eitaa logo
دل‌گویه
351 دنبال‌کننده
852 عکس
37 ویدیو
32 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
شطشیرین_210928_155827.pdf
7.95M
💠 «شط شیرین» 🔸مجموعه یادداشت‌های ✍️ فاطمه میری، نویسنده و عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء با عنوان «شط شیرین» با محوریت پیاده‌روی اربعین. @HOWZAVIAN
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹دلشوره‌های اربعینی🔹 می‌میرم از دلشوره‌های اربعینی از حسرت و دلتنگی و غربت‌نشینی بالی برای پر زدن سویت ندارم حتی زمین‌گیرم در این مرز زمینی «یا مونسَ کلِ غریبِ» اهل عالم امکان ندارد حال و روزم را نبینی تو با خبر از حال و روز دردمندان تو با یتیمان و غریبان هم‌نشینی حالا یتیمی آمده با دل‌پریشی حالا غریبی آمده با دل‌غمینی بشنو صدای از نفس افتاده‌ای را جز تو ندارم من امیرالمؤمنینی امشب ببر دل را به پابوس ضریحت عاشق چه می‌خواهد به غیر از خوشه‌چینی امشب خبرهایی‌ست در صحن و سرایت امشب حسن‌زاده‌ست مهمان امینی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5208@ShereHeyat
شلمچه
به‌نام‌او ۲ قول داده بودم به خودم که هیچ چیز حواسم را پرت نکند. می‌خواستم فقط برای زیارت قدم بردارم. حتی رنگ و ریب جاده مرا نفریبد. از هر شهری که می‌گذشتیم یاد آثار تاریخی آن شهر می‌افتادم ولی استغفرالله می‌گفتم و می‌گفتم فقط حسین‌(ع). تا به خرمشهر رسیدیم. شهر غوغا بود. مردم به هوای یک خبر که معلوم نبود چقدر درست است، خود را به خرمشهر رسانده بودند. ولی همه راه‌ها به سمت شلمچه بسته بود. از هرشهری بخواهید آمده بودند. اما.... به هرسختی خود را به شلمچه رساندیم، ۱۵‌کیلومتر تا نقطه صفر مرزی. قیامتی برپا بود گویا. خیلی‌ها ماشین‌ها را رها کرده‌بودند و به سمت مرز راه افتاده بودند. چقدر ماشین دوبله پارک شده بود. چقدر نیروی انتظامی باید با ادب، شور مردم را مدیریت می‌کرد و همین کار‌ را سخت کرده‌بود. مثل من جامانده زیاد بود که حسرت گذشتن از مرز به دلش مانده بود ولی از لحظات ماندن در پشت مرز نهایت استفاده را می‌بردند. مردی مسئول دادن آب بود. پیرمردی آن طرف، نیمه‌ی آب ‌ها را در باغچه کوچک می‌ریخت و بازیافتی‌ها را جدا می‌کرد. آن طرف‌تر موکب داشت با حداقل امکانات چای دست مردم می‌داد تا شاید کمی گرم شوند و یا خستگی در کنند. ولی کار سخت را دو دختر جوان می‌کردند که داشتند دستشویی‌های نقطه صفر مرزی را تمیز می‌کردند. به چهره آنان می‌خورد تحصیل‌کرده باشند. بی ریا داشتند سخت‌ترین کار را می‌کردند‌. این عمل همه عجب آدمی را فرو می‌ریزد. برای رسیدن به حسین راه‌های فراوان وجود دارد. شاید به اندازه‌ همه مردم دنیا. راستش را بخواهید حسین (ع) همه معادلات را برهم می‌زند. به عشق حسین(ع) سخت‌ترین کارها، به چشمت آسان می‌شود. آن وقت است که حسین(ع) می‌آید و سر کسیه محبتش را شل می‌کند و به هرکس قدر وسعت قلبش می‌بخشد. مرز باز نشد اما خیلی‌ها را امام حسین (ع) از همان پشت مرز شلمچه خرید. از همان جا کربلایی شدند. خوش به سعادتشان. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او او را به نام ام‌صدر می‌شناسند، اهالی لبنان را می‌گویم. اما دلم می‌خواهد او را ام صبر بنامم. پروین خلیلی در دوران تحصیل امام موسی صدر در نجف، با ایشان ازدواج کردند و شدند محرم راز. محرم راز کسی که خودش محرم راز و مرحم زخم بینوایان لبنان بود. او صبورانه دوری از وطن را به امید گره‌گشایی از شیعیان لبنان تحمل کرد و شد یک بانوی همراه و همسنگر برای مردی که حالا چشم امید همه مظلومان لبنان به اوست. بانویی که همسرش در وصف او شعری زیبا سروده. غزلی با عنوان «مهتاب». نکته این غزل آن بود که حروف اول مصرع‌های اول آن نام «پروین خلیلی» و حروف اول مصرع‌های دوم نام «موسی صدر» را می‌ساختند. خداوند این بانوی مکرمه را برگزید برای امتحان سخت‌تری. ربودن امام موسی دل همه شیعیان را به درد آورد ولی نمی‌دانم چه بر دل خانواده‌اش آورد. آنانی که سالیان سال به امید خبری خشنود بودند و به نهیب پیغامی بی‌تاب... چهل وسه سال دوری. چهل وسه سال اضطراب و نگرانی و چهل و سه سال پاسداری از فرهنگ و مرامی که امام موسی صدر را امام مذهبی شیعیان لبنان کرده‌بود. حالا او طلایه‌دار صبر و امتحان بود. چهل وسه سال دوری همسر و وطن را برای هدف مقدس دیگری برگزید و سربلند به دیدار اهل‌بیت شتافت روحش شاد. https://eitaa.com/del_gooye/163 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
مطلب بنده در خبرگذاری رسمی حوزه الحمدلله https://hawzahnews.com/xbmH3 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
صورتش سه تیغه بود و موهاش بلند! راننده تاکسی بود از این لاتای قدیمی... بهش گفتم ببخشید مخاطب این جمله کیه؟ با لحن لاتی گفت: «هر کی یه عشقی داره،یکی کفتربازی یکی چاقوکشی...مام عشقمون اربابمونه،اینو نوشتم که اگر یه شبی یا نصفه شبی سوار ماشین ما شد و ما نشناختیم حمل بر بد ادبی نشه» -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او روی سنگ‌های مرمری زیبا می‌دوی انگار فارغ از همه دردها و مشکلات به اتمسفری از نور رسیده‌ای که قرار است زمین و زمان بایستد. تو می‌مانی و گنبدی از طلا و گوشه‌ای از صحن، کنار شیخ عاملی و زیارت نامه را می‌خوانی. اللّٰهُمَّ إِلَيْكَ صَمَدْتُ مِنْ أَرْضِي، وَقَطَعْتُ الْبِلادَ رَجاءَ رَحْمَتِكَ فَلَا تُخَيِّبْنِي وَلَا تَرُدَّنِي... و همه مشکلات از جلوی چشمانت می‌گذرند و سختی راه به چشم می‌آید. اشک قصد ریختن دارد. سرت را که بالا می آوری چشمت دوباره نور می‌گیرد از منبع نور از جسم منیر و تمام معادلات فیزیک جابه‌جا می‌شود و آبی فرو می‌ریزد و الماس می‌شود. آب‌ها در این حریم کانی‌اند و نایاب. انگار همین نگاه برایت بس است انگار زور گرفته‌ای بروی با همه ناملایمات بجنگی تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را انگار دچار خلسه‌ای، لازمان می‌شوی همان کودکی که می‌دوید و بازی می‌کرد و دنبال کبوتران، انگشتانش را باز می‌کرد که یکی را داشته باشد. رویای ناتمامم ساعات در حرم بود  حرمی که برای اهل ایران آرزو و آبروست. حرمی که پایتخت دل‌ها شده برای هر که آرزویش را دارد. آیا کسی هست که آرزویش نکند؟ https://eitaa.com/del_gooye/167 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او زیارت رفتن رسم خانواده بود. اما این بار فرق می‌کرد. وقتی پول بنزین را حساب کتاب می‌کرد دیگر دخل و خرج سفر جور در نمی‌آمد. نمی‌خواست زیارت را از دست بدهد. توی دل گفت: (خدا پول زیارت رو جور می‌کنه). بعد رفت سراغ بستن ساک. برنج گذاشت و سیب‌زمینی و عدس. پلوپز را هم گذاشت تا بشود برای بچه‌ها غذای ساده و خوشمزه‌ای درست کرد. بی سر و صدا ساک را بست و راهی مشهد شدند. روز آخر برنجش ته کشیده بود. باید فکری برای غذای خانواده و دوتا وروجک شکمو می‌کرد. آخرین لحظه وداع کنار باب الجواد خادمی جلو آمد و گفت: انگار وداع می‌کنید خب غذای حرم رو نخورده می‌خواید برید؟ همان موقع ‌دو تا فیش غذا از کتش بیرون آورد. _ چهارتایی سیر می‌شید بیشتر فیش پیشم نیست. نوش جونتون غذا در مهمان‌سرای حرم حال عجیبی داشت وقتی که بفهمی امام حتی سلیقه تو را هم می‌داند. _خانم غذا رو ببین فسنجونه _کار امام رضا درسته. https://eitaa.com/del_gooye/168 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
روایت داریم حسنات بعد از مرگ هم به متوفا می‌رسد. کار خیری که باقیات و صالحات او می‌شود و عاقبت بخیر. کار شوم نیز در نامه اعمال فرد می‌ماند و در طول سال‌ها وبال گردن شخص می‌شود. مثلا کاری که در سقیفه کردند و ظلمی بزرگ برای انحراف تاریخ. لعنه الله علی القوم الظالمین. نمی‌دانم در نامه اعمال رضاخان این روزها چه خبر است؟! تمام این نگرانی‌ها و مشکلاتی که امروزه در مرز ایران و ارمنستان داریم، از پی بی‌تدبیری اوست. وقتی که از مملکت داری هیچ نمی‌دانی و با کمک ومساعدت انگلیس روی کار می‌آیی، مرز را هم متناسب میل او می‌بندی. آن‌وقت همین غلط می‌شود محل فتنه. همین غلط می‌شود محل نفرین دائمی یک قوم برای رضاخان، رضا میر پنج لعنتی. خدا لعنت کند کسی که ظلم می‌کند و پایه ظلم را علم می‌کند. ...و ولایت فقط مخصوص خداست. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...» (سوره نساء:59). 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
روز جهانی کودک بر همه دلبندان ایران مبارک ❤❤❤❤❤ ایران جوان بمان ❤❤❤❤❤ روز کودک را به کودک درونم که هنوز در کوچه پس کوچه‌های امام‌‌زاده اسماعیل بازی می‌کند، تبریک می‌گویم. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye