#پاسخ_اعضا 🌹🍃 در پاسخ به خانم 22 ساله ای که دوتا گل پسر داره☺️ عزیزم این مشکل رو خیلیا میتونن داشته باشن ولی باید بهش غلبه کنید. میدونم دست خودتون نیست ولی شما نباید انقدر سر خونه وسواس داشته باشید. روزی یکبار خونه رو کامل تمیز کنید وقتی هم بچه هاتون چیزی میخورن یا بازی میکنن چیزی بندازید زیرشون که خونه کثیف نشه کمتر برید سراغ کار خونه. به این فکر کنید که دنیا دو روزه ارزش نداره با کار خونه اون بگذرونید بیشتر کنار همسر و بچه هاتون باشید و خوش بگذرونید. اگه شما اجازه ندید بچه ها بازی کنن انرژی شون تخلیه نمیشه خدایی نکرده عقده ای میشن و میگن ما بچه گی نکردیم. به پسر بزرگتون (اگه متوجه میشه) یاد بدید اسباب بازی هاش رو جمع کنه و به برادرش هم تو این کار کمک کنه. جمله آخرم عمرت رو با کار خونه تلف نکن به فکر خودت و خانوادت.باش❤️😘 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا 🌹🍃 در پاسخ این دوست گلمون عزیزدلم منم هم سنتم، انقد به خودت سخت نگیر✨ هرچند سن تو سن ایده آل ازدواج نیست، ولی خب چه ایرادی داره خیلیا تو این سن ازدواج کردن و خیلی خوشبخت شدن انقد هم به خودت تلقین نکن که ازش متنفری وقتی پدر و مادرت و حتی همه اصرار به این ازدواج دارن حتما قبولش دارن، پس مطمئن باش که خوشبخت میشی عزیزم خودت که داری میگی آدم بدی نیست حتما شنیدی که بزرگترین عشقا از نفرت شروع میشه و عشق بعد ازدواج خیلی عشق عمیق تری هست توام سعی کن خوبی های نامزدتو ببینی، به خودت تلقین کن که آدم خوبیه و من میتونم بهش علاقه مند شم خوبی هاشو در نظر بگیر و به خودشم بگو چون این ازدواج به خواست من نبوده، هنوز نتونستم هضمش کنم بهم فرصت بده تا باهاش کنار بیام ان‌شاءالله که خوشبخت بشی دوست عزیز🌸🍃 💕@Delbarongi 💕

🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 آدینه بخیر..... 😇🌹 💕@Delbarongi 💕

#سوال_اعضا 🌹🍃 سلام راستش میخواستم ازتون کمک بگیرم چون واقعا خودمم دیگه نمیتونم خودمو تحمل کنم راستش من بچه که بودم مادرم همیشه منو کتک میزد و جلوی یکی از دخترای فامیل که من همیشه ازش نفرت داشتم و یه دختر حسود بود منو خرد میکرد و اون بهم میخندید و همیشه هم میگف کاش کوثر (دختر خالم)دختر من بود و همیشه جوری بود که حرف حرف خودش بود من حتی یادمه بچه که بودم و مامانم بخاطر شکستن یه بشقاب یا یه چیز کوچیک که هیچ ارزشی نداشت کتک میزد و تهشم با من قهر میکرد و من چقدر التماس میکردم که منو ببخشه حتی اگه کار خطایی نکرده بودم من الان از مادرم متنفرم نمیتونم حرف دلمو بهش بگم از خانوادم فراری ام پدر من تو خانواده ای بزگ شده که پسر رو بالاتر از دختر میبینن و چیزی که منو آزار میده اینه که حتی کاری کردن که برادر 7 ساله منم بهم زور میگه من الان 16 سالمه و نمیدونم چرا از مادرم متنفرم این تنفر داره مثل خوره جونمو میخوره عذاب وجدان دارم و فقط دوس دارم گریه کنم مادرم هیچ اطمینانی به من نداره و حتی وقتی گوشیم زنگ میخوره زود میپرسه کیه یا موقعی که با دوستام حرف میزنم میبینم که فالگوش وایساده من خیلی دوس دارم با دوستام برم بیرون ولی نمیتونم چون مامانم همش میگه دوستت کیه و.... یبار یه دوستم شوخی گفت که دوس پسر دارم و مامانم اینو که شنید گف من همه چیو میدونم و.... و اینم بگم من الان 16 سالمه و تو این 16 سال حتی وقتی عروسی میریم هم یه رژ ساده هم نمیزنم از بچگیم این اجازه رو نداشتم به خدا جوری شدم که دلم میخواد خودمو خفه کنم قبلا ها با دستام گلومو میگرفتم خودمو خفه کنم یا حتی میخواستم یجور خودکشی کنم که کسی نفهمه خودکشی کردم گاهی وقتا هم میگفتم برم از یجایی خودمو پرت کنم جنازمم پیدا نکنن و حتی دلم میخواست بعضی از دخترا رو که مامانم قبولشون داشت مثل دختر خالم و اینا ببندمشون به یه ستون و شکنجه بدم الان هم مامانم هر چی میگه عصبی میشم نفسام کند میشه و بعدم دعوامون میشه و من چون مادرم هست تنها کاری که میتونم بکنم اینه که گریه کنم و اونم با هر چی که میتونه کتکم میزنه واقعا از دست خودم کلافم و بیشترین چیزی هم که آزارم میده این حس تنفر از مادرمه تو رو خدا بگین چیکار کنم من دیگه از دست خودم خسته شدم😭😭 💕@Delbarongi 💕

#سوال_اعضا 🌹🍃 دوستم رفته قهر و طلاق... سلام لطفا سریع این پیامو بزارید درباره دوستمه چند روزه رفته قهر و میخواد طلاق بگیره متاسفانه شوهرش بد دهن و دست بزن و معتاد و خسیسه و با این همه شرایط باز دوستم تحمل میکرد اما مدتی چند تا جریان پیش امده که دل دوستم چرکی شده اولیش شوهرش چند ماه پیش عمل داشت و بیمارستان بود و برادر شوهرکه مجرده و خونه مجردی داره بهش پیشنهاد داد که شبو ببرتش خونش یا خونه خودش باهم بگذرونن دوستم از ترس شبش امد خون من چون خانوادش اهواز نیستن دوستم جریانو به شوهرش میگه اما شوهر پستش بهش میگه برادرم منظوری نداره و هرچی دوستم از شوهرش خواهش کرد دعوا کرد که برادرشو تو خونه راه نده فایده نداشت کلا بی غیرته دومین رفتار هم یه کار بیمه ایی داشتن و دوستم که دنبال کار رفته بود کارمندی که کارش پیشش گیر بود بهش شماره داد بهش گفت زنگ بزن کارتو راه میندازم واز این حرفها دوستم با نارحتی وگریه به شوهرش گفته شوهر کثیفش بهش گفت بیا زنگ بزن چند روز حرف بزن وقتی کارمونو انجام داد من زنگ میزنم میترسونمش یه پولی هم ازش میگیرم یعنی اخازی کنه دوستم خیلی افسرده شده وزندگی ودوتا بچشو ول کرده وقصد طلاق داره ولی حاظر نیست این جریاناتو بیان کنه حتی به خانوادش میگه ابروم میره و خجالت میکشه و اینو بگم تا رفت قهر شوهر ش جلو همه گفته که زنم کسی رو میخواست رفت قهر خیلی راحت تهمت زد بهش من خیلی باش حرف زدم گفتم بترسونش اما برگرد دوتا بچه داری دوستم قبول نمیکنه دوستان نظر شما چیه چطور میتونم کمکش کنم 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا 🍃🌹 سلام فاطمه جان درجواب دختر گلمون که گفتن دو سال ازدواج کردن وشوهرشون ازشون دوری میکنه ویا امثال این خانم که تو زندگیشون مشکلات متعددی دارن ودلیل خاصی براش پیدا نمیکنن احتمال سحر وجادو زیاده چون طبق روایات این کارهای کثیف در آخر الزمان به اوج خودش میرسه پس سعی کنید حتما حرز کبیر امام جواد علیه السلام برای خودتون وهمسرتون سفارش بدید خیلی خواص داره اگر سرچ کنید متوجه میشید اعمالش رو بجا بیارید واگر کسی نمازش رو نمیخونه ویا توانش رو نداره به نیابتش میشه خوند بعد حرز رو همراهتون کنید وفقط زمان استحمام در بیارید وبه کسی نگید که حرز دارید چون انسان همیشه از دوست وآشنا وفامیل ویا حتی خانواده خودش ممکن ضربه بخوره غریبه که آدم رو نمیشناسه که بخواد زندگی انسان رو نابود کنه پس توکلتون بخدا باشه حتما با این حرز تمام مشکلاتتون حل میشه بنده از این پیج تواینستا خرید کردم وکارشون عالی ومطمئن هست 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا 🌹🍃 سلام فاطمه بانوی گل در پاسخ به این خانم 22 ساله عرض کنم خانمی می دونم حرفام تکراری هست و شاید به دلت نشینه ولی تورو خدا اشتباهی که بقیه کردن وبه شما می گن شما این اشتباه رو تکرار نکن یه چند خطی از قصه زندگی سخت خودم رو می گم شاید بشه تجربه شما مادرای تازه کار من بعد ازدواج زود بچه دار شدم پیش پدر شوهر ومادر شوهر زندگی می کردم برای اینکه رفت وآمد زیاد داشتیم همیشه به بچه هام سخت می گرفتم ونگذاشتم بچه هام بچگی کنن وبه هشون سخت می گرفتم تا خونه همیشه مرتب باشه تا کسی می یاد همه چی سر جاش باشه بخاطر اینکه باهم زندگی می کردیم نه تفریحی نه مسافرتی نه هیچی بچه هام خیلی افسرده وآرزو بدل بار اومدن ومنهم بچه ها رو کتک می زدم وهمراه شون می نشستم وگریه می کردم تا حالا چند بار 3تا بچه ام بهم گفتن حلالتون نمی کنیم که ما رو نذاشتین خوش باشیم حالا می دونی چی دارم یه خونه مرتب وتمیز ویه دل پراز غصه وناراحتی بچه ها برای خودشون می رن بیرون وسر کار نه اونا دل خوش وراضی دارن نه من همیشه می گم خوشبحال مادرهای که (البته اونای که شرایط اقتصادی اجازه بهشون می ده) به خواسته های دل بچه هاشون راه می یاد اخه اون خواسته های وازادیها یه زمانی نیاز بچه هاست وبا توجه به شرایطشون وزمانش خواسته هاشون هم عوض میشه پسر های شما الان نیاز دارن اسباب بازی بریزن وبازی کنن دوسال دیگه نیازشون تغیر می کنه بخدا زود دیر میشه هم برای من وشمای مادر هم برای بچه های بی گناه وامانت های الهی که دست ما سپردن انقد زندگی رو برای خودمون وبچه ها سخت نگیریم بعدها خونتون سوت وکور میشه وهر کدوم از بچه ها می رن سر زندگیشون شما هستی واین خاطرات تلخ وشیرین تا می تونی برای خودتون خاطره های شیرین بسازید ☺️☺️ببخشید طولانی شد 💕@Delbarongi 💕

🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 عشق‌من تا‌روزی‌که‌درچشمانت‌ معصومیت‌وقلبی پاک‌داری منتظرت‌خواهم‌بود ودوستت‌خواهم‌داشت حتی‌اگرندانی ونفهمی‌مرا شایدمجالی‌نباشد دستانت‌را‌بگیرم‌‌سرم‌را روی‌شانه‌‌ات‌‌بگذارم وبگویم‌‌‌ "میخواهمت" ای‌زیباترین‌بهانه‌ی‌نفس‌کشیدنم پاک‌ترین‌شعرعاشقانه... شایدمرانخواهی وقلبت‌رابمن‌ندهی اما‌بدان‌‌‌‌ شاه‌بیت‌ِغزل‌زندگی‌‌‌‌ِمنی.... #لاله_دژکام 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا 🌹🍃 سلام در جواب اون دختری ک ۱۸ سالشه و مامانش بعد زایمان عوض شده عزیزم خاهرم باعد ی کاری کنی وقتی میگی مامانت همش با خدا دعوا داره خودشو میزنه و اینجور چیزا حتما ی مشکلی پیش اومده براش مث کسایی ک یهو تو زندگیشون ی اتفاق خیلیی بد میوفته و دیگ اون آدم سابق نمیشن و حتی نمیتونن مشکلشون رو با کسی در میون بذارن نمیدونم منظورمو از این اتفاقات ناگوار میگیری یا ن ولی تو یا باعد خودت با مامانت حرف بزنی یا باعد کسی ک مامانت باهاش خیلی راحته و ی آدم فهمیدس تاکید میکنم باااید با مامانت حرف بزنی اگ از حرف زدن فرار میکنه یا زود عصبی میشه حرف زدنو ولش کنین برین ی راه حل دیگ گفتی ب دعا اعتقاد نداری نمدونم باعد بگم اعتقاد داشته باش یا ن خودمم خیلی با اینجور چیزا موافق نیستم ولی بعضی اوقات باعد برا حل مشکلات دس ب کارایی بزنی ک مخالفی باهاشون اگ مامانت یهو فک میکنی چیزایی رو میبینه ک تو نمیبینی یا خیلی اتفاقات عجیب غریب ک مغز ادم نمیکشه و غیر منطقیه ممکنه طلسمتون کرده باشن ی ادمای پستی تو این دنیا هستن ک برای اینکه زندگی بقیرو خراب کنن دست ب همچین چیزایی میزنن برا اطمینان بدون اینکه دعایی مثلا برای شکوندن طلسم بگیری فقط برو ببین و مطمئن شو ک آیا واقعا شمارو طلسم کردن یا ن امیدوارم حرفام ب کارت بیاد😊❤️ 💕@Delbarongi 💕

🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 دلم می خواهد چشمانم را ببندم بوی نرگسی که پیچیده در خانه را با تمام وجود بغل کنم 🥰💛 مزه اسپرسو، هوای سرد، هوا را خیلی تمیز تجسم کنم آن قدر تمیز که راحت بشود دوید ☺ دیگر نه خبر ناراحت کننده ای نه اتفاق تلخ همه میخندند از ته دل... 🍃🌹 حالِ دلتون خوب 😇🌹 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا 🌹🍃 سلام در جواب دختر خانم ۱۸ ساله ای که مادرشون بعد زایمان رفتارشون عوض شده عزیزم ممکنه مادرت افسردگی بعد از زایمان گرفته باشه ، اگر پیش مشاور نمیاد خودت برو پیش مشاور یا روان شناس مشکل مادرت رو بگو شاید بتونن کمک کنن، شاید تشخیص بدن داروی ضد افسردگی مصرف کنن اما برای اینکه گفتین به دعا اعتقاد نداری خواستم بگم من خودم تا حالا مورد پیش اومده که دیدم فرد رو به دعا گرفتن یکی از این افراد برادرم بود که دعا گرفتن بمیره یه بار سوار ماشین بود، خود به خود ماشین آتیش گرفت ولی جون سالم به در برد خدا رو شکر و چند نمونه دیگه اینا رو گفتم که بدونی دعا گرفتن هست به یه دعا نویس مورد اعتماد و با خدا مراجعه کن، به هرکسی اعتماد نکنی انشالله اوضاع رو به راه بشه و بعد این سختی ها ، خوشی های زيادي بیاد سراغت و با یه آدم خوب ازدواج کنی در همین حد تونستم کمک کنم امیدوارم مفید باشه برای فرج امام زمان و حل مشکل همه عزیزان، شفای همه مریضان صلوات بفرستید لطفا 💕@Delbarongi 💕

#سوال_اعضا 🌹🍃 شوهرم جلو خودم به زن دومش پیام عاشقانه میده من ۳۵ سالمه و۱۵ ساله ازدواج کردم و۵ تا بچه دارم و یک توراهی دارم شوهرم یک سال و ۳ ماهه زن دوم گرفته من خبرنداشتم چندماهی هست فهمیدم و زن دومش هم بارداربود وبچه شوهرم یک ماهه به دنیا آمده ازموقعی که فهمیدم کارم شده گریه اصلا حوصله برام نموده واعصاب جوری شدم که خواهرم چیزی بگه سریع سرصدا میکنم من خیلی شوهرم رودوست دارم با اینکه زن دیگه ای گرفته گذشت کردم زن گرفتنش رو ولی هیچ کدوم ازبچهام و خانوادها نگذاشتم بفهمن این موضوع رو الکی پیش مامانم میگم هرشب شوهرم خونه هستش شوهرم یک شب درمیان خونه هست برای ما کم نمیگذاره تفریح میبره هرچی بخوام برام میخره ولی به قدری که عصبی شدم به زنش فحش میدم وهرکارمیکنم شماره زنش رو نمیده میگه بارداری اذیت میشی دیگه طاقتم تموم شده میبینم جلوی چشمم بازنش پیام میده وچند دفعه دیدم توگوشیش پیامهای عاشقانه وشوخیهای دیگه بازنش میکنه که بامن اینجوری نیست مثلا به خودم میگه اگه این خوراکیها رونمیخورین ببرم برای زنم این رو هم بگم شوهرم زنش ۳ تا بچه ازشوهرقبلیش داره و الان هم یکی ازشوهرم وبعد شوهرم به بهانهای مختلف میره جاش یا میبینم یواشکی چیزی ازتو خونه برمیداره برای اونا به خدا خسته شدم ازاین نوع زندگی کردن بارها شده بهش گفتم طلاقم رو بده برو با اون زندگی کن میگه نه مادربچهامی اینکاررو نمیکنم و من عید نوروز ۱۳ روز رفتم مسافرت و شوهرم ۱۳ شب کنارزنش بود وقتی اومدم خونه بهش این همه جای اون خوابیدی چندشب هم باید جای ما باشی قبول کرد ولی مشخص بود دلش میخوادبره اونجا طاقتی که دوشب #پشت سرهم جای من باشه نداره اگه محبت بفرمایید راهنمایی کنید ممنون میشم چکارکنم 🌹🍃🌹🍃🌹 لطفا راهنمایی هاتون برای دوستمون رو به آیدی @FATEMEBANOOO ارسال کنید 🍃🌹 💕@Delbarongi 💕