eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
علامه حسن زاده آملی: اعمالتان همانند یک پرنده از شما پرواز نمی کند که برود بلکه مطلق اعمالتان در جانتان می ماند و وقتی پرده ها کنار رود کتاب وجود خود را می بینید. @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
✍آیت الله مجتهدی تهرانی : کسی که هر روز حساب کار خودش را نکند که من امروز چه کار کرده ام، کار خوب انجام داده ام یا کار بد، اگر کار خوب انجام داده، الحمدلله بگوید و اگر کار بد انجام داده استغفار کند، اگر کسی این کار را نکند، حضرت امام کاظم(علیه السلام ) می فرماید: "این فرد از ما نیست" باید همانطور که بازاری ها شب به شب حساب کار خودشان را می کنند که امروز چقدر واردات جنسی، صادرات جنسی، واردات نقدی و صادرات نقدی داشتند و چرتکه می اندازند، ما هم باید دفتری داشته باشیم و از صبح تا غروب هر کاری کردیم، شب به شب در آن بنویسیم. خدای نکرده به نامحرم نگاه کردیم بنویسیم، غیبت کردیم بنویسیم، آواز حرام گوش کردیم بنویسیم. بعد اگر دیدیم کار بد انجام داده ایم استغفار کنیم و اگر کارهای خوب انجام داده ایم خدا را شکر کنیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
خدایا از تو میخواهم وجودم را بگونه ای بسازی و پرورش دهی ... که هر جا نفرتی هست، عشق باشم  هرجا زخمی هست، مرهـم باشم  هرجا تردیدی هست، ایمان باشم  هر جا ناامیدی هست، امید باشم  هر جا تاریکی هست، روشنائی باشم  و هر جا غمی هست، شادمانی باشم من خدایا توانم ده دوست بدارم بی چشمداشت و بفهمم دیـگران را حتی اگر نفهمند مرا .  آمین🙏🙏🙏🙏 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
ما چه می دانیم؛ خدا می داند که بعضی ابتلائات، شرط بعضی اِفاضات است، شخصی می گفت: به فلان مشکل مبتلا شدم، خیلی بر معلوماتم افزوده شد... آیت الله بهجَت(ره) 🌱 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
حجت الاسلام عالی تقاضا میکنم هفته‌ای یک دفعه موعظه‌ای بشنوید، موعظه قساوت دل را از بین می برد و دل را زنده میکند، امیرالمؤمنین فرمودند در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست اگر میدونی هم باز بشین گوش بده...! 🌹💐 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
میگنوَسط‌ِیه‌عملیـٰات یهۅدیدن‌حـٰاج‌قاسم‌دارن‌میِرن..! گفتن:حـٰاجۍ‌کـٌجامیری؟! مـٰاموریت‌داریم! حـٰاج‌قاسم‌فـَرمٌودن: ماموریتۍمهم‌تراَز..! _حواست‌باشه! ؛ پیروحاج‌قاسم‌بودن‌به‌ا‌ین‌نیست‌که‌هرشب‌ساعت ¹:‌²⁰میزنۍ‌سـٰاعت‌بـه‌وقت‌ِحـٰاج‌قـاسِـم! ببین‌حـٰاجۍچیکـٰارکردڪـه‌حـاج‌قاسم‌شد! بدونِ‌نمـٰازبہ‌هیچ‌جانمۍرسی..!(:‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 صبح روز عرفه است، روزى كه خدا رحمت خود را بر بندگانش نازل مى كند. گويا كه كوفه از اين رحمت و مهربانى خدا سهمى ندارد. همه به دنبال مسلم هستند تا جايزه بگيرند. بلال در حياط خانه نشسته است و در فكر است كه ناگهان اين صدا به گوشش مى رسد: "اگر در خانه اى مسلم را بيابيم آن خانه را خراب خواهيم نمود و اهل آن خانه را به قتل خواهيم رساند". آرى، مأموران ابن زياد در شهر مى چرخند و اين خبر را اعلام مى كنند. ترسى عجيب بر بلال سايه مى افكند. او با خود مى گويد: "مأموران، خانه هاى افراد زيادى را گشته اند و هر لحظه ممكن است، وارد خانه ما بشوند و آن موقع، ديگر سرنوشت من و مادرم چيزى جز مرگ نيست". از طرف ديگر آن جايزه بزرگ او را وسوسه مى كند. سرانجام او تصميم خود را مى گيرد و به سوى قصر حركت مى كند. او به مأموران مى گويد: "خبر مهمّى دارم كه بايد به ابن زياد بگويم، من مى دانم مسلم كجاست". ابن زياد تا از اين خبر مطّلع مى شود بسيار خوشحال شده و دستور مى دهد تا جايزه بلال را به او بدهند. ابن زياد به ابن اَشْعث (فرمانده گارد ويژه) دستور مى دهد با مأموران زيادى به سوى خانه طَوْعه حركت كنند. صداى شيهه اسب ها و هياهوى سربازان به گوش مى رسد. سربازان، خانه طَوْعه را از هر جهت محاصره مى كنند; آنها درِ خانه را شكسته و وارد خانه مى شوند. مسلم با شجاعتى تمام با آنها مى جنگد و آنان را از خانه بيرون مى كند. براى بار دوّم، سربازان به خانه حمله مى كنند و مسلم آنها را از خانه بيرون مى كند. آيا در اين جنگ نا برابر، مسلم ياورى هم دارد؟ اگر خوب نگاه كنى در گوشه خانه، طَوْعه را مى بينى كه دست به دعا برداشته است. او با نگاه خود و دعايى كه بر لب دارد، قوّت قلبى براى مسلم است. خانه طَوْعه به خاطر شرايط خاص، سنگر خوبى براى مسلم است، براى همين ابن اشعث تصميم مى گيرد، مسلم را به وسط كوچه بياورد تا بتواند از هر جهت او را مورد حمله قرار دهد. اينجاست كه او فرياد مى زند: "اى مسلم! از خانه بيرون بيا و گر نه، ما اين خانه را آتش مى زنيم". مسلم تصميم مى گيرد از خانه خارج شود تا مبادا به طَوْعه آسيبى برسد. اين تصميم مسلم، آن قدر سريع است كه فرصت خداحافظى با طَوْعه را از او مى گيرد. چرا كه اگر لحظه اى درنگ كند، آن نامردان خانه را به آتش مى كشند. تنها فرصتى كه براى مسلم مى ماند، يك نگاه است. اين نگاه چه نگاهى است؟ نگاه آخر، نگاه خداحافظى، نگاه تشكّر. وقتى طَوْعه مهمانش را غريب و بى ياور مى بيند، بى اختيار اشك مى ريزد و مى گويد: "خدايا! مهمانم تنهاست، خدايا! او را يارى نما، كاش مى توانستم مهمانم را يارى كنم!". هنگامى كه مسلم از درِ خانه خارج مى شود به مرگ، لبخند مى زند و مى گويد: "اين همان شهادتى است كه همواره آرزويش را داشتم". <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
آیت الله : اگر کسی طالب هدایت و خدا باشد و در طلب، جدی و باشد، در و دیوار به اذن الله، هادیِ او خواهند بود. @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>