#مدح_حضرت_معصومه
#رباعی_و_دوبیتی
یک روز عجیب محترم خواهم شد
محبوب ترین خاک عجم خواهم شد
معصومه به قم اگر نگاهم بکند
من کاشی سر در حرم خواهم شد
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
۞﴾﷽﴿۞
••صاحبجآنم🧡••
بۍتـــــو💔
دلتنگیِ خود راٰ
همهـ شَب بآریدم😔🌧
✾͜͡⚘أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج✾͜͡⚘
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#تلنگر 🌱
مـومݩبایدهرروزبراخودش
برݩامہمعنوےداشٺہباشہ🙂👌
سعےڪنیمبراخودموݩ
عادٺهـایی آسمانےبسازیم:)
هرروزتݪاوت زیارت عـاشورا قرآن یہساعاتی
ذڪرودردودلبهباامـامزماݩ...
ڪمسفارشنشدا...¡
#یڪمشبیہشهـداباشیم :)
#روزتون_مهدوی
#التماس_دعای_فرج
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#دلنوشته_و_حدیث
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🔰 #اشک هایے ڪه #سپر خیلے از #بلاها بود...
#ســرداردلهــا؛
یقیناً خدا به واسطه اشک هاے پاک شما بلاهاے زیادے را از ما بَدان دور ڪرد...
اےن چشم ڪاسه ے خون ،
و این اشک حلقه زده در چشم
چه حرف ها ڪه ندارد...
#کانال_چادرم_افتخارمه
#ما_ملت_شهادتیم
#ماملت_امام_حسینیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#دلنوشته_و_حدیث
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
⬅️آقای جلیلی کرمانشاهی از پدرش ، مرحوم شیخ هادی ، نقل میکرد :
در نجف در زمان حیات میرزای رشتی ، شخصی بنام ملا هادی بود که وسواس در غسل داشت . در آب فرومیرفت ، ولی میگفت غسل محقق نشد . سرانجام نزد میرزای رشتی میرود و میگوید که موقع غسل نیتم نمیآید . میرزای رشتی می گوید : ((احتیاج به نیت ندارد . تو بدون نیت غسل کن ؛ گناهش به گردن من )) .
آن شخص اوقاتش تلخ میشود که این چه حرفی است که بدون نیت غسل کن ! لذا از میرزای رشتی نزد مرحوم آخوند خراسانی شکایت می کند.
👌مرحوم آخوند در زمان میرزای رشتی از نظر حوزه تدریس استقلال کامل داشت . وقتی قضیه را برای آخوند بیان میکند ، ایشان میفرماید :
پیش خداوند گردنی کلفتتر از گردن میرزا نیست . اگر ایشان به گردن گرفته ، تو بدون هیچ دغدغهای بی نیت بجا بیاور !
✅ آن شخص اوقاتش بیشتر تلخ شد که آقایان او را مسخره کردهاند . بعد از آن برای غسل داخل آب میشد و پیوسته در آب فرومیرفت و بیرون میآمد و این کار را بارها تکرار کرد و سرانجام بر سر خود زد و غش کرد.
آن شخص گفته بود : در حال غشوه دیدم حضرت امیر ( سلاماللهعلیه ) بالای گنبد است.
به حضرت ملتمس شدم که به دادم برسید که مردم . آن حضرت اشاره ای کرد و من بلافاصله بالای گنبد مقابل آن حضرت قرار گرفتم . از وضع خود به آن حضرت شکایت کردم . حضرت فرمود : ما با شما چه کنیم ؟ ما که شما را به این آقایان ارجاع میکنیم ، ولی شما از اینها قبول نمیکنید ! از خواب بیدار شدم و تسکین پیدا کردم .
📚جرعه ای از دریا ، ج٤ ص٤٣٦
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دلنوشته_و_حدیث
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9