eitaa logo
دلداده‌ انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
23.6هزار ویدیو
205 فایل
✅به کانال #دلداده_انقلاب [دلدادگی سابق] خوش آمدید شعار کانال:عشق و دلدادگی را در نوکری اهلبیت و اربابمون سیدالشهدا (علیهم السلام) بیاموزیم که عشق، همان ایثار جان است در راه معشوق 👈دلداده‌ اربابمون حسینیم ودیانت ماعین سیاست ماست 🧲پل ارتباطۍ @adminn19
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 نوکرانه ... من نوکرم ... یک نوکر ساده مشهور ، به کارگر روضه کارگری که مُزد او چای است یک استکان ... در آخر روضه خوشحال هستم از همین تقدیر روی لبم لبخندِ خشنودی ست یک لحظه دور از روضه ها باشم تقدیرِ من مرگ است ، نابودی ست قانونِ خوشبختی من این است خوشبخت یعنی نوکر ارباب بدبخت یعنی آنکه در کاخش دور است ، از خاکِ در ارباب خوشبختی محض است اینکه من جایی میان روضه ها دارم بالاتر از آن را بگویم ... که ... یک عکس در کرب و بلا دارم در بهترین جای اتاق من قابی پُر از رویاست بر دیوار زیرش نوشتم که من و ارباب انگار یک دنیاست بر دیوار من خاطره بازِ حرم هستم آن خاطرات خوبِ بارانی یک لانه دارد بر روی گنبد این کفتر دلتنگِ ایرانی دنبال جنت نیستم اصلا زیرا بهشتی در زمین دارم به کوله بارم قول دادم که ... قصد سفر در اربعین دارم 📝رضا قاسمی https://eitaa.com/deldadegi دلدادگی💙
❤️ حسین جانم ❤️ زیر باران؛ در شب و مهتاب، حس کردم تو را نوکری تا داد زد «ارباب»، حس کردم تو را صیدِ دریای توام با ریشه‌های پرچمت بین روضه در نخِ قلّاب، حس کردم تو را قبل از آنی که بگویم «آه، آقا بی کسم ... نوکر بیچاره را دریاب»، حس کردم تو را لحظه‌های تشنگی گفتم «سلام ای تشنه لب !» قبل از آنی که بنوشم آب، حس کردم تو را روی دیوارِ اتاقم شعبه‌ای از کربلاست زُل زدم هر وقت، بر آن قاب، حس کردم تو را بالشم شد هر شب از رویای خیسم خیسِ اشک گوشه‌ی شش‌گوشه‌ات در خواب، حس کردم تو را بوی سیبِ جانمازم مال مُهر تربت است بارها ارباب! در محراب، حس کردم تو را بین صحنِ سینه‌ام داری مزاری؛ چونکه من در تپش‌های دلِ بی‌تاب، حس کردم تو را 📝رضا_قاسمی https://sapp.ir/deldadegi دلدادگی💙 https://eitaa.com/deldadegi
❤️ حسین جانم زمین انداختم در روضه‌ات بار گناهم را و شستم با گلابِ چشمِ خود روی سیاهم را هزار و چارصد سال از تو دور افتاده‌ام؛ اما ... به هیئت می‌شوم سرباز، شاهِ کم سپاهم را به یاری آمدم با لشکری از قطره‌های اشک نگیر از چشم‌های پر گناهِ من سلاحم را محرم تا محرم را عزادارم برای تو به شوق روضه‌ات گم کردم آقا سال و ماهم را هوای چشم‌های خیسِ خود را داشتم ارباب اگر از سارقانِ اشک، دزدیدم نگاهم را من از دیوارهای تکیه‌ات هم خیرها دیدم نخواهم داد، حتی آجری از تکیه‌گاهم را همیشه سایه‌ی دستِ تو را روی سرم دارم همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را 💙رضا_قاسمی دلدادگی💙https://sapp.ir/deldadegi
❤️❤️❤️ سفرنامه‌ی اربعین با کوله‌بارم ایستادم اول جاده گفتم پس از یک وقفه‌ی کوتاه، بسم الله با «یا حسینم» گریه کردم؛ راه افتادم گفتم به پایم ای رفیق راه، بسم الله ! دل کندن از ایوان طلا هر چند، مشکل بود اما به شوق گنبدِ ارباب، می‌رفتم چون تشنه‌ی یک بوسه بر شش‌گوشه‌اش بودم با سیلِ زائرها به سمت آب، می‌رفتم موکب به موکب مستیِ من بیشتر می‌شد با جرعه‌ای از چایِ شیرینِ عراقی‌ها شرمنده می‌کردند، هر موکب مرا؛ انگار ... مهمان پرستی بود، آیینِ عراقی‌ها دیدم بساط کودکی را گوشه‌ی جاده با التماسِ گریه‌اش خرما به ما می‌داد تا ایستادم پیش او دیدم رفیقش داشت با واکس، روی کفش‌هایم را جلا می‌داد حالم دگرگون شد؛ به خود گفتم که منصف باش ای مدعی؛ نوکر تویی یا این پسر بچه ؟! دیدم که کلی راه، پیش روی خود دارم تا نوکری؛ تا عاشقی؛ تا این پسر بچه رفتم جلوتر دختری شیرین زبان آمد تا ناز کردم صورتش را؛ گفت، «اِشرِب مای» یاد سه ساله دخترِ ارباب، افتادم یاد عطش؛ یاد حرم؛ تا گفت، «اِشرِب مای» نزدیکِ مغرب پیرمردی با «هَلَبیکُم» انداخت، بر جانِ دلم سوزِ صدایش را آمد جلوتر گفت، امشب میهمانم باش با گریه دیدم التماسِ چشم‌هایش را از آسمانِ خانه‌ی او فقر می‌بارید اما برایم سفره‌ی رنگین کمان انداخت انگار، آن شب گوشه‌ای از عرش خوابیدم تا رختِ خوابم را میان آسمان انداخت فردا دوباره روز از نو روزی از نو بود شد هر عمود انگار یک پله برای من با پای خود در هر قدم پرواز، می‌کردم بین مسیرِ «پله پله تا خدا رفتن» زائر شدم بعد از هزار و چارصد پله عرشِ خدای اربعین را؛ کربلایش را من نیز، بین «کاروانی بیست میلیونی» دیدم سلامِ پرچمِ گنبدْ طلایش را ... 📝رضا_قاسمی https://sapp.ir/deldadegi دلدادگی💙
❤️❤️❤️ جانم حسین (ع) یک لحظه چشمــت را ببند و دل هوایی کن با یک ســــلامِ ســـاده خود را کربلایی کن حتمـــــا نباید روبروی گنبــــدش باشـــی اصلا میــــان خانـه ، دل را نینــــوایی کن خــــود را میان صحــــن اربابت تصــــور کـن حالا که رفتـــی پس بیا شـــور و نوایی کن گنبد ، ضـــریح و زائران و صحن و گلدستـه اینهاست پیش چشم تو ، دل را خدایی کن ارباب ، حاضر ، کـــربلا حاضر ، خدا حاضـر دیگر چه میخواهی ، همین حالا گدایی کن هر حاجتی داری بگو با چشمهــــای خیس با قطره های اشکِ خود مشکل گشایی کن این هــــــم زیارت کــــــردنِ از راه هـــــای دور پس پیشــــوند اســـــم خود را کربلایی کن ❤️ 📝رضا_قاسمی https://sapp.ir/deldadegi دلدادگی💙
❤️ امیری حسین و نعم الامیر ❤️ ای صاحِبُ‌الکَرَم ! کَرمت را به رخ بکش پیش کریم‌ها تو کَمت را به رخ بکش وقتی تمام خلق، به دنبال شادی‌اند شور و نشاطِ بزم غمت را به رخ بکش تا «یا حسین» می‌شنوم زنده می‌شوم ای بهتر از مسیح، دَمت را به رخ بکش بازارِ داغِ جاذبه‌ها را کساد کن ای صاحِبُ‌الحَرَم ! حرمت را به رخ بکش نزدِ فرشته‌های سبک‌بالِ عرش هم پرهای تیغه‌ی عَلَمت را به رخ بکش بین تمام گریه‌کنانِ عزای خود ... چشمانِ اُمت عَجمت را به رخ بکش پرونده‌ی گناهِ مرا دست خود بگیر پیش نگاهِ من قلمت را به رخ بکش از من قبول کن غزلی را که گفته‌ام بعدش خُلوصِ مُحتشمت را به رخ بکش 📝رضا_قاسمی دلدادگی💙 https://sapp.ir/deldadegi
حسین جانم ❤️❤️❤️ زمین انداختم در روضه‌ات بار گناهم را و شستم با گلابِ چشمِ خود روی سیاهم را هزار و چارصد سال از تو دور افتاده‌ام؛ اما ... به هیئت می‌شوم سرباز، شاهِ کم سپاهم را به یاری آمدم با لشکری از قطره‌های اشک نگیر از چشم‌های پر گناهِ من سلاحم را محرم تا محرم را عزادارم برای تو به شوق روضه‌ات گم کردم آقا سال و ماهم را هوای چشم‌های خیسِ خود را داشتم ارباب اگر از سارقانِ اشک، دزدیدم نگاهم را من از دیوارهای تکیه‌ات هم خیرها دیدم نخواهم داد، حتی آجری از تکیه‌گاهم را همیشه سایه‌ی دستِ تو را روی سرم دارم همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را 📝رضا_قاسمی ارباب جان ❤️ https://eitaa.com/deldadegi دلدادگی💙 https://sapp.ir/deldadegi
🌷 یا اباعبدالله الحسین (ع) ❤️❤️❤️ زائری دیدم که دارد چشمِ تر می‌آورد یک نفر هم نذر پاهای تو سر می‌آورد کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت نذر چوبِ جاروی صحن تو پر می‌آورد مادری دیدم؛ شب جمعه؛ که با قدی کمان بین صحن تو زبانِ نوحه‌گر می‌آورد خواب ، چشمم را که می‌بندم به پابوسی تو می‌برد روح مرا ؛ وقتِ سحر می‌آورد من یقین دارم نسیمی که به پرچم می‌خورد از دلِ تنگم برای تو خبر می‌آورد رو به صحنت سجده کردم ؛ مُهرِ تربت خیس شد بوی خاک کربلا هم گریه در می‌آورد دَلوِ چشمم از تهِ چاهی که در آن اشک نیست با طنابِ روضه‌ات خونِ جگر می‌آورد نسل اندر نسل نوکرزاده ؛ مجنون زاده‌ایم می‌رود دیوانه‌ای ؛ دیوانه‌تر می‌آورد شاد خواهد شد؛ چرا که سینه‌زن آورده است از تبارِ نوکران هر کس پسر می‌آورد زائرم؛ حتی پس از مرگم؛ چرا که در حرم ... باد ، از خاکم غباری مختصر می‌آورد ✏️رضا قاسمی @deldadegi دلدادگی💙
#السلام_علی_ساکن_کربلا ❤️ 💠بی تو هزار گوشه‌ی دنیا صفا نداشت اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت گیرم هزار کعبه خدا خلق می‌نمود چنگی به دل نمیزد اگر کربلا نداشت حتی زِ معجزاتِ مسیحا خبر نبود مُشتی اگر زِ خاکِ قدومِ شما نداشت بی تو هوایِ خانه‌یِ زهرا گرفته بود این قدر جلوه جاذبه‌یِ مرتضیٰ نداشت شکرِ خدا که خانه‌‌ی‌تان هست رویِ خاک ور نَه زمینِ تیره که دارالشفا نداشت مجموعه‌ی خَصائِلِ بی انتها شُدی یک جا تمامِ سِلسِله‌یِ انبیا شدی❣ #حسن_لطفی @deldadegi دلدادگی💙
🌷 نوکرانه ... من نوکرم ... یک نوکر ساده مشهور ، به کارگر روضه کارگری که مُزد او چای است یک استکان ... در آخر روضه خوشحال هستم از همین تقدیر روی لبم لبخندِ خشنودی ست یک لحظه دور از روضه ها باشم تقدیرِ من مرگ است ، نابودی ست قانونِ خوشبختی من این است خوشبخت یعنی نوکر ارباب بدبخت یعنی آنکه در کاخش دور است ، از خاکِ در ارباب خوشبختی محض است اینکه من جایی میان روضه ها دارم بالاتر از آن را بگویم ... که ... یک عکس در کرب و بلا دارم در بهترین جای اتاق من قابی پُر از رویاست بر دیوار زیرش نوشتم که من و ارباب انگار یک دنیاست بر دیوار من خاطره بازِ حرم هستم آن خاطرات خوبِ بارانی یک لانه دارد بر روی گنبد این کفتر دلتنگِ ایرانی دنبال جنت نیستم اصلا زیرا بهشتی در زمین دارم به کوله بارم قول دادم که ... قصد سفر در اربعین دارم 📝رضا قاسمی @deldadegi دلدادگی💙
🌷 رویای سفر اربعین ... 🍃 خواب دیدم که در نجف هستم بر سرم دست لطف مولا بود ابتدای مسیر کرب و بلا جاده‌ای پیش روی رویا بود کوله بار گناه را دادم عوضش کوله‌ی حرم دادند پشت من آب ریخت یک مادر آب نه ... اشک‌های زهرا بود دل خود را زدم به جاده ی عشق جاده نه ... پلّکانِ عرش خدا پله‌هایش عمودها بودند چقدَر این مسیر ، زیبا بود با زبان فصیح اَعرابی یک نفر داد زد "حَلَبیکُم" اصلا انگار همزبان همیم کلماتش عجیب ، شیوا بود آن طرف‌‌تر بساط مستیِ ... چای ایرانی و عراقی بود مست می‌شد هر آنکه لب می زد غِلظت این شراب ، بالا بود یک پسربچه آن طرف‌تر بود با بساطی شبیه کفاشی واکس می‌زد به کفش زائرها تکه‌ای از بهشت ، آنجا بود با تعجب نگاه می‌کردم به کسی که صلیب ، دستش بود وسط لشکر مسلمان‌ها کهنه سربازی از کلیسا بود در مسیر نجف به کرب و بلا شعبه‌ای از بهشت را دیدم "موکب حضرت امام رضا " ساحل امن خستگی‌ها بود پا به پای مسیر ، طی کردم یک هزار و چهارصد پله تا رسیدم به عرش و دیدم که ... گنبد از راه دور ، پیدا بود تا پریدم به سمت پرچم سرخ با صدای اذان شدم بیدار دیدم از اشک ، بالشم خیس است چشم‌ها کاسه‌های دریا بود گفتم آقا چه خواب شیرینی مثل یک قاب عکس رویایی و و با هم روی لبهام ، این تقاضا بود ... جان هر کس که دوستش داری برگه‌ام را بگیر ، از دستم کلّ حاجات ، را زدم به کنار همه‌ی خواهش من امضا بود ... @deldadegi دلدادگی💙
🌷 حسین جانم ... 🍃 دور تو می‌گردم آقا در مدار روضه‌ات عمر من طی شد میان روزگار روضه‌ات هر کسی هر جا دلش بند است ، آنجا می‌رود من فقط هستم دچار تو ؛ دچار روضه‌ات هیچ کس باریدنم را جز برای تو ندید ابرم اما ؛ ابرِ باران بهار روضه‌ات بر لبم لبخند هست و در دلم بزم عزا ظاهرا شاد از درونم غصه دار روضه‌ات من یقین دارم که در هیئت دَم شش گوشه‌ام یک زیارت آی ، می‌چسبد کنار روضه‌ات !! اوج خوشحالی من آنجاست که در هیئتم زندگی زیباست ، زیر سایه سار روضه‌ات روزهایی که بدون روضه‌های تو گذشت ثانیه در ثانیه بودم خمار روضه‌ات من رفیقم با رفیقت ؛ دشمنم با دشمنت پس بصیرت دارم از شعر و شعار روضه‌ات جنگ خواهم کرد با هر کس که بدخواه شماست دستِ خالی نیستم با ذوالفقار روضه‌ات زیر چوب پرچمت می‌میرم آقا عاقبت میثم تمّار هستم پای دار روضه‌ات سلام ارباب جان❤️❤️❤️ @deldadegi دلدادگی💙