eitaa logo
💕دلبرونگی💕
109.7هزار دنبال‌کننده
32.1هزار عکس
665 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام لطفا این جدول رو به عزیزی که روزهای قمر در عقرب رو خواسته بودند برسونید باتشکر 💕@Delbarongi 💕
عشق بازی....🍃🍃🍃🍃🌹 .
💕دلبرونگی💕
عشق بازی....🍃🍃🍃🍃🌹 #آقاسید .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 اول . میگفت اولین سال بود که تجربه پیاده روی اربعین رو داشتم. یک روز و نیمی میشد که راه رفته بودیم و حسابی خسته بودیم شب شده بود و دیگه پاهامون نمیکشید. موکب ها هم همه پر شده بودن و جای خواب نداشتن. بالاخره با رفیقم یه موکب چادری پیدا کردیم که دوتا جای خوابیدن نزدیک ورودی چادر خالی داشت. یکم با فاصله از موکب یه جوون حدودا ۲۵ ساله عراقی وایساده بود که بگی نگی قیافش مشکوک میزد و چشمش به کفش های ما بود. دنبال پلاستیکی چیزی گشتم که کفش ها رو با خودمون ببریم داخل چادر که رفیقم گفت ولش کن. صاحب موکب تا صبح بیداره.اینجا کسی چیزی نمیبره ولی دلم شک افتاده بود رفیقم سرمایی تر بود و رفت جای اول خوابید و من نزدیک ورودی چادر خوابیدم و درب پارچه ایش رو بستیم تا اینکه نصف شب دیدم صدای انداخته شدن چیزی توی پلاستیک میاد اینقدر خسته بودن چشمام باز نمیشد و دوباره خوابیدم اما بیست دیقه نیم ساعت بعد با فکر اینکه اگه کفشمون رو ببرن چطوری فردا تا کربلا بریم سراسیمه از خواب پریدم و آروم گره های درب چادر رو باز کردم و رفتم بیرون بلهه حدسم درست بود جز دوتا دمپایی پلاستیکی چرک مرده هیچی جلوی درب چادر نبود دمپایی روپوشیدم برم دنبال صاحب موکب و پیداش کنم و داد و بیداد کنم که پشت چادر دیدم صدایی میاد نزدیک تر شدم و دیدم همون جوون نشسته و کفش ها رو جلوش پهن کرده و کف کفشها رو میماله به چشمهاش و با یه تیکه چوب بستنی خاک لای درزهای کف کفش ها رو میریزه توی یه پلاستیکی و کفش ها رو با یه پارچه خیس تمیز میکنه. رفتم جلو منو دید شکه شد..شاید فک کرد عصبانی ام بلند شد گفت کفش ها سالم..سالم یعنی با کفش ها کاری ندارم. صاحب موکب که یه مقدار فارسی بلد بود و فهمیده بود دنبال کفش هامم اومد جلو و گفت کار هر شبشه مادرش عمری خادم زائرهای ارباب بود چند ساله مریضه و نمیتونه از جاش حرکت کنه پسرش میاد هر روز خاک کف کفش های این موکب رو جمع میکنه و میره میماله به کف پای مادرش که اون هم توی این قدم ها شریک بشه. اشک و بغض نمیزاشت هیچی بگم. فقط غبطه خوردم فقط غبطه خوردم . ادامه دارد 💕@Delbarongi 💕
مادرم هروقت سیب زمینی میخرید... 🍃🍃🍃🍃🌹 .
💕دلبرونگی💕
مادرم هروقت سیب زمینی میخرید... 🍃🍃🍃🍃🌹 .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 مادرم هر موقع سیب سبز می خرید من خوشحال میشدم! برای من گویا خیلی خاص بود و ارزش داشت، زود هم تموم میشد باید قشنگ ازش استفاده میکردی و اگر نه سَرِت کلاه میرفت! توی بشقاب میوه ها هم اگر بود خیلی چشمک میزد و باعث زیبایی بشقاب میشد! اصن آدم هر موقع بهش گاز میزد انگار کل دنیا بهش داده بودن! سیب سبز مورد علاقه خیلی ها بود! داشتم فکر میکردم خیلی از آدم ها عینهو سیب سبز میمونند... با بودنشون توی زندگیت میتونن باعث شادی بیشتری در درونت بشن! با دیدن عکس هاشون، شنیدن صداشون، درک کردن حرف هاشون و غرق شدن در چشمانشون آدم بیشتر میتونه حسشون کنه؛ حتی اگر دور باشند حتی اگر پیر باشند یا شاید حتی اگر تو رو نشناسند! اما سیب سبزی که از روی قیافش ممکنه خیلی بد باشه ولی هنوز مطمئنم درونش خوشمزه و لذیذه! اگر همون آدم به ظاهر پیر هم باشه، برای من هنوز قلبش و درونش خیلییی جوونه! اگر همون آدم من نشناسه اما من دیگه شناختمش از روی رفتارش از روی دقتش از روی حرف هاش از روی توجه اش با اینکه حتی فکرش هم نمیتوانستم بکنم! سیبِ سبزِ زندگیتون پیدا کنید! و این هم بهش توجه کنید چه جوون باشه چه پیر، چه نَشناسَتِت چه بِشناسَتِت! مهم اینه که همون آدم میتونه خیلی تغییر بده نگاهتو نسبت به زندگیت و اونوقته که زندگیت سبزِ سبز میشه! این تغییر نگاه نسبت به امید و زندگی و عشق باعث میشه خیلی بیشتر از قبل بخندی، با هر اتفاق خوشحال کننده کوچکی اندازه یه دنیا شاد بشی و به خصوص اینکه دیوانه زندگیت باشی !!! 💕@Delbarongi 💕
همسرم زنی رو ساله که صیغه کرده.... 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .
💕دلبرونگی💕
همسرم زنی رو #ده ساله که صیغه کرده.... 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام خدمت فاطمه بانو و اعضای خوب دلبرونگی.. خانومی هستم ۴۳ساله که به مدت دو ماه متوجه شدم،همسرم زنی را در ده سال پیش صیغه کرده و اون زن حامله شده و به زندگی با اون زن ادامه داده و حالا سه دختر از اون زن داره،منم دو پسر ۲۱ و ۱۷ ساله دارم،وقتی فهمیدم از هوش رفتم،همش میگم من تو این ده سال کجا بودم،البته این رو هم بگم بخاطر کار شوهرم و اینکه آدم مذهبی هست بهش اعتماد داشتم،حالا حالم خیلی بده تو این دو ماه اصلا یک دقیقه از فکر این اتفاق بیرون نمیام،افسرده شدم،شوهرم رو از خونه بیرون کردم،چون غیر قابل تحمل لود برام،اصلا هم سراغ اون زن نرفتم،حالا میخوام طلاق بگیرم ،پسر بزرگم میگه مردم پست سرمون حرف میزنن،موندم چیکار کنم و این رو هم بگم که برا اون زن خونه خریده و ما هنوز مستاجریم و میگه اون خونه قسمت پایین شهر هست و قیمتی نداره ویک زمین سه میلیاردی هم وقتی من فهمیدم به نامم زد برا جبران گذشته،ولی مگه ده سال دروغ جبران میشه؟؟حالم خیلی بده همش یاد روزایی میافتم که تا شک میکردم یه دروغی میگفت ومن هم باور میکردم، میگه این بچه ها سا تا شون ناخواسته بودن و خواست خدا بوده لطفا کمکم کنید که حالم خوب بشه و راهنماییم کنید که آیا زندگی با این مرد امکان پذیر هست خیلی عذاب میکشم وقتی مبینم تو این ده سال نفر سوم این رابطه بودم،شوهر من مرد ایده آلی از اول برامن نبود چون به من و زندگی اصلا اهمیت نمیداد،از وقتی یادم میاد مسافرت با دوستاش و صبح سر کار و آخر شب می دهدومد خونه،من هر کار کردم نتونستم اون رو عوض کنم چون فک میکردم در یک خانواده بزرگ شده که مادرش وقتی همسرم سه سالش بوده فوت شده و در یک خانواده پر تنش وشلوغ که ده تا خواهر برادر بودن،برا همین تسلیم شدم و همین طوری اون روقبول کردم،تو این ده سال که با اون خانوم بوده زندگی من آروم وبدون هیچ مشکلی بود البته این رو بگم که من یک زن بساز و کم خرج هستم،کع خودم برا خودم خیاطی میکنم وهر وقت هم مشکل مالی داشتم برا مخارج خونه و شوهرم میگفت ندارم از خانوادم قرض میگرفتم.لطفا راهنماییم کنید ممنون 💕@Delbarongi 💕
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 گلدونهای شمعدونی پشت پنجره رو میارم داخل، یه کم به خاکشون رسیدگی میکنم و زیر لب براشون آواز زمزمه میکنم، پنجره ها خاک گرفته بنظر میان،از صدقه سریِ ساختمان سازی خانه های قدیمی اطراف... یه تکه روزنامه از زیر فرش در میارم و می افتم‌ژه جون شیشه ها،یه جاهایی که دستم نمیرسه رو وسوسه میشم بشینم لب پنجره... هر روزنامه ای که میکشم و میام کنار و از اینطرف و اون طرف براندازش میکنم... زیر لب از ویگن میخونم،گرد و خاکها میرن تو هوا... گلدونهای سفالی خیس شده بوی خوبی رو تو خونه پر کردن؛ صدای چرخش جرثقیل ساختمون های اطراف میپیچه تو کوچه،، لحاف دوز محل بلند داد میزنه،لحاف دوزیه،،،و صدای موتور سه چرخه گلفروشی میاد،که یه عالمه گل رنگا وارنگ پشتش داره؛ سرمو بلند میکنم و تو آسمون دنبال گنجشک ها میگردم، از وقتی براشون پشت پنجره غذا میزارم،بعد از ظهرها سر کله شون یکی یکی پیدا میشه... ظرف آب گنجشک ها رو پر کردم، میرم سراغ روزمره، عکس مادربزرگم روی یخچال یه کم کج شده،صافش میکنم،انگشتم و میزارم روی صورتش و آروم نازش میکنم، پنجره مثل دسته گل شد،دستمال ها بوی نرم‌کننده میدن و کتری جوشه،،،صدای لحاف دوز محو شده، و گلفروش گلهاشو فروخته و راهشو گرفته و داره میره...💚🌿 💕 @Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
همسرم زنی رو #ده ساله که صیغه کرده.... 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .
شما به مردی که زنی رو صیغه کرده.... 🍃🍃🍃🍃🌹 سلام مرد یک زن راصیغه نموده خوبکه چه به دو فرزندت افتخار کن بی خیال حرف مردم به خاطر جبران زمین یک میلیاردی داده بگذار یک نفر ازوجو د شما لذت ببر د چه می شود چشمان به روی حقیقت باز شو د ازدواج مرد بادو زن یک الهی است 💕@Delbarongi 💕
🍃🌸🍃🌸🍃 من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد... 🍃🌸 💕@Delbarongi 💕
آقا سید میگه.... 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .