فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز چهارشنبه 1فروردین 1403 هجری شمسی نماد سال دراگون 🦖اژدها نماد انرژی، انگیزه و روزهای پر امید و شادی است الهی که امسال برای همه ما ایرانیان مهربون و با لیاقت بهترین ها اتفاق بیوفته 🙏🏻🥰🌱
پیشاپیش نوروز مبارک
#نوروز
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
📕#داستانی_زیبا_و_خواندنی👇
کشاورزي يک مزرعه بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزي که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.🌾
🌙هنگام برداشت محصول بود شبي از شبها روباهي وارد گندم زار شد و بخش کوچکي از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمي ضررزد.
پيرمردکينه روباه را به دل گرفت بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
مقداري پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.🔥
روباه شعله وردر مزرعه به اينطرف وآن طرف ميدويد وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.🕳
وقتي #کينه به دل گرفته ودر پي انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است ببخشيم وبگذريم 💐
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
#با_دقت_بخوانید
🌸جملاتی کوچک با مفاهیم بزرگ🌸
👌آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
👌اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید.اگر اضطراب دارید، درگير آینده!
اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر میبرید.
👌یک نكته را هرگز فراموش نكنيد:
لطف مکرّر، حقّ مسلّم میگردد!
پس به اندازه لطف کنيد...
👌قدر لحظهها را بدانيد!
زمانی میرسد که دیگر شما نمیتوانید بگوئید جبران میکنم.
👌از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟چون سعی میکند با دروغهای پیدرپی، شما را قانع كند!
👌غصّههایتان را با قاف بنویسيد تا هرگز باورشان نکنيد! انگار فقط قصّه است و بس...
👌هیچ بوسهای جای زخمزبان را خوب نمیکند!پس مراقب گفتارتان باشيد..
👌جادّهی زندگی نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان میبرد! دستاندازها نعمت بزرگی هستند...
👌و نکتهی آخر :
هیچوقت فراموش نكنيد كه :
" دنيا تكرار نمیشود . . .پس زندگی کنید
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
➥ @hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
به صد جان
میخرم گردی که
خیزد از سر راهت
#سلام_امام_زمانم
سلام بهانه ی خورشید برای طلوع
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به امام حسن مجتبی علیه السلام
و امام حسین علیه السلام
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🦋
يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#سجادهصبر🪴
#قسمتشصتیکم🪴
🌿﷽🌿
هر سه تا از در بیمارستان خارج شدند و محوطه رو
بررسی کردند، هوا تاریک بود، اما روی یکی از
نیمکتها فاطمه
دیده میشد که براشون دست تکون میداد.
سها که حسابی ذوق کرده بود فورا به سمتش دوید،
سهیل و کامران هم پشت سرش راه افتادند.
-الهی قربونت برم، چت شده؟
بعد هم سخت فاطمه رو بغل کرد، فاطمه آروم گفت:
چیزیم نیست خوبم. اما همون جا توی آغوش سها وقتی
چشمش به چشمهای سهیل افتاد سرش رو پایین انداخت،
عصبانیت از چشمهای سهیل میبارید مخصوصا وقتی
پای
گچ گرفته فاطمه رو دیده بود. فاطمه به کامران و سهیل
هم سلام کرد، اما فقط کامران جواب داد و احوال پرسی
کرد،
سهیل دست به سینه ایستاده بود وفقط نگاهش میکرد.
سها که فهمیده بود اوضاع خرابه فورا گفت: خوب بیا
بریم
خونه، الان مامان و بابا ناراحت میشن، هیچ کس چیزی
نگفت، فقط کامران رو به سها کرد و گفت: بیا بریم
ماشینو
بیاریم تو، فاطمه خانوم با این پاش نمیتونه تا سر در
بیاد.
اما سها گیر داد: تو خودت برو بیار دیگه.
کامران هر چقدر به سها اشاره کرد که بیاد و بذاره این
دو تا تنها باشن فایده ای نداشت تا اینکه بالاخره با
عصبانیت
به سها گفت: بیا کارت دارم
و بدون اینکه اجازه بده سها حرفی بزنه راه افتاد، سها
هم که حرسش گرفته بود غر غر کنان دنبالش رفت و
گفت:
چیه؟
که کامران دستش رو گرفت و کشیدتش و رفتند.
بعد از اینکه سها و کامران رفتند، فاطمه سرش رو بالا
آورد و به چشمهای سهیل که توی اون تاریکی خیلی
واضح
نبود نگاه کرد، حتی بی نوری هم باعث نمیشد چیزی از
ترسناکی چشماش کم بشه، دوباره سرش رو پایین
انداخت
که سهیل گفت:
-از ظهر تا الان کجا بودی؟
-همین جا توی بیمارستان بودم
سهیل چند لحظه مکث کرد و دوباره گفت: اون وقت چرا
الان من باید بدونم تو اینجایی؟
فاطمه که دلش نمی خواست حرف بزنه، چون میدونست
اگر شروع کنه به تعریف کردن، گریه امونش نمیده
چیزی
نگفت.
سهیل که خیلی عصبانی بود گفت: جواب بده
فاطمه خیلی آروم گفت: چون نمی تونستم بهت خبر بدم
....
سهیل ماتش برده بود، حرف فاطمه براش قابل درک
نبود، با تعجب گفت: نمی تونستی؟! حتی نمی تونستی
شماره
منو به این پرستارا بدی که زنگ بزنن؟ ... خر گیر
آوردی؟
فاطمه که دیگه نمیتونست جلوی گریه خودش رو بگیره
آروم شروع کرد به گریه کردن، اما سهیل ادامه داد: تا
به
حال توی زندگیم کسی منو اینجوری خر تصور نکرده
بود...
بعد هم نگاهی به پای گچ گرفته فاطمه کرد و با
عصبانیت روشو برگردوند و به سمت در خروجی
بیمارستان حرکت
کرد، فاطمه که نه عصایی داشت و نه ویلچر، و پاشم به
شدت درد میکرد، نمی تونست راه بره، همون جا نشسته
بود
و به رفتن سهیل نگاه میکرد. تا همین جاشم با ویلچر
آورده بودنش، دلش میخواست دلیلش رو بگه، اما با
یادآوری
ظهر تا حالا دوباره داغون میشد.
سهیل که دید فاطمه دنبالش نمیاد و همچنان سر جاش
نشسته از همون دور گفت: نکنه دوست داری شبم همین
جا
بمونی؟
فاطمه که آروم گریه میکرد با صدای لرزون به آرامی
گفت: نمیتونم راه برم
صدای لرزونش دل سهیل رو لرزوند، اما از عصبانیتش
چیزی کم نکرد، دوباره برگشت و زیر بغل فاطمه رو
گرفت و
از جاش بلندش کرد، با اینکه تمام بدن فاطمه درد
میکرد، اما جیک نزد و سعی کرد همراه با کمک سهیل
خودش هم
راه بره، از اون طرف کامران و سها هم ماشین رو
آورده بودند تا نزدیکی محوطه و سها جلو نشسته بود و
منتظر
اومدن سهیل و فاطمه بودند، سهیل فاطمه رو توی ماشین
جا داد و بعد خودش از در دیگه وارد شد و کنارش
نشست
و بدون اینکه حتی به صورت فاطمه نگاهی بکنه گفت:
بریم.
سها و کامران که جفتشون فهمیده بودند اوضاع خیلی
خرابه سعی کردند با حرف زدن بحث رو عوض کنند،
اما نه
فاطمه، نه سهیل حوصله حرف زدن نداشتن.
ساعت یک شب بود که بالأخره سهیل تونست به زور
همه رو بفرسته خونشون و در خونه رو ببنده، سها خیلی
اصرار
کرده بود که پیش فاطمه بمونه، اما سهیل که حسابی کج
خلق بود، به زور همشون رو بیرون کرده بود و بالأخره
تونست یک نفس راحت بکشه.
فاطمه که توی اتاق روی تخت دراز کشیده بود با وارد
شدن سهیل نیم خیز شد و گفت: رفتند.
سهیل جوابی نداد و شروع کرد به عوض کردن
لباسهاش.
فاطمه میدونست سهیل الان خیلی ناراحته برای همین
تصمیم گرفت براش توضیح بده، گفت: نمیخوای بپرسی
ماشینت چی شد؟
⛱🇮🇷⛱🇮🇷⛱🇮🇷
💖به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💖
☘
🦋☘
🦋🦋☘
🦋🦋🦋☘
🦋🦋🦋🦋☘
#قبلازازدواجخوبفکرکن
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح بخیر زندگی
خورشید هر روز به بهانه دیدن تو رخ نشان میدهد یا اباصالح المهدی 🌟🌸🌸
🍃🍃🍃
صبحت بخیر همراه صمیمی
با آرزوی قشنگترین ثانیههای همراهی
🍃🍃🍃
زندگی ذره کاهیست، که کوهش کردیم
زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ورنه هر خاروخسی
زندگی کرده بسی
🍃🍃🍃
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد
دوسهتا کوچه و پس کوچه و
اندازهی یک عمر بیابان دارد.
🍃🍃🍃
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم؟!
(سپهری )
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃رزق معنوی🍃
من برای خدا مهم هستم!!
پادشاهی، درویشی را به زندان انداخت نیمه شب خواب دید که او گناهی ندارد. پس او را آزاد کرد. پادشاه به درویش گفت:
حاجتی بخواه
درویش گفت:
وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکند تا مرا از بند رها کنی، نامردیست که از دیگری حاجت بطلبم.🤲
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
شفای بیمار مبتلا به صرع
تاریخ شفا : ۱۳۸۳
نگار رو به مادرش کرد و گفت به بابا بگو دیگر دم مدرسه دنبالم نیاید.مادر اخمهایش را در هم کشید و پرسید : چرا ؟آخر جلو بچه ها خجالت می کشم .لحظه ای سکوت کرد و در من خیره ماند . بعد رو گرداند و سعی کرد نسبت به حرفم بی تفاوت نشان بدهد .گفت :
- دیروز جلوی مدرسه غش کرد .
پر از واهمه و ترس شد . نگاه پر سوالش را در نگاه من دوخت و گفت : خب چی شد ؟
پسر پاسخ داد : هیچی . بعضی ها بهش خندیدند . بعضیها هم ناراحت شدند و به تاسف سر تکون دادند ....ادامه مطلب ...👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://sirerazavi.blogfa.com/post/253
🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امامشناسی 🪴
#معجزه 🪴
#آقاجانسلام🪴
#عاشقانِامامرضا🪴
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊