#سلام_امام_زمانم
میرسی یک روز ایخورشید پشت ابرها
میکنی پیدا مزار بینشان، صاحب زمان
با ظهورتمیشود خوشحالزهرا مادرت
پیشمرگت میشود آن لحظه آقا نوکرت
🔸شاعر: محمد فردوسی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@delneveshte_hadis110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#بامدادخمار🪴
#قسمتصدهفتادسوم
🌿﷽🌿
منوچهر از سفر برگشت و ما همگي به ديدنش رفتيم. شب
همه فاميل منزل مادرم مهمان بوديم. ناهيد نزديك بيست
سال داشت. دوپيس كرم رنگي به تن داشت. آرايش ماليمي
كرده و موها را روي شانه ريخته بود. وقتي به او نگاه مي
كردم، از آبله ممنون مي شدم كه صورت مادرش را از بين
برده بود. خوب مي فهميدم كه اگر نيمتاج آبله نگرفته
بود، من اصلا شانسي نداشتم. به صورت ناهيد نگاه مي
كردم و حظ مي كردم. زن منوچهر بايد چنين دختري باشد.
:منوچهر مرا به كناري كشيد
اين كيه آبجي؟ -
.ناهيد است ديگر -
د؟! همان دختر لوس زردنبو؟ -
.مزخرف نگو. لوس بود ولي هيچ وقت زردنبو نبود.
خواستگارهايش پاشنه در را از جا كنده اند -
.پس تا رندان او را نبرده اند خواستگاريش كن ديگر -
روزي كه مهربران بود من شدم مادر عروس. مهر بايد
فلان قدر باشد. عروسي بايد چنين و چنان باشد. بايد سهم
.قلهك منوچهر پشت قباله اش باشد
:نزهت نيمه شوخي و نيمه جدي گفت
وا؟!! آبجي شما طرف عروس هستيد يا داماد؟ -
:و زوركي خنديد. ناهيد آهسته در گوشم گفت
.من معتقد نيستم كه مهر خوشبختي مي آورد -
:من هم معتقد نبودم ولي مسئول بودم. رو به نزهت كردم و
گفتم
من طرف هر دو هستم آبجي. اگر ناهيد دختر خودم بود او
را دو دستي مفت و مجاني به جواني مثل منوچهر مي -
دادم. دختري مثل ناهيد محترم تر از آن است كه بر سر
مهريه اش چانه بزنند. ولي من الان وظيفه اخلاقي دارم.
مسئوليت روي دوش من است. هركار مي كنم باز به خود
مي گويم شايد اگر مادرش بود بهتر مي كرد. شايد مادرش
هنوز راضي نباشد. شايد دارم كوتاهي مي كنم. حالا اگر
شما هم نخواهيد منوچهر ملك خودش را پشت قباله بيندازد
.من زمين قلهك خودم را به نامش مي كنم
همه ساكت شدند. منصور به روي من لبخند مي زد. ناهيد
كنارم نشسته بود و خدا مي داند چه قدر آرزو داشتم كه او
.دختر من و منصور بود. خدا مي داند كه چه قدر به گذشته
تاسف مي خوردم
:ناهيد ازدواج كرد و رفت. من ماندم و منصور و پسر
كوچكش. منصور كنارم بود. تكيه گاهم بود. به من مي
گفت
محبوبه به سراغ حسن خان رفته اي؟ هادي كجاست؟ چه
كار مي كند؟ -
.هادي خان مدير كل شده بود
زندگي گرم ما هفت سال ديگر دوام داشت. من صاحب يك
خانواده كوچك و گرم بودم. خوشبخت و راضي بودم.
كم كم گذشته را از ياد مي بردم. ولي طبيعت نگذاشت آب
خوش از گلويم پايين برود. همه چيز با يك آخ شروع
:شد. منصور از خواب پريد و پهلويش را گرفت
!آخ -
:سراسيمه پرسيدم
چه شده؟ -
.چيزي نيست. مثل اينكه سرما خورده ام -
.ولي سرما نخورده بود. سرطان بود. تازه شروع به نشان
دادن خود كرده بود
من سراسيمه و پريشان نمي دانستم چه كنم. تازه قدر
وجودش را مي دانستم. ارزش حياتش را در زندگيم درك
مي
كردم. هرچه ضعيف تر و لاغرتر مي شد، بيشتر او را مي
خواستم. بر در تمام مطب ها و بيمارستان ها خيمه زدم.
اثري نداشت. خواستم او را براي معالجه به خارج بفرستم،
گفتند بي فايده است. دير شده بود. مي ديدمش كه زار و
نزار در بستر افتاده. پوستي شده بر استخوان. رنگش زرد
شده و باز مي خواستمش. به ياد زندگي گذشته ام مي
افتادم كه در مجاورت او دلچسب بود. به ياد نگاه دزدانه
اش در سيزدهبدر مي افتادم و مي خواستم فرياد بزنم.
زندگي آرام و شيرينم مثل آب از لای انگشتانم مي لغزيد و
به هدر مي رفت. مي كوشيدم تا نگهش دارم، قدرت
نداشتم. نمي خواستم او را از دست بدهم. اين ديگر انصاف
نبود. شب و روز خود را نمي فهميدم و ديوانه شده بودم.
:به هر دري مي زدم. اين عشق بود؟ اگر نبود پس چه بود؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
.
✅ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
مال تاجری در تیمچه 🏦
آتش گرفت و همه اش سوخت.
شخصی به من گفت: روز قبل از آتش سوزی من آنجا بودم، سیدی از اولاد پیغمبر حاجتی داشت.
پول می خواست و آنها این سید را مسخره کردند ، پول که او را ندادند، هیچ، مسخره اش هم کردند.
فردا دکان همان مغازه آتش گرفت.⚠️
💚 آنقدر گرم است بازار مکافات عمل
💚 دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من اگه دستم تنگ نبود
اگه ماشین فلانی رو داشتم
اگه وضعم توپ بود
معلومه که به فقرا کمک میکردم
صدقه میدادم
به بی سرپرست ها رسیدگی میکردم...🥺
خدا ایندفعه توی #کتاب_راهنما قسمت ۶۷ با این افراد کار داره که اینطوری میگن👆
#قسمت۶۷ #کتاب_راهنما #سیدکاظم_روحبخش
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
✅ #استغفار برای #اموات راهگشاست
🌷 میرزا اسماعیل دولابی(ره)
✍ برای امواتتان استغفار کنید شجره ی خود را بیاد بیاوردید و برای ایشان طلب مغفرت کنید تا کارتان راه بیافتد.
برای پیامبر و همه انبیاء مرسلین هم #صلوات بفرستید تا همه آسمان و زمین همراه و کمک کارتان شود.
👈 هر وقت غصه دار شدید برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد استغفار کنید.
👌 غصهدار که میشوید گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید این چین ها باز می شود.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
#دلانه 🌺
خدایا!
آدمهاي خوب سر راهمان بگذار
حس بسیار خوبیست هنگامی کـه
در لحظه هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی
بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود
کلامش؛ نگاهش؛ حتی نوشتهاش
آرامش و شادی و امید بپاشد بـه زندگی ات.
فقط از دستِ خودِ خدا برمیآمده کـه ان آدم را
یا کلام و نگاه و نوشتهاش را برای ان لحظه خاص سرِ راه زندگی ما بگذارد.
شاید یکی از دعاهای روزانه ام این باشد کـه:
خدایا من را نیز واسطه ي خوب شدن حال دیگران قرار بده .
آمین
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزومندم
خدا آنقدر عاشقانه
نگاهتون کنه
که حس کنین
مهم ترین و خوشبخت ترین
موجود کائنات هستین
🌟شب خوش 🌟
@hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
@hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷