🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
سلام وعرض ادب خدمت تمامی دوستان دلبرونگی وهمچنین بانوفاطمه 😘این هم آبشار بسیار زیبای بیشه که در استان لرستان هست واقعا قشنگه جای همه ی شما عزیزان خالی
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🌸🍃 شروع دلانه ای بسیار زیبا به نام بلور جان..... 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
وقتی بچه ی اول کلثوم مرده به دنیا اومد من حدودا پنج ساله بودم، کلثوم خونه رو روی سرش گذاشته بود و فریاد میزد مرگ پسرم به خاطر شوم بودن بلوره، این دختر باید از این خونه بره و من جایی برای رفتن نداشتم... ننه محترم سنش بالا بود و توان نگهداری کردن از یک دختر بچه رو نداشت و خاله ای هم نداشتم که جای مادرم رو برام پر کنه... تنها کس من عمه ام بود، بعد از مادرجون و ننه محترم تنها کسی بود که هر ازگاهی لطفش شامل حالم میشد بالاخره کلثوم انقدر گفت و گفت و گفت که بابا پا گذاشت رو ته مونده ی محبتی که به من داشت و از ننه محترم خواست من رو از اون خونه ببرن، انگار براش مهم نبود که من یادگار جیرانش هستم و به قول ننه محترم تنها دختری هستم که چشم ها و نگاه مادر رو به ارث بردمننه محترم فقط ده روز تونست من رو نگه داره، میگفت تو این سن و سال حال و حوصله ی بچه داری ندارم و اینجوری شد که من شدم ساکن خونه ی عمه جان... بابا حرف و حدیث ها رو به جون خرید و چشم بست روی یادگار زنش و من رو از خونه اش بیرون کرد و کینه ای عمیق تو دلم به جا گذاشت، کینه ای که روز به روز با بالا رفتن سنم بزرگ و بزرگتر میشد، هربار عمه جان مهمونی میداد و من خانواده ام رو میدیدم که عین غریبه ای با من رفتار میکردند کینه ام بیشتر و بیشتر میشد، حق من این نبود، حقم نبود به گناه نکرده مجازات بشم و از خانواده طرد بشمعمه جان دختر نداشت و فقط سه تا پسر داشت، برای همین بود که من رو دوست داشت و میگفت توام عین دختر نداشته ی خودم، تنها بهانه اش برای نگه نداشتن من وجود سه پسر تو خونه اش بود، پسر اولش امیر ده سالی از من بزرگتر بود، پسر دومش رضا هفت سال از من بزرگتر بود و پسر سومش علی سه سال از من بزرگتر بود و عمه میترسید حضور من تو خونه اش در آینده پسرهاش رو به گناه بندازهبرای همین من از همون روز اول ساکن اتاق کوچک ته حیاط عمه جان شدم، خیلی کم وارد ساختمون اصلی میشدم و بیشتر وقتم رو با دو عروسکی که داشتم تو اتاق هشت متری و کوچک خودم میگذروندمناهار و شامم رو تنهایی میخوردم و هیچ همدم و همزبونی نداشتم، اما شکایتی هم نداشتم. عمه در نبود پسرها به حد کافی بهم محبت میکردعمه انقدر مذهبی بود که دلش نمیخواست من زیاد جلوی چشم پسرهاش آفتابی بشم، شایدم محبتش از سر ترس از خدا و به گناه افتادن بودن
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 تجربه خانوم کانالمون 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
سلام روز قشنگتون بخیر و شادی
برای احمد و سارا مینویسم
نمیدونم تا چه حد این حرفم درست باشه
ولی چیزی تا به حال دیده ام مردها خیلی
زود جذب دلبرهای خانم های دیگه میشن حالا شاید همشون نه ولی اکثرن زود جذبچ
زن دیگه که ازشون تعریف کنه بهرحال رگ خوابشون رو دست بگیره بکشونه طرف خودشونه
پسر عموی همسر من خودش تعریف کرده بود که خانم من تو خونه همش فکر
بچه ها و پدر و مادرش ، تمیز کاری خونه و پخت و پز هست اصلا حواسش به من نبود
ایشون بنگاه داشتن وقتی برای یه خانم که مطلقه بودن خونه رهن میدادن خانمه با زبون بازی این رو کشیده بود سمت خودش
۶ ماه هم صیغه کرده بودن که خواهر زاده ی خانمش فهمیده بود به خالش گفته بود ک شوهرت با یه خانم صیغه کرده
این خانم ار بسکه زرنگ بود با هر طریقی شد با این خانم طرح دوستی ریخت و وارد خونه زندگیش شد
طرز چیدمان خودش رو طرز لباس پوشیدن و پذیرایی کردن از دست پختش تا
میتونسته از این خانم تجربه گرفته بود
بعد مدتی خیلی باسیاست با همس
خودش رفتار کرد که این خانم رو کنار بزار وگرنه آبروی ت رو تو فامیل میبرم نمیارم
اصلا کسی بفهمه خیلی زیرکانه عمل کرد رفت بود خونه اون خانم با زبون خودش
بهش فهمونده بود که پاتو از زندگی ما بکش بیرون
خود آقا بعد ها تعریف کرده که چه خانم خوبی بوده همیشه من میرفتم خونش
لباس مرتب و شیک تمیز و آرایش کرده انواع شربت و دمنوش های مختلف ،
فقط به خاطر ابرو مجبور شدم ولش کنم چون همسرم گفته بود به کسی چیزی
نمیگم بعد اونم همسرم چیزی برام کم نزاشت بود انصاف نبود برم سمت اون خانم
حالا ما خانم ها باید خیلی سیاست داشته باشیم رگ خواب مردهامون دست بگیریم
شاید بعضی ها از خیلی تشنه محبت باشن با یه تعریف خیلی معمولی سمت زن دیگه ای کشیده بشن
خدا کمک سارای داستان هم بکنه بتونه زندگی شو از دست پروانه نجات بده
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 تقاصی ک در این دنیا پس داده نشده 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
سلام به مدیر محترم گروه وهمه دوستان میدونم این پیامم رو نمیزارین مثل اون یکی ولی نمیتونم نگم داستان سارا اعصاب همه رو ریخته به همولی خوب که فکر میکنم دورو برمان پر از زنهایی که سرشون هوو امد وسارا تنها زنی نیست که به این بلا گرفتار شده مادر بزرگم ی پسر داشت وی دختر که برادر شوهرش که سه بچه داشت به رحمت خدا میره پدر بزرگم میره زن برادرشو عقد میگنه میاره تو خونه که بی سرپرست نباشن مادربزرگم ان زمان بیست وچهارساله بودو زیبا ولی زورش نرسیدو هوو دارشد از ان روز به بعد پدربزرگم بازن برادرش تو ی اتاق بودن ومادر بزرگ بیچاره من با بچه ها توی اتاق تمام کارهای خونه روستایی از نون پختن جارو کردن مواظبت از احشام شیر دوختن به گردن مادر بزرگم بود اونیکی هو شد سوگلی خونه مادر بزرگم گفت تو این پنجاه سال پدر بزرگ نامردم هیچ رابطه ای با ایشون نداشته مثل خواهر وبرادر بود ن هوو خانم هم سه تا بچه از این یکی گیرش اومد همه هم خوشبخت شدن پدر بزرگم وزنش هم هشتاد سال عمر کردن به راحتی هم مردن تقاص هم پس ندادن به ظلمی که کردن مادر بزرگم میگفت از ترس کتک خوردن تمام کارا رو انجام میدادم جلو اوناهم سفره پهن میگردم زیارت هم که میرفتن تمام بچه ها رو میزاشتن پیش منو میرفتن اخرش هم به سزا عملشون نرسیدن ببخشید طولانی شد
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 سیاست مادرانه.... 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
سلام فاطمه خانم ایام را خدمت دوستان تسلیت میگم🖤
متاسفانه دوره ی سختی شده براتربیت فرزند مادرا سعی کنید به جای گیر دادن
به بچه هاتون محبت کنید تا ازخونه فراری نشن باهاشون دوست باشید تا بتونند درد
ودلهاشون را توخونه مطرح کنن البته توسن نوجوونی وجوونی احتیاج دارند
باهمسنای خودشون ارتباط بگیرن سعی کنید دوستانشون رابشناسید امام صا
میفرمایند هرشب دورکعت نماز بجا بیاورید در رکعت اول سوره ی قدر ودر رکعت دوم
سوره کوثر بخوانید وبعد از ان فرزندانتون را دعا کنید التماس دعا
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸