بسم الله الرحمن الرحیم
«بیداری»
هیچ باور شدنی است؟!
قومِ زندانیِ در بندِ هوس
ناگه از خوابِ هزاران ساله
مردنی کامل و تام
خارج از دایرهی منطق و عقل
بیسبب برخیزد!؟
وچه خوابی؟!
همه هذیانِ ملامتگونه
خوابی از جنسِ سکون
خوابی از وحدتِ جاماندنها
یاکه پیمانِ خیالاتِ پلید!
و گمانم نتوان کرد تصور این را
بیسبب خاستن از کابوسی
اینچنین وهمانگیز!
باخودم میگویم:
«نکند عابرِ دلسوز، سَحر با خود داشت!؟
یاکه اورادِ رهایی از خویش!
یاکه او
خود، تداعیگرِ خورشیدِ سحرگاهی بود!»
من نمیدانم هیچ!!
لیک این میدانم:
عابرِ لحظهی بیداریمان
پای جا پایِ نسیم
در ورایِ نگه ساکن و متروکِ زمان
از همه ماندنها
رد شد و در افقِ سبزِ طلوع جای گرفت؛
و توانست که نابود کند
جادوی خیرهگر ماندن را!
و رهایی بخشید
همهمان را از خویش!
او بسان موسی
وزبانم لال
ما قوم بنیاسرائیل:
ما اندر پیِ او در حرکت
او
آرام
روان اندر پیش.
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#دهه_فجر
#امام_خمینی
#ملت_ظهور
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸
پایگاه خبری دلیجان نیوز(دلیگون چه خبر)
@delijan_newss1
بسم الله الرحمن الرحیم
«ملت سلمان»
مطربان، دف زن و سرمست و غزلخوان شما
بلبلان، بندهی خوشخوانِ سرِ خوان شما
مُلکِ دارا، قدمِ کوچکی از ساحتتان
جامجم خلعتیِ نوکر دیوانِ شما
گردشِ دورِ فلک، هست طوافی به مُدام
مِهر را روز نویش حاصل احسان شما
کامِ عطشانِ زمین، در طلبِ جام شما
آسمان، خواب خوشش، برکتِ نیسانِ شما
تا گشایش شود اندر گرهِ اهلِ زمان
گیسویش بید، گِره داده به ایوانِ شما
نرگس و لاله و سوسن، همگی چشم به راه
مرهمِ زخمِ جهان است نهانجانِ شما
بهر آمادگیِ عرصهی دنیا به جلوس
عزمِ خود، جزم کند ملتِ سلمان شما
سجاد رستمعلی(تهمتن)
پ.ن:
۱. مطرب: به طرب آورنده، خواننده، نوازنده
۲. خوان: ضیافت، مهمانی، بساط، سفره
۳. دارا: داریوش اول ملقب به داریوش کبیر، نخستین پادشاه سلسله هخامنشیان
۴. ساحت: قلمرو، پیشگاه
۵. جام جم: پیاله کیخسرو که توسط حکما ساخته شده و جهان در آن هویدا بود.
۶. خلعتی: هدیه، پاداش
۷. دیوان: دولت
۸. گردش دور فلک: چرخش یک دور کامل اجرام آسمانی در مدار خود
۹. طواف: گرد چیزی گشتن
۱۰. مُدام: مستمر، همچین ته پیاله شراب
۱۱. مهر: رب النوع آفتاب
۱۲. نیسان: بارانی که به مدت بیست روز پس از بیستم فروردین باریده، آن را جمع کرده و به آن دعا میخوانند.
۱۳. ایوان: کاخ پادشاه
۱۴. نهانجان: جانِ پنهان
۱۵. عرصه: مجموع زمین و بنای متعلق به آن
۱۶. جلوس: بر مسند حکمرانی قرار گرفتن
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#انتظار
#امام_زمان
#ملت_ظهور
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم
«خان دهم»
تو که رفتی، همهی شهر، پر از ولوله شد
بزمِ بدخواهیِ ما، مملو از هلهله شد
توکه رفتی، دلِ من، یخ زد و از رفتن ماند
سرِ سرگشتهی من، ساکن و بیحوصله شد
تو که رفتی، غزلم مُرد، سیه شد شعرم
و وجود سخنم، غمزده و پر گِله شد
عاشقی، حرفهی بیچارگیِ رندان شد
رونق افتاد ز بازار و غزل بیصله شد
رقصِ بدمستی امواج و غروبِ مهتاب
حاکی از رفتن تو، آمدنِ زلزله شد
فکر، عریان شد و در یادِ تو سرگردان گشت
و خیال از پیِ تو، جاری و بیشاکله شد
پیرِ ما، تَرک مِی و میکده و ساغر کرد
و پیِ عطرِ تنت، همره با قافله شد
ره دراز است میانِ تو و این غمزدگان
خارِ ره سهل بوَد، فاصله خود مسئله شد
چون تهمتن، ز پِیات هفت نَه، نُه خان آمد
بر درِ خان دهم، چیرهی این فاصله شد
سجاد رستمعلی (تهمتن)
پ.ن:
۱. ولوله: جوش و خروش، غوغا، فریاد
۲. بزم: مجلس عیش و عشرت و بادهگساری
۳. بدخواهی: کینهورزی، عداوت و دشمنی
۴. هلهله: سر و صدای حاکی از شعف
۵. سرگشته: عاشق
۶. رندان: آنکه در باطن پاکتر و پرهیزکارتر از ظاهر باشد، عارف
۷. رونق: فعال و شکوفا بودن چیزی
۸. صله: مالی که امیران در مقابل سرودن شعر به شعرا میبخشیدند.
۹. بدمستی: عربده و هرزهگویی و بدخویی در هنگام مستی
۱۰. شاکله: شکل، صورت
۱۱. ساغر: جام
۱۲. قافله: کاروان
۱۳. غمزده: مصیبت دیده
۱۴. تهمتن: رستم، تخلص شاعر
۱۵. خان: مرحله
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️ عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#انتظار
#امام_زمان
#ملت_ظهور
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems