دلبرکده
یه خانم دلبر👱🏻♀ وقتی همسری صداش میکنه نمیگه: «هان، بله!» 😒 میگه: جانم آقایی بله سایه سرم جون بخ
😌 جونم برات بگه:
یه خانم دلبر👱🏻♀
هر شب بوی عطرش تو اتاق خواب میپیچه 🧖♀
نمیدونی چی به سرِ مَشام مَردت میاری
😍👈😋👈👃🏻👈👀
اینجوریاس خواهر... 😉
#عشوه_گری
#دلبری
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
😌 جونم برات بگه: یه خانم دلبر👱🏻♀ هر شب بوی عطرش تو اتاق خواب میپیچه 🧖♀ نمیدونی چی به سرِ مَشا
یه خانم دلبر👱🏻♀
وقتی عصبانی میشه، هر چیزی از دهنش دراومد به همسرش نمیگه🤐
صبر میکنه،
سکوت میکنه،
آروم میشه،
بعد
تمرکز میکنه،
فکر میکنه،
و
تصمیم میگیره👍
نمیدونی چقدر پیش مَردت با شخصیت میشی😌
اینجوریاس خواهر😉
#مهارتهای_گفتگو_با_همسر
#دلبری
🥰به جمع دلبران بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
💜بفرست براش😌
شنیدی میگن : ꜜ
⇠ خدا روزی رسونه ؟
❎هرجوابی داد
تو بگو:
آره خب خدا تورو واسه روزی من رسونده ؛
حالا جدا ازاینکه ꜜ
...تـــوخودت نعمتـــے❤️💍...
#ایده_متن
#دلبری
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
یه خانم دلبر👱🏻♀ وقتی عصبانی میشه، هر چیزی از دهنش دراومد به همسرش نمیگه🤐 صبر میکنه، سکوت میکنه، آ
یه خانم دلبر👱🏻♀
اسیر روزمرگی زناشویی نمیشه
ممکنه عشقش مثل روزهای اول زندگی، شعله نکشه
اما حرارت اون مثل زغالهای روشن، زندگیش رو گرما میبخشه
پس
گاهی با یه بادبزن دوباره شعله به این آتیش بده
نمیدونی چقدر مَردت برات له له میزنه😌
اینجوریاس خواهر😉
#زناشویی
#دلبری
به جمع دلبران بپیوندید🥰👇
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
دلبرکده
یه خانم دلبر👱🏻♀ اسیر روزمرگی زناشویی نمیشه ممکنه عشقش مثل روزهای اول زندگی، شعله نکشه اما حرارت اون
یه خانم دلبر👱🏻♀
عیبهای بالا تا پایین خودش رو جلو همسرش ردیف نمیکنه هی بگه:
«چقدر شکم آوردم!»
«وای از این دماغ!»
«غذام امروز خوب نیست»
«کاش این خال تو صورتم نبود»
به جاش بگو:
«هیکل رو داری؟»
«امروز چقدر پوستم خوب شده»
«دلم میخواست غذایی که دوست داری رو بپزم»
«خدا این خال رو برا گرفتار کردن تو گذاشت تو صورتم»
چشمات را بشور😶🌫
جور دیگه ببین🤩
نمیدونی چقدر به چشم مَردت جذاب میای! 😌
اینجوریاس خواهر... 😉
#سیاست_های_زنانه
#دلبری
به جمع دلبران بپیوندید🥰👇
❥❥❥@delbarkade
آقایی که شما باشی👤👀
آیا میدونید
⦅بَعداَزشنِیدَن«خِیلیخوُشگِلشُدی»
آدَمآواقَعاًخِیلیخوُشگِلمیشَن؟!
اَگهِتوُاِنتِخآبجُملهِهآموندِقَتکُنیم! ☝️
خٰانُمِمُونوآقِعاًخُوشگِلمیشهِ👰♀
اینجوریاس برادر... 😌
#دلبری
به دلبرکده؛ کلبه ی عشق و مهربانی بپیوندید💝⬇️
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
دلبرکده
آقایی که شما باشی👤👀 آیا میدونید ⦅بَعداَزشنِیدَن«خِیلیخوُشگِلشُدی» آدَمآواقَعاًخِیلیخوُشگِل
آقایی که شما باشی👤👀
یه مرد خانواده دوست
سعی میکنه اگر انتقادی به همسرش داره
یا کم کاری از ایشون میبنه
بدون مقدمه و توهین و تحقیر عنوان بکنه🙌
این مرد اول خوبیها رو میبینه👓👑
بعد مثلا میگه:
خانمم که همیشه حواسش به مرتب بودن
خونه بوده چی شده که نرسیده؟
نکنه کمک لازم داره؟
خب لب تر کنه خودم مخلصشم😌👨🦰
نمیدونی چقدر تو دل همسرت عزیز میشی
اینجوریاس برادر...!
#دلبری
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
#داستان #فیروزهی_خاکستری73 #چشمِ_آبی دم در خانه، مادر امید از کیفش بستهی کوچک مهر و مومی درآورد.
#داستان
#فیروزهی_خاکستری74
#دلبری
یک لحظه یا یک ساعت بعد، چشم باز کردم. با دیدن پرده ساده آبی، نوار آبی دور دیوار و سنگینی ماسک اکسیژن و سرم داخل دستم، فهمیدم کجا هستم. فکر کردم چطور اینجا آمدم؟! تنها چیزی که یادم آمد؛ مویرگهای صورت فرانک، خودزنی مامان و فکرهای امید و مادرش بود.
صدای باز شدن در آمد. فهیمه با دیدن چشمهای بازم از جا پرید. خم شد. صورتش را به صورتم چسباند:
_فیروزه قربونت برم خوبی؟!
از شدت نگرانیاش تعجب کردم. سریع بیرون دوید. کمی بعد، مامان با چشم گریان، بالای سرم ظاهر شد. با آمدن دکتر و پرستارها، بیرون رفتند. دکتر مردمک چشمم را با چراغ قوه معاینه کرد:
_میدونی اینجا کجاست؟
با حرکت سر تأیید کردم. اسم و فامیل و چند سؤال ساده دیگر پرسید.
_چه اتفاقی برات افتاد؟
فکر کردم... شمرده جواب دادم:
_آزمایش خون دادم؛ سرم گیج رفت.
_مواد مخدر و روان گردان مصرف کردی؟
سریع گفتم نه!
_کسی چیزی بهت نداده که بگه تقویتی یا مسکن باشه؟
از سؤالات دکتر بیشتر گیج شدم. با رفتن دکتر، پرستار رو به من گفت:
_اگر چیزی هست که نمیخوای خانوادهات بدونن؛ بهتره به ما بگی. تو خونه مشکلی داری؟
پرسیدم:
_این سؤالا برا چیه؟! من نمیدونم چرا اینجام؟!
_دو روزه بیهوشی دختر... تو آزمایشت حجم قابل توجهی حشیش دیده شده... اورژانس گزارش ایست قلبیتو داده... چیکار کردی با خودت؟!
ایست قلبی را باید با شنیدن این حرفها میکردم. مامان و فهیمه با لبخند وارد شدند. قورت دادن آب دهانم سخت شده بود:
_مـَ مَـ چـ چی شده؟!
مامان با اشک دستم را بوسه باران کرد:
_هیچی نشده دخترم. هیچی نشده نفسم...
به فهیمه نگاه کردم.
_امید رفته از جیگرکی شکایت کرده میگه کار شاگردش بوده.
اتفاقات آن روز یادم افتاد. صدای وینگ وینگی از کیف فهیمه بلند شد. گوشی کوچکی از کیفش بیرون آورد. چند دقیقه بعد امید و خانوادهاش وارد اتاق شدند. مادر امید طبق معمول زیر لب چیزی خواند و به من فوت کرد. برای اولین بار خواهر و برادر کوچکتر امید را دیدم:
_چشمم زیر پاشون! ایمان و آزاده، خواهر و برادرهای امیدم. آرزو جونم که معرف حضور هست.
فرانک همراه مصطفی آمد. خودش را در بغلم انداخت. بلند بلند گریه کرد. آرزو اشکهایش را پاک کرد و او را از بغلم جدا کرد.
امید چند آب میوه و کمپوت روی میز گذاشت. یکی را باز کرد و لیوان را پر کرد:
_الان باید حسابی به خودت برسی عزیزم کلی کار داریم.
مادرش لیوان را گرفت. ذکری خواند و کنار دهانم گذاشت. مامان تشکر کرد:
_خیلی افتادین به زحمت شرمنده کردین!
_این حرفا چیه خواهر؟! هر کاری کردیم برا عروس خوشکلم کردیم.
عمو جمال و زنعمو شهلا آمدند. یک لحظه از ذهنم گذشت یعنی خاله سودی و امیر موضوع را فهمیدهاند؟ اهمیتی ندادم. در شلوغی حال و احوال کردن دیگران، امید نزدیکم شد. عطر خوشبویی زده بود. با همان لبخندی که دوست نداشتم نگاهم کرد. چشمانش برق داشت:
_حسابی منو ترسوندی هان. نمیدونی چقدر نگرانت بودم! فکر کردم نکنه الان که داره همه چی درست میشه...
بغضش را خورد:
_ولش کن...
دوباره لبخند زد:
_اما این دو روز، از همه گناهای کرده و ناکردم توبه کردم.
به یک لبخند اکتفا کردم. دلبریاش به جانم نشست. یاد حرف عمو جمال افتادم:
«لابد قسمت تو اینه دیگه! عقد که کنید مهرش هم به دلت میشینه»
یک ساعت ملاقات، خانوادهها در مورد شکایت از جگرکی حرف زدند. عمو و مصطفی اصرار داشتند برای کارهای شکایت همراه امید و پدرش بروند:
_نه بابا لازم نیست بیاین. خودم پیگیر کاراشم. میدم پِدرشو دربیارن عوضیو... فِک کرده شَرِ هرته...
برای اولین بار از حمایت امید و جربزهاش خوشم آمد.
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
آقایی که شما باشی👤👀 یه مرد خانواده دوست سعی میکنه اگر انتقادی به همسرش داره یا کم کاری از ایشون می
یه آقای باشخصیت میدونه👨🦰
که گفتن دوست دارم و برام عزیزی
هیچکسی مثل تو نمیشه💗
چه غوغایی تو دل زنش به پا میکنه💖
که حاضره همه جوره برات فداکاری کنه
نمیدونی چقدر پیشِ زَنت عزیز میشی😌
اینجوریاس برادر😉
#مهارتهای_گفتگو_با_همسر
#دلبری
🥰به جمع دلبران بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
💢لطفا چسب نباشید‼️
بانوی عزیز
لطفا مدام به کسی که دوستش دارید نچسبید!
خصوصا همسرتان...⛔️
اجازه ی مقداری آزادی عمل، تنهایی، با دوستان به گردش رفتن و برای خود وقت گذاشتن به همسرتان بدهید!
و هم چنین خودتان نیز، گاهی با خود خلوت کنید و برای خودتان وقت بگذارید؛
قدری تامل کنید و به کارها و اهداف آینده تان فکر کنید و...
البته حواستون باشه که زیاده روی نکنید🙌
و نبودن در کنار یکدیگر و تنها بودن، عادت نشه براتون🙀😊
نمونه چسب بودن ، همین خورشید عزیز هست!
که این روزا بدجور به زمین چسبیده و هوا رو حسابی گرم کرده، ما رو هم کلافه😩🥵😂
پس چسب نباشید🤍😁🙏
حس نامطلوب چسبندگی، باعث میشه که دیگران ازتون فاصله بگیرند♨️📛
#سیاست_های_زنانه
#آداب_معاشرت
#دلبری
#طنز
❥❥❥@delbarkade
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌با این سرم دست ساز خونگی دستاتو شاداب کن 😉😎
#دلبری
❥❥❥@delbarkade
#دلبری
یه عکس خوشگل از همسرتون رو با متن زیر براش بفرستید .
میتونید عکسی رو انتخاب کنید ک تا حالا ندیده😏
متن :گشته ام در جهان و آخر کار 🤔
دلبری برگزیده ام ک نپرس😘
#ایده_متن
❥❥❥@delbarkade