eitaa logo
دلبرکده
24.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
16 فایل
🏡💞دلبرکده یک کلبه مهربانی ست آموزش صفر تا صد برای هر چه که یک بانو، نیاز دارد💎 🌺روش های دلبری کردن ملکه از پادشاهِ خود برای داشتن یک زندگیِ سراسر عاشقانه💑 آیدی ارتباط: @admin_delbarkade لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه وقتایی هست خودتم نمیدونی چته دقیقا همین شکلی😂😢 @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
🔴 اصل تغافل در زندگی 👌👌👌 💠 در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه‌ی سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سال‌ها قبل، ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه‌ی دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم. 💠 گاه با از خطاهای طبیعی یکدیگر، زمینه‌ی رشد و تربیت را در خود و همسرمان ایجاد کنیم. تغافل، عامل مهمی در همسرتان و محبوبیّت و عزّت شماست. 💠 با مچ‌گیری، زمینه‌ی و را فراهم می‌کنیم و روابط ما در خانه سرد می‌شود. امّا تغافل به‌جا، محیط خانه را به پناه‌گاهی امن برای اهل خانه تبدیل می‌کند.🏡 @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی دو روزه مامانم رفته مسافرت امروز هوس خوراکی کردم هرجارو گشتم هیچی پیدا نکردم ! فقط توی کابینتا یه سری قوطی بود که با ماژیک روش نوشته بود : نخورید ؛ مایع ظرفشویی نخورید ؛ سمِ گلدون نخورید ؛ جرمگیر توالت زنگ زدم به مامانم گفتم دایی و زن دایی اومدن چیکار کنم ؟ گفت در کابینتو باز کن اونیکه علامت مرگ داره توش آجیله اونیکه نوشته مرگ موش ، توش گزه اونیکه نوشته صابون ، توش شکلاته!😅🤦🏻‍♀ @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای خدااااا😍 خواهرا فرشتن واقعا😇 بعضی وقتا باید مهربونی رو از بچه ها یاد گرفت 😊 @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
🤰 ایده برای خانومهایی که میخوان خبر بارداریشون رو به آقای خونه بدن برگه سونوگرافی و جواب مثبت بارداری رو توی پاکت بذارین و تزئینش کنین💌 یه شام خوشمزه درست کنین و وانمود کنین که قراره براتون مهمون بیاد به آقای همسر تلفن کنین قبل از اومدنش و بهش بگین یه کم زودتر بیا امشب یه مهمون ویژه داریم اگه پرسید که کیه..بهش بگین که بیا خودت میبینیش👶 یه میز یا سفره سه نفره بچینین و بجای ۲تا بشقاب🍝 ۳بشقاب بذارید.. وقتی همسرتون اومد و بعد از کمی انتظار گفت پس این مهمون کو؟کجاس؟کیه؟🤦‍♂ حالا وقتشه😍 پاکت رو بیارین و با زبون بچها بهش بگین👶 مهمونمون گفت اگه دیر کرد این پاکتو بدم به شما🎁💌🙈 و اینجوری خبر بارداریتونو بهش بدین و بهش بفهمونین که یه مهمون کوچولو تو راهه 🤰🏻👼🏻🤰🏻👼🏻🤰🏻👼🏻 یا برگه ازمایش رو با یک جفت کفش بچگونه تزیین کرده تو جعبه بدن به همسرشون @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلبرکده
#داستان #فیروزه‌ی_خاکستری1 #مثلِ_هر_روز پله‌های موزاییکی ساختمان را تا طبقه سوم نفس زنان بالا رفتم
عصری بهاری از روزهای آخرِ فروردین ماهِ هجده سالِ پیش بود... خسته از درسِ منطق، کش و قوسی به دست و کمرم دادم. کتاب مورد علاقه‌ام را برداشتم و با نفس عمیقی باز کردم. انگشتم را روی غزل نگه داشتم و کتاب را بستم. با لبخند زیر لب فاتحه‌ای خواندم. به این فکر کردم که لابد جناب حافظ از اینکه بی فاتحه به دیوانش تفأل زده‌ام، عصبانی شده است. بعد از فاتحه، دوباره غزل را خواندم. «... دیگران قرعهٔ قسمت همه بر عیش زدند دل غمدیدهٔ ما بود که هم بر غم زد جانِ عِلْوی هوسِ چاهِ زنخدان تو داشت دست در حلقهٔ آن زلفِ خَم اندر خَم زد حافظ آن روز طربنامهٔ عشق تو نوشت که قلم بر سرِ اسبابِ دلِ خُرَّم زد» تقریباً کار هر روزم بود. تفألی بدون نیت به دیوان حافظ. مخصوصا وقتی از منطق و فلسفه و جغرافیا خسته می‌شدم. دفتر و کتاب‌ها را از روی زمین برداشتم و در قفسه‌ی کمدم جا دادم. جلوی آینه‌ی قدی، روی در کمد، ایستادم. شانه‌های چهارگوشم را با موهای بلند و لختم پوشاندم. لبخندی زدم و موها را بالای سرم پیچ دادم. گردنم را چپ و راست و بالا و پایین کردم. دماغ گوشتی و پهنم را که مثل چماقی وسط صورتم جا خوش کرده بود، فشار دادم و بالا و پایین کردم. با اخم لب‌هایم را بالا بردم. ابروهای مشکی و پر پشتم را با حرکت دست به سمت بالا مرتب کردم. ردیف‌های اضافی و پیوند وسط آن را در ذهنم حذف کردم. فهیمه یکدفعه وارد اتاق شد. _هوی دیونه باز رفتی تو آیینه؟! از جا پریدم. موهایم روی شانه‌ها و صورتم ریخت. پای فهیمه به کیف و کتاب فرانک خورد. فریادش بلند شد: _فَــــــــرانَــــــــــک. غرولندکنان ادامه داد: _خدا خفه‌ات کنه! کی می‌خوای آدم شی تو؟! خوشحال شدم که به موقع کتاب‌هایم را جمع کردم. فهیمه با گرهی که در ابروهایش بود، کتاب‌های فرانک را جمع کرد. دویدم تا زودتر به فرانک هشدار بدهم. جلوی تلویزیون مشغول خیار گاز زدن بود. _الان همه رو می‌ریزه تو حیاط هان! چشمانِ قهوه‌ای فرانک براق شد. خیار توی دستش کنارِ بشقاب افتاد. به طرف اتاق جهید. صدای بگو مگوی آن‌ها آمد. _بده من دست نزن. _برو بینم. صدبار گفتم چیزی ازتون رو زمین ببینم جاش وسط حیاطه. _همین الان پاشدم کمی استراحت کنم. _همیشه همینو میگی. الان پاشدم. الان گذاشتم. الان برداشتم... فهیمه با حجم کتاب و دفترِ فرانک در دستش، بیرون آمد. فرانک یک دست به کتاب‌ها و دست دیگرش به بازوی پر حجم فهیمه بود. فهیمه با هیکل درشت خود، او را به طرف ایوان حیاط برد. فرانک مثل نی ای در جیب چوپان به فهیمه چسبیده بود و هرجایی که او می‌خواست کشیده می‌شد. بالاخره صدای ریختن کتاب‌ها کف حیاط آمد. منتظر طوفان پر تلاطم این کشمکش بودم. صدای آیفون در جیغ فرانک محو شد: _فهیم می‌کُـــشَــمِــت... من که از کنار آیفون ماجرا را دنبال می‌کردم، صدای زنگ را شنیدم. به خیالِ آمدن مامان از خرید نان، دکمه‌ی دربازکن را زدم. صدای داد و فریاد خواهرها خیلی زود خوابید. فکر کردم حضور مامان کار خودش را کرد. اما این سکوت یکدفعه برایم مشکوک بود. از راهرو رد شدم و خودم را به ایوان رساندم. فهیمه روی ایوان و فرانک وسط کتاب و دفترهایش کف حیاط، خشک‌شان زده بود. دو تا خانم با چادرهای طرح دارِ مشکی مثل هم، از در وارد شدند... @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸نـرم نـرمـک میـرسد اینـک بهـار 🌸 خــوش بـه حــالِ روزگـار 🌸 خوش بہ حال چشمہ ها و دشت ها🌸 خوش بہ حال دانہ ها و سبزه ها🌸 خوش بہ حال غنچہ های نیمہ باز🌸 خوش بہ حال دختر میخک🌸 کہ میخندد بہ ناز🌸 💗پیشاپیش نوروز 1402 مبارک💗 ‌‌ @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی میشه قاعده‌ها و چارچوب‌هایی که جامعه برامون میسازه رو _با بررسی همه ابعاد_ بشکنیم و به همه ثابت کنیم مثل همه نبودن ترسی نداره! به‌شرطی که پشت تصمیم‌مون، تعقل و تفکر و مشاوره کافی وجود داشته باشه. @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
—✧✧💝✧ ﷽ ✧💝✧✧— ⚜پای‌بندی به مثلث دین، اخلاق و خانواده ✨در محیط خانه به ارزش‌های دینی و اخلاقی و پای‌بند باشید. ✨ 🔻متأسفانه امروزه پای‌بندی برخی از زنان به ارزش‌های دینی کمتر شده است، که این مسئله دلایل متعددی دارد. یکی از دلایل آن، ورود ماهواره به محیط خانه‌هاست. 📡 به طور ناخودآگاه هم در مردان و هم در زنان، تأثیر منفی می‌گذارد و برخی رفتارها را عادی می‌کنند. ⛱ برای نمونه، انسان پس از مدتی به راحتی با نامحرمان شوخی می‌کند.😦 فردی می‌گفت آن روزها که برای اولین‌بار تلویزیون وارد خانه ما شد، وقتی آن را روشن می‌کردیم، مادربزرگم به دلیل حیای زیاد، سرش می‌کرد؛🧕 ولی امروزه حتی شوخی کردن با نیز عادی شده است!🕸 🔻 عده‌ای می‌گویند: بی‌حیایی‌هایی که امروزه در جامعه مشاهده می‌شود، ناشی از زیاد است. این استدلال درست نیست❌ زیرا در قدیم نیز ارتباطات زیاد بود و چند خانواده در یک خانه زندگی می‌کردند و همه نیز با حیا بودند.🌷 ادامه دارد... 8⃣6⃣ @Delbarkade ❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬
دلبرکده
—✧✧💝✧ ﷽ ✧💝✧✧— ⚜پای‌بندی به مثلث دین، اخلاق و خانواده ✨در محیط خانه به ارزش‌های دینی و اخلاقی و #خا
بنابراین، هرچه در محیط خانواده‌ حدود الهی بیشتر رعایت شود ، آسیب‌پذیری آن کمتر خواهد بود. ⭕️ برای مثال : حجاب یک ارزش است و در خانواده‌هایی که رعایت می‌شود، آسیب‌ها کمتر است. «مثلا پوشش بچه ها باید طوری باشد که در آن بی‌حیایی نباشد» وقتی به دختر سه یا چهارساله‌ای تاپ و شلوارک می‌پوشانید 🧍🏻‍♀و او را در خیابان‌ها می‌چرخانید، در آینده نیز بی‌حیا خواهد شد و این از اختیار شما خارج است!! یعنی به ارزش‌ها توجه نمی‌کنیم و در آینده دچار مشکل می‌شویم.📍 🔹 برخی مادران، ساعت‌ها برای مرتب کردن موی دخترانشان وقت صرف می‌کنند.💆🏻‍♀ وقتی این‌گونه رفتار می‌کنند، هویت او را شکل می‌دهند و دیگر نمی‌توانند این را با روسری بپوشانند.🍁 البته با مرتب کردن موی آن‌ها مخالف نیستیم و باید مرتب باشند؛☝️ اما در بسیاری از موارد برای این‌که دیگران بگویند کودک، مادر خوش‌سلیقه‌ای دارد،😌 او را به این شکل در می‌آورند، وگرنه یک دختر بچه با موهای نشده هم بازی می‌کند. 👧🏻 یعنی برای این‌که خودمان لذت ببریم این کار را می‌کنیم؛ در حالی‌که توجه نداریم که در واقع آسیب می‌رسانیم.😦 ⭕️برای مثال، ، محرمِ است، ولی نباید به هر شکل ممکن، در برابر او ظاهر شود، ❌ زیرا او نیز انسان، و ممکن است دچار خطا گردد؛ همان‌طور که فرزند نیز باید در برابر والدین حیا داشته باشد. تنها جایی که معنا ندارد، درباره‌ی زن و شوهر است که می‌توانند بدون حیا در کنار هم ظاهر شوند.💑 ✍ادامه دارد... 8⃣6⃣ @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من..💚 @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
⚠️ فرصت کوتاه علاج 🌸 رهبرانقلاب: 👇 🔹یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد، این مسئله‌ی جمعیت است... مسئله‌ی جمعیت را جدی بگیرید؛ جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا میکند. 🔹یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله‌ی جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر میکنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.‌ 🌻 ۱۳۹۲/۰۹/۱۹ 🌱 @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه مبارک رمضان از هر آنچه که فکر می‌کنید به شما نزدیکتر است. 😍😋 @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
⭕️آیا اهمیت و فضیلت غسل جمعه را میدانید ⁉️ @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏شمام با وسایل خونه‌تون حرف می‌زنید یا فقط من اینجوریم؟ مثلا لباسشویی که بوق می‌زنه بهش میگید باشه اومدم؟ یا کتری رو تشویق می‌کنید که زودتر جوش بیاد؟ 🙄🙊🙈 @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چکار کنیم که شوهرمون برامون بمونه 😅 ✅ نکات کاربردی و کلیدی شوهرداری.... @Delbarkade ❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬