.
سکانس اول:
به این فکر میکنم
"صدای اذان"
چقدر میتونه
قشنگ و ارامش بخش باشه
وقتی حالم خیلی بده...
و درب و داغونم،
وقتی از همه دنیا بدم میاد و
دوست دارم یه جایی برم و
گم بشم..
تا ماه ها کسی از جام خبر دار نشه...
ومن با خیال خودم خوش باشم؛
سکانس دوم:
یهو صدای
"الله اکبر"
موذن زاده میپیچه تو گوشم...
خدای تو بزرگ تر ازین حرفاس،
تازه یادم میفته که من جایی رو دارم
برای "گم شدن
که تا مدتها میتونم اونجا بمونم و
بیرون نیام و کسی هم سراغمو
نگیره...
اروم آروم به سمت سجاده با سری زیر افتاده قدم برمیدارم...
چه پناهی بهتر از تو؟!^^
و بالاخره اروم میگیرم...:)
پ.ن:وقتی از همه جااا خسته ای و فکر میکنی حتا دیگه خدا هم نگات نمیکنه و ازت خسته شده،دقیقا وقتیه که داره بهت لبخند میزنه و اروم بهت میگه:
+منتظرت بودم..عزیز دلم..!!!
#نون_هاء
#خودم_نوشت
#تو_چنین_خوب_چرایی؟
#ممنونم_که_همیشه_پناهم_شدی
@delneveshteh