💔
عشق است بر آسمان پریدن
صد پرده به هر نفَس دریدن
اول نفَس از نفس گسستن
اول قدم از قدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را
مر دیده خویش را بدیدن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@mohasebe
💔
خوابدیدم کھ فرج آمده در دولتعشق
باز فرماندۀ قدساست سلیمانےِما❤️
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست..
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
نوشته بود....
میخواستم بزرگ بشم
درس بخونم
مهندس بشم
خاکمو آباد کنم
زن بگیرم
مادر و پدرمو ببرم کربلا
دخترمو بزرگ کنم
ببرمش پارک
توی راه مدرسه با هم حرف بزنیم
خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم
خوب نشد..!
باید می رفتم از مادرم , پدرم , خاکم , ناموسم , دخترم , دفاع کنم ،
رفتم که
دروغ نباشه
احترام کم نشه
همدیگه رو درک کنیم
ریا از بین بره
دیگه توهین نباشه
محتاج کسی نباشیم ...
وصیت نامه تخریبچی نوجوان
#شهید_کاظم_مهدیزاده
#هفته_دفاع_مقدس
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@aks_porofaile
💔
شهید حسین ولایتی فر جوان دهه هفتادی که شهری را بهم ریخت
حسین ولایتی فر در ٦ تیر ماه ١٣٧۵ در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. در خانه ای که رنگ و بوی معنویت می داد و در خانواده ای که از متدینین شهرستان بودند.
در همان سنین کودکی به همراه برادر بزرگتر به مسجد می رفت؛ در هشت سالگی عضو جلسات قران مسجد حضرت مهدی عج شد.
حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین گذاشت. در همین جلسات بود که روحیه مسئولیت پذیری را تمرین می کرد و در حلقه ها و گروه های مطالعاتی بر معرفت خود می افزود.
روحیات طنز و شوخ طبعی حسین در کنار این ویژگی ها شخصیت جذابی به او داده بود و محبوبیت بالایی در بین دوستان به خصوص کوچکترها داشت.
از همان نوجوانی روحیه جهادی را با خود همراه داشت. بارها دیده شده بود که چندین ساعت در مسجد وقت می گذاشت و کار می کرد. به نوعی حسین در بین رفقا به آچار فرانسه معروف بود. هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد.
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#زندگینامه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھدا
💔
#امام_خامنه_ای حفظه الله:
🍃🌸 اگر شهیدان درست معرفی شوند، جوانان آنها را به عنوان #الگو انتخاب میکنند.
اگر #جوانان ما به شهدا دل ببندند، راه آنان را دنبال میکنند ،
این نقطهی مقابل آن حرکتی است که سعی میکند جوان ما به هرزگی دل ببندد.☝️
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@aks_porofaile
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
بار خدایا ❤️
از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با زبان آن را مدح کردم، یا نفسم به سوی آن مشتاق گشت، یا با کردار خود آن را نیکو جلوه دادم،😔😭
🍃 یا با گفتارم به آن تشویق کردم، در حالی که آن نزد تو قبیح بوده و بر آن عذابم میکنی؛
پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!🤲🌼
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
رفیق اونیہ ڪہ ما را بہ امام حسین(ع) برسونہ ؛
بقیہ اش بازیہ ...
دستت رو بذار تو دست اونی که رسیده
چشیده
و حالا...
دستشو باز کرده تا تو رو برسونه به ارباب
به بهشت..
دستشو پس نزن...
شهید_جواد_محمدی
تلنگر
#ما_ملت_امام_حسینیم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🕊@ghasemiun.🏴
💔
ماجراي شهادت شهيد رضا رضائيان ( شهيد بي سر)
#شهید_بیسر_دفاع_مقدس
#قسمت_سوم
افسر عراقی مجددا به سمت رضا رفت.
سرش را بلند کرد وهمراه با خنده اي کريه گفت:
"هديه ي خوبي است براي فرمانده. اين پاسدار ها دار خويئن را فلج کرده اند."
افسر عراقي بدن بي سر رضا را برگرداند. چشمش به آرم سپاه که به سينه اش چسبيده بود، افتاد. خم شد و گوشه آرم پارچه اي را گرفت وآن را دريد.
پارچه کوچک را روي سر رضا گذاشت و گفت:
"حالا پرونده ما تکميل شد" و با خشم گفت: "حرکت کنيد"!
گروهبان گفت: "پس تکليف آن يکي چه مي شود؟"
- با او کاري نداريم، فرصت نداريم بايد حرکت کنيم!
افسر عراقي سر رضا را گرفت و به سمت خاک ريز عراق حرکت کرد. گشتي هاي خودي که رسيدند عراقي ها آنجا را ترک کرده بودند. بچه ها با بدن بي سر رضا که مواجه شدند،کمي اطراف را جستجو کردند.
صداي محسن آن ها را متوجه خود کرد. محسن که هنوز نفس مي کشيد به سختي گفت: "سرش را بردند.
"بر گرفته شده از کتاب عقيق "
خبرگزاری دفاع مقدس
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#ما_ملت_امام_حسینیم
#کپےبدونتغییردرعکس
🕊@ghasemiun.🏴
💔
پسر دور از پدر میشُد
مهیّای خطر میشُد
پدر هی پیرتر میشُد
پسر میبُرد دلها را… :)
#اعزامبهجبھه🍃
#علیاکبرهایخمینی🥀
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
✔️کاݩاݪ_ݥڪتب_حاڃ_قاسم
[ #app ]••♡
🇮🇷͜͡❥[@ghasemiun.🕊]
💔
یه استادے میگفت:
اڪثر اونایـے ڪه از
#شهــــــــــادتجــــامیمونن...
مقدمه جاموندشون
چشـــــــــــــماےناپاڪشونھ...
#پروفایل #استوری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#دم_اذانی
تو خدای به هم ریزندهی همهی معادلات و محاسبات منی
من همان بندهای که جز انگشتان دو دستش، وسیلهی دیگری برای حساب و کتاب ندارد
چه میدانم خیر تو در چیست، در این روزهای شلوغ و عجیب؟
مرا ببر به همان راهی که میرساندم به تو، این که من چه را خوش میدارم و چه میخواهم مهم نیست ...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء