eitaa logo
💕دلبرونگی💕
109.6هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
662 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 برادر من چندسالی هست ازهمسرش جداشده پسرش کوچیک بود الان کلاس ششمه 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 سلام روزخوش خوبین عزیزم برادر من چندسالی هست ازهمسرش جداشده پسرش کوچیک بود الان کلاس ششمه همسرش ازدواج کرد والان به پسر دیگه داره ۳ونیم ساله نزدیک به یک سال که ازاون آقا هم جداشده وبه ظاهر خیلی پشیمون ودرمونده است والان دوست داره بخاطر اینکه دیگه مادر من نیست که به بچش رسیدگی کنه به برادرم برگرده میگه بخاطر بچم باهم زندگی کنیم آینده داشته باشه چون تاحالا مادر خودم واقعا مادری بود واسه بچه برادرم الان ۷ماهه آسمانی شده مادرم😭😭😭😭😭 حالا برادرم انگار دو دله میگه مردم واسم حرف درمیارن میگن این دوباره برگشته میخواستم اگه ذکری دعایی چیزی هست که برادرم راضی بشه برگرده به این خانوم بخاطر فرزندش واینکه مطمئنم هنوزم دوستش داره اما از حرف مردم می‌ترسه ثواب داره توروخدا دونفر ومیخوام بهم برسن یه زندگی دوباره تشکیل بشه دوستان لطفا راهنمایی کنین ممنونم.ببخشید طولانی شد 🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 سلام فاطمه جان ممنون از کانال عالی شما درباره ساراو احمد واقعا چقدر سارا بیچاره گناه داره ولی خودش هم خیلی ساده گرفته باید از روز اول آبروی احمد نمک نشناس را میبرد حالا هم من موندم چرا میزارع به راحتی بیاد خونه باید از خونه بیرونش کنه با مرگ موش بریزه داخل غذاش و خلاص 🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 در هنگام تشرف به مرقد حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه الثناء حتما با مراجعه به قفسه های کتاب تعبیه شده در حرم مطهر، خودتان را از مطالعه این کتب بی نصیب نگذارید. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 سلام وعرض ادب خدمت تمامی دوستان دلبرونگی وهمچنین بانوفاطمه 😘این هم آبشار بسیار زیبای بیشه که در استان لرستان هست واقعا قشنگه جای همه ی شما عزیزان خالی 🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🌸🍃 شروع دلانه ای بسیار زیبا به نام بلور جان..... 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🌸🍃 شروع دلانه ای بسیار زیبا به نام بلور جان..... 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 وقتی بچه ی اول کلثوم مرده به دنیا اومد من حدودا پنج ساله بودم، کلثوم خونه رو روی سرش گذاشته بود و فریاد می‌زد مرگ پسرم به خاطر شوم بودن بلوره، این دختر باید از این خونه بره و من جایی برای رفتن نداشتم... ننه محترم سنش بالا بود و توان نگهداری کردن از یک دختر بچه رو نداشت و خاله ای هم نداشتم که جای مادرم رو برام پر کنه... تنها کس من عمه ام بود، بعد از مادرجون و ننه محترم تنها کسی بود که هر ازگاهی لطفش شامل حالم میشد بالاخره کلثوم انقدر گفت و گفت و گفت که بابا پا گذاشت رو ته مونده ی محبتی که به من داشت و از ننه محترم خواست من رو از اون خونه ببرن، انگار براش مهم نبود که من یادگار جیرانش هستم و به قول ننه محترم تنها دختری هستم که چشم ها و نگاه مادر رو به ارث بردمننه محترم فقط ده روز تونست من رو نگه داره، میگفت تو این سن و سال حال و حوصله ی بچه داری ندارم و اینجوری شد که من شدم ساکن خونه ی عمه جان... بابا حرف و حدیث ها رو به جون خرید و چشم بست روی یادگار زنش و من رو از خونه اش بیرون کرد و کینه ای عمیق تو دلم به جا گذاشت، کینه ای که روز به روز با بالا رفتن سنم بزرگ و بزرگتر میشد، هربار عمه جان مهمونی میداد و من خانواده ام رو میدیدم که عین غریبه ای با من رفتار می‌کردند کینه ام بیشتر و بیشتر می‌شد، حق من این نبود، حقم نبود به گناه نکرده مجازات بشم و از خانواده طرد بشمعمه جان دختر نداشت و فقط سه تا پسر داشت، برای همین بود که من رو دوست داشت و میگفت توام عین دختر نداشته ی خودم، تنها بهانه اش برای نگه نداشتن من وجود سه پسر تو خونه اش بود، پسر اولش امیر ده سالی از من بزرگتر بود، پسر دومش رضا هفت سال از من بزرگتر بود و پسر سومش علی سه سال از من بزرگتر بود و عمه میترسید حضور من تو خونه اش در آینده پسرهاش رو به گناه بندازهبرای همین من از همون روز اول ساکن اتاق کوچک ته حیاط عمه جان شدم، خیلی کم وارد ساختمون اصلی میشدم و بیشتر وقتم رو با دو عروسکی که داشتم تو اتاق هشت متری و کوچک خودم میگذروندمناهار و شامم رو تنهایی میخوردم و هیچ همدم و همزبونی نداشتم، اما شکایتی هم نداشتم. عمه در نبود پسرها به حد کافی بهم محبت میکردعمه انقدر مذهبی بود که دلش نمیخواست من زیاد جلوی چشم پسرهاش آفتابی بشم، شایدم محبتش از سر ترس از خدا و به گناه افتادن بودن 🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 تجربه خانوم کانالمون 🍃