eitaa logo
💕دلبرونگی💕
111.6هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
632 ویدیو
9 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 برای خواهری که گفتن ماهی ده تومن براشون می مونه 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 برای خواهری که گفتن ماهی ده تومن براشون می مونه 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام سلام❤️ برای خواهری که گفتن ماهی ده تومن براشون می مونه عزیزم ما چند ماه گذشته شرایطمون مشابه شما بود ما یه چند ماه مرغ و گوشت نخریدیم و فقط گوشت بوقلمون گرفتیم، قبلا واسه چند ماه رو یکجا خرید می کردم اما تو این چند ماه فروشگاه که می رفتیم اجازه نمی دادم همسر یا بچه‌ها وسایل اضافی بردارن،وسایل مورد نیاز مهم رو یادداشت می کردم و از هر کدوم به اندازه ی نیاز یک ماهه خرید می کردم همسر هم از سر کار اومدنی مسافر گیرش میومد مسافرکشی می کرد واسه خرید وسایل صبحانه و خوراکی بچه‌ها نگه میداشتم، برای قبض ها و مناسبتهای یهویی یه مقدار کنار می ذاشتیم سعی می کردم کمتر جایی برم که پولی هم خرج نکنم. تو این ده ماه اصلا لباس نگرفتم از ماه قبل دارم عقده گشایی می کنم😂😁 البته مامانم اینا خیلی پشتیبانی می کنن ، شرایطمون رو می دونستن و کمک مالیشون زیاد بود خیییلی سخت بود اما خداروشکر ماه پیش تموم شد😮‍💨 البته ناگفته نماند ما کمتر از ده تومن برامون می موند 4نفر هم هستیم ، انشاالله وام های شما هم بسلامتی تموم میشه ❤️ 💝سلامتی و فرج آقا و خوشبختی جوونامون صلوات💝 💞بانوی کرجی💞 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
کژال 🍃🍃🍃🍃🌸 _ خواهش میکنم بفرمایید حسام که خداحافظی کرد و رفت یه احساس بدی گرفته بودم. همش میترسیدم خانوادش به زور بخوان بیان جلو و رفتار مناسبی نداشته باشن. عصر که برگشتم خونه مهین :گفت مادر خواستگارت زنگ زده و اجازه ی خواستگاری گرفته منم بهشون گفتم جمعه شب بیان با اضطراب :گفتم وای مهین من میترسم. + از چی؟ از اینکه خانوادش تو تنگنا رضایت داده باشن و راضی نباشن. دیگه طاقت ندارم یکی بخواد بیاد مثل ملیحه بهم بگه بی بته و بی خانواده. + این فکرا رو از سرت بیرون کن از کجا معلوم اینا اینجوری باشن؟ به خاطر ترسات که نمیتونی تا ابد به هیچکس اجازه ی خواستگاری ندی درضمن ما خانوادتیم و این بار اجازه نمیدیم کسی از گل نازک تر بهت بگه راستی من تا الان چیزی به بابات نگفته بودم. دیگه مادر پسره ه که زنگ زد با رضا صحبت .کردم فعلا ازش رضایت گرفتم اینا بیان تا بعدش ببینیم چجور آدمایی هستن. ممنون مهین جون اگه تو نبودی من چکار میکردم آخه؟ مهین خندید و گفت هیچی والا کمتر مجبور بودی کار و بچه داری کنی. پارسا رو بغل ،کردم لپای تپلشو محکم بوسیدم و گفتم تا باشه از این كارا. روز قبل از خواستگاری با مهین رفتیم خرید و برای مراسم لباس مناسب خریدیم و خریدای خونه رو .کردیم هرچی خواستم با هزینه ی خودم خرید کنم مهین اجازه نداد و بیشتر از قبل منو مدیون خوبی و مهربونیش کرد. جمعه غروب بود و آماده و حاضر تو اتاقم نشسته بودم. تو آینه نگاهی به چهره ی مضطرب خودم انداختم چقدر همه چی با ازدواج قبلیم فرق میکرد. اون موقع تو اوج بی کسی تو بهزیستی بودم و تقریبا اختیاری از خودم نداشتم ولی حالا پدر و مادر و خانواده داشتم. جایی زندگی میکردم که بهم حس خونه میداد خودم پخته تر و عمیق تر به زندگی نگاه میکردم همینا دلیل خوبی بود تا احساس بهتری پیدا کنم. مهم نبود نتیجه چی بشه همین که شرایط و زندگی نرمالی داشتم از همه چیز مهمتر بود. شومیز آبی آسمونی ای پوشیده بودم که گلهای ریز صورتی روش خودنمایی میکرد شالمو روی سرم مرتب کردم و کمی ریمل به مژه هام و رژ صورتی ای به لبام زدم تا چهرم کمی رنگ بگیره. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خدمت دوستان خانمی که گفتند سمت راست بدنشون میپره گاهی هم چپ خواهر عزیز این ها بخاطرضعف اعصاب پارسال چشم چپ من هم تیک برداشته بود همش پرش داشت خیلی هم عصبی شده بودم همش منتظر اتفاق بدی بودم اما چشم پزشکی که رفتم گفت بخاطر اعصابته یدونه قطره داد که کمترشد ،ماآدما با فکرکردن به هر اتفاقی چه خوب وچه بد اون رو برای خودمان رقم می‌زنیم به چیزهای خوب فکرکن واصلا استرس نداشته باش انشالاشماهم به زودی خوب میشید 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام و خسته نباشید به فاطمه جان ببخشید منم دخترم چند سال پیش گوشوارهاش رو دزدین دچار لکنت شده الان گفتار درمانی هم میبرمش ولی بخاطر هزینش یکم تاخیر افتاده بینه درمانش ،الان اون دوستانی که گفته بودن برا ترس ظرف روحی بزاریم سرگاز بعد یه استکان باید رو باید چکار کنیم بریزیم داخل ظرف روحی یا با استکان بزاریم تو ظرف ،اگه دوستان بیشتر توضیح بدن ممنون میشم . 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃 فاطمه بانو هرروز یک صفحه :، به امید خدا .. دوستان برای همدیگه دعا کنیم🙏🏻🌸 سوره .. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🌸🍃 دختری روستایی به نام بلور جان..... 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🌸🍃 دختری روستایی به نام بلور جان..... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 هر بار کسی در میزد از وقتی از جا بلند میشدم تا وقتی در رو باز میکردم با خودم میگفتم حتما بچه هام اومدن... حتما رضا پشیمون شده و بچه ها رو آورده... در رو که باز کردم برای هزارمین بار امیدم ناامید شد، آقا هوشنگ بود، یک قابلمه دستش بود، با دیدن من لبخندی زد و گفت+سلام، چطوری؟ اجازه هست بیام تو؟از جلوی در کنار رفتم و تعارفش کردم بیاد داخل، آش آورده بود، میگفت زن باباش پخته و اونم دور از چشمش یک قابلمه برای ما آورده..زیاد میومد خونه خاله زیور، یک بار آش می‌آورد، یک بار نون می‌آورد، یک بار میومد برف ها رو پارو میکرد، یا برای بخاری نفت می‌آورد... قابلمه آش رو توی مطبخ گذاشت و دست هاش رو بهم کشید و گفت+خیلی سرده، مگه نه؟بی حوصله سری تکون دادم و گفتم+آره، سرمای امسال انگار تا جون یکی رو نگیره دست برنمیدارهتعارفش کردم تا بیاد تو اتاق، خودمم جلوتر ازش رفتم و خاله زیور رو خبر کردم، خاله زیور که دراز کشیده بود پاشد نشست و با طعنه گفت+موندم انقدر میره و میاد چرا زبون نداره حرف دلش رو بزنهبا تعجب به خاله زیور نگاه کردم، چند باری مستقیم و غیرمستقیم گفته بود آقا هوشنگ بهت علاقه داره، اما من نمیتونستم باور کنم کسی بتونه من رو دوست داشته باشه، منی که به خاطر نقص صورتم فکر میکردم هرکسی باهام ازدواج کنه بهم لطف کرده و من تا ابد مدیون‌ش هستم چطور باور میکردم یک مرد جوون با شرایط آقا هوشنگ عاشق زنی با شرایط من بشه! آقا هوشنگ یاللهی گفت و وارد اتاق شد، خاله زیور با دیدنش خنده ی معنا داری کرد و گفت+تازگی ها خیلی به من سر میزنی پسر، چیزی جا گذاشتی اینجا؟آقا هوشنگ دستپاچه خندید و دستی به موهاش کشید و گفت+نه بابا، این چه حرفیه خاله زیور، من که همیشه به شما سر میزدمخاله زیور سری تکون داد و از تو طاقچه ظرف نخود کشمش رو گذاشت وسط و اشاره ای به آقا هوشنگ کرد و گفت+بشین، فکر نکن پیر شدم عقلمم از دست دادم، والا تا جایی که یادمه تو ماهی، دو ماهی یکبار میومدی به من سر میزدی، اونم تا تو حیاط میومدی و سریع کارت رو بهانه میکردی و میرفتی، حالا چی شده که هفته ای که هفت روزه تو نه روزش رو اینجایی... الله و اعلم...با خجالت سرم رو پایین انداختم، آقا هوشنگ خندید و گفت+خاله داشتیم؟داری اذیت میکنی هاخاله زیور خندید و گفت+این مو که میبینی رو... 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸 ‏خدایا شکرت...! برای هر چیزی که اولش گله کردم ولی بعدش فهمیدم که قشنگتر از این نمیتونستی بچینی واسم برای هر شبی که فکر میکردم امکان نداره صبح بشه ولی شد برای هر مشکلی که فکر نمیکردم حل بشه ولی حل شد برای هر روزی که فکر میکردم ادامه دادن غیر ممکنه ولی ممکن شد...✨️ 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 من طبقه بالای خونه پدرشوهرم زندگی میکنم. 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 من طبقه بالای خونه پدرشوهرم زندگی میکنم. 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خوبین میشه این پیام منو بدون اینک شمارم و ایدیم حتی پروفایلم مشخص باش بزارین تو کانالتون مادرشوهرم تو کانال هس میخام ک بخونه من طبقه بالای خونه پدرشوهرم زندگی میکنم. مادرشوهرم خوبه عین مادر خودم بهمون میرسه ولی وقتی مهمون میاد خونم مثل خانوادم یا دوستام مادرشوهرم حتما به هر بهانه شده ی سر بالا میاد این موضوع اذیتم میکنه بخاطر همین خانوادم خیلی نمیان خونمون مخصوصا ابجیم . در ورودیمون مشترک هس چکار کنم ترو خدا راهنماییم کنید 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸