eitaa logo
💕دلبرونگی💕
112هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
629 ویدیو
9 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 برای خانمی که میخواد بره کربلا مینویسم. 🍃
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 برای خانمی که میخواد بره کربلا مینویسم. 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام. روز خوش. برای خانمی که میخواد بره کربلا مینویسم. پیشاپیش زیارت قبول. نائب الزیاره ی همه‌ی شیعیان باشید🙏 اگر با تور زیارتی میروید، چیز زیادی لازم ندارید چون غذا و هزینه ی اقامت در هتل و حمل و نقل با تور زیارتی هست. فقط برای توی راه حتماً تنقلات و میوه شسته شده و بیسکوئیت و آجیل بردارید. ما که از تهران به سمت مهران حرکت کردیم، تقریباً ۱۲ ساعت طول کشید تا به مرز مهران برسیم و خوراکی بچه ها رو سرگرم میکرد تا غر نزنن. فقط یه شام سبک با خودتون ببرید که مجبور نباشید رستوران بین راهی غذا بخورید ( البته با احترام به رستوران دارهای شریف و تمیز) چون وعده ی شام رفت، به عهده ی خود زائر هست و شام برگشت به عهده ی تور زیارتی. تو عراق هم به نظر من از بازار کربلا خرید کنید بهتر از بازار نجف هست. برخلاف گفته ی دوستانم ، قیمت اجناس در کربلا خیلی مناسب تر از نجف بود. شنیده بودم نجف قیمتها ارزانتر هست ولی کاملا برعکس بود و خوب شد من از کربلا سوغات هام رو خریدم. اجناس کربلا و نجف هم یکی هست و اینطور نیست که جایی شیکتر باشد. اونجا اکثر زائران سوغات پتو ژله ای ( پتو مسافرتی) دو نفره یا تک نفره میخرند چون خیلی قیمتش مناسبه و به صورت متری فروخته میشه. شهریور امسال که ما مشرف شدیم به زیارت کربلا و نجف ، پتو ژله ای در طرح ها و رنگهای بسیار جذاب متری ۱۱۰ تا ۱۵۰ هزار تومان بود( جنس یکی بود، انصاف فروشنده کمی فرق داشت). یعنی یه پتو دو نفره برام دراومد حدوداً ۳۰۰ هزار تومان یا کمتر.یه سری ظروف فلزی هم اونجا فروخته میشه که به ظروف کربلایی معروف هست چون بیشتر تو کربلا و نجف فروخته میشه و تو ایران کمه. در دو رنگ طلایی و نقره ای. اونها رو هم بعد از پتو ژله ای زیاد برای سوغات میخرن. مهر و تسبیح هم کربلا تنوع بیشتر و زیباتر و قیمت مناسب تری نسبت به نجف داشت. همه‌ی اسباب بازی های اونجا تو بازار تهران هم هست ولی عروسکهای دخترونه ی خاصی هم داشت که من کمتر دیده بودم و خیلی جذاب بود( برای دختر دار ها😍) تو کربلا ،بازار سدره ( اسم خیابان سدرة هست)و بازار پشت نهرعلقمه همه چیز داره. قیمتهاشون هم خوبه.بازار نجف هم که کاملاً در جوار حرم مطهر امام علی علیه السلام قرار گرفته. یعنی از حرم که خارج میشی از کوچه ی بغلی شارع الصادق بازار شروع میشه.امکانات کربلا از نجف بیشتره و هتلهاش تمیزتر ولی هتل‌های نجف بیشترشون به حرم دید داره چون خیلی خیلی به حرم مطهر نزدیکه. البته هتل ما در کربلا هم ۵ دقیقه پیاده تا حرم فاصله بود😍 سعی کنید در کربلا هم نزدیک بین الحرمین هتل بگیرید. تو کربلا هم هتل های نزدیک حرمین بسسسسیار زیاده. اکثرا هتل‌های اونجا حوله نمیزارن برای مسافر. حتماً حوله ی کوچک همراه ببرید. اگر از ایران دینار عراقی بگیرید که اونجا با دینار خرید میکنید. اگر هم پول ایرانی ببرید، همه‌ی مغازه دارها پول ایرانی رو قبول میکنند. هر دینار عراق ، ۴۰ هزار تومان ایران هست. مثلاً من دو تا پتو ژله ای دو نفره گرفتم دونه ای ۷ دینار و به جایش ۵۶۰ هزار تومان دادم. توپ فوتبال چهل تیکه برای پسرم خریدیم ۳ دینار و به جایش ۱۲۰ هزار تومان دادم .راستی اونجا اصلا اهل چونه زنی و تخفیف نیستند و قیمتهاشون یک کلام هست. من تجربیات خودم رو از سفر کربلا و نجف در نیمه‌ی دوم شهریور ۱۴۰۳ براتون گفتم. امیدوارم به دردتون بخوره. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🔰 خواستگاری عجیب یک شهید 😂 ✳️ شهید یعقوبی میگفت یکبار مادرم گیر داده بود باید ازدواج کنی، هرچه میگفتم بیخیال نمیشد، میگفت یه آدرس فقط بهم بده! یه دفعه یه فکر شیطنت آمیزی به عقلم رسید. یک آدرس به او دادم گفتم اسمش مریم خانم است برو. مادرم رفت. بعد از ساعتی عصبانی برگشت و. ادامه ماجرا 😂😂👇 http://eitaa.com/joinchat/248446978C489bbdbe7f ✅ بیا ببین آدرس خونه کی و داده بود😂😂😂😂😂👆
هدایت شده از تبلیغات عروس
اگر زن خیانت کند مهریه دارد⁉️       مشاهده پاسخ وکیل ➡️ آیا رابطه تلفنی یا چتی جرم است ⁉️ مشاهده پاسخ وکیل ➡️ 🧐در چه صورت آقا میتواند بدون اجازه همسر ازدواج کند ⁉️ مشاهده پاسخ وکیل ➡️ اگه به وکالت و پرونده های جنایی علاقه داری بیا👇 https://eitaa.com/joinchat/4076667540C01553f0206
🌸🍃 برای مادر نگران که دنبال دختر نجیب میگرده 🍃
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 برای مادر نگران که دنبال دختر نجیب میگرده 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 یه سلامی به گرمی چای زمستانه به فاطمه جان🤝🌺 برای مادر نگران که دنبال دختر نجیب میگرده عزیزم من خودم پسرم 30 و27 ساله هستن هر روز از خدا میخوام که سروسامان بگیرن هر دفعه که سر صحبت باز نکرده میزنن تو برجکم 😭 اسم هر دختری را میارم تا پرونده ش زیر دست اوناس میگن این با فلانی دوسته وووووو منم مثل شما نا امید شدم فقط خدا راهی پیش پامون بزاره وگاهی هم حق بهشون میدم ودیگه هیچی نمیگم خدای نکرده جسارت به دختر خانم های گروه نباشه معذرت میخوام ازشون ولی با این رفتاری که بیرون بعضی از دخترها میکنن وجودمون هم می‌بینیم من خودم هم گاهی واقعا با پسرام هم عقیده میشم حالا عزیزم شما یه پله جلوتر هستی که پسرت راضی به از دواج شده میتونید اگر کسی را زیر نظر دارید فقط قبل رفتن خواستگاری چند ماهی تعقیبش کنید ببینید بیرون چه رفتاری داری نه تو خونه انشاالله که دختری پاکدامن گیرتون بیاد 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
آموزش رایگان کفش 👞 و کلاه بافت با حرفه ای🤌 با آموزش های فارسی،زیر نظر ایرانی🤌 یه سر به این کانال بزن👇 http://eitaa.com/joinchat/2735996945Cf7c9089658 انواع،کفش،کلاه،کیف رج به رج با فیلم از روی دست استاد http://eitaa.com/joinchat/2735996945Cf7c9089658 حتما بیا اینجا👆پشیمون نمیشی🤌🥰
هدایت شده از تبلیغات عروس
آیا عاشق بافتنی هستید؟ 🥰 چرا از هنر خود درآمد کسب نکنید؟ در کانال ما یاد بگیرید👇👇 ❇️چطور با آموزش‌های کاربردی و نکات مفید، هنر خود را به درآمد تبدیل کنید!🤑 http://eitaa.com/joinchat/2735996945Cf7c9089658 💫بهترینها را بهترین جا یاد بگیرید😍
🌸🍃 ‍ 🌱دعايي كه توفيقات سلب شده را باز مي گرداند ... 🍃
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 ‍ 🌱دعايي كه توفيقات سلب شده را باز مي گرداند ... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 بسم الله ‍ 🌱دعايي كه توفيقات سلب شده را باز مي گرداند ... 🍃حضرت استاد فاطمی نيا : 🔸️ماه رجب، ماه توبه است.يكي از ادعيه اي كه اگر به معناي آن توجه كنيم بسيار موثر است ، دعاي " يا مُقيلَ العَثَرات" است. (اي خدايي كه لغزش ها را اقاله مي كند و ناديده مي گيرد) 🔸️ما خدايي داريم كه بسيار مهربان است و گناهان ما را اقاله ميكند ، به اين معنا كه اگر پشيمان شويم و توبه كنيم ، اصلا با ما طوري معامله ميكند مثل اينكه گناهي مرتكب نشده ايم! 🔸️گاهی مواقع دراثر گناه ، بعضي توفيقات از انسان سلب ميشود ؛ اگر اين دعا را با توجه و حضور قلب در قنوت يا سجده خود بگويد ، توفيقات بازمي گردد. . 📙برگرفته از سخنرانی‌ ایشان . 🔸️متن دعا : «یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی. یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی. یا سامِعَ الاَْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتی وَما عِنْدی، یا ذَالْجَلالِ وَاالاِْکْرامِ؛ : ای در گذرنده لغزش‏ها، از لغزش [و خطایم [در گذر. ای اجابت کننده درخواست‏ها، دعاهایم را بپذیر. ای [خدایی] که صداها را می‏شنوی، صدایم را بشنو [و به من توجّه فرما] و مرا مورد رحمت خویش قرار بده، و از بدی‏های من و آنچه نزد من است در گذر، ای صاحب جلالت و بزرگواری.» 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 خبر کوتاه بود و سنگین... صبح روز عروسیم بود که گفتن شوهرت....👇🏻 شروع دلانه ی زیبا.... 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 خبر کوتاه بود و سنگین... صبح روز عروسیم بود که گفتن شوهرت....👇🏻 شروع دلانه ی زیبا.... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 تا اینکه بالاخره کریم منو گیر انداخت. یه شب که عمو بندر و عمه پری به اضافه زهرا و کریم خونه ما بودن و خورشید براشون مرغ بزرگی رو کباب کرد، و صدای قهقهه هاشون بلند بود، عمو بندر برای با هزارم گفت که قلیون تازه میخواد و دی خورشید هم با صورت گرفته رو به من کرده و گفت فدات شم برو قلیون تازه دم کن! یعنی میخواستم خودم رو بکشم!‌ این آدم چقدر قلیون میکشید؟! زیر لب غرو لندی کردم که نگاه عمه پری اومد سمتم و خورشید هم اروم نیشگونی از رونم گرفت که نتونستم حتی آخ بگم و با حرص بلند شده و سمت مطبخ رفتم. هرچی نگاه کردم ذغال ندیدم و متوجه شدم ذغال تموم شده با حرص کیسه ذغال ها رو پرت کردم زمین و از توی پنجره با خشم به عمو بندر خیره شده بودم! حالا باید میرفتم از خونه عمو پرویز ذغال میگرفتم! وای از سگ های خونه های همسایه میترسیدم! دیگه اشکم داشت در میومد که رفتم پیش خورشید و گفتم دی ذغال نداریم! نوچی کرد و گفت برو خونه عمو پرویزت ببین...پریدم توی حرفش و با طلبکاری گفتم سگ ها رو چیکار کنم؟! حتما گازم میگیرن! مخصوصا سگ صیفور(همسایه مون) که خیلی وحشیه! خورشید مستاصل فکری کرد و سری توی جمع چرخوند و هیچ کی رو مناسب ندید که بهش بسپاره و به ناچار خودش بلند شد که یهو کریم در حالی داشت به خاطره ای که برادرش تعریف می‌کرد می‌خندید و ظاهرا توی صحبت خودشون غرق شده بود یهو رو برگردوند سمت خورشید و گفت خاله بشین! من میرم میارم! خورشید جا خورد و گفت نه دی! چرا تو؟! زشته! اما کریم بدون توجه به هیچ کس سریع بلند شد و کیسه رو برداشت و رفت.رفت و یه نفس عمیق کشیدم و بی حوصله رفتم مطبخ که بقیه کارها رو انجام بدم تا زمانی ذغال برسه که یهو یکی بالای سرم گفت کدخدا زاده؟!‌ با ترس سر بلند کردم و دیدم کریمه که از پنجره مطبخ که شاید دو متری از زمین فاصله داشت سر درآورده و با لبخندی پت و پهن داره به من نگاه میکنه! هینی از ترس کشیدم گفت هیشش! الان اون خداداد فضول میاد و کلاهمون میره توی هم و اونوقت دعوا میکنیم و من میزنمش چون لاغر مردنیه اونوقت تو جیغ میزنی و یهو دایی جمشید و پسراش می‌ریزن روی من و باز من همه رو میزنم...اینو گفت و کمی مکث کرد و گفت نه! دایی جمشید رو نمیزنم! بعدش گفت کجا بودیم؟! آهان! اونوقت من اونها رو میزنم و بعدش زهرا جیغ میزنه و ننه من غریبم درمیاره و برادر های من میان کمکم و بعدش دومادمامون و آهان یادم نبود دومادای شما هم میان و البته من همه رو باز میزنم و ...کمی مکث کرد و بعد گفت قربونت برم! اونوقت آخرش این میشه که تو رو بهم نمیدن و من بدبخت میشم! 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸