نه که کسی به من تلقین کرده باشد، هزار بار خودم آزموده بودم، از چالش خوشم میآید، ولی همه این مدت و هزاربار دو قدم مانده، نمیشد.
هربار که تلاش میکردم یکنفس عرض استخر را شنا کنم، نفس کم میآوردم، اما دیشب یک لحظه به این فکر کردم که شاید همه این نشدنها فقط قفس نامرئی ذهنم است، یک لحظه تصمیم گرفتم چشمانم را ببندم و فقط شنا کنم، و شد!
سرم به دیواره طرف دیگر استخر خورد! بیشتر از خوشحالی برای توانستنی چنین حقیر، از شکستن قفس ذهن شاد بودم، سرم به سنگ واقعیت خورده بود و قفس شیشهای ذهنم شکسته بود و هنوز سرخوش این درسم که گاهی فقط باید زنجیرهای نامرئی را پاره کنیم.
#حس
@deliism | دلیسم 🦋