گوید بدنبال این است که بداند چه رشته ای و در کجا درس خوانده است. دفاع مقدس استان گیلان https://eitaa.com/defapressguilan
: شب‌ قبل‌ از شهادت‌ بابک بود. یہ‌ ماشین‌ مهمات‌ تحویل‌ من‌ بود. من‌ هم‌ قسمت‌ موشکی‌ بودم و هم‌ نیروی‌ آزاد ادوات. اون‌ شب‌ هوا واقعا سرد بود. بابک اومد پیش‌ من‌ گفت: "علی‌ جان‌ توی‌ چادر جا نیست‌ من‌ بخوابم. پتو هم‌ نیست" گفتم: تو همش‌ از‌ غافلہ‌ عقبی بیا پیش‌ من. گفتم: بیا این‌ پتو؛ اینم‌ سوءیچ برو جلو ماشین‌ بخواب، من‌ عقب‌ میخوابم. ساعت 3شب‌ من‌ بلند شدم‌ رفتم‌ بیرون. دیدم‌ پتو رو انداخته‌ رو دوش‌ خودش‌ داره نمازشب میخونه... (وقتی‌ میگم‌ ساعت (۳) صبح‌ یعنی‌ خدا شاهده‌ اینقدر هوا سرده‌ نمیتونی‌ از پتو بیای‌ بیرون!!) گفتم: بابک با اینکارا شهید نمیشی‌ پسر .. حرفی‌ نزد منم‌ رفتم‌ خوابیدم. صبح‌ نیم‌ ساعت‌ زودتر از‌ من‌ رفت‌ خط‌ و همون‌ روز شهید شد(: یک‌صلوات‌هدیہ‌شما‌بہ‌شهیدنوری💠 🌷کانال رسمی بنیادحفظ آثارونشرارزشهای دفاع مقدس استان گیلان https://eitaa.com/defapressguilan