فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 زن و شوهر جلوی دیگران دلبری نکنند و سعی کنند بعضی محبت ها رو در تنهایی داشته باشند.
#استاد_تراشیون
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما در وسط جنگیم
اگر چادر از سر زن محجبه کشیدن
اگر عمامه از سر یک روحانی انداختن
یادت باشه که.....
سخنرانی جالب حاج آقای سنجری امام جمعه چهاردانگه
#اصلاح_باورها
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نون تافتون 😋
#کدبانوی_هنرمند 🧕
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
تاثیر مهرورزی ۲.mp3
7.84M
🔆تاثیر مهرورزی در خانواده 👨👩👧👧
🔹 زنان برگزیده ی عالم ، مهربانترین بودند.
🔹اخلاق حضرت علی علیه السلام و پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم، مهربانی بود .
🔹 چرا بهشت زیر پای مادران است ؟
استاد #شهاب_مرادی 🎙
قسمت 2⃣
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
از کتاب فارسی دبستان قدیم
ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ میکردﻧﺪ.
ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب، ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ.
ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰنآﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ نمیتواﻧﻢ ﺑﺨﺮم، ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم.
پیرزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد.
ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آن روز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ.
وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ، ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ؛ ﻣﺎت و ﻣﺒﻬﻮت اشکرﯾﺰان ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﻧﮕﺎﻩ میکردﻧﺪ.
اشکهاﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﺷﺎن ﻫﺪر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﺑﺮای اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازﻩ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﻫﺮﮐﺪام به دﻧﺒﺎل ﺧﺸﻨﻮدی دﯾﮕﺮی ﺑﻮدﻧﺪ.
ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﮔﺮ ﮐﺴﯽ را دوﺳﺖ داری ﯾﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮدن او ﺳﻌﯽ و ﺗﻼش زﯾﺎدی اﻧﺠﺎم دﻫﯽ.
ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺮف ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ آن ﻋﻤﻞ ﮐﺮد.
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
سلام به همه عزیزای دل😍
لحظه هاتون پر از
انرژی و حسِ خوب
تک تک لحظه هاتون زیبا😌❤
🔴 برای حضرت یار بفرستید 👇
آغوش تو
مستقیم ترین راه دنیاست
مرا به راهِ راست هدایت کن
#بغل_لازمممم
بعد از پاسخ همسرتون اسکرین بگیرید و برامون بفرستین😍😍عشقتون پایدار♥️
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی لباست گل رز بدوز 🌺
#کدبانوی_هنرمند 🧕
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
2768238.mp3
41.29M
🍃 مناجات شعبانیه
با نوای حاج محمود کریمی 🎙
💚 بسیار زیبا و دلنشین
لطفا با حال معنوی و با توجه به معانی گوش بدید
🌱خدا توفیق بده استفاده کنیم از لحظات زیبا و پرثمر ماه شعبان ✨
التماس دعا 🌹
#ماه_شعبان
#مناجات_شعبانیه
#حاج_محمود_کریمی
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
🏅یکتا موجود
🔻 امام خمینی(ره):
صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان، در آن جامعه سرچشمه میگیرد.
زن،
یکتا موجودی است که میتواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه، بلکه جامعهها به استقامت و ارزشهای والای انسانی کشیده شوند و میتواند بعکس آن باشد.
#قدرت_و_شکوه_زن
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
دلبرکده
—✧✧💝✧ ﷽ ✧💝✧✧— دلایل اصلی انحراف در مردان 2⃣ ب. مردهای سادهلوح، زود گول میخورند: برخی مردان بسی
—✧✧💝✧ ﷽ ✧💝✧✧—
سایز مشکلات را کوچک کنید
دقت کنید از بزرگنمایی مشکلات در زندگی بپرهیزید. هرچه مشکلات بزرگ را کوچکتر ببینید، راحتتر حل میشوند و به عکس؛ هرچه مشکلات کوچک را بزرگ ببینید سختتر حل میشوند.
اما برخی از زنان، مشکلات خیلی کوچک را آنقدر بزرگ میکنند که گویا مشکلی بزرگتر از آن وجود ندارد. برای مثال، برخی زنان دیر آمدن مردشان را آنقدر بزرگ جلوه میدهند که فرد فکر میکند جرمی مرتکب شده که قابل جبران نیست.
چرا این مسئله را بزرگ میکنید؟ ذهن انسانها برای اینکه بتواند مشکلات را راحت حل کند، باید آنها را کوچک ببیند. شخصی نزد حکیمی رفت و گفت: «من مشکلات زیادی در زندگی دارم». جمعی نیز آنجا نشسته بودند. حکیم گفت: «مشکلت را بیان کن». وقتی مشکلش را گفت. به افراد حاضر گفت: «حالا شما مشکلاتتان را بیان کنید». بعد از اینکه همه حاضرین مشکلاتشان را گفتند. حکیم به آن شخص گفت: «میتوانی یکی از این مشکلات را انتخاب کنی». او گفت: «همان مشکلات خودم بهتر از دیگران است».
✍ادامه دارد...
#آموزشی
#محرمانه_های_زنانه 7⃣6⃣
#رازهای_زندگی_زن_موفق
#استاد_تراشیون
@Delbarkade
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬
دلبرکده
#داستان #رؤیای_دست_نیافتنی8 #بازگشت کلید را در قفل درِ آپارتمان چرخاندم. صدای زنگ تلفن آمد. کیفم ر
#داستان
#رؤیای_دست_نیافتنی9
#حقیقت
بالاخره خودم را جمع کردم و صفحهی گوشی را به بالا کشیدم.
_الو رؤیا جان
_ســ لام... خوبی؟
لبهایم را به هم فشار دادم.
_چه خبر خانم؟! رفتی؟
_آره تازه برگشتم.
_خب چه خبر؟ چطور بود؟
صدایش آرامش داشت. اما هنوز شَکَّم باقی بود. خیلی خلاصه گفتم:
_بیشتر معارفه بود. حرف خاصی زده نشد. فقط این یارو یکم عجیب غریب بود! تو کی میری؟
خندید.
_الان تو راهم. این یارو با اون یاروهایی که میشناسی فرق داره. حالا خودت میفهمی عزیزم.
با این حرف شاهین بیشتر کنجکاو شدم بدانم چه اتفاقی او را اینهمه تغییر داده است؟!
_خدا رحم کنه!
_چیزی نیاز نداری؟
_نه ممنون... اِ راستی شاهین میخوام پیتزا سفارش بدم؛ سس سفید برا خودت بگیر.
_ولش کن. برگشتنی میرم کوبیده میگیرم. اگه چیز دیگهای به جز پیتزا میخوای بگو.
شانههایم را بالا دادم.
_نه هر چی خودت میخوای برا منم بگیر.
همین که خداحافظی کرد دوباره سراغ صفحهام رفتم.
هنوز نت بالا نیامده بود که جملهی آخر مینا یادم آمد. سریع شمارهی شاهین را گرفتم.
_شاهین جان فردا تولد مهدیاست. کلا فراموش کردم. من میرم همین دور و بر براش یه کادو بگیرم.
_باشه مراقب خودت باش.
***
عروسک پارچهای بزرگ را به محض ورودم به مهدیا دادم. اول با تردید نگاهم کرد. با لبخند به او گفتم:
_بگیرش. مال خودته. تولدت مبارک عزیز خاله.
چشمانش گشاد شد و برق زد. عروسک را سفت چسبید و با خندهی بزرگی، کشدار گفت:
_ننـــون
با آن لباس صورتی پر چین و موهای لخت و بلندش حسابی دوست داشتنی شده بود.
مینا خودش را به استقبالم رساند. اعتراضآمیز گفت:
_خانم دیر اومدی زود میخوای بری؟! کادو رو چرا از الان دادی بهش؟!
خندیدم.
_ببین من از بچگیم از این رسم باز کردن کادوها آخر مراسم متنفر بودم. هدیهشو دادم تمام.
سالن پر از فامیلهای مینا و همسرش بود. یک جای خالی پیدا کردم. خانم قد بلند و چهارشانهای با روی باز برایم جا باز کرد. با لبخند پرسید:
_خوش اومدی. دوست مینا جون هستی؟
با وجود فیروزه، در طول میهمانی، احساس تنهایی نکردم. انرژی مثبت فوقالعادهای داشت.
موقع پذیرایی، بدون درخواست مینا بلند شد. بشقاب ها را از مینا گرفت و تا جمع کردن زبالههای جشن پایِ کار بود.
از مینا پرسیدم:
_فیروزه جون چه نسبتی باتون داره؟ خیلی ازش خوشم اومد. چقدر دل نزدیک و بیریاست!
مینا آهی کشید. نیم لبخندی زد و گفت:
_ دخترخالهی امیره.
_چرا حالا آه میکشی؟!
نگاهی به میهمانان انداخت و آرام گفت:
_بعدا برات تعریف میکنم. الان تو بگو مشاورهتون به کجا کشید؟
ابروهایم را بالا بردم.
_مینا باورت میشه شاهین افتاده دنبال طب سنتی، اسلامی؟!
لبها و ابروهایش را بالا برد.
_چقدر عالی!
_آره این مشاوری هم که پیشش میریم تو این زمینهها استاده. عجیبتر اینکه شاهین خیلی وقته باهاش آشنا شده و یه رژیم غذایی ازش گرفته و به قول خودش داره اِجابَــ... نه اصلاح مزاج میکنه.
مینا زیر خنده زد.
_مرض نگیری اجابت مزاج؟!
_چه میدونم خب...
چند دقیقه هر دو به این سوتی من خندیدیم.
شیطنتم گل کرد.
_تازه قراره برا منم برنامه اجابت مزاج بدن.
دوباره صدای خندهمان بلند شد. مینا لبهایش را به هم فشار داد و شانههایش را بالا برد. از حالت چرخاندن مردمک چشمانش فهمیدم باید بیشتر ملاحظهی فامیل همسرش را داشته باشیم. یکدفعه چشمانش گشاد شد و پرسید:
_راستی این یارو رضا فرزاد بالاخره کی بود؟!
با شنیدن نام رضا فرزاد خندهام گرفت. مینا اخم کرد.
_نکنه اینم مربوط به برنامه اجابت مزاجه.
پوزخندی زدم و سرم را به مینا نزدیک کردم.
_باورت میشه اصلا منو نمیشناخت؟!
عقب رفت و با چشمان گرد نگاهم کرد.
_پس اسمتو از کجا میدونست؟!
پوفی زیرخنده زدم.
_منظورش از رؤیای دست نیافتنی اوشون فشم بود.
لبخند مینا خشکید.
_یعنی چی؟!
با دست جلوی دهانم را گرفتم. سرم را پایین انداختم و حسابی خندیدم.
_بدبخت عاشق اوشون فشم بوده هنوز توفیق زیارت باغات نصیبش نشده. عکس منو تو اوشون دیده نتونسته خودش رو کنترل کنه.
مینا بدون اینکه به شوخیام بخندد، خیره نگاهم کرد.
_مرض داشتی ما رو سر کار گذاشتی؟!
لبم را گاز گرفتم.
_والا خودم هم سر کار بودم. ولی دیگه برام عبرت شد که هیچوقت عکس از خودم تو اینستا نذارم. بد پیلهای شد.
مینا با حرص گفت:
_حقته.
و برای خداحافظی از فیروزه بلند شد.
اولین کسی که از همه خداحافظی کرد او بود. یک دختر ۶ یا ۷ سالهی بانمک و سرزبان دار همراهش بود. خودش گفته بود که یک پسر ۱۴ ساله هم دارد. از خودم خجالت کشیدم. با اینکه دوسال از او بزرگتر بودم؛ هنوز بچه نداشتم.
مینا تعارفش کرد که بیشتر بماند. نزدیک مینا آمد و گفت:
_عزیزم ممنون میدونی که چقدر دوست دارم بمونم اما خودت امید رو میشناسی.
«پایانِ رؤیای دست نیافتنیِ من»
@Delbarkade
❣✿●•۰▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼السَّلامُعلیکَ یا اباصالحَالمهدی (عج)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جمعه_های_مهدوی
@Delbarkade
❣✿●•۰▬▬▬▬
♨️مسلم است هر مردى امتيازاتی دارد، هر زنى امتيازاتی دارد، وقتیكه بدیها جلو مىآيد، بايد امتيازهاهم جلو بيايد،
♦️ کلام در زندگى، نباید خشن باشد، كلام خشن مثل سنگ براى شيشه است مخصوصاً اينكه مرد و زن باید مواظب باشند، مرد و زنِ ديگران را به رخ هم نكشند، يكى از مسائلی كه براى مرد خيلى مشكل است، براى زن خيلى مشكلتر است اينكه ديگران را به رخ او بكشند
مثلاً شما بگوييد كه ببين فلان زن چقدر زن نظيفى است، نگاه به او بكن.
اين براى زن از هر پتكى بيشتر اعصابش را از بين مىبرد، از هر سنگى براى شيشه بدتر است، بيشتر محبت شما را از دل او مىبرد.
👌🏻 مخصوصاً زن به مرد بگويد نگاه كن، فلانى چه زندگى خوبى دارد، اين زندگى شد تو دارى، آخر آن همسايهمان، آن برادرت، آن خويشان ببين چه زندگى خوبى دارند با اين جمله، محبت زن از دل شوهر مىرود.
به جاى اين حرفها، صفح كنيد، گذشت كنيد، امتيازهاى يكديگر را در نظر بگيريد، بجاى اين حرفها، خانۀ شما براى شما باید مکتب باشد.
📕منبع: تربیت فرزند از نظر اسلام، ص ۱۱۰
#همسرداری
#آرامش
#محبت ۱۰
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬