eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ خرد هرکجا گنجی آرد پدید ز نام خدا سازد آن را کلید به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست نخستین سرآغاز آغازهاست الهی به امید تو💚 @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو عالم پُر است از تو و خالی‌ست جای تو @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @delneveshte_hadis110
🪴 🌿﷽🌿 وقتي شب به خير گفتم و به ساختمان خودم رفتم، منصور آن قدر در مطالعه روزنامه غرق بود كه حتي جواب مرا هم نداد. در اتاقم آرام توي مبل لم داده بودم. پيراهن كرشه راه راه آبي و صورتي كه دامني بلند داشت به تن داشتم. گيسوانم را بر شانه ريخته بودم. گردن بند اشرفي را كه منصور به من داده بود به گردن داشتم. من اين گردن بند را .خيلي دوست داشتم. نه به خاطر آن كه قيمتي بود. بلكه به اين دليل كه هديه منصور بود آرام از در وارد شد و در اتاق را پشت سرش بست. خيره به من نگاه مي كرد. انگار يك مجسمه چيني را تماشا و تحسين مي كند. محو جمال من شده بود. دستم را دراز كردم. مطيع و مشتاق نزديكم آمد و بازوانش را از هم گشود. :فقط گفت .ديگر تا وقتي كه من زنده هستم نبايد بي من به سفر بروي خنديدم. چراغ روشن بود. بر مخده اي كه به جاي كرسي گذاشته بودم نشسته بود و تار مي زد گفتم .منصور، ناهيد دختر خوشگلي مي شود - بي خيال پاسخ داد .آره، شكل مادرش مي شود. اگر آبله نگرفته بود زن خوشگلي بود. ناهيد به مادرش رفته - :گفتم .اوهوم :و از حسد داغ شدم. گفت .بيچاره زشت نبوده. آبله او را از بين برده. تا سر شانه غرق آبله است - پس بقيه اندامش سالم بود. پس هيكلش شكيل و زيبا بود. حتما بود. با قد بلند و باريكي كه داشت، با آن پوست سفيد، وقتي كه راه مي رفت مي خراميد. رفتارش، قدم برداشتنش، شازده وار بود و هر كس او را از پشت مي ديد كنجكاو مي شد كه چهره اين هيكل زيبا را ببيند. كه اين طور! حرفي از تن و بدنش نمي زد. پس زيباست. پس :قشنگ است. گفتم .ولي مثل اين كه چاق شده - :بي اعتنا، بي تفاوت و شايد با بي علاقگي گفت .آخر دوباره حامله است - ضربه بر سرم فرود آمد. رشك و غضب در درونم سر برداشت. آن همه دعا و عبادت، آن آرامش صوفيانه، دود شد و به هوا رفت. باز خصلت زنانه در درونم جوشيد. ميل به تملك مشتاق اول بودن. بي ميل به آن كه مرد زندگي خود را با ديگري تقسيم كنم. در انتظار آن كه قلبي كه در سينه همسرم بود فقط به خاطر من بتپد. انتظار ساده اي كه از روز اول براي من ممنوع شده بود. ميوه را خورده و از بهشت رانده شده بودم. چه انتظاري داشتم؟ چرا خودم را گول مي زدم؟ چرا نمي خواستم باور كنم كه منصور او را نيز در كنار دارد؟ مثل زني كه براي نخستين بار مچ همسر خود .را در حين ارتكاب خيانت مي گيرد ولي سعي كردم خود را آرام نگه دارم. ديگر نمي خواستم سر خود كلاه بگذارم چند ماهش است؟ - .سه ماهش تمام شده درست. پس همان هنگام كه من پاشنه مطب پزشكان را از پاي درمي آوردم. منصور در كنار او به ريش من مي خنديده. همان شب ها و روزها كه من در مشهد به درگاه خداوند تضرع مي كردم، نيمتاج ويار داشته و براي منصور :ناز مي كرده. مرا بازي مي داده اند. مغزم جوشيد. گفتم .مبارك است از فرط ناراحتي و حسد صدايم دو رگه شده بود. منصور نفهميد يا به روي خودش نياورد. از جا برخاستم تا از اتاق :بيرون بروم. منصور گفت .محبوب، بيا بنشين پهلوي من - .سرم درد مي كند منصور. مي روم بخوابم - :عاشقانه نگاهم كرد و با سرزنش گفت آن هم امشب كه من اين جا هستم؟ - احساس مي كرد كه غضبناك هستم و خوب مي دانست چرا. خودم بيش از او از اين حسد در شگفت بودم. آيا اين فقط خوي زنانه من بود، يا كم كم پا بند منصور مي شد؟ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9           ○●○●○
📻 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای - فایل صوتی نسخه کامل 🖋 ایشان در برنامه " " حضور داشتن ولی بخش های شگفت انگیزی از تجربشون اجازه پخش نگرفت که اینجا خودشون تجربه کاملشون رو بیان میکنن 👇👇👇
- ناشناس.mp3
60.89M
📻 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای - فایل صوتی نسخه کامل @delneveshte_hadis110
💠 هیزم 🔸 امام باقر علیه السلام: حسد ایمان را میخورد و نابود می کند، همانطور که آتش هیزم را. 📚 کافى/ج2/ص306 ✍🏼 یکی را حکایت کنند از ملوک که بیماری رشته کردش چو دوک چنانش در انداخت ضعف حسد که می برد بر زیردستان حسد که شاه ارچه بر عرصه نام آورست چو ضعف آمد از بیدقی کمترست بیدق یعنی سرباز پیاده. eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
امام على عليه السلام: الْمُسْلِمُ مِرْآةُ أَخِيهِ فَإِذَا رَأَيْتُمْ مِنْ أَخِيكُمْ هَفْوَةً فَلَا تَكُونُوا عَلَيْهِ أَلْباً وَ أَرْشِدُوهُ وَ انْصَحُوا لَهُ وَ تَرَفَّقُوا بِهِ 🔷 مسلمان آينه برادر خويش است، هرگاه خطايى از برادر خود ديديد همگى او را مورد حمله قرار ندهيد بلكه او را راهنمايى و نصيحت نماييد و با او مدارا كنيد... . 📚 تحف العقول ص 108 🍃 ذڪر نٻڪ❤️ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
💠 عاقبت شوم 🔸 امام باقر علیه السلام: سه خصلت است که باعث می شود انسان بد عاقبت شود: 1️⃣ ظلم به دیگران، 2️⃣ بریدن از خویشاوندان 3️⃣ و قسم دروغ که جنگ با خداست. 📚بحار/ج 75/ص 174 ✍🏼 برخی خصلت‌ها، باعث می‌شود که انسان بد ذات شود و شخصیت انسان را تغییر می دهد. این امور، قابلیت هدایت را در او از بین می برد. 📚 eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هرگز زمين باقى نمى‏ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل می‌شناسد.✨ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
مداحی_آنلاین_چاشنی_اخلاص_برای_اعمال.mp3
1.58M
♨️چاشنی اخلاص برای اعمال 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت‌الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @delneveshte_hadis110
🌹🍃 ࿐ྀུ‌  🌹🍃 ࿐ྀུ‌🌹🍃 گويند از مردي که صاحب گسترده‌ترين فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي در جهان است پرسيدند: «راز موفقيت شما چه بوده؟» او در پاسخ گفت : "زادگاه من انگلستان است. در خانواده‌ي فقيري به دنيا آمدم و چون خود را به معناي واقعي فقير مي‌ديدم، هيچ راهي به جز گدايي کردن نمي‌شناختم...!! روزي به طرف يک مرد متشخص رفتم و مثل هميشه قيافه‌اي مظلوم و رقت‌بار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وي نگاهي به سراپاي من انداخت و گفت: به جاي گدايي کردن بيا با هم معامله‌اي کنيم. پرسيدم : چه معامله‌اي ...!؟ گفت: ساده است. يک بند انگشت تو را به ده پوند مي‌خرم! گفتم: عجب حرفي مي‌زنيد آقا، يک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم ...!؟ - بيست پوند چطور است؟ - شوخي مي کنيد؟! - بر عکس، کاملا جدي مي گويم. - جناب من گدا هستم، اما احمق نيستم. او هم‌چنان قيمت را بالا مي‌برد تا به هزار پوند رسيد. گفتم: اگر ده هزار پوند هم بدهيد، من به اين معامله‌ي احمقانه راضي نخواهم شد. گفت: اگر يک بند انگشت تو بيش از ده هزار پوند مي‌ارزد، پس قيمت قلب تو چقدر است؟ در مورد قيمت چشم، گوش، مغز و پاي خود چه مي‌گويي؟ لابد همه‌ي وجودت را به چند ميليارد پوند هم نخواهي فروخت!؟ گفتم: بله، درست فهيميده‌ايد. گفت: عجيب است که تو يک ثروتمند حسابي هستي، اما داري گدايي مي‌کني ...!؟ از خودت خجالت نمي‌کشي .!؟ گفته‌ي او همچون پتکي بود که بر ذهن خواب‌آلود من فرود آمد.!! ناگهان بيدار شدم و گويي از نو به دنيا آمده‌ام اما اين بار مرد ثروتمندي بودم که ثروت خود را از معجزه‌ي تولد به دست آورده بود. از همان لحظه، گدايي کردن را کنار گذاشتم و تصميم گرفتم زندگي تازه‌اي را آغاز کنم ..." قصه ها براي ما نوشته شدند، اما تمام عمر، ما براي از آنها استفاده کرديم....!! eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خدا میتوان بهترین روز را برای خود رقم زد... پس با عشق وایمان قلبی بگویی خدایا به امید تو💚 ❌نه به امیدخلق تو @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💚 هرچه کردم بنویسم ز تو مدح وسخنی یا بگویم ز مقام تو که یابن الحسنی این قلم یار نبود و فقط این جمله نوشت: پسر حیـــدر کرار، تو ارباب منی @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @delneveshte_hadis110
🪴 🌿﷽🌿 آيا اندك اندك به او علاقه مند شده بودم؟ بله، دوباره عاشق .مي شدم. اين بار ملايم و نرم نرمك. شراب داشت جا مي افتاد. براي همين دوباره حسود شده بودم بي خود نبود كه شب ها به اميد او مي نشستم و روزها به شوق او از خواب برمي خواستم. عادت نبود، محبت بود. محبتي كه حتي نمي خواستم به خود نيز اقرار كنم. مي ترسيدم. مي ترسيدم كه عاشق بشوم و نمي دانستم كه شده ام. هنوز جسمم جوان بود و با روح خسته ام جدال مي كردم. از جسم خود نيز وحشت داشتم زيرا كه مي ديدم بر من پيروز شده. قلبم دوباره گرم شده بود و مرا كه آرزو داشتم ترك دنيا كنم و گوشه خلوت بگيرم، با خود به ميان لذت ها و شيريني هاي حيات مي كشيد، ولي اين بار آرام و آهسته، پخته و سنجيده. آيا گوشه اي از دعاهايم مستجاب شده بود؟ :به سوي در برگشتم. منصور التماس كرد .از من رو بر نگردان محبوبه - :گفتم .يك شب كه هزار شب نمي شود رحيم جان - .و بلافاصله زبانم را گاز گرفتم. مثل برق زده ها خشك شد. به من خيره شد. من نيز به او :بعد تار را بر زمين كوبيد. در دل گفتم شكست. جلو آمد و شانه هايم را گرفت و گفت به من نگاه كن. خوب به من نگاه كن. من منصور هستم، رحيم نيستم. آن نيستم كه مي خواهي. اين هستم كه - .گرفتارش شده اي. همان كه از او فراري هستي شانه مرا رها كرد و به قدم زدن پرداخت. يك دست را به لبه در تكيه داد و با دست ديگر پيشاني خود را فشرد. طرز :حرف مرا تقليد كرد منصور جان چراغ را خاموش كن. تار نزن. پرده را بكش. اين كار را نكن. نخند. بمير. نيمتاج مي شنود .... اين ها - بهانه است محبوبه. همه اين ها بهانه است. مرا نمي خواهي، مي دانم. ولي چه كنم كه نصف آن قدري كه من تو را مي خواهم تو هم به من ميل پيدا كني؟ اين را ديگر نمي دانم. دلم مي خواهد هر چه دارم بدهم تا تو عاشقم بشوي. از همان اول كه مرا رد كردي حسرت رحيم جان تو را خوردم تا امروز. من، به قول خودت با اين دنگ و فنگ، حسرت .داشتم كه جاي او باشم. بگو محبوبه، بگو چه كنم كه مرا بخواهي؟ حسادت دارد مثل خوره مرا مي خورد خشمگين بود. صدايش مي لرزيد. ولي نعره نمي زد. فحش نمي داد. كتك نمي زد. دعوا و مرافعه اش هم متين بود. ولي من هم چندان آرام نبودم. خشمناك بودم. از كوره در رفته بودم و هنوز در اثر زندگي در خانه رحيم وحشي :بودم. زمان لازم بود تا آرام شوم. گفتم اشتباه كردم منصور. اين اسم از دهانم پريد. هفت سال با او زندگي كردم. نه به خوشي. ولي هر روز صدايش مي كردم، به حكم اجبار. عادت كرده بودم. حالا هم نه از سر علاقه، بلكه از روي عادت از دهانم پريد. تو حسود هستي؟ پس من چه بگويم؟ من آدم نيستم؟ من دل ندارم؟ مگر من از آهن هستم؟ تو ملاحظه مرا مي كني؟ زنت حامله است. من در بدر مطب پزشكان بودم و تو آن طرف سرگرم او بودي. من مي بينم و دم برنمي آورم. نه اين كه گله مند باشم. نه اينكه او زن بدي باشد. فقط از بدبختي من است. دست خودم نيست. زجر مي كشم. تا كي بسوزم و بسازم؟ نمي توانم تو را در كنار او، در اتاق او ببينم. ببين من چه هستم منصور؟ يك خاشاك در باد. من چه دارم؟ بچه هاي تو را دوست دارم. منوچهر را دوست دارم. ولي از خودم هيچ ندارم. هيچ كس وابسته به من نيست. بود و نبود من تفاوتي ندارد. هر روز از خود مي پرسم، محبوبه اين جا چه مي كني؟ ميان اين خانواده، مثل استخوان لاي زخم چه مي كني؟ به خود مي گويم مايه سرگرمي هستي. الحق كه خوب اسمي رويت گذاشته اند. همان محبوبه شب هستي. ولي باز صداي پاي تو را مي شنوم و دلم مي لرزد. باز منتظرت هستم. و از ديدن تاري كه شب ها مي نوازي، از ديدن كتاب هايت، كلاهت، عصايت، پيراهنت كه روي تخت افتاده به يادت مي افتم و دلم آرام مي گيرد. سعي مي كنم خود را با آن نيمه وجودت كه به من تعلق دارد راضي و خرسند نگاه دارم. روزگاري رحيم را ديوانه وار دوست داشتم، ولي حالا از او، از خودم و از اين دنيا بيزارم. به خاطر اين كج سليقگي كه به خرج دادم هرگز خود را نمي بخشم. ولي نمي دانم، شايد اسم رحيم براي من مظهر عشق باشد. معناي محبت بدهد. شايد وقتي به تو مي گويم رحيم جان يعني تو را دوست دارم، يعني جز تو هيچ كس و هيچ چيز ندارم. من مثل نيمتاج نيستم. اين من هستم كه فقط تو را دارم. به تو وابسته ام و از صميم قلب تو را مي خواهم. دروغ نمي گويم، ديگر آن احساس داغ گذشته در من زنده نمي شود. كاش مي شد. ولي نمي شود. با اين همه، اگر به ذوق تو از خواب بيدار شدن و اگر شب ها تو را به خواب ديدن عشق نيست، پس چيست؟ پس عشق يعني چه؟ چرا بي انصافي مي كني؟ اگر از حسد سوختن و به روي خود نياوردن، اگر زجر كشيدن براي آن كه تو راحت باشي، تو خوش باشي، عشق نيست پس چيست؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
مهارتهای کلامی_19.mp3
13.35M
۱۹ ▪️در آموزه‌های اهل بیت، یکی از گناهان زبان، مساویِ بی‌دینی است ... و کسی که به این گناه آلوده باشد؛ حتی اگر اهل رعایت ظواهر دینی باشد؛ بی‌دین از دنیا میرود ... 💥 کدام گناه؟ استاد شجاعی @delneveshte_hadis110
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) : بیشترین گناه را در روز قیامت آن مردمی دارند که بیشتر سخنان بیهوده می گویند. eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 ○●○●○
مهارتهای کلامی_20.mp3
12.86M
۲۰ « وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ. هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ.» سوره‌ قلم / ۱۰ و ۱۱ ✘ قرآن بیزار است از: زیاد قسم خوردن، بی‌وزنی و بیهودگی کلام، عیب‌جویی و استخراج ضعف از دیگران، طعنه و تحقیر، خبر بردن از جایی به جای دیگر .... و توصیه می‌کند؛ ازاطراف این انسانها حتماً پراکنده شوید... 🔥نکند خودمان اینگونه باشیم! 🎤 @delneveshte_hadis110