eitaa logo
دل نخواهی
829 دنبال‌کننده
466 عکس
83 ویدیو
2 فایل
#محمد_حسین_انصاری_نژاد گزیده‌ای از آثار محمد حسین انصاری نژاد شاعر و نویسنده معاصر 🟥 این کانال توسط ادمین اداره می‌شود 🟥
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 قصیده‌وارۀ سرآهنگ 🔹محمدحسین انصاری‌نژاد به سوز بیدلانۀ زنده‌یاد استاد سرآهنگ که در توفان‌ها، فریادرس روحم می‌شود گفته بودی شاید از این کوه، سیرنگی بیاید مرغ آتش‌بال غرق شعله، بر سنگی بیاید بشنوی از خوان هشتم شیهۀ رخش و بگویی کی تهمتن فارغ از هر صلحی و جنگی بیاید پهلوان از سیستان برگردد اما جور دیگر پیری از کابل پس از او با دف و چنگی بیاید بگذر از خون سیاوش بعد از آن جامه‌درانی تا دگرگون‌تر به صحرا فرصت رنگی بیاید روزی از کابل ببینی فتنۀ ابرو کمانی روز دیگر تا خراسان فاتح لنگی بیاید روزگار اين است، پيش پاى فيل امشب وزيرى است باز فردا شاه، مات دور شطرنگى بيايد جنگل طاووس را آنجا ببینی پیش رویت زیر و بم از جادۀ ابریشم آهنگی بیاید در شگفت از نقش‌بندی‌های اویم، کاش بهزاد با قلم‌موی كبود و بوم هفرنگی بیاید جای حیرت کو اگر محو نگارستان بیدل مانی اینجا دست در تذهیب ارژنگی بیاید ساز شرق و غرب هم اينجا هم‌آهنگ‌اند، بگذار با طنين مرغ آمین‌ها، شباهنگی بیاید بشنو از ساز سپهر آوازهایی بیدلانه تا مگر با زخمه‌ای ديگر، سرآهنگی بیاید باز هم بر زخمه‌های زخمی‌اش دل می‌سپارم هم‌نفس با من مگر از جاده دلتنگی بیاید تا شب تنهایی‌ات با ضربِ آهنگش سرآید بیدلانه هفت دریا را به فرسنگی بیاید شرط اول گفت بیدل، تا که بنویسد مسافر باید اینجا فارغ از هر نام و هر ننگی بیاید تا نبندی چشم را از غیر دریا تنگ‌چشمی سهم قلابت از این مرداب،خرچنگی بیاید باید از آن قاف، سیمرغی بر این سو پر بریزد محو جنگل‌های دور از دست، تیرنگی بیاید هم‌وطن! سوز سرآهنگ است ساز وحدت ما یک نفس نگذار بر این آینه زنگی بیاید محو دریا، بی‌صدا بنشین و پهناور بیندیش تا که سهمت بیت‌های حیرت‌آهنگی بیاید شارح دریاست، با او مصرعى برجسته بنویس تا به هر دیباچه‌ات از موج، پیرنگی بیاید بین جشن شاهدان قدس از آن بالا عجب نیست بر سر آوازه‌خوانِ بیدل اورنگی بیاید مرزها را بشکند سوز سرآهنگ و عجب نیست بر دكل با گريۀ سرباز، سرهنگی بیاید در جنوب کشورم گل می‌کند تصنیف‌هایش چون نسیم نخل‌ها بر گیسوی پنگی1 بیاید در پس بی‌تابی مضراب‌ها هر دم خروشی است تا مبادا بى‌وضو دستى به نیرنگی بیاید چشم بگشا با خروش بیدل و سوز سرآهنگ بر جبين آزمندت شايد آژنگی بیاید نغمۀ بیدل گره خورده است با سوز سرآهنگ باید از این امتزاج اشراق فرهنگی بیاید پَنگ: خوشۀ خرما به گویش بوشهری. ٩٥/٥/١ محمدحسين انصارى نژاد
سیر گلزار که یارب در نظر دارد بهار از پر طاووس دامن بر کمر دارد بهار شبنم ما را به حیرت آب می‌باید شدن کز دل هر ذره توفانی دگر دارد بهار رنگ دامن چیدن و بوی گل از خود رفتن‌ست هر کجا گل می‌کند برگ سفر دارد بهار جلوه تا دیدی نهان شد رنگ تا دیدی شکست فرصت عرض تماشا اینقدر دارد بهار محرم نبض رم و آرام ما عشق است و بس از رگ ‌گل تا خط سنبل خبر دارد بهار ای خرد چون بوی گل دیگر سراغ ما مگیر درجنون سرداد ما را تا چه سر دارد بهار سیر این گلشن غنیمت دان که فرصت بیش نیست در طلسم خندهٔ‌ گل بال و پر دارد بهار بوی‌گل عمریست‌ خون‌آلودهٔ‌ رنگست‌ و بس ناوکی از آه بلبل در جگر دارد بهار لاله داغ و گل‌ گریبان‌چاک و بلبل نوحه‌گر غیر عبرت زین چمن دیگر چه بردارد بهار زندگی می‌باید اسباب طرب معدوم نیست رنگ هر جا رفته باشد در نظر دارد بهار زخم دل عمریست درگرد نفس خوابانده‌ام در گریبانی که من دارم سحر دارد بهار کهنه درس فطرتیم ای آگهی سرمایگان چند روزی شد که ما را بی‌خبر دارد بهار چند باید بود مغرور طراوت های وهم شبنمستان نیست بیدل چشم تر دارد بهار بيدل
کجایِ وسعتی از آفتاب گردان‌ها نشسته‌ای به تماشای ما پریشان‌ها؟! کجای این شبِ مهتاب می‌زنی لبخند به رویِ مزرعه‌ی آفتاب گردان‌ها شهیدِ باغِ اشاراتِ چشم‌های تواَند که مانده‌اند در اوصافشان غزلخوان‌ها تمامِ جاده چراغانیِ نفَس‌هایت نشسته‌اند به پا بوسی‌ات خيابان‌ها زمین قلمروِ گُل‌های آفتابیِ توست زمان پُر از هیجانِ شکوفه باران‌ها دوباره دست تکان می‌دهی از آن سو ها دوباره شورِ شگفتی‌ست در نیستان‌ها کنارِ تپه‌ی نرگس مسافری می‌خواند خوشا هوایِ تو و جشن گُل به دامان‌ها درا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را پرندگانِ پراکنده‌اند انسان‌ها! بهار می‌رسد از راه تازه مثلِ ظهور خوش‌ست فرصتِ گُل چيدن از فراوان‌ها @golchine_sher
"سیمای مهدی(عج) در اشعار شاعران سده‌های چهارم و پنجم" در سده‌های نخستین شعر فارسی اشارات مربوط به مهدی(عج) و آخرالزمان محدود است. در این دوره، توصیفات مربوط به آن حضرت عمدتا در آثار روایی، تفسیری و متون دینی دیده می‌شود. این نکته سبب شده، تا عصر محمود غزنوی(دست کم در اشعاری که اینک در دسترس است) ذکری مستقیم از ایشان نرفته باشد. در مدایح عصر غزنوی اول، به مرور و به صورت تلمیحی اشاراتی به نام مهدی و عمدتا در تقابل دجال ثبت شده است. این چند تلمیح را در اشعار غضایری رازی و عنصری می توان دید: یکی گوید که مهدی گشت پیدا یکی گوید نبی الله اکبر * سیاست تو به گیتی علامت مهدی است کجا سیاست تو نیست فتنه‌ی دجال در قطعه‌ای منسوب به ابوسعید هم به آن حضرت(ع) شفاعت جسته شده که چنانکه در مقاله ای اشاره کرده‌ام، این شعر متاخر از زمان شیخ است( ر.ک. مجله‌ی شیعه شناسی) و نمی‌تواند از بوسعید باشد. در اشعار عصر سلجوقی، عمدتا نگاه اهل سنت به ظهور مهدی موعود دیده می‌شود. در تلمیحاتی که در دیوان قطران، لامعی، ابوالفرج، عمعق، مسعود سعد، سنایی و شاعران بی‌دیوان می‌بینیم؛ عمده‌ی توصیف‌ها روایتگر فتنه‌ی دجال و تقابل آن با ظهور مهدی(عج) و همراهی مسیح(ع) و آن حضرت است: مسعود سعد: مشهور شد از رایت او آیت مهدی منسوخ شد از هیبت او فتنه‌ی دجال سنایی (دیوان): ای دریغا مهدیی کامروز از هر گوشه‌ای یک جهان دجال عالم‌سوز سر بر کرده‌اند * گر مخالف خواهی ای مهدی در آ از آسمان ور موافق خواهی ای دجال یک‌ره سر بر آر حدیقه: خلق او آمد از نکو عهدی روح عیسی و قالب مهدی * اندرین روزگار بد‌عهدی چیست جز عدل هدیه‌ی مهدی در اشعار شاعران و نویسندگان متمایل به نگاه شیعی (اسماعیلی یا اثناعشری) هم اشاراتی به آخر الزمان دیده می‌شود. ناصرخسرو در دیوانش تنها به صورت نمادین به فتنه‌ی دجال و معنای نهفته پشت آن اشاره کرده است. در قصیده‌ای منسوب به او نیز نامی از مهدی به میان آمده؛ البته مینوی در مقدمه‌ی دیوان چاپ نصرالله تقوی انتساب این شعر به ناصر خسرو را رد می کند و می‌گوید: "قول به مهدی در عقاید ایشان ندیده‌ام و اگر بوده در زمان حکیم ناصر خسرو نبوده". شعر مورد نظر از زاویه‌ی سبک سروده‌ی ناصر خسرو نیست؛ با این حال اشاره به مهدی(ع) را در رساله‌ی اسماعیلی کشف‌المحجوب از ابویعقوب سجستانی هم می‌توان دید: "مهدی آن است که مردمان را راه نمایذ و همه‌ی پیغمبران از پیش او مردمان را راه نموذند به راه خدای، ولیکن سخن‌های ایشان پوشیذه بوذ و علم‌های ایشان در حجاب بوذ؛ زیرا زمان‌ها چنان واجب کرد... و چنین گفتند کی چون مهدی بیایذ گرگ و گوسفند به یک‌جا آب خورند...". کامل‌ترین تصویر شاعرانه از آخرالزمان و ظهور مهدی(ع) را در ابیات نخستین گرشاسپ نامه‌ی اسدی توسی می‌توان دید: ...ازین پس پیمبر نباشد دگر به آخرزمان مهدی آید به در بگیرد خط و نامه‌ی کردگار کند راز پیغمبران آشکار ز کوچک جهان راز دین بزرگ گشاید خورد آب با میش گرگ بدارد جهان بر یکی دین پاک بر آرد ز دجال و خیلش هلاک همان آب گویند کآید پدید درِ توبه را گم بباشد کلید رسد زآسمان هر پیمبر فراز شوند از پس مهدی اندر نماز سوی خاور آید پدید آفتاب هم آتش کند جوش طوفان چو آب پس از آن شگفت دگرگونه‌گون بس افتد جهاندار داند که چون از سده‌ی ششم، اشارات و سرایش اشعار مستقل در ستایش مهدی(عج) فراوانی می‌یابد که اشاره به ویژگی این آثار به مجالی دیگر نیازمند است. https://eitaa.com/mmparvizan
به پیغامی مرا دریاب اگر مکتوب نفرستی که بلبل در قفس از بوی گل خشنود می‌گردد @robaiiyat_takbait
🛑🛑🛑 کانال شاعر، منتقد و پژوهشگر نام‌آشنا و دغدغه‌مند ادبیات، ⬅️استاد رضا اسماعیلی➡️به ایتا پیوست. دوستان را به پیوستن به این کانال ارزنده و کاربردی، فرا می‌خوانم. . کانال " سپیدخوانی " در ایتا فعال شد لینک کانال: https://eitaa.com/sepid_khani