eitaa logo
ܥ‌‌ܠߊ‌ܝ̇ߺܣ♡🏴
848 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
299 ویدیو
27 فایل
✨بھ‌نام‌آنکه‌به‌یادش‌همیشه‌آرامـم✨ به آن کسی که بار اندوه بر شانه اش سنگینی میکند بگو: آسوده باش که پروردگارت حالت را میداند ادمینم🙏🏻 @rezaei7429
مشاهده در ایتا
دانلود
نيامد دامن وصلت به دستم هر چه كوشيدم
هدایت شده از 🕊رفیق شهید من🕊
شهـــــــــید تخریب چی که، مزارش دارالشفاست.... 🌷شهید سید غلامرضا مصطفوی 🌷
اعمالِ روز اربعین حسینی🖤 نشر بدید تا شماهم توی ثوابش شریک بشید اجرتون با سیدالشهداء🥀
شھادت‌ زَحمت‌دارد ، زحمت..! شھادت‌ درد‌‌ دارد دردِ‌ بُریده‌شدن‌ از‌همه‌ی‌ِ‌تعلقات‌دُنیا‌؛ دل‌میخواهد،دلی‌که‌کَنده‌ شود از‌دنیا 🌸 محمدحسین یوسف الهی🌸
زیارتنامه تصویری
ܥ‌‌ܠߊ‌ܝ̇ߺܣ♡🏴
🏴 همه بر سفره حسین(ع) مهمانیم 🖤 در موکب عشق، بخشیدن ثواب است ✅جمع آوری جهت کمک به پذیرایی زائرین ا
بسم الله الرحمن الرحیم🌱 سلام همراهان همیشگی قراره از زائرین امام حسین ع درکربلا (درایام اربعین) پذیرایی کنیم مثل همیشه برای این امر خیر به کمک شماعزیزان نیاز داریم یه یاعلی بگید باقیات و صالحاته.. رفقا.... یه یاعلی بگید نذر فرجِ امام زمان(عج).. برای حاجت رواییتون.. برای شادی روح امواتتون.. اجرتون با خود امام حسین ع🤍 هزینه در راه حسیـــــــــــین ع معامله ش دوسر سوده✨ جانمونی رفــــــــــیق🌹 (موکـــــــــب شهید نادر مهدوی)
تعریف میکرد از درِ مسجد وارد صحن جمکران شدیم مداحی در بلندگو می‎گفت: مولا جان! یا صاحب الزمان! ای‎ کاش می‎دانستیم کجا تشریف دارید؟! آیت اللّٰه بهجت زیر لب زمزمه میکرد: «کجا تشریف ندارند؟!» فَهُوَ عَینُ اللّٰه النَّاظِرةُ....🌱 -اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج- @delanh
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی حتی فرش حرم امام حسین (ع) هم عزت پیدا می‌کنه، تصور کن زائرش چه جایگاهی داره… اونی که به خاک کربلا می‌رسه، دیگه خاکی نیست؛ عزیزه… امام حسین (ع) عزت میده، نه فقط به آدم‌ها، حتی به ذرات غبار اطرافش. خوش به حال دلی که با این عشق زنده‌ست…
هدایت شده از 🕊رفیق شهید من🕊
بسم‌رب‌الشهداوالصدیقین سید حمید میرافضلی اسطوره ی رفسنجان شب ها با پای برهنه بر روی خارها راه می رفت و صدای ناله و زمزمه اش بلندد بود تا اینکه برهنگی پا برایش عادی شد. در تمام عملیات ها پا برهنه بود؛ چه تابستان که از شدت گرما، بخار از همه جا بلند بود و چه در سرمای زمستان که سایرین با پوتین هم سردشان بود. هر وقت از پابرهنگی اش می پرسیدیم، بحث را عوض می کرد. می گفت: این طوری راحت ترم. اصرار که می کردیم، می گفت: دلم نمی آید در مناطقی که خون مطهر دوستانم ریخته با پوتین تردد کنم. یک بار در کرخه نشسته بودیم و صحبت می کردیم. سید گفت: من هیچ آرزویی ندارم، جز اینکه یک گل.وله مستقیم بیاید و به قل.بم بنشیند و شهید شوم. این طوری از شر گناهانم راحت می شوم.