eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
519 ویدیو
182 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 رومن گاری و معنای زندگی‌ام ✍️ محمد صدرا مازنی، دبیر تحریریه مدادالفضلاء کتاب «معنای زندگی‌ام» از رومن گاری[1914-1980م] را خواندم. کم‌جم و خواندنی. آشنایی‌ام با نام رومن گاری دیرینه است. اما پیش نیامد آثارش را مطالعه کنم. این کتاب هم متن پیاده شدۀ گفت وگوی تصویری با گاری است که چند ماه پیش از درگذشت تراژدیکش انجام شد. توسط محمد رضا محسنی ترجمه و نشر چشمه روانۀ بازارش کرد. در شهر ولینای لیتوانی که در آن زمان بخشی از امپراطوری روسیه بود، متولد شد. پدرش-در حالی که رومن یازده ساله بود-، از مادرش جدا شد و با زن دیگری ازدواج کرد. بعد از آن مادر گاری هرگز ازدواج نکرد و به تربیت فرزند و بزرگ‌داشتش مشغول شد. یکی از استفاده‌هایم از مطالعه این کتاب نقش مادر در تعیین زاویۀ نگاه فرزند به زن بود. حتماً تصدیق خواهید کرد که زیست‌بوم و فرایند تربیت در تعیین جهت انسان به زندگی و واقع‌بینی و قضاوت‌های درست و نسنجیده نقش فراونی دارد. در میان نویسندگان نمونه‌هایی به‌چشم می‌خورد که_متأثر از رفتار مادر_، مروج فلسفۀ بدبینی به جنس زن شده‌اند. شوپنهاور زن‌ستیز بود. می‌گویند مادرش به او مهری نداشت. به عقیده بسیاری فلسفۀ او حاوی عقایدی نیمه حقیقی در مورد زنان است. در حالی که شوپنهاور زنان را موجوداتی سطحی، دروغگو و ضعیف می‌داند؛ اما رومن گاری از زنان به احترام یاد می‌کند و می‌گوید: آن‌چه در کتاب‌هایم[دربارۀ زنان] الهام گرفته‌ام و نوشته‌ام تصویری است که از مادرم دارم، تصویری از جنس زن و آن عشق فراوانی که من به جنسیت زنانه دارم. و این همان چیزی است که مرا در تقابل با فمنیست‌ها قرار می‌دهد. چون معتقدم نخستین صدای زنانۀ این جهان ونخستین مردی که از این صدای زنان سخن گفت حضرت مسیح بود. مهرورزی، ارزش‌های مهربانی و هم‌دلی و عشق جملگی ارزش‌های زنانه‌ای است که نخستین بار توسط یک مرد که همان عیسی مسیح بود، بیان شد. «تربیت اروپایی» اولین رمانش است و «میعاد در سپیده دم» خودزندگی‌نامه‌اش. «ریشه‌های آسمان» نیز که در حمایت از محیط زیست و دربارۀ موجوداتی که _ به تعبیر رومن گاری-، موجوداتی دست‌وپا چلفتی، مزاحم و دست‌وپا گیر به نام فیل که آدم نمی‌دانست با آنها چکار کند، کتاب دیگر او است. این کتاب نخستین رمانش بود که جایزه گنکور را دریافت کرد. جایزه گنکور هر ساله نصیب «بهترین کتاب داستانی» می‌شود که طی «همان سال» منتشر شده باشد. «زندگی در پیش رو» که با نام مستعار امیل آزار منتشر کرده بود نیز همین جایزه را از آن خود کرد. از دیگر کتاب‌هایش می‌توان به «شب آرام خواهد بود» و «خداحافظ گاری کوپر»_که در ایران معروف‌ترین اثر اوست_، اشاره کرد. تصمیم دارم «میعاد در سپیده دم» و این آخری را بخوانم! @HOWZAVIAN
💠 نکته‌های قرآنی و تمدنی/ سرعت و برکت ✍️ حبیب الله بابایی یکی از مفاهیم بسیار مهم در اندیشه دینی آموزۀ «برکت» است. شاید بتوان «برکت» را «غلبه کردن بر زمان» و «فرارفتن از محدودیت‌های زمانی» و یا «مصونیت از آفت‌های زمان و مکان» دانست. موضوع «زمان» در این میان می‌تواند «سرعت در خیر» و «برکت در خیر» را به هم پیوند دهد و آن دو را در شبکه معنایی واحدی قرار بدهد. هرچند ممکن است برکت در عمل یکی از موجبات شتاب در عمل باشد، لیکن آنچه در این قسمت اهمیت دارد، نقش سرعت و مسارعۀ در خیرات در حصول برکت است. اساسا مسارعه در خیرات نوعی غلبه بر زمان در انجام خیر است و همین موجب می‌شود که عمل خیر ماندگار باشد و آثار همیشگی داشته باشد. در این باره روایتِ نقل شده از پیامبر گرامی اسلام بسیار قابل تأمل خواهد بود که: لایزال الناس بخیر ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا علی البر و التقوی، فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات. (تا وقتی مردم امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و یکدیگر را در نیکی و تقوا یاری می‌رسانند، در خیر و نیکی‌اند، و آنگاه که چنین نکنند، برکت‌ها از آنان گرفته می‌شود.) این بدان معناست که برکت حاصل جماعت (الجماعه برکه) و مشارکت (با تمامی مراتب آن) در خیر و معروف است، و بدون مشارکت در خیر (یا مسارعه و مسابقه در خیر) کار خیر برکت نمی‌یابد. @HOWZAVIAN
✔️ تیترهای برتر هفته‌نامه پرتو 🔍 دو روی سکه تجارت الکترونیک 🔻نرمش عربستان؛ محصول ایستادگی جبهه مقاومت 🔹تأملی بر فراز و فرود عدالتخواهی 🔻سلحشور: شناسنامه خواهرم را تغییر دادم و به جبهه رفتم 📌 در فراق علامه ذوفنون @HOWZAVIAN
شطشیرین_210928_155827.pdf
7.95M
💠 «شط شیرین» 🔸مجموعه یادداشت‌های ✍️ فاطمه میری، نویسنده و عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء با عنوان «شط شیرین» با محوریت پیاده‌روی اربعین. @HOWZAVIAN
. 💠 حُسن سلیقه‌ی پدر ✍️ علی خردمردی، عضو تحریریه مدادالفضلاء ▪️تصور کنید در خانه ای به دنیا آمده باشید که هر روز صبح تا چشم باز میکنید، روی طاقچه تصویر دو مرد الهی، آیت‌الله حسن‌زاده آملی و آیت الله جوادی آملی را ببینید. ▪️خانه‌ی ما اینگونه بود. ممنون پدر هستم با این حُسن سلیقه. ▪️از کودکی تا همین الان شخصیت علامه حسن زاده برایم جزو جذاب ترین ها است. یک مرد الهی با درجه‌ی بالایی از تبحر در علوم مختلف. ▪️حال که او رفته میبینم برخی بر طبل شادانه میکوبند. آن دسته ای که کمی از آخرتشان میترسند، به شادی قلبی اکتفا میکنند و بغض درون را بر ملا نمیکنند. باز هم گلی به گوشه جمالشان. ▪️من اما دلم برای همه‌شان میسوزد. هم آنان که پیام تسلیتی ننوشتند. هم آنان که شاد شدند و هم آنانکه نه میدانند فلسفه و عرفان چیست نه فقاهت و علم الحدیث اما مستانه رطب و یابس را به هم میبافند. ▪️جسم این تربیت یافته‌ی مکتب جعفر بن محمد علیه آلاف التحیه و الثنا امروز زیر خاک رفت و روحش به اعلی علیین. ▪️از نقصان عقل است که بدون مراجعه‌ی محققانه به آثار کسی و با اکتفا به شنیده‌ها نسبت به او اظهار دشمنی کنیم. ▪️صرف وقت برای چنین دعواهای تمام ناشدنی نیز از جهالت است. پس بدون تعصب دنبال حق باش و همان را پی گیر. @HOWZAVIAN
🔴 نادیده گرفتن اخلاق در «سیم آخر» ✍️ بابک شکورزاده، عضو تحریریه مدادالفضلاء سری جدید مسابقه سیم آخر با اجرای رضا رشیدپور چند هفته‌ای است که روی آنتن شبکه سه رفته است و با تغییراتی نسبت به سری اول در حال پخش است. یکی از تغییرات اساسی این است که هر شرکت‌کننده روی محوطه دایره‌ای می‌ایستد و اگر پاسخ سوال مجری را ندهد، آن محیط دایره‌ای توسط مجری (رشیدپور) باز می‌شود و شخص شرکت کننده به پایین سقوط می‌کند. اصل چنین حرکتی چه بسا جالب باشد و جذابیت و هیجان خاصی به مسابقه بدهد، ولی نکته اینجاست که بعضی اوقات این روال مسابقه عملا و چه بسا ناخواسته ابزاری برای آزار و اذیت شرکت کننده‌‌ها و بعضا تمسخر آن‌ها از سوی رشیدپور می‌شود؛ با این توضیح که مثلا بعضی اوقات آن شرکت کننده حرفی‌می‌زند که خیلی به مزاج رشید پور خوش نمی‌آید و او هم ناگهان و بسیار غافلگیرانه دگمه بازشدن محیط مدور را می‌زند و آن شخص به پایین می‌افتد و بعد هم جناب رشیدپور مشغول خندیدن می‌شود و چه بسا ناخودآگاه خنده مخاطب را نیز به دنبال داشته باشد. شاید درابتدای امر اینگونه برداشت شود که این حرکت مجری از روی شوخی است و غرض خاصی هم ندارد که البته معمولا هم همین‌طور است؛ اما خنده و لحنی که بعضا مجری به خود می‌گیرد شائبه‌ای از تحقیر و تمسخر را به ذهن تداعی می‌کند و انگار که این کار برایش لذت‌بخش است. این یک بعد قضیه است؛ اما از طرف دیگر از این نکته نباید غافل شد که این سقوط آزادِ غافلگیرانه و ناگهانی ممکن است هول و استرس زیادی را به آن شرکت کننده بیچاره وارد کند که دست کم از نظر اخلاقی کار پسندیده‌ای نیست و چه بسا حق‌الناس نیز به همراه داشته باشد؛ چرا که خارج از روال مسابقه بوده و چه بسا آن شرکت کننده پذیرای چنین حرکتی نبوده و راضی به این کار نباشد. در مجموع شایسته است که رسانه به هر قیمتی برنامه مفرح تولید نکند و خوب است که رعایت اصول عرفی و اخلاقی در تولیدات صدا و سیما لحاظ شود. @HOWZAVIAN
🔹 ناخدایِ باخدا ✍️ مجتبی عادل پور، عضو تحریریه مدادالفضلاء 🔹آشنایی من با علامهٔ حسن‌زاده آملی(ره) به پانزده سال پیش برمی‌گردد. آن هم به زمانی که چشمم به این سخن علامه در گوشه یک مجله افتاد: «الهی، شنیدم که فرمودی: چه کنم با مشتی خاک مگر بیامرزم.» این جمله مثل مغناطیس من را به خود جذب کرد. آن زمان دفتری داشتم که جملات زیبا و دلنشین را توی آن می‌نوشتم. شیرینی این جملۀ حکیمانه به قدری به زبانم مزه کرد که آن را از گوشه مجله قیچی کردم و به دفترم چسباندم. از آن روز به بعد افتادم به دنبال خرید کتاب «الهی‌نامه» و آخر سر هم یک نسخهٔ آن را از بوستان کتاب تهیه کردم. وقتی خبر رحلت علامه را شنیدم خاطرهٔ آن روز برایم زنده شد. می‌دانستم جملاتی از الهی نامه را در دفترم یادداشت کرده‌ام. چند روزی بود دلم پیش آن دفتر بود ولی پیدایش نمی‌کردم. دیشب بی‌خوابی و فکر و خیالش، من را به انباری کشاند و بالاخره آن را در میان کتاب‌های زمان دانشجویی پیدا کردم. با این که پانزده سال از آن روز گذشته بود؛ اما گرد زمان کهنه‌اش نکرده بود و همان تازگی و طراوت سابق را برایم داشت. بعد از درگذشت این عالم پارسا شنیدم برخی به نیش و کنایه گفتند که فلانی(حسن‌زاده) چه و چه! نمی‌دانم غرض این عده از این حرف‌ها چیست؛ اما بدانند آن مرحوم هیچ ادعایی نداشت که خود می‌گفت: «الهی، حسن‌زاده آدم زاده است، چگونه دعوی بی‌گناهی کند؟!» و بدانند این وصلۀ ناجورِ نا خدایی به این ناخدایِ باخدا نمی‌چسبد: «الهی چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم» @HOWZAVIAN
💢«خورشید» کم نور مجیدی!؟ ✍️ مهدی عامری، عضو تحریریه مدادالفضلاء 🔻 آقای مجید مجیدی را به ساخت فیلم‌های عدالتخواهانه و توجه به اقشار مستضعف می شناسیم. او در غالب فیلم‌هایش معضلات زندگی کسانی را به تصویر می کشد که در جامعه کمتر دیده می شوند. 🔻 این سبک مجیدی در ساخت فیلم همان هنر متعهدی است که مورد تایید و تاکید امام خمینی بود و به زیبایی و لطافت، جنگ فقر و غنا را به نمایش می گذارد. 🔻 در فیلم‌های مجیدی علاوه بر تلخیها و مشکلات، نور امید هم وجود داشته است به طوری که بیننده بعد از دیدن فیلم با وجود این‌که با سختی ها و غصه های داستان همراه بوده اما در آخر فیلم، ضمن هشدار و توجه به آسیب‌های جامعه، در نهایت به پوچی و بی انگیزگی نمی رسید بلکه با یک حال خوش از سینما خارج می شد. 🔻 در «بچه های آسمان»، طواف ماهیها دور پاهای تاول زده قهرمان داستان، در «آواز گنجشکها» آن نقاشی زیبای دختر روی گچ پای شکسته پدرش، در «باران» آن پرواز ملکوتی آن پسر و گسست از مال دنیا برای عشقش، در رنگ خدا زندگی زیبای روستایی و... موقعیت‌هایی است که بیننده را با مظلومیت شخصیتهای فيلم گره می زند و او را بین خوف و رجا نگه می دارد. 🔻 «خورشید» مجیدی، باز هم سراغ محرومین جامعه رفته و هنرمندانه به زیست کودکان کار پرداخته است، اما این بار از ابتدا تا انتها تلخی و خشونت است. بر خلاف فیلمهای دیگر مجیدی، با پایان خورشید، من بیننده آن حال خوش را ندارم. فیلم پر است از تلخی، فقر، فریب، اعتیاد، خشونت، تبعیض، بی پناهی، شکست، اشک، ناسزا، فرار و... 🔻 گنجی نیست، خیّری نیست، کمک و حمایتی نیست، رضایت نیست... خورشید تعطيل می شود، پناهجویان اخراج می شوند، ناظم مدرسه بازداشت‌ می شود، زیر خاکی موعود، مواد مخدر است، مادر از بیمارستان مرخص نمی شود و... در بین همه اینها فیلم تمام می شود.. داستانی شبیه شنای پروانه، متری شش و نیم، مغزهای کوچک زنگ زده و... این دست فیلم‌ها. 🔻 مجیدی، پیشتر از فقر و فلاکت و محرومیت می گفت اما سیاه‌نمایی نمی کرد، خشم و نفرت را افزایش نمی داد، جامعه را رها و بی عاقبت تصویر نمی کشید، نا امیدی و افسردگی را القا نمی کرد، چیزی که متاسفانه در «خورشید» رخ داده و بیننده پس از کش و قوس‌های فراوان به این نتیجه می رسد که انتهای کار هیچ چیز وجود ندارد، جز زنگ اخباری که کسی صدایش را نمی شنود! @HOWZAVIAN
✔️ میثاق طلبگی در تاجیکستان ✍️ علی اسفندیار رویداد پیوستن کشورمان به سازمان شانگهای دستاورد و شیرینی بزرگی بود که سهم ملت ایران شد، ایران زین پس جزء چهار کشور برتر آسیایی بیش از گذشته نقش آفرینی می کند؛ رئیس جمهور در این باره از وزارتخانه‌ها خواسته که ظرفیت‌های همکاری با سازمان همکاری‌های شانگهای را شناسایی کنند. اما نخستین سفر خارجی آیت الله رئیسی، شیرینی‌های دیگری نیز به همراه داشته است از جمله حضور رییس جمهور در دانشگاه ملی تاجیکستان و اهدای دکترای افتخاری این دانشگاه به رئیس جمهور کشورمان، که این اقدام، نشان از جایگاه علمی و آکادمیک آیت الله، همچنین پاسخی غیر مستقیم به برخی رقبای دوران انتخابات ایشان بوده است که با طعنه و کنایه می‌گفتند که با پنج کلاس سواد نمی‌شود کشور اداره کرد. اما بازتاب واکنش آیت الله رئیسی به اقدام علمی دانشگاه تاجیکسان، در مجامع حوزوی و رسانه‌ها درخور توجه بوده است؛ رئیس جمهور در کنار قدردانی از اقدام دانشگاه ملی تاجیکستان و دریافت دکترای افتخاری گفت: «برای بنده عنوان طلبگی حوزه‌های علمیه بر هر عنوان دیگری برتری دارد.» این جمله از دو بعد قابل بررسی و تبیین است. سخنان رئیسی از یک سو، یادآور سخنان رهبر انقلاب درباره میثاق طلبگی و امتناع ایشان از دریافت دکترای افتخاری دانشگاه تهران بود که فرمودند: «اگر خداوند کریم کمک کند، به همان میثاق طلبگی متعهد و پایبند خواهم بود.» و از سوی دیگر بی مبالاتی هشت ساله حسن روحانی در برابر شأن و جایگاه طلبگی‌اش در قامت یک رئیس جمهور! @HOWZAVIAN
🔴 تقوای فراموش‌شده یا جبران اشتباه؟ ✍️ مجید پاک نیت، عضو تحریریه مدادالفضلاء در خبرگزاری رسا نوشت: مديريت واژگان و جملات يكي از شاخه‌هاي مديريت خبر است. در روزنامه‌نگاری مکتوب آنچه می‌تواند یک خبر، گزارش یا یادداشت را جهت‌دهی کند، نوع واژگان، جملات و عکس‌هاست. سردبیران رسانه‌های مطرح همواره می‌کوشند با انتخاب جذاب‌ترین و مناسب‌ترین تیترها و عکس‌ها خوانندگان را به خواندن محصولات خبري مجاب كنند. گاهي روزنامه‌نگاران حرفه‌اي با انتخاب يك تيتر كل گزارش يا خبر خود را جهت‌دهي مي‌كنند. گاهي نيز مقصود و منظور خود را در يك تيتر يك كلمه‌اي خلاصه مي‌كنند. همچنين يكي از عواملي كه ذهن خوانندگان را به سمت‌وسويي خاص مي‌كشاند، تاكتيك خبري «برجسته‌سازي» از طريق چينش اجزاي خبر، نوع و رنگ تيتر و ... است. در شماره 466 هفتۀ نامۀ حريم امام تیتر اول جلد و پیشانی نشریه به موضوع وضعيت زندگي مسلمانان چين اختصاص يافته و سردبير تيتر «مسلمانان فراموش‌شده» را با رنگ قرمز براي مصاحبه مربوط به آن برگزيده است. ماجرا آنجا تأسف‌بار مي‌شود كه اين نشريه در اقدامی عجیب تيتر مذكور را به همراه عکسی با زمینه سیاه از آیت‌الله رئیسی منتشر کرده است. در این عکس وی با چشمانی بسته، سری به زیر افتاده و با حالی خاص غرق در زیارت مرقد مطهر امام راحل است. مسلم است که اين تيتر و عكس هيچ ربطي به هم ندارد و به دو موضوع مختلف اشاره مي‌كند، اما طبق قاعده «جانشيني و همنشيني»، همجواري تيتر و عكس می‌تواند معنایی را ایجاد یا القا کند. 🔗 متن کامل... @HOWZAVIAN
. 💠 ام‌صبر ✍️ فاطمه میری، عضو تحریریه مدادالفضلاء او را به نام ام‌صدر می‌شناسند، اهالی لبنان را می‌گویم. اما دلم می‌خواهد او را ام صبر بنامم. پروین خلیلی در دوران تحصیل امام موسی صدر در نجف، با ایشان ازدواج کردند و شدند محرم راز. محرم راز کسی که خودش محرم راز و مرحم زخم بینوایان لبنان بود. او صبورانه دوری از وطن را به امید گره‌گشایی از شیعیان لبنان تحمل کرد و شد یک بانوی همراه و همسنگر برای مردی که حالا چشم امید همه مظلومان لبنان به اوست. بانویی که همسرش در وصف او شعری زیبا سروده. غزلی با عنوان «مهتاب». نکته این غزل آن بود که حروف اول مصرع‌های اول آن نام «پروین خلیلی» و حروف اول مصرع‌های دوم نام «موسی صدر» را می‌ساختند. خداوند این بانوی مکرمه را برگزید برای امتحان سخت‌تری. ربودن امام موسی دل همه شیعیان را به درد آورد ولی نمی‌دانم چه بر دل خانواده‌اش آورد. آنانی که سالیان سال به امید خبری خشنود بودند و به نهیب پیغامی بی‌تاب... چهل وسه سال دوری. چهل وسه سال اضطراب و نگرانی و چهل و سه سال پاسداری از فرهنگ و مرامی که امام موسی صدر را امام مذهبی شیعیان لبنان کرده‌بود. حالا او طلایه‌دار صبر و امتحان بود. چهل وسه سال دوری همسر و وطن را برای هدف مقدس دیگری برگزید و سربلند به دیدار اهل‌بیت شتافت روحش شاد. @HOWZAVIAN
⁉️امروز برای دریافت چند یادداشت به مناسبت رحلت رسول اعظم(ص)، شهادت امام حسن و امام رضا( علیهماالسلام) بسیاری از کانال‌های حوزوی و حوزویان را گشتم؛ اما محتوای مناسبی نیافتم که بتواند آن مقام‌های نورانی و شامخ را به نسل جوان نشان دهد. 🙏 امیدواریم در مسیر تبلیغ مکتوب شرمنده اهل بیت طاهرین(ع) و فرهنگ دینی جامعه نباشیم. 👌بنویسیم پ.ن: نویسندگان محترم باید برای بهره‌مندی مطبوعات و خبرگزاری‌ها از یادداشت‌های مناسبتی، چند روز زودتر دست به قلم شوند. @HOWZAVIAN