😏
😒مژده به آقایان
🚗فروش ویژه خودرو برای روز زن ...
خودرو بدون ایر بگ، بدون کمربند ایمنی، آماده
آتشسوزی بدون دلیل
دوگانهسوز و آماده انفجار
بهترین هدیه برای همسر دلبندتان برای روز زن💞🤪
#روز_زن
#روز_مادر
❥❥❥ @delbarkade
❤️
روز مالکین بهشت مبارک🥺🥰
روز فرشتههای زمینی مبارک🥰
روز مادر مبارک😍🥰
#روز_زن
#روز_مادر
❥❥❥ @delbarkade
💞💕
روز کسایی که وقتی میخوای بوسش کنی میگن اگه دوسَم داشتی اذیتم نمیکردی، مبارک😂
روز کسایی که میگن همونجا رو میزه، ولی رو میز، نیس، هم مبارک🤣
روز کسایی که قرمه سبزیهاشون بهترین قرمه سبزی دنیاس هم مبارک😍😂
روز کسایی که خودشون غذا نخوردن و غذاشونو میدن به بچهشون و اصرار دارن که سیرشدن و غذا نمیخوان هم مبارک🥺😍
روز شاغلین ۲۴ساعته مبارک🥺
روز شاغلین بدون حقوق مبارک🥺
روز کسایی که لیوان تو اتاقتو به اخلاقت که به عمتینا رفته ربط میدن هم مبارک🤣
روز کسایی که میگن اگه انگشت پات درد میکنه بهخاطر اینه که سرت تو گوشیه هم مبارک😂😕
روز کسایی که با چای نبات درد بی درمونو دوا میکنن هم مبارک😂🤒
روز مشترکین پر مصرف تلفن ثابت و مخابرات مبارک🤣
روز کسایی که روفرشی میندازن رو فرش نو هم مبارک🥲😂
روز کسایی که سوپ رو غذا میدونن هم مبارک🥲😂
روز کسایی که هر وقت از بیرون میان خونه براتون خوراکی خریدن هم مبارک🥺😍
روز کسایی که اسپند دود میکنن براتون که عمتون چشمتون نکنه هم مبارک🤣🤣
روز کسایی که خودشون بهترین زن داداش دنیا بودن اما زنداداش خودشون بدترین زنداداش دنیاست هم مبارک🤣😂
روز کسایی که کلی ظرف خوشگل دارن که قرار برا مهمون استفاده بشه ولی هیچ مهمونی لایق این نیس که اون ظرفا رو براشون بیارن هم مبارک😕🤣
روز کسایی که برای خودشون هیچی نمیخوان ولی برای شما همه چیزای خوب رو میخوان هم مبارک😍🥺
روز کسایی که اخلاقای خوبتون بهش رفته ولی اخلاقای بدتون به باباتون رفته هم مبارک😐🤣🤣
روز کسایی که حتی وقتی خودشون بیمار میشن باز هم پرستار شما هستن هم مبارک😍🥺
روز کسایی که اگه یه ساعت خونه نباشن تو خونه جنگ جهانی سوم به راه میفته هم مبارک😂😂
روز کسایی که ته دیگ ماکارانیاشون رو دست نداره هم مبارک😍🥰
روز کسایی که بعد از اینکه باهاشون قهر میکنید براتون غذا میارن و میگن بخور زبونت درازتر بشه هم مبارک🥲🤣
روز کسایی که نور و گرمای خونه هستن مبارک🥺😍
روز کسایی که بعد از تولد شما، دیگه برای خودشون زندگی نکردن هم مبارک🥺😍
روز مالکین بهشت مبارک🥺🥰
روز فرشتههای زمینی مبارک🥰
روز مادر مبارک😍🥰
#روز_زن
#روز_مادر
❥❥❥ @delbarkade
دلبرکده
#داستان #زادهی_مهر19 #دوئل وسط سالن پر از جعبه پسته نشستم. به آسمان نگاه کردم: _دوئل راه انداختی؟
#داستان
#زادهی_مهر20
#چوب_خدا
برای نجات شرکت، از باقی مانده پساندازم گذشتم. تصمیم گرفتم خودم برای بارگیری به بندر عباس بروم. شب دریا طوفانی شد. تمام جعبهها را پلاستیک کشیده بودم. از داخل کابین به موجهای سیاه آب نگاه کردم. خدا را خطاب کردم:
_ول کن نیستی؟! چقدرِ دیگه حالم رو خراب کنی؛ راضی میشی؟!
ناخدا اطمینان داد که مشکلی پیش نمیآید. با خیال راحت خوابیدم. یکدفعه با سر و صدای زیادی از خواب بیدار شدم. لنج مثل گهوارهای تاب خورد. روی عرشه رفتم. موجی بزرگ با شدت به عرشه برخورد کرد. چند جعبه از بار، داخل دریا افتاد. چشمانم گرد شد. دنبال ناخدا گشتم. ناخدا وسط عرشه به جاشوها دستور نگه داشتن طنابها را داد. نزدیکش شدم. لنج تکان شدیدی خورد. یک موج بزرگتر از قبلی بالای سرمان ظاهر شد. مردمکم از حدقه بیرون زد. اولین چیزی که جلوی دستم آمد را چسبیدم. موج روی سرمان ریخت. نتوانستم خودم را نگه دارم. روی عرشه سُر خوردم. ناخدا و جاشوها داخل آب پرت شدند. هیچ جعبهای از محموله باقی نماند. در آن لحظات تنها چیزی که میخواستم، سلامتی و زنده ماندنم بود. فکر کردم:
«من تا چند دقیقه پیش داشتم برا خدا پرو بازی در میآوردم؛ الان ازش میخوام زنده بمونم؟!»
حال بدی داشتم. حس کردم هیچ تکیه گاهی ندارم. من بودم و یک دریای طوفانی و لنجی که قابل اطمینان نبود. همان موقع یک موج کوچک زد. موجوداتی مثل ماهی با دندانهایی گرگ مانند، داخل لنج افتاد. از دیدن آنها تمام بدنم سست شد. ناخودآگاه گفتم:
_یا خدا!
نای تکان خوردن نداشتم. افتان و خیزان و گاهی سینه خیز خودم را به کابین رساندم. در را قفل کردم. حس آرامش و امنیت سراغم آمد. صدایی آشنا از پشت سرم شنیدم. برگشتم. مادربزرگ صدری روی سجاده ذکر میگفت:
«سُبـ سُبـ سُـبـ...»
فکر کردم:
«اینجا چه خبره؟! مگه مادربزرگ نمُرده؟! شاید خدا... مهرزاد دیونه شدی؟!»
مادربزرگ صورتش را به طرفم چرخاند. فقط نیمرخش را دیدم. با دستی که تسبیح داشت به جلو اشاره کرد. همان جا را نگاه کردم. تمام محموله در انتهای کابین چیده شده بود. جایی که من از وجودش خبر نداشتم. خواستم به طرف مادربزرگ بروم و دستش را ببوسم. اما مادربزرگ نبود.
پلک باز کردم. خرچ خرچ لنج هنوز ادامه داشت. صورتم را به طرف جایی که مادربزرگ نشان داد، چرخاندم. پردهای کهنه با ملحفه سفید آویزان بود. پرده را کنار زدم. فقط سه، چهار مترمربع وسعت داشت. دور تا دور، لباس آویزان بود. روی زمین یک جانماز با تسبیح گِلی نیمه پهن بود.
_مالِ عیسی یه.
به عقب برگشتم. یکی از جاشوها بود:
_اگه ایخوای نماز اِخونی اشکالی نیِن عامو راحت بیه.
نگاه متعجبم را دید:
_دارن اذون اِگوئِن. ایشالله اَفتو نَزَیه اِرِسیم.
همه چیز خوب پیش رفت. بار تحویل شیخ اسامه شد. خسارت محموله قبل را از قرارداد این دفعه کم کردیم. شیخ اسامه به مبل تکیه داد. نگاهم کرد. لبخندی از روی رضایت زد:
_شیخ بن نعیم ازت راضیام. خدا ازت راضی باشه...
مکثی کرد. سرش را تکان تکان داد.
_شنیدم ازدواج نکردی... ها ها ها...
به زور لبخندی زدم.
_برات یه سورپریز دارم. یه هدیه ویژه.
با دست به محافظش علامت داد. دو انگشت اشارهاش را در هم قفل کرد:
_میخوام حُسن معاشرتمون باشه تو دوستی و شراکت.
نگاهی به اجلال انداختم.
_بله حتماً باعث افتخاره!
چند ثانیه گذشت. خانمی که عبا و پوشیه داشت، همراه با دو کارگزار شیخ اسامه داخل لابی شد. چند قدمیِ مبل ما ایستادند. اسامه اشاره کرد که جلو بیایند:
_تَعَال تَعَال.
خودش به جلو متمایل شد. با صدای ملایمی، انگشت شصت و اشارهاش را به هم چسباند:
_مروارید تو صدفه... هٰای وایِد حَلوا...
با شنیدن این حرف سرم داغ شد. ابروهایم در هم رفت. سریع بلند شدم. در حال رفتن گفتم:
_هٰای مُوزین و مُو خُوش صالفه یا شیخ!
صدای اجلال را شنیدم که با تندی گفت:
_در موردش چه فکری کردی؟! کار زشتی مرتکب شدی شیخ...
چند قدم نرفته بودم که صدای زنانهای گفت:
_مهرزاد...
فکر کردم اشتباه شنیدهام. توجهی نکردم.
_تو رو خدا مهرزاد...
سر جایم میخ شدم.
زنی که شیخ اسامه تقدیمم کرد، جلوی پایم نشست. کفشم را چسبید و شروع به التماس کرد:
_کمکم کن مهرزاد، التماست میکنم...
سرش را بلند کرد. روبندش را برداشته بود. در بین انبوه آرایش، تنها چشمهایش را شناختم. نفس در سینهام حبس شد. یک لحظه فکر کردم که پایم را از بین دستانش بیرون بکشم. همانجا رهایش کنم. بروم و پشت سرم را نگاه نکنم...
اما به اجلال نگاه کردم و یک جمله گفتم:
_به شیخ بگو هدیهاش رو قبول میکنم.
اجلال هاج و واج نگاهمان کرد. پایم را از دستش بیرون کشیدم و رفتم...
نمیدانستم به کجا اما با قدمهای تند از آنجا دور شدم.
18.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊🎉
❤️ ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر تبریک و تهنیت باد.
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
11.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎉🎊
💞عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد...
💓آنکه بر شانه خود پرچم اسلام گرفت
💓دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥰
❤️ ای فاطمه؛ با خشنودی تو خدا خشنود میشود...
📝 بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف بانوان، ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade