eitaa logo
دل نخواهی
829 دنبال‌کننده
464 عکس
82 ویدیو
2 فایل
#محمد_حسین_انصاری_نژاد گزیده‌ای از آثار محمد حسین انصاری نژاد شاعر و نویسنده معاصر 🟥 این کانال توسط ادمین اداره می‌شود 🟥
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهراه ولا به خاک پای مولا علی(ع) . یارب چه ولوله ای از شور چنگ و دف است در کوفه جامه دران، چاووشی از نجف است بردارنخل بلند،چون میثم آمده ست ازتشنگان فرات،ازکشتگان طف است این شورحیدری ست؟یاخمرخیبری ست؟ "ناد ِ علی" به لبش، شمش الشرف به کف است صفین وگردمصاف،چشم علی به یمن بعدازغبار،اویس،شوریده پیش صف است کوخنجریمنی،تازخم تازه کنیم این رسم سینه زنی،از سیره ی سلف است اوراست شورحجاز،بی پرده عین نماز جبریل هم نفسش درشرح لوکشف است درجذبه های رکوع،مولاست منتظرت آه ای گدای غریب،راهت ازاین طرف است "الفضل ماشهدت.."حتی معاویه ها دشمن به فضل امیر،این گونه معترف است قاضی ست مثل شریح،عهدش شبیه زبیر آن کس که بی طرف ست،آن کس که بی شرف است منظومه ای ازلی ست ،حق درمدارعلی بی او حقیقت عشق،چون ماه درکلف است راه نجات کجاست جزشاهراه ولا ماراحیات،هباست،گرغیرازاین هدف است حافظ قرابه به دوش،می خوانده نیمه شبان مارا حساب به حشر،باشحنه ی نجف است . . . .کانال با عنوان (( دل‌نخواهی )) در پیام‌رسان ایتا . ⬅️به کانال بپیوندید➡️ . لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
"پیشواز: به بهانه‌ی روزهای نزدیک به نوروز و به یاد سفره‌های خالی از آجیل" عید است یا که شامِ غریبان؟ سیل است یا نسیم بهاری؟ این ناله، بانگ نحسِ کلاغ است؟ یا شورِ سار و رقصِ قناری؟ این داعیان که عقل کُلانند، دلسوز خَلق یا مغولانند؟ با لطف بی‌کرانه‌ی اینان: رحمت به قاتلان تتاری * ای پادشاه خطّه‌ی مستان! ای لشکرِ کلیدبه‌دستان! در فصل اعتدال ربیعی، این است وضع مملکت، آری! تهران بِکام باشد و خوشحال، ای آسمان بهوش که هرسال تنها برای مردم اهواز، بارانِ گرد و خاک بباری در این دیارِ مملوِ غصّه، هم‌قافیه است پسته و قصّه تا طعم پسته را تو ازین پس، در قصّه‌ها به یاد بیاری امسال هم به گریه بسازید، ای کودکان فقر و بنازید با کفش‌های پاره‌ی پیرار، پیراهن تکیده‌ی پاری من "دارم" آن‌قَدَر که غمی نیست، اما غم تو درد کمی نیست ای هم‌وطن که نو شده سالت با میوه‌های شصت‌هزاری! سگ_دو زدی و جای دویدن، هی پشت هم "ریال" گرفتی حالا تویی و قحطی بازار، در حجم نرخ‌های "دلاری" * من جای آن مسبّب نامی، ای دوست ای رفیق گرامی دلواپس تو ام که نخوردی، شرمنده‌ی تو ام که نداری https://eitaa.com/mmparvizan
• هفت سینِ شما • . . چه رنگ‌رنگ گشوده‌ست هفت سینِ شما چه نوبرانه در آن سیب دست‌چینِ شما خوشا گلو که در این صبح عید، تر باشد به طعمِ جرعه‌ای از چای دارچین شما بهار در قُرق سکّه‌هایتان افسرد مگر نه حرز بهارست در نگین شما؟! تهی‌ست سفره‌ی همسایه و نمی‌افتد میان آینه، چشمان شرمگین شما مباد هق‌هق آن مرد تا شما برسد مباد بین نماهنگ دلنشین شما! اگر که چادرِ لیلاست وصله‌دار چه غم فدای عشوه ساناز نازنین شما! اگر چه مشرب‌تان نیست غیر خوش باشی که خوانده سوره‌ی ایتام را به دین شما؟ صدای کسیت در آن کوچه‌سار می‌پیچد چه مارهاست رها بین آستین شما همیشه عید در اندوه بگذرد بر ما ولی نماند مستی این چنین شما صدا ندارد چوب خدا، به خود آیید اگر چه گُم شده در های‌وهو، یقین شما . . . 📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
بهار حرف کمی نیست ما نمی فهمیم زبان تازه تقویم را نمی فهمیم درخت پا شد و زخم زمین مداوا شد هنوز چیزی از این حرف ها نمی فهمیم چرا از آب نگفتن؟ چگونه نشکفتن؟ چگونه این همه اعجاز را نمی فهمیم نشسته بر سر هر کوچه یک تذکّر سبز دلا! قبول نداریم، یا نمی فهمیم؟ نگاه باغ، پر از بازی پرستوهاست دل عبور نداریم تا نمی فهمیم زمان، زمان بروز صفات باران است چگونه باز نگوییم ما نمی فهمیم @golchine_sher
وعدۀ آینده‌های ما بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما بفرمایید هرچیزی همان باشد که می‌خواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بی‌چراتر کار عالم «عشق» رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری بیفشان زلف و مشکن حلقۀ پیوندهای ما به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آن‌قدر می‌دانم که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعدۀ آینده‌های ما ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دشت تَرَک خورده . . فرض کن دستخوشِ ابرِ سترون شده باشد مثلِ یک دشتِ تَرَک خورده، دلِ من شده باشد بانگ گاو آهنی از دشت، به گوشَت نرسانند بر تو پَرچینِ مزارع سد آهن شده باشد فرض کن یوزپلنگی شبی ازصخره بیفتد باشغالان پس ازآن زخم،فروتن شده باشد چون ورق های پراکنده ی درباد،دل مرد آن چنان درهم ازآشفتگی زن شده باشد شده آیا که ببینی تو که در روز مبادا دوست هم دروسط معرکه،دشمن شده باشد باز باورنکنی تفرقه اندیشی ازآن جمع گرچه درچشم تو آن مساله روشن شده باشد سنگ ها باهمه ی خشم به دست تو بچرخند گرچه منسوخ دگر دور فلاخن شده باشد تو وهمسایه یکی باشی وسهم توبه هرفصل هرس باغ که باشرط نچیدن شده باشد شاهنامه است وشب آخر وتهمینه ندیده است پسرش زنده وخونخواه تهمتن شده باشد بیشتر ازخط درویش،شکسته است وعجب نیست ثبت بر هر غزلم رسم شکستن شده باشد . .
🔻 تماشای این همه گُل...! سرمان خیلی شلوغ است ما برای مُردن                    وقت نداریم! * رضا اسماعیلی * وامی از «سمیح القاسم»، شاعر نام آور فلسطین.