#برشی_از_یک_کتاب
مُشک را گفتند: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ که هستم،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ که هستم!!!
📚 #فيه_ما_فيه
✍🏻 #مولانا
@del_tangiha🦋
گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمهای که آب خورد؛
خود را در آب میدید و میرَمید.
او میپنداشت که از دیگری میرمد، نمیدانست که از خود میرمد!
همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر، چون در توست، نمیرنجی،چون آن را در دیگری میبینی،
میرَمی و میرنجی؟!
#مولانا
#فیه_ما_فیه
@del_tangiha🦋
#برشی_از_یک_کتاب
در زمان مجنون، خوبان بودند از لیلی خوبتر، امّا محبوب مجنون نبودند.
مجنون را میگفتند که: از لیلی خوبترانند، برتو بیاریم؟
او میگفت که آخر ،من لیلی را به صورت، دوست نمی دارم و لیلی، صورت نیست.
لیلی، به دستِ من ،همچون جامی ست، من از آن شراب مینوشم.
من عاشق شرابم و شما را نظر ،بر قدح است. از شراب آگاه نیستید.
📚 #فیه_ما_فیه
✍🏻 #مولانا
@del_tangiha🕊
#برشی_از_یک_کتاب
همه ی رنج ها از آن خیزد که چیزی خواهی و میسّر نشود؛
چون رنج نخواهی ، رنج نماند !
📚 #فیه_ما_فیه
✍ #مولانا
@del_tangiha🕊